Barakamon - Ep 01
عجب شروع خوبی بود .. به راحتی انتظارات من برآورده شد. خیلی اپیزود اول رو
دوست داشتم .. نکات ریز زیادی بود که انیمه رو برای من دیدنی کرده بود ولی
بزرگترین نکته مثبت انیمه، مسلماً نارو بود. یه کارکتر فوق العاده بامزه و
دوست داشتنی که بخاطر داشتن دوبلوری بچه، حس معصومانه خاصی پیدا کرده بود.
وقتی سنسی باهاش بدرفتاری میکرد، نمیشد از کنار قضیه گذشت و واقعاً دلم
برای نارو میسوخت. البته بدرفتاری سنسی به حالت کمدی شکل میگرفت و لحظات
سرگرم کننده باحالی بودن. اما قبل از اینکه به جزیره گوتو بریم، وارد دنیای
فلش بک سنسی شدیم؛ جایی که به مدیر نمایشگاه بخاطر توهین به خط سنسی مشت
زد و جالب اینکه حتی شکل مشت زدن اون مدیر هم با حالتی کمدی پیش رفت. اما
خب، حرف های اون مدیر تو ذهن هاندا باقی مونده بود و حالا با ورود به
جزیره، امید به فراموش کردن و عوض شدن جو حاکم بر ذهنش رو داره. به نظر
میرسه تو همین شروع پیشرفت خیلی خوبی از لحاظ ذهنی در کارکتر سنسی دیدیم و
ظاهراً همراه شدن با یک سری آدم های و بچههای محلی میتونه به شکل خاصی شفا
بخش باشه.
از بهترین نکات اپیزود، صحنه ورود سنسی به خونه جدیدش بود .. جایی که با
کدخدا آشنا شد و بعد از اون حتی دوتا دختر رو در حال فرار از خونه سنسی
دیدیم و البته ... سر و کله نارو پیدا شد که شیطنت از سر و روی اون میبارید
.. فضول دهکده! واقعاً لقب خوبی واسه ش بود. نارو و کدخدا اینقدر مزاحم
سنسی شدن که سنسی حتی کدخدا رو هم با تیپ پا انداخت بیرون .. خیلی این تیکه
رو دوست داشتم و کمدی نابی داشت. بعد از اون بالا رفتن از دیوار برای دیدن
غروب آفتاب برام حسابی لذت بخش بود و دیدن اینکه نارو و سنسی در اولین روز
ملاقات ـشون با هم چنین تجربه ای رو پشت سر میذارن، واقعاً عالی بود .. حس
خوب و دلگرم کننده از سر و روی صحنه میبارید و به نظر من به راحتی یکی از
صحنه های خاطرانگیز انیمه خواهد بود. یادمه این صحنه رو در مانگا فوق
العاده دوست داشتم و حتی به فکر این بودم که این صحنه در فضای انیمه چطور
به تصویر کشیده خواهد شد و امیدوار بودم که پرداخت صحنه به خوبی باشه و حدس
بزنید چی شد؟! آره، واقعاً از دیدن اون صحنه مانگا تو فضای انیمه لذت
بردم.
یکی از کارکترهای فرعی ای که تو فضای مانگا دوست داشتم،
هینا بود .. دختر کوچولویی که با نارو دوسته و به شکل خیلی خنده داری گریه
میکنه! چیزی که بامزه ترش میکنه، توضیحات نارو از دلیل گریه هیناست و
اینکه "بخاطر اینکه خوشحاله، داره گریه میکنه!" واقعاً ورژن انیمه ایش هم
در سطح عالی ای قرار داشت و خیلی کارکتر هینا رو دوست دارم. امیدورام به
اندازه کافی بهش بها داده بشه. در ادامه، یک عدد کانچو هم به سنسی برخورد
کرد که درد عظیمی رو بهش منتقل کرد! و ... مردم دهکده از راه رسیدن و به
سنسی تو اسباب کشی کمک کردن ... به زیبایی حس همسایگی و اهمیت دادن به هم
نوع در این فضای ساده و صمیمی به تصویر کشیده شد و یک پایان بندی عالی برای
این انیمه دلگرم کننده بود.
روی هم رفته، همونطور که اشاره کردم، حسابی از انیمه راضی بودم و فکر میکنم
میتونه بهتر از اینها هم بشه. کمدی در سطح خوبیه، شیرینه و نارو حسابی تو
دل برو و بامزه ست. سنسی هم زوج بسیار خوبی واسه نارو ـه و صحنههای خطاطی
جالبی تو اپیزود اول داشت و میتونه باز هم داشته باشه. کارکترهای زیادی رو
تو اپیزود اول با هم دیدیم و باید ببینیم چقدر تمرکز بین اونا پخش خواهد
شد. امیدوارم همچنان زیبایی مانگا در قالب انیمه باقی بمونه و به خوبی با
لذت تمام به سراغ دیدن باقی انیمه بریم.
صحنههایی از اپیزود :
- سنسی چه باحال خجالت زده شد :
- تماشای غروب آفتاب .. یکی از بهترین صحنه های اپیزود :
- وای ناروی بیچاره ...
- زوج مورد علاقه این فصل من
:
- کمک اهالی دهکده به سنسی در اسباب کشی :