M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Magi Season 2 - Episode 15

Magi Season 2 - Episode 15

همونطور که مشخص بود، مارگا نجات پیدا کرد ولی رئیس اون گروه حسابی از دست علائدین و بقیه عصبانی شده بود. "هر گوی که بخواد با جادوگر در بیافته، مجرمه و باید از بین بره" همین بهونه ساده بهش اجازه داد که مردمو دسته دسته به درون ماکبارا بندازه .. یه صحنه فجیع و دردناک که البته بازم با دخالت علائدین اونا نجات پیدا کردن. از بین بردن نابودی این کشور واقعا به راحتی ها نبود و حالا با تیتوس زخمی، کار علائدین و سوفینتوس سخت تر هم شده بود .. خوشبختانه با دخالت مایرز سنسی همه چیز تموم شد و اتفاق بد دیگه ای نیافتاد. مدیر خیلی راحت علائدین رو به خاطر ورود به ناحیه 5 بخشید .. انتظار داشتم برخورد بدی باهاش بشه ولی خوشبختانه اینطور نشد. صحنه سالن و حرف‌های مدیر یکی دیگه از صحنه های خوب اپیزود بود .. صحبت‎‌های در مورد جادوگران و تاریخ جادوگری .. تو این صحنه بلاخره چهره مهربون مدیر به چهره خشنی تغییر پیدا کرد .. تو این بین فلش مربوط به جوونی مدیر رو هم دیدیم که خیلی جالب بودن. رابطه ای که با دخترش داشت، دختر دوست داشتنی که راجع به جادوگر بودن اونا کنجکاو بود. "چون جادو نعمت بزرگیه" .. روی هم رفته این اپیزود باعث شد درک و شناخت بهتری از کارکتر مدیر و کارهایی که انجام داده و میده، پیدا کنیم .. شکنجه‌ها، زندانی شدن‌ها، جنگ‌ها و بلاخره صحنه مرگ دختر مدیر که خیلی دردناک بود و میشد کاملا با مدیر احساس همدردی کرد. آخرین صحنه روبرویی موگامت با اون نجیب زاده ها و دیدن اونا به شکل خوک و موجودات وحشی فوق العاده بود و در کنار اون افکاری مثل "باید از سلطه گوی ها فرار میکردیم" حالا کاملا از دید ما بیننده ها منطقی به نظر میرسید و میتونستیم با آدم بد داستان همراه بشیم و زاویه دید اونو درک کنیم. یه اپیزود عالی از ماگی .. احتمالا یکی از بهترین های این فصل ماگی .. صحنه‌های احساسی خیلی خوبی داشت.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- موگامت و شروع صحنه سالن :



- موگامت بهمراه دخترش تو فلش بک :



- صحنه مرگ دخترش :



+

Nisekoi - Episode 02

Nisekoi - Episode 02

OP انیمه رو در نظر بگیرید؛ قبل از اون یه صحنه خشن و دو گروهی که آماده تیکه پاره کرده همدیگه بودن و هر لحظه داشتیم به یه مبارزه وحشیانه نزدیک تر میشدیم .. اونوقت خبر علاقه این دوتا ارباب از زبون روئسا شنیده شد و به بعد OP رفتیم .. جایی که اعضای باندها به اون حالت خنده دار ارباب خودشونو تحسین میکردن و کُلی اشک از سر و صورت شون جاری بود! این صحنه‌های شروع رو خیلی دوست داشتم و مطمئن بودم که یه اپیزود خوب در انتظارمه. صحنه‌های قرار زورکی بین ایچیجو و کریساکی واقعا عالی بود و عذاب این دوتا در کنار تعقیب اعضای دو گروه به شکل خنده داری جلو میرفت. نکته جالب تو ذهن من اینه که کاملا میتونم برعکس شدن این تنفر رو تصور کنم و اصلا برام دور از انتظار نیست .. از طرف ایچیجو مسئله حل شده ست، فقط باید یه فکری به حال کریساکی بشه و کمی از این حالت دفاعی خودش در مقابل ایچیجو فاصله بگیره! بهرحال اومدن اونودرا وسط قرار این دوتا همه چیزو بهم ریخت .. صحنه‌های شوکه شدنشون عالی بود .. هر کدوم به یه شکلی قاطی کرده بودن. بلاخره صحنه شکنجه قرار تموم شد و تو این بین صحنه روبرویی ایچیجو با اونودرا در مورد موضوع قفل رو دیدیم که اونودرا کاملا موضوع دیدن قفل رو انکار کرد اما بعد وقتی که اونودرا به خونه رسید از "یک دروغ" حرف زد؛ حداقل اینو میدونیم که ارتباطی با اون قفل داره .. ممکنه اون دختر مورد نظر نباشه ولی ... این قسمت از داستان حس کنجکاوی خوبی به بیننده میده و تا الان خیلی خوب منو به دنبال خودش کشونده.

اپیزود کمدی خیلی خوبی بود و من که حسابی ازش راضی بودم. پیش‌نمایشی نداشتیم، ظاهرا قرار نیست چیزی از قسمت بعد برامون لو بره. احتمالا بازم یه جور دیگه وارد رابطه ایچیجو و کریساکی بشیم و یا شاید کارکتر جدیدی به داستان اضافه بشه. استایل انیمیشن کار هنوز به حال خودش باقیه و جذابیت خاصی داره .. چیزی که این اپیزود به ذهنم وارد شد این بود که، چقدر دیدن این استایل باحال در کنار کارکترهای گنگستری و مافیایی و لات جذاب شده و به نظر من واقعا ترکیب عجیب ولی جالبی از آب در اومده.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- این حالتی که از دو گروه به تصویر کشیده شد، خیلی جالب بود .. مگه میشه با این جمع مخالفت کرد؟ :



- یه نگاه کاوایی از کریساکی! سخته تغییر ناگهانی کریساکی رو تو این صحنه به اون حالت خشن قبول کرد :



- خواب رفتن حین دیدن فیلم :



- روبرویی با اونودرا و شوکه شدن شون :



- نگاه آخر اونودرا .. در حال فکر به رازی که پیش خودش نگه داشته :

Gin no Saji 2nd Season - Episode 02

Gin no Saji 2nd Season - Episode 02

اپیزود خیلی خوبی بود .. پیدا کردن سگ به اون بامزگی خیلی راحت میتونه هاچیکن رو دست به جیب کنه! هاچیکن نشون داد که هنوزم نقطه ضعف خودش رو در مقابل حیوون‌ها داره و البته این ویژگی از نظر من، اصلا چیز بدی نیست و خیلی کارکتر هاچیکن رو درک میکنم. پول واکسن به نظر زیاد میرسید ولی حداقل توکیوا واسه پول غذا دست به یه نقش ماهرانه زد و به شکل خنده دار ملت رو وادار به پول دادن کرد. اما از بحث غذا و پول که بگذریم، آموزش دادن چنین سگ کوچولویی باید خیلی باحال باشه .. سخت ولی باحال! "سگ معاون" اسم خیلی خوبی بود و حالا هاچیکن میخواست بهش آموزش بده و کمی به حالت بی رحمی وارد شد .. صحنه کلوچه خوردن هاچیکن هم بامزه بود و هم دلسوزانه! معاون بیچاره بلاخره یه چیزایی یاد گرفت و البته به قول هاچیکن "تو یاد گرفتن بهتر از توکیوا بود" .. اشک همه با شنیدن این حرف در اومد .. .. بیچاره توکیوا.

صحنه اون آموزش مربوط به گاوها واقعا وحشتناک بود .. دیدن صحنه‌ش هم اذیت کننده و هم شاید چندش آور بود ولی خُب، جنبه آموزشی جالبی داشت. روی هم رفته این انیمه گاهی چیزایی رو به تصویر میکشه که کمتر به تصویر کشیده شدن، مثل واکسن زدن سگ معاون یا همین عملیات مربوط به گاو و یا مثلا تو فصل اول هم کُلی صحنه جالب مربوط به حیوانات داشتیم که همه جز نقاط مثبت این انیمه هستن. این اپیزود تنها چیزی که کم داشت، ادامه دادن اون موضوع مربوط به میکاگه بود که الان برام ابهام شد که آیا کلا فراموش شده یا نه؟ میشد اون صحنه صحبت‌های کومابا راجع به "اینقدر به فکر دیگران نبودن" هاچیکن رو یه جورایی به اون موضوع مرتبط کرد .. حرکات دوربین به چهره میکاگه رفته بود ولی شاید همش اتفاقی بود و ذهن من زیادی قصد مرتبط کردن دو صحنه رو داشت. بهرحال اپیزود خیلی شاد و سرحال کننده ای بود و بودن با Gin no Saji در بین حیوون‌ها هیچ وقت خسته کننده نمیشه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- سگ اپیزود، معاون :



- معمای هفته: هاچیکن را در این صحنه بیابید :



- ناراحتی هاچیکن بخاطر آموزش نداشتن معاون :



- خوشحالی هاچیکن بخاطر بهتر بودن استعداد معاون از توکیوا :

Diamond no Ace - Episode 15

Diamond no Ace - Episode 15

خُب، روزهای تمرین و کمپ تمرینی رو به صورت سریع تری دنبال کردیم. اپیزود خوبی بود و یه پایان بخش مناسب واسه آرک کمپ تمرینی بود. البته نمیشه هنوز اونو کاملا تموم شده دونست چون مسابقه های تمرینی که مربی تدارک دیده هم به این کمپ تمرینی و برهه زمانی چسبیده. باید ببینیم اینهمه تمرینی که از این بازیکن ها کشیدن، چقدر تاثیر گذار میشه و در مقابل تیم "کیریو" چقدر خوب ظاهر میشن. مثل همیشه ترکیبی از کمدی، درام بهمراه صحنه های ورزشی رو دیدیم؛ ایجون و فورویا هم صحنه های خوبی داشتن ولی تو حین اپیزود میشد تمرکزی که به هارویچی شده رو هم تشخیص داد و باهاش همراه شد. نیمه اول دعوا سر غذا و در امان نبودن ایجون تو هیچ جا از سگ های نگهبان رو دیدیم در کنارش هم کریس تمرین تور رو به ایجون داد که ایجون اصلا از این تمرین راضی نبود. سطح تمرینات خیلی بالا بود و خستگی بازم مثل اپیزود قبل حسابی سه نفر اصلی رو دربر گرفته بود. ولو شدن روی زمین کار همیشگی شون شده بود و دیدن اینکه از خستگی روی زمین ولو شدن، کم کم داشت طبیعی به نظر می اومد. روز چهارم بلاخره ایجون تونست یه کار پوشش یا فیلدری خوب انجام بده ولی از اون طرف فورویا مثل همیشه توپو از دست داد و پیشرفتی نداشت. صحنه رفتن به اتاق میوکی یکی از صحنه های خوب طنز اپیزود بود. ماساژ، آبمیوه، شوگی بازی کردن .. همه کارا رو به زور به فورویا و ایجون دادن!

روز پنجم بلاخره میائوچی برای توپ گیری فورویا و ایجون داوطلب شد و شروع به تمرین کردن ولی صحنه مهم تر جایی بود که مربی دست به چوب شده بود و میخواست از سال سومی ها کار بکشه. صحنه های دراماتیک از راه رسیدن؛ جایی که اعضای بچه های سال سومی پشت سر هم خسته میشدن و نای بلند شدن از جای خودشون رو نداشتن ولی تو این بین بلند شدن کاپیتان، یوکی باعث شد بقیه انرژی بگیرن. اسم اپیزود "با حرکاتت رهبری کن" بود که تمرکزی به کاپیتان تیم یعنی یوکی بود. حرکتی که اینجا و تو این صحنه از یوکی دیدیدم و باعث روحیه دادن به بقیه شد، کاملا به هدف اپیزود ما رو رسوند. یه کاپیتان درخور که میتونه با انگیزه داشتن، به بقیه اعضای تیم هم انگیزه بده. بهرحال نکته جالبی بود و خیلی خوب به تصویر کشیده شد. بلاخره روز هفتم و مبارزه اول داره شروع میشه. تیم کیریو برای مبارزه دوستانه و تمرینی به سیدو اومده و باید ببینیم مسابقه به چه شکلی جلو میره. تو این بین هارویچی هم فشار زیادی به خودش آورد و با توجه به مسابقه امروز، باید ببینیم تحمل یه بازی کامل رو داره یا نه. فکر کنم با اینهمه فشاری که به بازیکن ها اومده، صحنه های جالبی رو تو این مسابقه ببینیم و پیشرفت بعضی از کارکترها به وضوح قابل دیدن باشه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- میوکی خوب این دوتا رو به دنبال خودش کشید :



- بلند شدن کاپیتان از زاویه جالب :



- کلا این صحنه بلند شدن، به نظر من بهترین تیکه اپیزود بود :



+