
تجربه ای ساده ولی دلچسب در ژانر شوجو آی.
شاید کمتر از یک ساعت روی خوندن 10 چپتر این مانگا وقت گذاشتم. دیالوگ ها بسیار ساده بودن و داستان حسابی روون و نازنین بود. کارکترها عمق بالایی ندارن ولی به طرز زیبایی قابل لمس هستن و میشه اونا رو جزئی از خودت دونست. لطافت هر دو کارکتر اصلی به دلم نشست و بعد از مدتی مانگای شوجو آی نخوندن این تجربه یادم آورد که چرا چنین مانگاهایی رو می خونم.
چند شات از لحظات موردعلاقه ـم از مانگا :





لحظه های به تصویر کشیده نشده :
- صحنه آشنایی اول معلم با پیکاری، که جور دیگه ای رخ داد و یه جورایی سر رسیدن به مدرسه با هم مسابقه میدادن!
تو اتوبوس همدیگه رو دیدن و بعد شروع به جلو رفتن کردند .. که پیکاری کمی هم روی اعصاب خانم معلم رفت :

+

- تو همین تعقیب و مسابقه، یکی از صحنه های مورد علاقه من از مانگا قرار داشت که به انیمه تبدیل نشد ... !
یه جورایی حیف شد ولی می تونم تصور کنم چرا این صحنه تو انیمه آنچنان مورد استفاده نیست
:

- اینم یکی از لحظه های بامزه رد و بدل کردن سیگنال غواصی بین معلم و پیکاری (بعد از پرش پیکاری) :

- نوشته هایی که روی تخته سیاه دیدیم و با گچ نوشته شده بود کاور یکی از چپترهاست.
تو صفحه اول چپتر معلم رو در حال کشیدن اونا می بینیم
:

لحظه های خوب و فوق العاده عالی اقتباس انیمه :
- لحظه شروع انیمه :

- لحظه از راه رسیدن فوتابا (تکو) به لب صخره :

- جریان سنگ انداختن تکو به زیر آب
:


و ...
این لحظه که عالی به تصویر کشیده شد
:



ی







:









در نزده وارد شد .. کتک هم خورد و چپتر تموم شد. یه چپتر خوب اختصاص داده شده به نادیشیکو، خواهر بزرگتر .. حتما یکی از چپترهای آینده به هاناکو میپردازه .. منتظر اونم.






