M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Non Non Biyori Repeat - Ep 06

Non Non Biyori Repeat - Ep 06






اوه ، ناتسومی .. ناتسومی .. فقط تو میتونی اینجوری با دل آدم بازی کنی. فقط تو می تونی هم بدجنسی کنی و هم تو دل برو باشی. واقعاً رفته رفته قالب کارکتری خودش رو بدست آورد و حالا دیگه میشه گفت ، هر وقت اونو روی صفحه پیش رومون می بینیم، میدونیم که چجور شخصیتی رو داریم می بینیم. فضول، تنبل ، پر سرو صدا ولی در عین حال مهربون. می خواد با هوتارون بیشتر از این ها رابطه داشته باشه، حرف بزنه ولی خب چیزی به ذهنم نمیرسه ... و اینجاست که پای یه انیمه وسط کشیده میشه و تا چندین و چند دقیقه این بحث به درازا کشیده میشه. غافل از اینکه ناتسومی فقط اسم انیمه رو شنیده و حالا مجبوره تظاهر به فهمیدن و شناختن انیمه بکنه ... و وقتی جریان خنده دار میشه که ناتسومی از این خوش شانسی و خوب جلو اومدنش سو استفاده می کنه می خواد ادای چیز فهم ها رو در بیاره ... و تلپ، زمین می خوره و خرد میشه. اینجاست که دیگه باید اعتراف کنه ، نه، من اون انیمه رو ندیدم. و بیچاره هوتارون، وقتی که فکر کرد یکی مثل خودش عشق انیمه ی خواهران چشمک زن پیدا کردن، در همون حال به تنهایی برخورد کرد و دوباره مجبوره این عطش و هیجان انیمه ای خودش رو فروکش کنه.

اداهای هوتارون رو خیلی دوست داشتم .. مدتها بودن آنچنان تمرکز جالبی روی هوتارون نداشتیم .. فصل اول تمرکز بهتری روی شخصیتش داشتیم ولی به نظر میرسه فصل دوم بیشتر روی رن چون تمرکز داره تا کارکتر دیگه ای. و البته با توجه به محبوبیتی که رن چون تا به الان تونسته به دست بیاره و نازنینی کارکترش، چیز بدی نیست. شاید کارگردان و عوامل با رجوع به محتوای مانگا قسمت هایی که رن چون بیشتر پررنگ هست رو علامت زدن و اونا رو تبدیل به انیمه کردند ولی بهرحال من همچنان راضی ام و دارم از تک تک لحظات انیمه لذت می برم. مگه میشه از ترو-ترو بوزوی زنده و دختر کوچولویی که می خواد با قلاب پیاز بگیره چیزی به دل داشت؟ فقط .. باید نشست و .. از دیدن این دنیای کاوایی بی نهایت لذت برد.

بحث آموزشی این قسمت خیلی جذاب بود .. مامورلک ها، بزمجه ها و سمندرها ... درباره هر کدومشون بحث کردیم و حتی پای انواع ملخ ها هم وسط کشیده شد. واقعاً رفتن در دل طبیعت و گشتن دنبال یه ملخ حس و حال خاصی داره .. گفتنی ها رو خیلی دوست داشتم و جالب بود که اطلاعات و معلومات ناتسومی در این حد بالا بود. نشون داد که فقط یه دختر معمولی دهاتی نیست .. بلکه با بودن در چنین محیطی تونسته به فهم و شعور خوبی درباره محیط زندگی خودش پی ببره و به قول رن چون، دید ما هم نسبت به ناتسومی عوض شد. ناتسومی حتی بعضی جاها سعی می کرد اطلاعات اضافی مسخره ای هم اضافه کنه و بی خودی پز بده. بهرحال جریان ملخ گیری فقط کوما چان رو کم داشت و کاش اونم باهاشون می رفت .. یه جورایی جاش خالی بود.

و اما در نهایت، جریان و سناریوی آتیش بازی و ترقه بازی معرکه بود ... هر وقت که میمیک های گریه هوتارون رو به چشم می بینم، کلمه عالی ناخودآگاه روی زبونم جاری میشه .. خیلی بامزه و قشنگ گریه می کنه ... البته نه اینکه گریه کردنشُ دوست داشته باشم ولی انصافاً از لحاظ میمیکی به طرز عجیبی دوست داشتنی میشه. و بین این همه ترقه ای که پدر مادر هوتارون می تونستن بیارن ، دقیقاً چیزی رو آوردن که هیچ نوری رو از خودش بیرون نمی داد و حتی برعکس، محتواش یه عروسک عقب مونده و خنده دار بود .. واقعاً ظاهر چتر نجات دار اون عروسکه و پایین اومدنش مثل یه صحنه شاهکار از آب در اومده بود. و بعدشم که تظاهر دخترها به لذت بردن بهتر از این نمیشد. رن چون دیگه توان ایستادن رو از دست داد و روی زمین افتاد و خم شد .. بیچاره، کاملاً درکش می کنم.

اما هنوز تموم نشده بود؛ زیباترین لحظات انیمه و اپیزود وقتی بود که به سراغ کرم های شب تاب رفتیم ؛ باهاشون انس گرفتیم، بهشون آب دادیم و اونا رو به نظاره نشستیم .. لحظاتی بس زیبا در عالمی رویایی و دلپذیر ... بار دیگه اون ترک موسیقی جدید فصل دوم رو شنیدیم که من فکر می کنم حس فوق العاده مثبتی رو به بیننده منتقل می کنه .. اینجا هم همینطور بود و لحظه نشستن کرم های شب تاب بر روی برگ ها رو به طرز عجیبی زیبا کرده بود. رویایی و دلپسند .. ! دیگه چی می تونم از اون صحنه بگم؟! هر کی اپیزود رو دیده باشه از زیبایی صحنه باخبره و می دونه که چقدر میشه از چنین صحنه خاطرانگیزی احساس آرامش بدست آورد.


صحنه هایی از اپیزود :

- اداهای انیمه ای ناتسومی و هوتارون حرف نداشتن :





- لحظه لو رفتن ناتسومی :



- آخ آخ ، کوما چان، تو اصلاً نمی ترسی :



- ذوق کردن رن چون واسه پیاز گرفتن :


- خیره شدن به سوراخ ملخ ها :



- بهت زده شدن رن چون از ظاهر ملخی که دید :



- چه راحت ملخ و مارمولک رو تو دستاشون می گرفتن :



- گریه های هوتارون سر جریان آتیش بازی :





- قیافه بقیه هم ناب و دیدنی بود :



- و از همه جالب تر ، ترقه چتر نجاتی بود :





- و در نهایت، رفتن به دل شب تاب ها :





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد