M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

The Suspended Step of the Stork - 1991

The Suspended Step of the Stork - 1991

گام معلق لک‌لک





How many borders does one have to cross... to find himself at home

آدمی باید چندین مرز را پشت سر گذارد ... تا خانه خود را بیابد؟!



خلاصه داستان : "الکساندر" که گزارشگر تلویزیون است چند روز را در شهری مرزی کار می کند، جائی که پناهنده های زیادی از آلبانی، ترکیه و کردستان را در خود جای داده است. در بین آنها متوجه پیرمردی می شود و تصور می کند او سیاستمدار مهم یونانی است که چند روز قبل ناپدید شده. در آتن او از همسر سیاستمدار می خواهد تا او را شناسایی کند و ...


تا این لحظه، از تئو آنگلوپولوس تنها فیلم Trilogy: The Weeping Meadow رو دیده بودم؛ فیلمی که تاثیر عمیقی روی من گذاشته بود و بارها و بارها در طول سالیان گذشته به یاد و خاطره اون فیلم افتاده بودم. شاید بخشی از این تاثیر به ‎Eleni Karaindrou و موسیقی اعجاب انگیزی که اون در خلقش سنگ تمام گذاشته مرتبط بوده و همین باعث شد که هوس دیدن اثر دیگه ای از آنگلوپولوس  با همکاری این آهنگساز رو بکنم. نتیجه تا حدود زیادی به چیزی که انتظار داشتم نزدیک بود و شاید امتحان کردن سه گانه Borders/مرزها برای شروع کاملاً تصادفی بوده باشه. بهرحال ‎Eleni Karaindrou همکاری بلندی رو با این کارگردان داشته و میشد دست به روی هر اثر دیگه ای ازش گذاشت.


تصور می کردم با شناخت مختصری که از تئو تا این لحظه داشتم میشه سطح انتظارات رو بالا برد؛ و به این خیال بودم که نگاه خیره کارگردان به موضوع پناهندگان، کسانی که به دنبال رهایی، آزادی و در نهایت رسیدن به خوشبختی هستند می تونه به زیبایی هر چه تمام تر انجام بگیره؛ کاری که آنگلوپولوس در فیلم The Weeping Meadow به شکلی خارق العاده انجام داد این بود که با استفاده از کمتر دیالوگی داستانی تلخ و شیرین ولی در هر صورت زیبا رو به تصویر کشوند و اینجا هم اون احساس بار دیگر در وجود بیننده ظهور پیدا می کنه؛ سکانس های بلند و کش دار  از چهره مردم پناهنده، که حالا دیگه با رسیدن به این نقطه از زندگیشون امیدی به پیشروی و رسیدن به اون رویای شیرین ندارند و در بن بستی ناخوشایند گرفتارند، و چهره الکساندر، در مقابل اتفاقاتی که در طول این سفر به چشم می بینه، و البته آکاردئون هایی که در پس زمینه بارها و بارها نواخته میشه؛ سازی که غم نهانی رو در درون خودش داره و به هنرمندانه تر شدن سکانس های فیلم کمک بسیاری می کنه.


در نهایت فیلم رو دوست داشتم .. فیلم از نظر من قابل لمسه؛ شاید این لمس با کمی زخم و دل گرفتگی همراه باشه ولی در هر حال، میشه باهاش به درون دل بعضی از کارکترهای رنج کشیده پا گذاشت و باهاشون همدردی کرد. شاید در مقابل The Weeping Meadow این اثر رو ضعیف تر بدونم ولی باز هم ارزش دیدن رو داشت و تصور می کنم سه گانه Borders رو به انتها خواهم رسوند. باشد که در انتهای این سه گانه مرز و سدی باقی نمونه ...







Mahoujin Guru Guru - Ep 01

Mahoujin Guru Guru - Ep 01






با نیکه و کوکوری، به سمت ماجراجویی های بی شمار!




من همیشه در فضای بازی خودم رو از عشاق ژانر JPRG می دونستم؛ چه از زمانی که فاینال فانتزی ها رو بازی می کردم و همچنان یکی از نوستالژیک ترین آثار موردعلاقه من بشمار میرن و چه حالا که سری بازی های Hyperdimension Neptunia رو دنبال می کنم و خیلی هم از بازی کردنشون لذت میبرم. حس فوق العاده جذابی دارن و میشه ساعت ها رو صرف اونا کرد و از دستشون خسته نشد. و وقتی شنیدم این انیمه قراره پارودی و بازی های کمدی جالبی با موضوع RPG داشته باشه مشتاق شدم که ببینم چطور این قضیه پیش کشیده میشه و با وجود کلاسیک بودن مانگای کار و داشتن یک سری قدیمی انیمه ای، می خواستم ببینم انیمه جدید در مقابل مخاطبین تازه چطور عمل می کنه.

فکر کنم نمره فعلی 7.21 در سایت MAL از برخورد خوب با این انیمه خبر میده. و البته کامنت ها و نظرات خوبی هم به چشم می خوره.

من از اپیزود اول راضی بودم؛ می تونم ببینم این انیمه چطور می تونه رفته رفته واسم محبوب بشه. کارکترها، هم کوکوری و هم نیکه و هم مردم شهر دوست داشتنی بودن و بعد کارکترهای فرعی مثل اون پیرمردی که می رقصید هم در نوع خودش جالب بود. حالا یه مقدار هنوز در مقابل جنبه منفی و ارتش گیری گیری کنجکاوم که مطمئنم بزودی با خیلی از هیولاهای این شاه شیطانی آشنا میشیم.

پس نگاهم مثبته .. خوشبختانه انیمه هم 24 قسمتیه و تا انتهای پاییز باهامونه.



لحظاتی از انیمه :

- ارجاعی به فضای کلاسیک RPG تو ابتدای اپیزود :



- پدر و مادر نیکه هم که رحم نداشتن :



- پادشاه هم واسه خودش کارکتری بود بس خنده دار :



- عاشق این روی معصوم کوکوری شدم :



- جناب پیرمرد رقاص :



- هیولای اولی که تو این اپیزود دیدیم :

Princess Principal - Ep 02

Princess Principal - Ep 02






و بوووم، پلات تویست، چرخش داستانی .. چه عالی.



[خطر اسپویل]

جا داره همین شروع صحبت به انتهای اپیزود بپرم؛ لحظه برملا شدن هویت آنژ و اینکه چقدر جالب به سمت قضیه حرکت کردیم. فکرشم نمی کردم که چنین جریانی در پشت هویت این کارکتر باشه. حالا شاید گفته بشه که هنوز 100% این قضیه فاش نشده ولی اینطور که در طول اپیزود بهش پی بردیم آنژ در واقع شارلوته و در واقع شاهدخت همون آنژه. جایی از اپیزود دوک نورماندی شاهدخت رو با اسم "شارلوت" صدا زد و بعد در انتهای اپیزود شاهدخت آنژ رو با اسم "شارلوت" صدا زد و این فرضیه قوی به وجود اومد که آنژ در واقع همون شارلوت و شاهدخت داستانه.

حالا اینکه چه اتفاقاتی در طول این 10 سال جدایی افتاده نامعلومه و می تونیم به سمت اکتشافش بریم.

ولی چیزی که معلومه اینه که آنژ، همون کارکتر اصلی داستانه. حالا متوجه مانور داستان روی آنژ در قسمت اول شدم؛ که چرا اونطور روی اون و خصوصیت دروغگویی اون تمرکز داشتیم و چرا شاهدخت در سایه کمرنگی حضور داشت. اگه واقعاً آنژ شاهدخت داستانه، چرا و چطور 10 سال پیش ناپدید شده و چطور به دسته جاسوسان ملحق شده؟! لحظات داستانی جالب دیگه ای رو می تونیم با جواب دادن به این سوالات بدست بیاریم.

تا الان دو اپیزود داشتیم و دو چرخش داستانی در انتهای هر اپیزود .. این چیز خوبیه.


لحظاتی از اپیزود :

- آنژ در لباس شاهدخت خوب نقش بازی می کرد :



- دوک نورماندی :



- و لحظه آخر و برملایی هویت آنژ :