تجربه ای ساده ولی دلچسب در ژانر شوجو آی.
شاید کمتر از یک ساعت روی خوندن 10 چپتر این مانگا وقت گذاشتم. دیالوگ ها بسیار ساده بودن و داستان حسابی روون و نازنین بود. کارکترها عمق بالایی ندارن ولی به طرز زیبایی قابل لمس هستن و میشه اونا رو جزئی از خودت دونست. لطافت هر دو کارکتر اصلی به دلم نشست و بعد از مدتی مانگای شوجو آی نخوندن این تجربه یادم آورد که چرا چنین مانگاهایی رو می خونم.
چند شات از لحظات موردعلاقه ـم از مانگا :
صدای ملچ ملوچ و لیسیدن انگشتای من بعد از دیدن این اپیزود اتاقُ برداشته.
عالی بود .. عالـــی!
خدا رو شکر که انیمه داره مطابق میلم جلو میره و هنوز حس ضعفی واسم نداره.
ماجراجویانه و لطیف و پر از لحظات خوبِ خوبِ خوووووووب! هر اپیزود با
کوکونا و پاپیکا یه ماجراجویی ابرعجیب و توهم آمیزه. جایی دیدم که کسی از
احساس جیبلی وار بودن و تریگر وار بودن انیمه (اسم دو استودیو) حرف زده بود
و حالا که بهش فکر می کنم می بینم واقعاً هم چنین حسی رو داره؛ هم فانتزی
لطیف جیبلی رو میشه درونش حس کرد و هم میشه عجیب و غریب بازی ها و تندرفتن
های استودیوی تریگر رو در انیمه لمس کرد. و این چه خصوصیت خوبی واسه این
استودیوی تازه کاره. و تازه، من خودم احساس می کنم این انیمه به Jinrui wa
Suitai Shimashita شباهت عجیبی داره ... Jinrui wa Suitai Shimashita یکی
از برترین انیمه های تمام دوران منه و تو 10 انیمه برترم جا داره. یه حس
شباهت عجیب بین Jinrui wa Suitai Shimashita و Flip Flappers احساس می کنم
که واسه من رویاییه! حتی ED انیمه هم شباهت زیادی به اون سری داره و چه
بهتر از این؟! من یکی که خریدارم!
و اینکه، فقط کافیه خودتونُ تو دل انیمه رها کنید ...
دیگه بقیه کار رو کوکونا و پاپیکا انجام میدن؛ شما رو به عمق ماجراجویی،
بُعد و مکان هایی میبرند که انتظارشُ ندارید و این عطش دیدن هرچه بیشتر
دنیاهای متفاوت چیزیه که این انیمه رو واسه مخاطب میسازه؛ فقط کافیه به این
اپیزود نگاه کنید ... نه! فقط نیمه دوم رو ببینید .. چقدر دنیای جدیدی که
بهش پا گذاشتیم خاص بود. دریایی از خصوصیات جزئی و جالب محیطی و کارکتری رو
شاهد بودیم. شاید بعضی ها فقط گوش های خرگوشی رو ببینن و خب سرعت انیمه
کمی بالاست ولی این یه خصوصیت دوم خوب به انیمه اضافه می کنم و اون خصوصیت
دارا بودن قابلیت تماشای مجدد انیمه ست. من فکر می کنم این خصوصیت در این
کار وجود داره ... خودم اپیزود اول رو دوبار تماشا کردم و همچنان از دیدنش
لذت بردم. حالا مطمئناً در طول هفته باز به سراغ اپیزود دوم میام و چک می
کنم که چه چیزایی واسم تازگی دارن.
روی هم رفته ادامه باحالی رو داشتیم .. من نمره خودم به انیمه رو از 7 به 8 ارتقا دادم. تا ببینیم ادامه کار چی میشه.
صحنههایی از اپیزود :
- این صحنه منُ خندوند .. خیلی بامزه بود .. شکل زمین خوردن کوکونا با اون اخلاقش :
- اینکه دانش آموز انتقالی نبود .. شاهزاده بود :
- یایاکا هم بیخودی منُ ذره بین به دست می کنه :
- از صحنه های خیلی خوب و ترکیبی کوکونا و پاپیکا :
- وای، ED هم از الان کاندید بهترین ED فصله!!
از همون شروع انیمه نگاهتون به اینکه آیا واتارو می تونه اینجا هم نویسندگی
خوبی ارائه بده یا نه و جالب اینه که اینجا می بینید چرا که نه؟! تونسته و
کار نویسندگی اپیزود اول به طرز جالبی به دل میشینه. محتوایی جالب و یه
کار حاشیه ای در مورد فضای گویندگی و صنعت انیمه که به خوبی می تونه لذت و
کیف گوینده بودن و در عین حال گاهاً کثیف بودن بعضی چیزها رو به رخ بکشه.
ناگفته نماند که من در ابتدا نسبت به انیمه Shirobako هم چنین حسی داشتم
ولی احساس می کنم اینجا با وجود کمتر بودن کارکترهای اصلی میشه چیز متفاوت
تری رو به چشم دید و حضور تک دختر داستان تو محور داستان خیلی جریان رو
بهتر از حالت معمولی می کنه. اون لباس تخم مرغیش رو عشق بود .. هر دفعه
چیتوسه تو صحنه ظاهر میشد نگاه من روی اون لباس خیره می موند.
اصلاً به ظاهر کار نگاه نکنید؛ این یه کار مثل Sore ga Seiyuu نیست که
صزفاً ساده و کاوایی باشه. با همین تک اپیزود خوب به رخ کشید که می تونه چه
پتانسیلی داشته باشه و چقدر ما رو به جریان متفاوت تری فرو ببره. یه فضای
طعنه آمیز و گاهاً نیشخند وار نسبت به صنعت انیمه رو به رخ کشید و نشون داد
که قرار نیست کلیشه ای پیش بره؛ جبهه طعنه آمیز چیتوسه در مقابل اتفاقاتی
که در اطرافش می افتاد آدم رو یکم به یاد "هاچیمان" از انیمه Yahari
میندازه که فکر می کنم همین می تونه خیلی ها رو به سمت انیمه بکشه. پس بحث
نویسندگی حسی بدون فیلتر داره و روونی اون می تونه طعم باحالی به فضای کاری
ببخشه. امیدوارم این جریان فقط مختص به اپیزود اول نبوده باشه و اپیزودهای
بعد هم جریاناتی طعنه آمیز و پر از کنایه در باب صنعت انیمه شاهد باشیم.
حرف آخرم اینه که انیمه Girlish Number منُ غافلگیر کرد و می تونه جز گزینه های اصلی من برای بهترین غافلگیری فصل باشه.
- چیتوسه، کارکتر اول داستان هم میمیک های خاصی داره
از الان جز کاندیدهای من برای بهترین دختر فصل قرار گرفت :
- البته عکس العمل باقی کارکترها در مقابل چیتوسه هم تکمیل کننده خوبیه :
بعد از اون هر دفعه که بارون می بارید
به ایستگاه اتوبوس میرفتم.
با خودم گفتم اگه تو بارون بازی کنم، ممکنه دوباره منو ببینه.
ممکنه یک بار دیگه به سمت من بیاد .. یک بار دیگه منُ ببینه.
می تونستم حوله رو همونجا بذارم و برم
ولی سال ها زیر بارون نشستم و بهش خیره شدم.
نتونستم اینکارو بکنم.
خدا رو شکر که امروز هوا صاف و آفتابیه ...
بسپریدش به یوئیچی (کارگردان انیمه) تا بتونه با یه سوژه موزیکال هم شما رو
مجذوب خودش کنه! تجربیات خوبی که با این کارگردان سپری کردیم به من ثابت
کرده که فرد مطمئنی برای دنبال کردنه و می تونه یک فرد ایده آل برای خلق
کارهای اغراق آمیز باشه. چه در گینتاما و چه در اوسوماتسو سان .. همه جا به
خوبی تونسته این نبوغ رو به رخ بکشه و اینجا هم دست کارگردان هنرمندانه
روی اثر و روی این سمفونی کشیده شده. من که از دیدن اپیزود اول لذت تمامی
بردم و همین لحظه که شروع به نوشتن نقد کردم برای بار 4 ام یا 5 ام انیمه
رو دوباره مرور کردم و باز هم صحنه های موزیکال اثر منُ گرفت! و این چه چیز
خوبیه ... اینکه با وجود تغییراتی که در سمفونی ها داده شده میشه باز هم
از ریتم موسیقی اثر لذت برد و در کنارش داستانی کمدی وار رو با حضور این
عوامل تجربه کرد.
با حضور سوگیتا در نقش بتهوون که خوش درخشید؛ چه فریادهایی و چه خصوصیات
اخلاقی جالبی رو به کارکتر بخشیده بود؛ اما خب، این سوگیتاست .. از اون
همیشه انتظار خوب بودن میره. چیزی که من قبل از اومدن به سراغ انیمه باهاش
مشکل داشتم نقش یوکی کاجی در قالب موتسارت بود که نمی دونستم چه نتیجه ای
در پی داره. حقیقتش بدم نیومد ... فوق العاده نبود ولی از طرفی موتسارت
زیاد تو این اپیزود نقشی نداشت و به نسبت بتهوون سوگیتا کمرنگ تر به نظر
میرسید. (شاید داد و بیداد زیادی بتهوون منُ به این فکر انداخته!) قضاوت
درباره یوکی کاجی و صدای اون در قالب شخصیت موردعلاقم رو به بعدها میسپرم!
یکی از نکات خیلی خوب انیمه رنگامیزی اون بود ... وووووه ... واقعاً از این
لحاظ محشر بود؛ صحنه های موزیکال با رنگامیزی متنوع و پر از حس و حال به
زیبایی هر چه تمام تر رسیده بودند. و من یکی خدا خدا می کنم که تو
اپیزودهای بعد هم سر صحنه های موزیکال تلاش خوبی به کار برده بشه و
رنگامیزی اثر حفظ بشه ... برخلاف رنگامیزی دیگه ای که تو این فصل دیدیم و
خوشم نیومد (Nanbaka) ، کلاسیکالوید پاشیدن رنگ خودش رو به نحوی احسن انجام
داده و غرق شدن در موزیک کلاسیک با رنگامیزی عالیِ انیمه تجربه ای لذت بخش
بود.
عجب اپیزود پر آشوب و عجق وجقی بود. (از نوع خوب!)
ولی تو فصل پاییز ضعیفی که داریم سپری می کنیم این یکی با شروعش تونست تا حدود زیادی منو راضی کنه.
برای من نکته خوب انیمه سه چیز بود :
- دو کارکتر اول که هر دو واسم دوست داشتنی بودن؛ رابطه بینشون قشنگ قابل لمسه و میشه اونُ قبول کرد.
- فضای فوق عجیب کار که با انیمیشن جالب و زیبا همراهی میشد.
- اشاره های زیرپوستی شوجو آی کار که به راحتی و بدون دست گرفتن ذره بین خودشونُ نشون می دادن.
با این سه میشه چه ماجراجویی هایی خلق کرد.
چند شات مختلف از قسمت اول :