M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Wristcutters: A Love Story - 2006

Wristcutters: A Love Story - 2006

Just a walk with Tom Waits





داستان : مردی با زدن رگ دست خودش مرگ رو در آغوش می گیره و به دنیای دیگه ای سفر می کنه؛ دنیایی غریب بعد از زندگی فعلی، پر از نادیده ها، تازه و کهنه هایی خوب و بد در مقایسه با دنیای سابق. افراد دیگه ای که مثل خودش خودکشی کردن و پا به اون دنیا گذاشتن رو می بینه، باهاشون حرف میزنه، با دختری آشنا میشه و با هم پا به یک ماجرا و جاده ای عجیب و اسرارآمیز میذارن. جاده ای که بیننده به مقصد اون آگاه نیست.

داستان با همون خط اول حس تاریکی خاصی رو به شما میده و بایدم بده. چون می دونید؟ این فیلم می تونه یک فیلم تاریک و بسیار درگیرکننده باشه. بسته به حالتی که مخاطبش داره تاثیرگذاری اثر می تونه چندین برابر فرق بکنه. اینکه شما در یک فاز غمگینانه و دپرسانه بسر ببرید و به سراغ این فیلم برید درجه بسیاری با اون حال و هوای ریلکسی که من فیلم رو باهاش دیدم فرق داره. مضمون خودکشی به خودیِ خود اثر منفی و آشفته ای رو در ذهن بیننده میذاره و میشه گفت این فیلمی نیست که هر کسی تمایلی به دیدن اون داشته باشه و نباید هم به هر کسی توصیه بشه. در عین حال، باید گفته بشه که در طول فیلم و در جای جای صحنه ها و سکانس های مختلف پیام های اخلاقی و انسانی نسبتاً جالبی رو میشه به چشم دید و این یه نکته خوب در مورد فیلمه. و شاید با نگاه اول تصور کنید هدف از ساخت یک فیلم با تم خودکشی می تونه فراری دادن دیگران از فکر خودکشی باشه ولی باید بگم که جنبه هنری بالایی در این فضای کاری نهفته ست و یه جورایی حتی میشه تمایل به خودکشی رو از طریق دیدن این فیلم به دست آورد و میشه بیشتر از این هم در اون غرق شد ... اما جدا از این موضوع، فیلم نکات خوب و مثبتی دیگه داره که بهش ارزش دیده شدنُ میدن.

دارم از نکته خوب حرف میزنم، پس بذارید از نکته اصلی و خوبی که باعث شد به سراغ فیلم برم حرف بزنم؛ اون چیزی نبود جز حضور "تام ویتس" ، یکی از خوانندگان موردعلاقه من و کسی که همیشه متن شعرهای خاصی رو در قالب ترانه ها و آهنگ های خودش خلق کرده و بعد صدای اونُ که بشنوید می فهمید چه جادویی در پس کار نهفته ست؛ صدای زمخت و قیر کشیده ای داره و بخاطر همین صدا، حس تاریکی خاصی درون بعضی آهنگ هاشه و علاوه بر اون، شخصیت خود تام هم یه شخصیت خاص در بین تمام خواننده هایی هست که من تا بحال دیدم و حضور اون روی صحنه برای من یه لحظه هنری قابل تحسینه ... پس وقتی به اثری مثل Wristcutters و سوژه اون نگاه می کنید، می بینید اصلاً حضور تام در این فیلم یک چیز واجب بوده و باید بخاطر این انتخاب کارگردان رو تحسین کرد .. من که تحسین می کنم! حتی شروع فیلم، سکانس اولیه کار با آهنگی از تام به نام Dead and Lovely شروع میشه؛ سکانسی که منُ به یاد اجرا شدن آهنگ The End در ابتدای فیلم Apocalypse now انداخت و یه جورایی همون حس عالی رو در حین دیدن این سکانس بهم منتقل کرد. همین سکانس اولیه، جایی که کارکتر اول فیلم رگ خودشُ میزنه و ما آهنگ بسیار زیبا و تاریک تام ویتس رو به گوش میشنویم خودش مُهر تاییدی برای حضور این خواننده در این فیلم میزنه و در ادامه و با حضور پیدا کردن در فیلم هم با استایل همیشگی کارکتر خودش و نحوه دیالوگ گویی جذابش سکانس های جالبی رو به وجود میاره .. این یه فیلم عالی واسه طرفداران تام ویتسه! نکته خیلی خوبیه که من می تونم تا دو سه پاراگراف دیگه هم درباره اون صحبت کنم چون علاقه زیادی به این خواننده دارم ولی ترجیح میدم بیشتر از این برای کسایی که این شخصیت رو نمی شناسن قضیه رو پیچیده نکنم.





[تام سمت چپ تصویر]


اما در خصوص کیفیت کلی اثر، در عین اینکه من از دیدن کار لذت بردم میشه ایرادهایی گرفت و گفت که اونقدری که بیننده به دیدن یک دنیای فوق العاده جالب بعد از مرگ علاقه داره ولی گاهاً این احساس به آدم منتقل میشه که یه چیزی کمه؛ یک فضای تاریک به وجود آورده شده ولی بعضی سکانس ها زائد به نظر میرسند و میشه تصور کرد که فیلم با حذف اون سکانس ها و داشتن سکانس هایی معناگرایانه تر به نتیجه بهتری دست پیدا می کرده. ولی از طرفی (بدون چک کردن اطلاعات) تصور می کنم بودجه اثر کم بوده و دیدگاهی که کارگردان نسبت به فروش یا موفقیت این اثر داشته باعث شده که اونقدری که باید و شاید به این اثر از لحاظ مالی بها ندن. جدای از این موضوع، وقتی کارکترهایی رو به مرگ میرسونید و به دنیای دیگه میبرید سخت میشه جا پای محکمی رو برای اونا بوجود آورد؛ سخت میشه داستان رو با پرداختی جالب انگیز به پیش برد و سخت میشه یک پایان بندی بی نقص رو برای اثر نوشت .. برای بعضی ها بگیر خواهد داشت و برای بعضی ها نگیر! بازیگری بازیگرهای فرعی چشم گیر نبود ولی زننده هم نبود و در اصل، این بازیگرهای اصلی بودن که چشم منُ گرفتن و حداقل از اون لحاظ رضایت کامل رو داشتم. چهره هایی جدید و کسایی که من کمتر اونا رو دیدم، افرادی مثل پاتریک فوجیت و یا دختر داستان و بعد در کنارشون کسی مثل ویل آرنت هم حضور کوتاهی داشت که نسبتاً از کارش خوشم اومد. (علاقه به ویل آرنت برای من بیشتر از جانب دیدن سریال Flaked که اخیراً دیدم شکل گرفته.)

روی هم رفته، فیلم از فیلم هایی بود که تو حالت عادی هیچ وقت به ذهنم خطور نمی کرد که به سراغ دیدنش برم ولی بودن تام ویتس و دانلود مجموعه فیلم های این خواننده‌ی خاص باعث شد که شانسی به این فیلم بدم و چقدر از وقتی که صرف دیدن این فیلم کردم راضی هستم. جنبه تاریک داستان و اینکه تم خودکشی داشت، چیزی که کمتر دیدم برای من احساس تازگی و جنبه ای نو داشت. (آوردن کلماتی مثل "خودکشی" و "تازگی" کنار هم چه حس عجیبی داره!) میتونم خودم رو در برهه زمانی دیگه ای در حال تماشای دوباره فیلم ببینم ... خاصیت تماشای مجدد رو تو دنیای فیلم دیدم و امیدوارم روزی برسه که با دید جالب تری به سراغ دیدن این فیلم برم و ببینم ذهنیات من به نسبت بار اولی که فیلمُ دیدم چه تفاوتی کرده.



7.5/10





نظرات 1 + ارسال نظر
من و تو 24 خرداد 1395 ساعت 11:00 http://join.nicegift.ir

عجب وبلاگ توپی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد