قبلا به صورت اتفاقی Remake فیلم رو دیده بودم و حالا بازم به صورت اتفاقی ورژن اصلی فیلم رو دیدم که تجربه جالبی بود.
اینبار به جای استیو مارتین به عنوان کلاهبردار ساده، مارلون براندو ایفای
نقش میکرد که واقعا خوب بازی کرده بود. نکته جالبی که بعد از دیدن فیلم بهش
پی بردم اینه که، هر دو ورژن فیلم رو واقعا دوست دارم و حتی بازیها رو
نزدیک بهم میدونم. البته براندو مسلما بهتر از مارتین بود و جلوه دیگهای
به کارکتر فردی داده بود ولی بجز این یک مورد، کار بقیه بازیگرها جالبتوجه
بود. ضمن اینکه فضای ورژن اصلی حالت کلاسیک خیلی خوبی هم داشت که به لذت
بردن بیشتر از فیلم کمک میکرد. براندو به عنوان یک کلاهبردار و اداهایی که
واسه جلب توجه قربانیهاش از خودش در میاورد جز بهترین قسمتهای فیلم بود.
برخلاف Dirty Rotten Scoundrels که بیننده حس میکنه تقسیم نقش بین استیو
مارتین و مایکل کین مساوی ــه، اینجا کاملا مشخصه که نقش براندو نقش
پررنگتری ــه. دیوید نایوین هم در نقش یه جنتلمن انگلیسی و کلاهبردار بزرگ
تقابل جالبی با براندو داشت. روی هم رفته فیلم سرگرمکننده و خیلی خوبی
بود.
7.5/10
--
Airplane
1980
کمدی خیلی خوبی بود. کاملا حس نزدیکی به سری فیلم های Nak|ed gun داشت؛ به
نظر من، جنس کمدیشون بهم شباهت زیادی داشت. چون اون سری فیلمها رو دوست
داشتم، اینم واسم جالب بود و البته، مسلما بودن Leslie Nielsen تو فیلم هم
تاثیر زیادی روی این شبیه شدن داشت و خیلی بازی خوبی داشت. صحنههای کمدی
عجیب زیادی داشت و واقعا بعضیاش واسم سوپرایز کننده بودن .. داستان فیلم
هم هرچی جلوتر میرفت بهتر میشد؛ یه سفر هواپیمایی پر از خنده و درهم برهم!
7.5/10
--
The Great Gatsby
2013
تجربه خیلی جالبی رو با این فیلم پشت سر گذاشتم؛ شروع فیلم و 20 دقیقه اول
فیلم به حدی برام کشدار بود که تصمیم داشتم از دیدنش منصرف بشم. صحنههای
خیلی کشدار بودن و راویگری مگوایر اصلا کمکی به بهتر شدن قضیه و روون
کردن فضای فیلم نکرده بود. اما همه چیز با وارد شدن کارکتر گتسبی، مردی که
مرکز توجه این فیلم بود، از این رو به اون رو شد. دیکاپریو بار دیگه ثابت
کرد که یه بازیگر عالی ــه و ارزشهای بالایی به عنوان یک بازیگر داره.
لحظهای که کارکتر گتسبی، کارکتر محوری این فیلم با بازی لئو وارد صحنه شد،
تمام بینندههایی که تا اینجای کار به عمق کسالت وارد شده بودن رو از جای
خودشون نیم خیز کرد. واقعا از اون صحنه به بعد نظر من کاملا نسبت به فیلم
برگشت و ذهنیتم لحظه به لحظه و با روند پیشروی داستان نسبت به فیلم بهتر و
بهتر شد.
موسیقی کار خیلی خوب بیننده رو وارد فضای عاشقانه، درام و حتی به نظر من،
گاهی مرموز فیلم میکرد. Chemistry بین لئو و کری واقعا خوب بود؛ (خیلی برام
عجیب بود که بعضیا این موضوع و نبودنش رو مُشکل اصلی فیلم میدونستن!) رمنس
بین اون دو کارکتر واقعا باورپذیر شده بود و با اینکه همیشه نظر رو به
منفی نسبت به مگوایر داشتم و زیاد طرفدار بازیگریش نیستم، ولی نمیتونم خوب
بودن اونو به عنوان یه مرد میانی تو این فیلم انکار کنم. نیمه دوم فیلم از
نظر داستانی واقعا عالی بود و به راحتی نیمه اول رو جبران کرد؛ اتفاقات
زیادی رخ داد و خیلی از جلوههای تصویری فیلم و نحو به تصویر کشیدن اون
اتفاقات رو واقعا دوست داشتم. یه نکته که معمولا در حین دیدن فیلمها کم
توجه منو به خودش جلب میکنه، تیتراژ پایانی و آخرین تراکی ـه که بعد از
تموم شدن فیلم ما رو وارد تیتراژ کار میکنه. وقتی پایان بندی فیلم که عالی
بود رو دیدم و بعد از صحنه آخر، با تیتراژ و اون موسیقی همراه شدم واقعا
لذت پایانبندی فیلم رو چندبرابر کرد. روی هم رفته انتظاراتم از دیدن این
فیلم برآورده شد؛ داستان جذاب بود، موسیقی درخور فیلم بود، پایان بندی بهتر
از این نمیشد، دیکاپریو عالی بود و با این بازی خوبش، دوباره به سمتی
میره که حقش خورده بشه، مولیگان خیلی خوب بود و یک دیزی دلربا رو به تصویر
کشیده بود، مگوایر میتونه در آینده شانسی در ذهن من داشته باشه و .. شاید
منم تو ذهن خودم بقیه رو Old sport صدا بزنم! 3:
8/10
--
7.5/10
--
Blood and Bones
2004
سرگذشت تلخ خانوادهای ژاپنی که از بودن مرد غیرقابل تحملی به عنوان "پدر"
رنج میبرن و گذر سالها و جهنمی که اون پدر برای خانوادهش میسازه.
فوقالعاده بود؛ از اونجایی که کار، کارگردانی شده توسط کیتانو نبود،
انتظار داشتم که چیزای متفاوتی ببینم و همین اتفاق هم افتاد. مشخص بود که
کارگردان از قواعد خاصی برای ساخت فیلم و پیش بردن داستان استفاده کرده در
صورتی که تو فیلمهای کیتانو قاعده و روند قابلپیشبینی جلوی روی بیننده
قرار نداره و به قولی از قواعد "کیتانویی" استفاده میکنه. البته هم استفاده
از قاعده و هم استفاده نکردن از اون میتونه نقطه مثبت تلقی بشه. تفاوت
عمدهای که این کار یویچی سای، کارگردان فیلم با فیلمهای کیتانو داشت،
استفاده از موسیقی زیاد تو فیلم بود. موسیقی که تماما حالت درام و
غمانگیزی داشت و به فضای ناراحتکننده فیلم، حس و عمق بیشتری رو منتقل
میکرد. خشونت نشون داده شده علیه زنها تو فیلم یه مقدار سطحش بالاست و روی
هم رفته میتونم سطح خشونت کُل فیلم رو بالا بدونم اما اون صحنههای خشن
باعث لکهدار کردن صحنههای احساسی و تاثیرگذار فیلم نشده و با خوب به
تصویر کشیده شدهنشون، صحنههای موردنظر رو حتی بهتر هم کرده.
کار بازیگری فیلم شاید جز بینقصترینها باشه؛ من همیشه از بازی کیتانو
تعریف میکنم و گاهی حس میکنم که دیگه دارم زیادی ازش تعریف میکنم. بهرحال
تو این فیلم هم خیلی خیلی عالی بود، حتی به نظر من جز تاپ 3 ــه بازیگری
کیتانو بود. تسلط بالایی به نقشش داشت و کارکتر پدر و خشونتی که داشت،
بیتفاوتی که نسبت به اطرافیانش داشت، به نحو عالی توسط کیتانو به نمایش
کشیده شده بود. شاید نقصی که بشه به کیتانو گرفت این باشه که، مقداری نقشش
به بعضی از نقشهای دیگهش نزدیکه اما نمیشه از تکامل و حق زیاد اون در
بهتر کردن فیلم گذشت. بجز کیتانو، بقیه بازیگرا هم خیلی خوب بود. میشه گفت
فیلم 2 راوی داشت. یکی پسر کیم، ماسائو که کلا روایت داستان رو به عهده
داشت و هرازچندگاهی دیالوگهای راویگریش رو میشنیدیم و یکی، پدر خانواده
که با اعمال و رفتارش در مقابل اعضای خانوادهش داستان رو به جلو هُل میداد
و با کارهای خودش فیلم رو روایت میکرد. روی هم رفته، پیشروی داستان کاملا
تو طول فیلم کشش خودشو حفظ کرد و پایانبندی هم خیلی خوب بود و ارزش دیدن
رو واقعا داشت.
8/10
--
The Triplets of Belleville
2003
انیمیشن متفاوت، عجیب و جالبی بود. همیشه فکر خوبی ــه که وقتی قراره
انیمیشن و فیلم کمدیالوگی ساخته بشه، از موسیقی متن جذاب درش استفاده بشه؛
اینجا هم به نحو عالی این نکته در نظر گرفته شده و به راحتی میشه گفت که
موسیقی متن انیمیشن جز نقاط مثبتش بود. درکنار موسیقی، سبک انیمیشن و
حالتِ عجیبش کشش خوبی داشت و داستان هم خوب و قابل دنبال کردن بود. حس
میکنم از اون انیمیشنهاییه که هر کسی رو جذب خودش نمیکنه و ممکنه خیلیها
نتونن باهاش کنار بیان ... ولی بهرحال من که ازش خوشم اومد.
7/10
--
Memories of Matsuko
2006
تراژدی موزیکالی از زندگی دختری به نام ماتسوکو که رویای داشتن یه دنیای
فانتزی و زیبا رو داره ولی در عوض دنیای حقیقی کوچکترین رحمی به اون نداره و
تلخی خودش رو به طرز وحشتناکی به چهره ماتسوکو میپاشه. عالی بود فیلم؛
انتظار نداشتم با چنین چیزی روبرو بشم، موزیکالترین فیلم ژاپنی بود که تا
بحال دیدم و واقعا از لحاظ موزیکال سطح خیلی خوبی داشت. سکانسهای موزیکال
با تاریکی داستان قاطی شده بود و تلفیق فانتزیها، تخیلات ماتسوکو و تلخی
داستان به طرز عجیبی دیدنی شده بود. وقتی به سکانسهای موزیکال میرسیدیم،
از افکتهای سادهای مثل پرواز پرندههای انیمیشنی یا گُل و محیط شاد در
کنار کارکترهای فیلم تو بدترین شرایطشون استفاده شده بود و تصویر عجیبی
روی جلوی چشم بیننده قرار میداد. فضای فیلم تازگی و تفاوت جذابی داشت و
اصلا خسته کننده نبود، موسیقی، بازیگری و حتی گاهی نحوه تغییر سکانس به
سکانسهای بعدی توجهم رو به خودش جلب میکرد و جالب بودن. روی هم رفته واقعا
فیلم خوبی بود و اگه به سینمای ژاپن علاقه دارید، به نظر من این فیلم، یه
Must see محسوب میشه.
8/10
--
Carnal Knowledge
1971
داستان دو دوست و روابط مختلفی که با زنهای متفاوت دارن. داستان ساده بود و
چیزفوقالعاده عجیبی نداشت اما پرداخت بعضی از صحنههای فیلم و بازیِ
بازیگرای اون صحنهها خیلی خوب به چشم می اومد. جک نیکلسون مثل همیشه خوب
کار کرده بود ولی چیزی که در کنار جک نیکسلون تو این فیلم توجه منو به خودش
جلب کرد، بازی خیلی خوب و تسلط بالای آن مارگارت بود. سکانسهایی که با
نیکلسون داشت رو واقعا میشه بهترین قسمتهای این فیلم دونست و دیالوگها و
فضای صحنههای بینشون جذابیت بالایی داشت. جالب اینکه یکی از صحنههای بین
نیکلسون و مارگارت یکهفته فیلمبرداریش طول کشیده اما خوب وقتی به صحنه
نگاه کنید، واقعا درک میکنید که چقدر خوب از آب در اومده و نتیجهای که ازش
انتظار داشتن، به دست اومده.
7.5/10
--
We’re The Millers
2013
داستان یه عده آدم که بخاطر معامله و انتقال موادمخدر از مکزیک به آمریکا
به قالبِ یه خانواده قلابی فرو میرن و سفر عجیبی رو شروع میکنن.
کمدی جالبی بود، بهتر از اونی بود که انتظارشو داشتم و صرفا به عنوان یه
فیلم سرگرمکننده واقعا خوب از آب در اومده. مسیر سفر و توجاده بودن
کارکترها و اتفاقای مختلفی که در حین اون سفر براشون میافته، مهمترین
نکات فیلم بودن. به نظر من آنیستون تو این فیلم نسبت بقیه کارای کمدی این
چندسالش بهتر کار کرده و درکنارش بقیه بازیگرا هم بخاطر موقعیتهای جالب و
خندهداری که توش قرار میگرفتن، توجه بیننده رو به خودشون جلب میکنن. روی
هم رفته قبل از دیدن فیلم، با دیدن لیست بازیگرا و خلاصه داستان، انتظار
یه کمدی معمولی و تا حدود زیادی خستهکننده رو داشتم ولی خوشبختانه این
اتفاق نیافتاد و به نظرم کمدی خیلی خوبی بود.
7/10
--
6.5/10
--
Blood and Wine
1996
فیلمی جنایی با بازی جک نیکلسون و جنیفر لوپز (!) همبازی کردن تو بازیگر
کاملا متفاوت و دور از ذهن تو چنین فیلم جنایی اونقدرا بد از آب درنیومده.
البته اینجا لوپز خیلی جوونه و از ظاهر خیلی خوبی برخورداره و بخاطر همراه
بودن با بقیه بازیگرای حرفهای فیلم، تونسته از پس نقش خیلی خوب بربیاد. جک
نیکلسون مثل همیشه خوب بود و بازم یه دیالوگهایی داشت که من فکر میکنم
عالی به نمایش در آوردنشون فقط از عهده نیکلسون برمی اومده. اما در کنار
نیکلسون مایکل کین هم خیلی خوب ظاهر شده بود. نکته جالب در مورد مایکل کین
تو این فیلم اینه که، اون بعد از بازی در Bullet to Beijing محصول 1996
تصمیم به خداحافظی از دنیای بازیگری گرفته بوده ولی با اصرار نیکلسون راضی
میشه به دنیای بازیگری برگرده. خود فیلم و داستان معمولی بود و چیزی که
واسم عجیب بود، استفاده از موسیقی بود؛ گاهی تو صحنههای خیلی معمولی، یه
موسیقی تُند و مرموز جنایی پخش میشد که کاملا بیننده رو از فضا دور میکرد.
حس میکنم هدف کار جناییتر کردن فضای فیلم بود ولی بهرحال هدف به سرانجام
نرسیده بود و حداقل برای من نتیجه برعکس داشت.
6.3/10
--
The Muppet Movie
1979
از اونجایی که The Muppets ــه 2011 واسم جالب بود، گفتم این فیلم رو هم یه
امتحانی کنم. فیلم خوب و سرگرمکنندهای بود ولی گاهی حس نصفهنیمه موندن
بهم دست میداد؛ بعضی از قطعات یا صحنهها رو دوست داشتم ادامه بدن یا
مثلا حس میکردم میتونستن بیشتر از نقطه پایان فیلم جلو برن. بهرحال کارکتر
کرمیت اینجا هم عالی بود و دلیلی اصلی جذابیت فیلم بود، مسیر سفرش،
آشناییش با بقیه کارکترها حس خوبی داشت و فیلم رو دیدنی کرده بود.
6.5/10
--
Call Me Madam
1953
موزیکالی معمولی با بازی دونالد اوکانر. چیز فوقالعاده خاصی نداشت و صرفا
برای ادامه دادن کارنامه اوکانر به نظر فیلم خوبی برای دیدن میاد. اوکانر
اینجا هم از چهره کمدی و استایل کمدی رقص خودش استفاده کرده بود و شاید بشه
بهترین سکانسش رو رقص کنار بادکنکها دونست. بجز اوکانر، بقیه بازیگرا رو
زیاد خوب ندیدم و داستان هم اونقدرا سرگرمکننده نبود. روی هم رفته اگه
بخوام فقط قطعات موزیکالش رو درنظر بگیرم، نمره 7 رو بهش میدم ولی بصورت
کُلی نمرهش پایین میاد.
6/10
--
The Girl Who Leapt Through Time
2006
عالی بود، یه انیمه سینمایی خیلی سرگرمکننده. موضوع خیلی جذاب سفرها و
جهشهای زمانی با استفاده از روند داستانی جالب و کارکترهای خیلی خوب. شاید
خیلیها با دیدن انیمیشن کار به اون ایراد بگیرن و از ضعف انیمیشنش بگن
ولی به نظر من تنها چیزی که انیمیشن داشت، متفاوت بودنش بود و اصلا کمکاری
یا ضعفی درش دیده نمیشد. نسبت به انیمههای امروزی کمی متفاوت بود ولی حس
نزدیکی خوبی رو بین بیننده و فضای انیمیشن ایجاد میکرد. شخصیتپردازی قوی
ماکوتو و همراهی طولانی که بیننده در طول انیمه باهاش داشت، خیلی خوب بود.
همراه شدن با اون تو ماجراجوییهای جهشهای زمانیش و روابطی که با دو
دوستش داشت، دبیرستانشون و اتفاقات کلیدی داستان، همه چیز به نحو عالی به
تصویر کشده شده بود. صحنه خوب خیلی زیاد داشت و خیلی از صحنههاش تو ذهنم
باقی مونده، صحنههایی که حرکت جهش زمانیش رو انجام میداد، جمع شدنشون تو
اون زمین بیسبال و تمرین کردنهاشون، فضای تخیلی بین جهشها، تخته سیاهی که
جمله "زمان منتظر هیچکس نمیماند" و ... دوبلورها هم جز نکات مثبت انیمه
بودن و درنهایت اینکه پایانبندیش هم واقعا خوب بود و حسابی راضیکننده
بود.
8.3/10
--
The Big Wedding
2013
با اینکه میدونستم قراره با چه فیلمِ ضعیفی روبرو بشم و خودم براش آمده
کرده بودم ولی بازم از اونچیزی که فکر میکردم، بدتر بود. کاملا خسته کننده و
خالی از کمدی خوب. حرف زدن راجع به کمدی خوب اونم تو چنین فیلمی، حالا
این بحث خودش میتونه کُلی خنده دار باشه! تنها نکته مثبت فیلم، همون دیدنِ
رابین ویلیامز تو 2 3 سکانس بود و دیگه هیچ چیز قابل توجهی نداشت. روی هم
رفته، حتی با پُرستاره بودنش هم ارزش دیدن رو نداره و از اون فیلمهایی
ــه که زیاد میشه به در و دیوار کوبیدش و ازش بد گفت.
4/10
--
The Panic in Needle Park
1971
داستان اعتیاد به هروئینِ ترکیب شده با عشق دونفر؛ فیلم خوبی بود، یه بازی
عالی از آل پاچینو و کیتی وین که نقش بابی و هلن و درگیری این دوکارکتر رو
دیدنی کرده بودن. صحنههای تزریق زیادی تو فیلم بود و با اینکه به محیط
فیلم فضای واقعیتری داده بود، ولی چون بعضیاشون طولانی بودن، یه مقدار
فیلم رو به سمت کسلکننده شدن هُل داده بود. ولی بهرحال فیلم خوبی بود و
داستان هم خیلی جالب جلو رفت و به پایان رسید. شباهتهایی هم به Requeim
For A Dream داشت و اگه طرفدار اون فیلم هستید، دیدنش رو پیشنهاد میکنم.
7/10
--
Madadayo
1993
آخرین فیلمِ کوروساوا به عنوان کارگردان. خیلی خوب بود، رابطه دوست داشتنی
و زیبای بین یک معلم و دانش آموزاش، احترامی که دانش آموزها با گذر
سالهای زیاد همچنان به معلمشون دارن، جشنهای تولدی که براش میگیرن،
خیلی خوب به نمایش کشیده شده بود. نیمه اول فیلم، نیمه بی نقص و لذت بخشی
بود ولی نیمه دوم یه مقدار با جهتی که داستان به خودش گرفت، مشکل داشتم و
به نظر من ضعف فیلم تو نیمه دوم اونه. البته پایان بندی خیلی خوب بود ولی
تا رسیدن به پایان بندی بالا و پایین زیادی رو توی فیلم میبینیم. در مورد
کارکترها این نکته برام جالب بود که بجای اینکه کارکتر سنسی، دانش آموزا
رو شکل بده، این دانش آموزا بودن که کارکتر سنسی رو به چشم بیننده وارد
میکردن و اهمیتش رو رخ میکشیدن! البته این رو نمیگم که Matsumura در نقش
سنسی خوب ظاهر نشده بلکه صرفا به نقشِ مهمی که بقیه کارکترها داشتن، اشاره
میکنم. روی هم رفته فیلم، حس خیلی خوبی داشت و مسلما ارزش دیدن رو داره.
7/10
--
The Croods
2013
خیلی سرگرم کننده بود، مسلما هدف سرگرم کنندگیش رو به راحتی پوشش داده
بود، سوژه جدید و انسانهای اولیه، محیط متفاوتش هم خوب بود. برخلاف بعضی از
انیمیشن های اخیر که بیننده بعد از دیدنشون حس میکنه تمام انرژی و فکر روی
نیمه اول اون انیمیشن گذاشته شده و نیمه دومشون سرهم بندی شده، نیمه دوم
این انیمیشن بهتر از نیمه اولش بود و تداوم خیلی خوبی در نگه داشتن جذابیتش
درطول انیمیشن داشت. واقعا انتخاب نیکولاس کیج به عنوان صداپیشه گراگ به
نظر من عالی بود، صدای خاصِ کیج همیشه واسم جالب بوده و اینجا تو یه محیط
انیمیشنی بازم خیلی خوب به نظر میرسه. بقیه دوبلورها زیاد به نظرم ویژه
نبودن و چیز خاصی ازشون تو ذهنم باقی نمونده. از همین الان هم شماره دومش
تایید شده، با توجه به پایان بندیش، میشه انتظارات خوبی از شماره دوم
انیمیشنش داشت ولی خوب هنوز زمان زیادی تا 2017 باقیه و باید ببینیم این
انیمیشن طی سال های آینده چطور عمر میکنه و ماندگاریش در چه حدیه.
7.2/10
--
The Cure
1997
خوب بود، یه مقدار به سلیقه من نمیخورد ولی تونستم به فیلم عادت کنم و روی
هم رفته لذت خوبی ازش بردم. نکتهای که یه مقدار منو اذیت میکرد، بیش از حد
طولانی بودن بعضی از سکانسهای فیلم بود که حس میکنم اگه کوتاه تر میبودن،
با فیلم خیلی بهتری روبرو میشدم. مثل بعضی از فیلمهای ژاپنی دیگهای که
دیدم، بازم کمبود موسیقی احساس میشد و وقتی اون سکانسهای کش دار و بی
موسیقی بودنشون رو درکنار هم بذاریم، یه مقدار جنبه منفی پیدا میکنه. اما
بهرحال، خودِ فیلم ترس خوبی داشت و به جای وارد کردن ترسِ واضح از طریق
سکانسهای دلهره آور، کارگردان تونسته بود با موضوع کُلی و نحوه پیشروی
داستان، ترس رو کُلی به درون بیننده منتقل کنه. این شاید مثبتترین نکته
فیلم از نظر من بود. Kôji Yakusho هم بازی خیلی خوبی داشت و چندتا از
فیلمهاش رو تو لیست دانلودم قرار دادم، امیدوارم فیلمهای دیگهش هم خوب
باشه.
6.5/10