وقتی شما یه دختر تنبل هستید، دوست دارید هر لحظه رو به خوردن
چیپس، نوشابه و هله هوله های دیگه بگذرونید و این وسط یه داداش دارید که به
هر کار شما گیر میده و نمیذاره لذت تمام رو از دلخوشی های خودتون ببرید،
باید منتظر هر لحظه باشید .. فرصت طلب باشید. این درس اپیزود امروز ما بود
..
.. اینکه با دور انداختن یک جعبه فیگور که حتی با اجازه خود اومارو هم
بوده ولی تایهی به چنین عذاب وجدانی دچار میشه و مجبور میشه از دل اومارو
در بیاره. اومارو با تغییر حالت چهره ای باورنکردنی در عرض یک ثانیه و اشک و
آهی که راه انداخت به خوبی نشون داد که استعداد بازیگری فوق العاده ای
داره. هر چند در نهایت دلش بدجور برای داداشش سوخت و تنگ شد ولی خب بهرحال
کار بدجنسانه و پلید خودش رو انجام داد و ما هم کلی بهش خندیدیم .. حس
کودکانه خوب و همیشگی انیمه همچنان پا برجاست.
ایندفعه بیرون رفتن با ابینا آنچنان پر از اتفاق نبود .. دفعه قبل بدجور
همه چیز بهم ریخت و نزدیک بود بخاطر اومارو آشوب بزرگی به پا بشه ولی
ایندفعه تو سکوت رامن خودشونُ خوردند و از اونجا بیرون زدن. تو این حین
بازم از عادت های غذا خوری اومارو چیزهایی شنیدیم .. علاقه ش به رامن و
تبدیل کردنش به هله و هوله و اشتیاقش واسه خوردن اون رامن با نوشابه. تا
اینجا اینطور که به نظر میرسه میشه گفت محبوب ترین چیز بین هله هوله های
اومارو براش، نوشابه ست. انصافاً مانور خنده داری روی این قضیه داده شده و
من خیلی دوسش دارم. تو ادامه تونستیم بومبر سان رو دوباره ببینیم .. مرد
هزار چهره، مرد هزار میمیکی که از نداشتن یک خواهر کوچولوی ناز و خوشگل رنج
میبره!
بعد از اینکه الکس خواهر تاچیبانا از آب در اومد، من دیگه تصور نمی کردم
بومبر سان هم به موتوبا کیریه ربطی پیدا کنه ... ولی سورپرایز قشنگی بود و
به دلم نشست. اونم بعد از اینکه بومبر سان کلی وقت رو با اوماروی ناز سپری
کرد و دلش یه خواهر کوچولوی ملوس می خواست. در عوض با لگد کیریه مواجه شد و
روز سخت کاری خودش رو به انتها رسوند. به نظر میرسه بومبر سان شانس خوبی
واسه داشتن یه خواهر کوچولوی ناز نداشته.
اما قسمت مورد علاقه ی من از این اپیزود، دو سناریوی آخر بودند. هم رفتن به
شیرینی فروشی سنتی .. وقت گذروندن با تاچیبانای سوپر بامزه و هم لحظه
مربوط به تایهی و به خاطر آوردن مادر مهربونش. شاید این دو سناریو سطح کمدی
صحنه های دیگه رو نداشته باشند ولی مسلماً عنصر آرامش بخشی درون اونا قرار
داده شده بود تا من و شما بتونیم در انتهای راه با فکری آروم از پای دیدن
انیمه بلند بشیم. بار دیگه اوتا، کارگردان انیمه و عوامل بسیار خوبش ثابت
کردند که اونا صرفاً به دنبال ارائه کمدی نیستند و حتی از پس به تصویر
کشیدن لحظات آرامش بخش هم به خوبی برمیان. و من فکر می کنم وقتی یه انیمه
بیشتر لحظاتش به حالتی کمدی سپری میشه، پا به ژانر آرامش بخش بذاره، یه
لحظه ناب بوجود میاد و میشه اوج لذت رو از اون لحظات برد. این اتفاق افتاد و
من حسابی از لحظات آخر اپیزود راضی بودم
صحنههایی از اپیزود :
- یه بازی خاطرانگیز با فلش ها و کمان ها ، این کار رو کارگردان در انیمه Love Lab هم زیاد انجام می داد :
++
- اخیرا میمیک های سوت زدن این شکلی خیلی واسم بامزه شدن :
- بیرون رفتن .. لباس اومارو اینجا چقدر قشنگه :
- اومارو در کنار رامن و تصور نوشابه :
- واقعاً هم با وقار غذا می خورد :
- اصلاً مثل ساکوراکو (Yuru Yuri) نیست :
- بومبر خسته و کوفته از زندگی :
- تصور اومارو از موهای تایهی بعد از بیدار شدن خیلی بامزه بود :
- برگشتن داداش به خونه و اومدن سراغ آبجی کوچولوی نازش :
- کتکی که نوش جان کرد :
- چند شات از همراهی تاچیبانای نازنین با اومارو :
- و لحظه آرامش بخش تایهی در کنار گربه و خاطرات مادرش :
یک اپیزود کامل رو درون خوابگاه سیدو، در جو تیم و در برابر منفی بازی های
اوچیای گذروندیم. اینجور که به نظر میرسه اوچیای داره دست به کارهایی میزنه
و قصد داره از الان اتحاد خودش رو با بعضی بازیکن ها شکل بده. فورویا با
اینکه افکار اوچیای در مورد بازی دادنش رو دوست داره ولی بعید می دونم از
لحاظ رفتاری و اخلاقی بازیکنی باشه که بتونه با عقاید اوچیای کنار بیاد. هر
چقدر هم فورویا به دنبال بازی کردن درون مسابقه باشه ولی گاهی باید از دست
چنین مربی ای کسل شد و تن به هر کاری نداد. نکته جالب اینه که اوچیای فکر
می کنه می تونه با میوکی کنار بیاد ولی باید خدمت جناب عرض کنیم که نه خیر
قربان، از این خبرها نیست .. دلت رو خوش نکن! اگه کسی باشه که بخواد با تو
به طرز ناجوری سر ناسازگاری بذاره، اون بدون شک میوکی خواهد بود. اگه
اینطور نشه من قطعاً غافلگیر میشم. اونم در زمانی که میوکی داره دوباره به
حالت همیشگی خودش برمی گرده.
مشورت گرفتن از تِتسو یه حرکت مفید داستانی واقعاً خوب بود. و نه فقط
تِتسو، جون سان و کلاس سومی ها ... دیدن همشون تو این اپیزود حس و حال
قدیمیِ فصل اول رو به یادمون آوردن .. چه خاطرات خوبی رو با این سال سومیا
داشتیم و چه روزهای خوبی رو باهاشون سپری کردیم. زونو توسط جون سان آروم شد
.. روحیه پیدا کرد که پشت میوکی وایسه و میوکی توسط تِتسو تونست به نتایجی
درون ذهن خودش برسه. و نکته جالب نابه ست که بهمراه دوستان خودش بعد از
صحبت با کاتائوکا دوباره انگیزه گرفتند و قراره باز هم پا به میادین تمرین
بذارند. باید ببینیم این صحبت چقدر به نفعشون میشه و کی وارد قسمت مدیریتی
میشن.
روی هم رفته .. میشه گفت این اپیزود یه اپیزود سازنده و بسیار موردنیاز
برای انیمه بود. تونستیم بدور از مسابقه به التیام بخشیدن فاصله ی میان
بازیکنان سیدو بپردازیم و فاصله ها رو از بین ببریم .. یا کم کنیم .. اینو
باید ببینیم و متوجه بشیم. کمی هم از تیم بعدی، تیو "اویا" چیزهایی دیدیم
.. مثل اون تماشاچی بازی اوگوموری و سیدو، "واکابایاشی گو" که ظاهراً ایس
تیم هم هست و به نظر میرسه ذات کثیفی داشته باشه .. از چهره و نحوه صحبت و
حرکاتش مشخصه که چنین آدمیه .. بخاطر همین از الان بی صبرانه منتظر لحظه
ایم که پوزه اون به خاک مالیده میشه و بازنده میدان مقابل سیدو میشه. هه
هه!
صحنههایی از اپیزود :
- یادش بخیر .. گیر دادن های تِتسو به شوگی :
- یادش بخیر .. میمیک های باحال جون سان :
- میوکی در حال گوش دادن به تِتسو :
- آنالیزهای نابه از تیم اویا :
- ساوامورا هم که با نبودن فورویا دور برداشته :
یکی از نکات مثبت این انیمه به خوبی تمرکز داشتن روی فضای مسابقه ست. با
اینکه گاهی به صورت ناگهانی بعضی مسابقه ها و برهه های زمانی رو رد می کنیم
ولی در مواقعی که نیاز هست، تمرکزی کش دار و بسیار جالب روی حتی یک ست
انجام می گیره که جنبه ورزشی زیبایی به انیمه میده. اینجا هم همینطوره و
حالا با رسیدن به یک چهارم نهایی مسابقات کانتو میشه اوج هیجان رو حس کرد؛
هیجانی برای رسیدن به نابائه ، بازیکن بزرگی که هر دو طرف مسابقه، هم
ماروئو و هم تاکاگی عطش رسیدن و بازی کردن با اون رو دارند به وجود اومده.
تاکاگی دیدگاه متفاوتی نسبت به ماروئو در برابر نابائه داره. رقیبی رو به
چشم می بینه که خیلی وقته ازش عقبه و هم باشگاهی ای که همیشه اونو کمرنگ می
کرده .. زیر سایه اون بوده و حالا می خواد هر جور شده اونو ملاقات کنه و
شکست بده.
فکر کنم واضح باشه که شخصیت تاکاگی منفور ساخته شده و کلاً حضور اون در
مقابل ماروئوی تنیسور، تنیسوری که شخصیتی کاملاً پاک داره، یک تضاد واقعی
به حساب میاد. ماروئویی که حتی در مقابل ایده با وجود دیر کردن ایده منتظرش
موند و از حق طبیعی خودش برای بردن گذشت. اما اینجا تاکاگی از هر شگرد و
حقه ای برای بهتر عمل کردن تو مسابقه استفاده می کنه .. چه سرو زیردستی
باشه، چه توپ کوبیدن به پشت بازیکن حریف، چه در آوردن صدای پا برای گول زدن
حریف، چه تایم اوت پزشکی گرفتن در لحظه حساس و ... هزار "چه ..." دیگه که
میشه بهش اشاره کرد .. حیله گری های تاکاگی با اینکه در ذهن ماروئو فشار
زیادی ایجاد کرده و داره اونو اذیت می کنه ولی اصلاً به پای سختی و سنگینی
مسابقه با ایده نمیرسه .. من هنوز اوج حملات تاکاگی رو حس نمی کنم .. باید
بیشتر از اینها به ماروئو سخت بگذره تا قبول کنم تاکاگی حریف قوی تری از
ایده کونه. حالا فعلاً .. بهرحال دارم از جزیی کار کردن تاکاگی لذت میبرم و
کنجکاوم ببینم تو اپیزود بعد دوباره چه حرکات غیر اخلاقی و غیر ورزشی ای
برای بردن پیاده می کنه.
ماروئو هم در کنار اون آنالیز خودش رو انجام میده .. تا الان سعی کرده کمتر
به چشم غره های تاکاگی اعتنا کنه و سعی کرده در مقابل تاکتیک های ضد ورزشی
تاکاگی، تاکتیک هایی ورزشی و عالی ارائه بده؛ ضربات مختلفی رو با هم ترکیب
کنه و با استفاده از قدرت آنالیز و بررسی خوبی که داره، نوبت های سرو زنی
خودش رو ببره. تا اینجای کار به خوبی پیش رفته و باید ببینیم برنده ست اول
چه کسی خواهد بود ..
فلش بک های خوبی دیدیم .. کاملاً حس و حال تاکاگی رو به ما منتقل کرد.
نابائه همچنان شخصیت خونسرد و جالب خودش رو در فلش بک ها داشت و نکته جالب
اون بازی نصفه شبی دو تنیسور بود که به درازا کشید و به برد تاکاگی منجر
شد. من فکر نمی کنم بشه اون برد رو یه برد منطقی و صحیح در نظر گرفت و حس
می کنم تاکاگی خودش هم اینو میدونه و به خاطر همینه که داره سعی می کنه یه
رسمی و خوب رو از نابائه به دست بیاره.
روی هم رفته .. اپیزود خیلی دلچسبی بود و یه تنیس زیبا ولی ناجوانمردانه رو
شاهد بودیم. گمون می کنم در ادامه هیجان کار بیشتر از اینها هم بشه و
احتمالاً لحظات حساس زیادی رو پیش رو خواهیم داشت. و البته مسابقه بعدی با
نابائه کون شدیداً دیدنی میشه ... اون لحظه ای که باید منتظرش بمونیم.
صحنههایی از اپیزود :
- فلش بک تاکاگی بهمراه نابائه :
- چشم غره های تاکاگی به ماروئو :
- خودداری ماروئو در نگاه کردن به تاکاگی و سعی در بدست آوردن روتین مناسب :
- استرس و اعصاب خوردی یوکیچی و آئویی روی جایگاه تماشاچی ها :
- بابو بابو بکن دیگه!
- لحظه ای خجالت آوری که تا آخر عمر از ذهن هیکا نه پاک نمیشه :
- یه منظره خوش رنگ :
- نشستن روی سنگ و انار خوردن :
- لحظه فوق العاده ی رفتن کنار آب چشمه :
- دویدن دنبال سنجاقک :
- و لحظه شیرجه ی آخر :