M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Amanchu! Advance - 07

چه خوبه که آمانچو هست ...

زندگی هست ... !




Amanchu - Episode 12

Amanchu - Episode 12




رسیدیم. به اعماق آب ها، به اعماق دوستی ها، به آرامش!



انیمه به وعده خودش عمل کرد؛ ما رو به دنیای غواصی رسوند .. به زیبایی، به لطافت تمام، همراه با راوی گیری های خوب همیشگی و دلی پر از لذت به درون آب های آزاد رفتیم و غواصی رو تجربه کردیم. اینکه در انتها تکو گواهی غواصی رو می گیره چیز تعجب آوری نیست و همه می دونستیم که این اتفاق قراره بیافته. با یک انیمه ورزشی برد و باخت دار طرف نیستیم؛ با انیمه ای طرف هستیم که هدف اصلی اون چیز دیگه ایه. تحول دادن به شخصیتی که منزوی و در خود فرو رفته بوده ... تکو از اپیزود اول انیمه تا به اینجا راه درازی رو طی کرده و این رو به وضوح میشه در لبخندهای این اپیزودش درک کرد و فهمید. انیمه به خوبی تونست تمام کارکترها رو برای ما عزیز کنه. حتی آی چان که نقشی کم داشت و حتی سنسی که کمرنگ بود و شاید در این بین فقط ماکوتو رو بشه کمی دور از بقیه دونست که اونم بخاطر نداشتن نیاز به تمرکز به اون بود. اینکه بدون رفتن به سراغ ماکوتو هم ما داستانی کامل داشتیم. اما برگردیم به سراغ غواصی ... !

هر چیزی از لحظات زیر آب این اپیزود بگم کم گفتم و کم گفتم!

همه چیز اون زیر زیبا بود؛ و به قول تکو واقعاً یک دنیای جدید بود .. دنیایی که آدم دلش می خواد اونُ تجربه کنه و پا بهش بذاره. تصور می کنم به انیمیشن کشوندن دنیای زیر آب کار بسیار سختیه ولی بهرحال از اینکه چطور دنیای زیر آب رو دیدیم رضایت کامل رو داشتم .. استودیو به خوبی از پس رنگین و دل انگیز کردن اون دنیای زیرین بر اومده بود و حق مطلب ادا شده بود. از صحنه های فریز شده خبری نبود و همه چیز روان و شناور بود. یک فضای رویایی و جالب انگیز برای پایان بخشیدن به سری آمانچو؛ اثری که به خوبی تونست در میون انیمه های التیام بخش سری بین سرها بلند کنه و بگه که : بله، منم وجود دارم و شما می تونید یکی از انتخاب های مهمتون رو من بدونید. من که از الان سری رو وارد لیست پیشنهادی های خودم برای کارهای برش زندگی کردم و از اینکه می تونم دیگران رو با چنین اثری آشنا کنم به خودم میبالم.

از لحاظ داستانی تکو به هدف خودش، گرفتن گواهی و غواصی کردن با پیکاری و بقیه رسید و حالا روزهای غواصی با پیکاری شروع میشه. چه حیف که نمی تونیم ادامه مانگا رو ببینیم. هنوز کمی وقت نیازه تا مانگا بتونه به محتوای کافی واسه فصل دوم برسه ولی به عنوان یک طرفدار دو آتیشه امیدوارم که روزی این اتفاق بیافته و فکر می کنم این عوامل رو میشه به راحتی دوباره به دور هم جمع کرد. ممکنه ساتو جونیچی به عنوان سرکارگردان بر سر کار حضور نداشته باشه ولی کارگردان دیگه مون هم به اندازه ای خوب هست که بشه مشعل رو بهش سپرد. پس من یکی چشم به آینده می دوزم .. دلم می خواد بار دیگه انیمه شدن آمانچو رو یکی از آرزوهای انیمه ای خودم بدونم و از الان نفس خودم رو حبس می کنم و میپرم درون آب .. بلکه روزی آمانچو برگرده و بلکه روزی دوباره روزهای خودم رو در حال دیدن آمانچو سپری کنم.

انیمه احساسی تر از اون بود که من بتونم شفاف و واضح ازش حرف بزنم. از پایانش کمی غمگینم و از وصف خوبی های این انیمه به این بسنده می کنم که تونست با همین 12 اپیزود وارد 10 انیمه برتر تمام دوران من بشه. نمره خوبی از من می گیره ... نمره خیلی خیلی خوب. اونقدر لحظات به یادماندنی داشت که تونستم بهش چنین بهایی بدم. به عنوان یک مترجم سر ترجمه تک تک خط های اون استرس به خرج دادم و از اینکه داشتم پا به چنین دنیایی میذارم غرق در لذت بودم. و البته این پایان ارتباط من با آمانچو نیست؛ هم مانگا رو می خونم و هم دوباره به سراغ دیدن انیمه خواهم اومد. پس فعلاً باهاش خداحافظی نمی کنم! و همچنین .. چشم انتظار ریلیز شدن اپیزود OVA هم خواهم بود .. اونم دیدنی میشه!



صحنه‌هایی از اپیزود :

- تکو و پیکاری زیر آب :







- یکی از محبوب ترین لحظات انیمه ... صحبت صمیمی تکو و پیکاری،ت تشکرشون از هم و ابراز علاقه پیکاری به تکو :







Amanchu - Episode 11

Amanchu - Episode 11



آریا رو تعقیب کردیم و به اوهیمه رسیدیم!


این اپیزود از اون اپیزودهایی بود که با تمام وجود دوست داشتم؛ صمیمیتی که بین تکو و پیکاری به تصویر کشیده شد از اون صمیمیت های موردعلاقه منه .. اینکه چطور در عالم بی خیالی دل به کوچه ها سپردن و مشاور چا رو تا جایی که میشد دنبال کردن یه حس خیلی خوبی داشت. و شاید مقداری از عشقی که به اپیزود داشتم بخاطر تنها یک اپیزود باقی موندن از سری بوده باشه ولی رفتن لحظه به لحظه دنبال مشاور چان در حالیکه که حتی "چا چا،" گفتن هاش هم با موزیک مَچ شده بود و چهره چیبی کارکترهای انیمه ... بهتر از این نمیشد. راوی گری تکو مثل همیشه تو این اپیزود لذت کار رو دو برابر می کرد. گاهی آدم فکر می کنه ای راوی گری می تونه از آینده به این جا منتقل شده باشه؛ جایی که اتفاقی دراماتیک افتاده ولی فکر می کنم دارم زیادی بهش فکر می کنم. در هر صورت راوی گری تکو دلم رو خیلی می گیره. صحبت از سبزه ها و خاطرات رنگین ... تجربیاتی نو و تازه و دلی که حالا از غم انگیز بودن به دنیای خوش رنگی رسیده و شاده.

و بعد وقت ورود پیشی کوچولو یا همون اوهیمه رسید.

اوهیمه درجه کاوایی آمانچو رو خیییییلی بالا میبره؛ یادمه وقتی تو مانگا برای اولین بار دیدمش غرق در لبخند شدم .. حتی تو انیمه هم میشه این حسُ تجربه کرد. یه چیزی در مورد کارکتر اوهیمه وجود داره که دل آدم رو گرم می کنه ... معصومیت و حس زندگی رو به اپیزود می بخشه و حضورش کاملاً به بهتر همیار شدن تکو و پیکاری کمک کرد. اینکه بتونن بیشتر با هم همکاری داشته باشن و تو این راه اوهیمه به غذا و جای موندن دست یافت! گشتن به دنبال صاحب برای پیشی زیاد خوب پیش نرفت ولی خب، دست سرنوشت نذاشت این پیشی کوچولو بی صاحب بمونه و با مدیر مدرسه آشنا شدیم. که ظاهراً صاحب مشاور چا و یا به قول خودش "آریا" ست. آریا اسمیه که به انیمه Aria ، به مانگای نوشته شده توسط آمانو کوزوئه، مانگاکای این اثر اشاره داره؛ ارجاعی بسیار قوی به اثر محبوب و قبلی مانگاکا که می تونه خیلی ها رو غافلگیر کنه.

رشد تکو با حضور اوهیمه به وضع بهتری در اومد و افکارش منظم تر از قبل شد و برای غواصی آماده شد. این اون اتفاق خوبی بود که تونستیم از این اپیزود بهش برسیم و در نهایت به سمت غواصی حرکت کردیم. اپیزود آخری که قراره با تمام وجود ما رو دل دریا فرو ببره و مونولگ های زیبایی رو نوازش وار وارد گوش های ما کنه. اپیزود 11 دوست داشتنی، دلگرم کننده و پر از لحظات صمیمی بود و در کنار اپیزودهای دیگه آمانچو همچنان ثبات کیفیتی خودشُ داشت و آنچنان ضعفی نداشتیم.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- غرق در سبزه زار و زیبایی شدن تکو از اون لحظه های ماندگار بود :



- رسیدن به پیشی کوچولو و نجاتش از دست اون پرنده :



- انس تکو با اوهیمه :



- جناب مدیر بهمراه آریا :



- این دوتا هم چه عشق در نگاه اولی پیدا کردن :

Amanchu - Episode 10

Amanchu - Episode 10






حتی با یک دفترچه هم میشه غرق در صمیمیت شد.




از این اپیزود بوی یک مقدمه رو میشد حس کرد؛ مقدمه ای برای رفتن به سمت دریا و بالاخره به پایان رسیدن تمرینات استخر تکو. و از این که بگذریم اپیزود روی جریان بیکاری و استفاده ای که میشه از وقت انجام داد تمرکز قشنگ و بامزه ای داشت. رفتن به فروشگاه و دیدن لباسها و البته دیدن و خریدن دفترچه ای واسه دوران غواصی همه صحنه هایی خوب بودن .. شاید بشه همه چیز رو به جریان اعتماد به نفس تکو ارتباط داد و گفت که این اپیزود هم کمی به شخصیت پردازی تکو نگاه کردیم؛ شخصیتی که با وجود و تکیه به پیکاری داره به مانند گلی که داره به شکوفایی میرسه به نظر میرسه و این چه خوبه ... نشون میده که انسان ها در مقابل برخورد خوبی که از دیگران می بینند چقدر می تونن عوض بشن و ارتباط صمیمانه ای که بین تکو و پیکاری بوجود اومده یکی از بهترین نکات این انیمه تا به اینجاست.

اپیزود با سردرگمی سر و کار داشت .. اونم به مقدار زیاد. دیالوگ هایی که با زیبایی هرچه تمام تر از سردرگمی حرف میزدند و کارکترهایی که به دنبال رفع سردرگمی خودشون بودند. حتی آی که معمولاً با مشت و لگد بقیه رو همراهی می کنه سردرگمی ها و بیکاری های خاص خودشُ داشت. سپروندن روز به بطالت یکی از دغدغه های اصلی آی چان بود که با اومدن پیکاری و تکو رفع شد و بعد از اون غرق در رود همیشه جاری انیمه شدیم؛ جایی که موسیقی ما رو با خودش به همه جا میبره .. به فروشگاه، به دیدن لباس های رنگارنگ، به دیدن دفترچه های یک مدل و به دل ساحل و باز تو دلت می خواد کنار کارکترها غرق در آب های افکارشون باشی ولی خب ... روز به پایان رسیده و باید منتظر اپیزود بعد بمونیم.

چیزی که تو این اپیزود تونستیم بهش برسیم تبدیل کردن دلسردی به دلگرمی بود و این یعنی یک نتیجه مثبت!

و البته وقتی یک انیمه غواصی دارید مطمئناً انتظار داشتن یک یا چند اپیزود ساحلی چیز عجیبی نیست؛ اینجا هم در عین معصومیت و در باب اشاره به دلگرمی دادن به تکو به لب ساحل رفتیم و یه عالمه اونجا خوش گذروندیم. بعد از اون، تکو تونست از سد امتحان استخرش رد بشه و حالا نوبت به امتحان بعدی که امتحان وارد شدن به دریای آزاد و واقعیه میرسه. روی هم رفته اپیزود مثل همیشه التیام بخش و دل انگیز بود .. من هنوز که هنوزه جو انیمه رو با تمام وجود لمس می کنم و بهش عشق میورزم .. و فقط دو اپیزود دیگه باقی مونده.



صحنه‌هایی از اپیزود :

- کسلی آنه چان سنپای :



- خوشم میاد تکو و پیکاری همیشه با هم مَچ هستن :



- اطمینان خاطر دادن پیکاری به تکو :



- تکو هم چه با انرژی تمرین می کنه!

Amanchu - Episode 09

Amanchu - Episode 09



هی، اینجا رو، رنگ و بوی آریا به مشام میرسه.
آکاری چان، آیکا چان مهمون اپیزودن ... !



واو، به این میگن یه اپیزود پر از حرف! اپیزود قبلی رو به خوبی جبران کردیم .. بازی با خاطره هایی زیبا از تکو، دیالوگ های بی نهایت زیبایی که از دوستی، خاطرات و نوستالژی به زبون می آورد و دوران مدرسه ای سابقش با حضور دو گوینده موردعلاقه من از سری Aria ، حقیقتاً انتظارشُ نداشتم .. اولین بار وقتی که صدای آکاری (آریا) رو متوجه شدم وقتی بود که تکیه کلام معروفش "هــــــــه" رو به زبون آورد .. غرق خوشحالی شدم. نوستالژی به سمتم هجوم آورد .. بعد از اون جالب تر این بود که یهو دیدم آیکا هم در کنار آکاری هستش و وای که ساتو جونیچی چه انتخاب خوبی واسه این جریان داشته. فقط کاش که نقش آیکا بیشتر بود و بیشتر از این بهش دیالوگ داده میشد .. سخت میشد از نبود نقش کافی آیکا هق هق نکرد. بهرحال نقش آکاری به اندازی کافی پررنگ بود و پشت تلفن و رودرو با تکو لحظات قشنگی رو ازش داشتیم. محرک خوبی واسه احساسات تکو بود و جریان کادو تولد قشنگی رو هم در کنارش داشتیم. و حالا نمی دونم باز در آینده این دو کارکتر رو می بینیم یا نه ولی این اپیزود پر از نوستالژی و احساس بود .. بهتر از این نمیشد.

در مورد داستان اپیزود درسته از غواصی کمی دور شدیم ولی دیدن سناریوی ساده ای مثل پر شدن حافظه گوشی خیلی جالب لطافت دنیای آمانچو رو به رخ کشید؛ اینکه تکو چه احساساتی در مقابل رها کردن خاطرات گذشته خودش داشت و اینکه چطور بقیه برای نگه داشتن اون خاطرات به تکو کمک کردند و همین باز دوباره رابطه بین دو سمت رو صمیمی تر می کنه! یه گروه غواصی بی نهایت صمیمی ... و این چیزیه که بعدها در زیر آب لذت دیدن صحنه های دریای رو دو چندان می کنه! اینکه می تونیم لبخندی که در زیر آب میزنن رو با تمام وجود لمس کنیم و دنیای صمیمی اونا رو بپذیریم. معجزه پرداخت خوب به کارکترها اینجا نشات می گیره!

روی هم رفته یکی از بهترین اپیزودهای سری از نظر من این اپیزود بود؛ همه چیز داشتیم ولی گمونم چیزی که این اپیزود رو برام خاطرانگیز می کنه حضور کارکترهای انیمه آریا به عنوان گوینده مهمان باشه ... حس خیلی خیلی خوبی واسم داشت.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- دوستای تکو، (آکاری، آیکا از انیمه آریا) :



- اداهای آی چان و پیکاری در حین دادن کادو به تکو خیلی بامزه بود :


- حتی مشاور چا هم از کادو دادنشون سرخ شده بود :



- یه بغل صمیمانه :



+

- تکو و گوشی موبایلش :



- از لحظه های احساسی خوب اپیزود :



- و از صحنه های زیبای اپیزود :



Amanchu - Episode 08

Amanchu - Episode 08





نامه ای عاشقانه برای آی چان! صورتی که از سرخی دیده نمیشد.
و بعد امتحان ورزشی با تکو و پیکاری!


این قسمت راوی گری داستان بین سه کارکتر چرخید؛ اول ماکوتو و صحبت از نگاهی که به خواهرش داره و اینکه دوست داره ازش مراقبت کنه. لحظاتی هر چند کوتاه که آی چانِ لطیف رو با هم دیدیم (هه هه) و بعد کتک اسلوموشن وار آی چان. هم با کمدی و هم با ظرافت .. ولی خب در عین راوی گری داداش کوچولو تمرینات غواصی ادامه پیدا کرد و کمی داستان یادگیری غواصی تکو به جلو پیش رفت. و مسئله جالب این قسمت نامه عاشقانه ای بود که به آی چان رسید. واکنش آی چان در مقابل نامه یکی از نازنین ترین لحظات انیمه بود ... سرخ شدنش .. سرخ شدنش .. چه چهره فوق العاده خوبی بهش داده بود. نشون داد که با وجود خلق و خویِ بزنی که داره چه معصوم و ناز می تونه رفتار کنه.

بخش دوم که خیلی کوتاه بود رو آی چان راوی گری کرد و دقیقاً همون حس و حال نگران نسبت به ماکوتو رو داشت. و خب معلوم شد که نامه مربوط به یکی از دوستای آی چانه که قفسه ش پایین تر از قفسه اونه. حرف های آی چان در مورد احساس پسری که نامه رو نوشته واسم جالب بود. چیز آنچنان خاصی تو این بخش آی چان ندیدیم و ازش گذشتیم.

و بعد نوبت به پیکاری رسید. که از راوی گری اون به امتحان ورزش کلاس رسیدیم. ریتم و حس و حال صحنه جوری بود که بیشتر از قبل وابستگی تکو به پیکاری نشون داده شد؛ امتحان های ورزشی ای که تکو دوست داشت با پیکاری بده ولی وقتی پیکاری نبود حتی یه پا روی سکو گذاشتنم به زحمت و سختی انجام میداد. و خب صمیمانه ترین لحظه اونا جایی بود که تکو به پیکاری رسید و مثل یک هاپو (!) نشون داده شد. مسابقه دو هم که در نوع خودش دلگرم کننده و شاد بود .. تلنگر دوباره ای به احساسات دلسرد تکو بود؛ اینکه چطور میتونه دلگرم بشه و به مسیر پیش روی خودش پا بذاره.

روی هم رفته اپیزود کمی تا قسمتی نسبت به اپیزودهای قبلی ضعیف بود ولی باز هم حس و حالی همیشگی آمانچو رو داشت.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- صورت سرخ شده آی چان از دیدن نامه عاشقانه :





- امتحان ورزش پیکاری و تکو :



Amanchu - Episode 07

Amanchu - Episode 07






کسلی از دست بارون ... بیکاری، بی حوصلگی، دیدن ادریس های شکوفه زده!
و بعد بازی کودکانه ای زیر گرما ... !



آرامش .. جای جای اپیزود، چه در دیدن ادریس های شکوفه زده برای یک لحظه بوده باشه، چه بازی کردن مشاور چا با چتر و چرخیدن تو دل چتر باز، چه بازی با چکمه های پیکاری و قدم قدم زدن تا رسیدن به قطار و چه های دیگه ای که میشه از هر ثانیه این اپیزود مثال زد و گفت که چه احساس التیام بخشی درون اون گنجونده شده. آرامش همیشگی انیمه یه کنج خلوت و دنج برای ما در طول هفته ست. اینکه می دونیم با رفتن به سراغ این انیمه لحظاتی آرامش بخش و عمیق وجودمونُ فرا می گیره، ندای خیلی خوبی برای سپردن دل به دنیای این انیمه ست .. لحظه شماری برای رسیدن هر جمعه شب برای من کار خیلی ساده ایه. همونطور که الان، تو روز جمعه نشستم و با نوشتن این جملات عطش فکر کردن به اپیزود امشب وجودمُ فرا گرفته ... می دونم که امشب یک 20 دقیقه سراسر آرامش بخش در انتظارمه و از الان دارم خودمُ آماده می کنم. ولی قبل از اون، نوبت به این اپیزود و حرف از اونه ...

این اپیزود یه جورایی از دیدن سنسی روایت شد. از راوی گری کاتوری سنسی گرفته تا دنبال کردن سنسی پشت پیکاری به قطار و اتفاقاتی که با ادریس ها و زیر بارون رفتن ها افتاد، همه چیز دوست داشت سنسی رو بیشتر از قبل پررنگ نشون بده و این اتفاق هم افتاده بود. سنسی یه کارکتر ارشد خیلی خوب واسه انیمه ست. همون وظیفه ایه که کارکترهایی مثل آلیسیا سان، آکیرا سان و آتنا سان تو انیمه Aria داشتن، اینجا به عهده کاتوری سنسی ـه. و خب کار خودشُ به خوبی انجام میده. در عین بامزگیِ تمام میمیک های کارکترش، مهربونی خاصی داره و گه گاه می تونه خشونت هم بخرج بده.



[لحظه دیدن ادریس ها]







نیمه دوم هم عالی پیش رفت .. بهتر از این نمیشد.

زیر آفتاب نشستن کارکترها و لمس کردن نور آفتاب توسط پیکاری در عین بچگانه بودن حس فوق العاده نوستالژیکی به آدم می داد. من که به خوبی یادمه چطور مثل پیکاری سعی می کردم اینجوری دستامُ بیرون بیارم و گرما رو حس کنم .. بعد از مدتی بودن تو سرما، چشیدن یک قطره از گرمای تیز احساسی فوق العاده دل انگیز رو بهم میداد. اینجا هم همون حس و حال رو داشت. همراه شدن باشگاه غواصی تو لمس چنین لحظه ای به تنهایی صورت نگرفت؛ بلکه یکی مثل من و شاید شما هم در کنار گروه زیر آفتاب نشستیم و باهاشون لحظه رو تجربه کردیم. و از اون قشنگ تر جایی بود که درباره ادریس ها حرف زدن و پیکاری به حالتی فوق العاده فوق العاده نازنین از تموم شدن وقت دیدن ادریس ها حرف زد؛ "وامپ، وامپ، وامپ، وامپ" مثل آهنگ Game Over یه بازی، پیکاری صداهای بامزه ای در آورد و من یه جورایی یکه خوردم .. انتظار چنین بامزه بازی ای رو از پیکاری نداشتم .. خیلی لحظه شیرینی بود.

بازی چراغ سبز-قرمز (یا همون داروما سان به ژاپنی؟!) تفریح خیلی باحالی زیر آفتاب داغ به نظر میرسید. و بودن یه کارکتر مثل آی چان خوب تونست جو رقابتی رو وارد حس و حال بازی کنه؛ اینکه چطور واسه گرفتن تکو دست و پا میزد خیلی بامزه بود و بامزه تر لحظه ای بود که ماکوتو بجای گرفتن تکو به سمت آی قدم برداشت و اونُ اوت کرد. بهرحال روی هم رفته بخش بازی هم خیلی سرگرم کننده بود و به دل من یکی که نشست. باز هم تو انتها با دادن جوی ملایم و به همراه داشتن موسیقی متن دلنشینمون اپیزود رو به پایان بردیم.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- بازی دوربین با چکمه های پیکاری خیلی بامزه بود :



- این زاویه دوربین از میمیک سنسی معرکه بود :



- بازی مشاور چا با چتر تو قطار یکی از لحظه های موردعلاقه من از اپیزود بود :





- و بازی نیمه دوم :



+


- ادامه تمرین تکو :



- سنسی خشن بود، رحم نکرد :

Amanchu - Episode 06

Amanchu - Episode 06






بارون سنگین میباره ...
روبان خوشبختی ببندیم و شنا یاد بگیریم!



به دل بارون فرو رفتیم .. بارونی ظاهراً دپرس و دلگیر کننده ولی خوبی تمرینات غواصی اینه که میشه با وجود بارون سنگین باز هم به استخر رفت و اونجا تمرینات رو ادامه داد. تکو تکنیک پاکسازی ماسک رو یاد گرفت و به خوبی از پس بر اومد. ولی نکته خنده دار و جالب اپیزود جایی شروع شد که فهمیدیم تکو شنا بلد نیست! صحنه خیلی بامزه بود .. از میمیک تکو گرفته تا سنسی و اونایی که دزدکی داشتن تکو رو دید میزدن و بعد هم یه نیمچه سکانس های خاصی که از مشاور چا می دیدیم که همه با هم ترکیب میشدن و جو نازنینی به صحنه می دادن. نتیجه گرفتیم که تکو باید شنا یاد بگیره .. شنا یاد گرفتن هم که یک روزه ممکن نیست! اونم واسه تکویی که یه مقدار ترس تو وجودش داره .. اما خب، انگیزه شُ داره. انگیزه شنا کردن با پیکاری و باقی اعضای باشگاه غواصی! برای رسیدن به آب های آزاد و غواص شدن و در نهایت خوش گذروندن ... !

گردش با سنسی خیلی لذت بخش بود .. سوار ماشین شدن و زدن به دل جاده ... دیدن مناظر دریایی شهر ایزو. از اینکه مشاور چا رو هم با خودشون بردن خوشم اومد .. حضور چا همیشه فضا رو معصومانه تر به پیش میبره و یه حس خیلی آمانچویی به کار میده. و بعد یکی از بهترین لحظات اپیزود از راه رسید .. جایی که تکو و پیکاری روی پله ها نشستن و همصحبت شدن؛ یه لحظه صمیمانه بین دو دوست .. صحبت از غواصی و انگیزه هایی که میشه داشت .. تسلیم نشدن و اینکه چطور میشه به آینده ای که قراره با هم غواصی کنند حرف زدن ... ! "تصمیم گرفتم یک روز باهات غواصی کنم" و لحظات فلش بکی که زده شد .. موسیقی دلنواز ... و بعد چهره بشاش تکو؛ تکویی که بخاطر پیکاری پا به دنیای شادی گذاشته و داره پر از ذوق و شوق میشه!

عکس العمل پیکاری دربرابر حرفای تکو خیلی شیرین بود .. خجالتی شدن .. دست به صورت گرفتن .. اوا اوا گفتن ها و ... از راه رسیدن سنسی! همه چیز باعث شد یه موقعیت طلایی داشته باشیم. و حتی تو این بین، اگه تو میدون دقت بخرج بدید، می بینید ارجاعاتی از انیمه Aria به چشم می خوره ... از آریا تایچو، هیمه تایچو و ... این یه چیز رویایی واسه من بود. اپیزود یه حس آریایی خیلی قشنگ به خودش گرفته بود و من چقدر از این حالت استقبال می کنم. استفاده از کوچکترین ارجاعات انیمه Aria می تونه ارزش این کار رو واسه من بیشتر کنه. اینکه تلنگری به محبوب ترین انیمه تمام دورانم زده بشه سرمُ پر از لذت می کنه.

تو این صحنه می تونید ارجاع آریا تایچو و هیمه تایچو، گربه های انیمه Aria رو ببینید :






- از Aria :







در نهایت به بخش سناریوی روبان رسیدیم .. روبان خوشبختی ...

دعا کردن برای برآورده شدن خواسته های تکو و پیکاری .. که تو این مورد پیکاری هم برای برآورده شدن خواسته تکو رو دعا کرد. این از اون لحظه های خاصیه که رابطه صمیمی تکو و پیکاری رو بیشتر از قبل به رخ می کشه؛ اینکه این دو چقدر دارن بهم وابسته میشن و چقدر می تونن مهربونانه در کنار هم باشند. حسی که از رابطه دوستی تکو و پیکاری به من منتقل میشه رو واقعاً دوست دارم .. لطافت خیلی تو دل برویی تو روح دوستی اونا نهفته که اونُ تحسین می کنم. امیدوارم همینطور بیشتر به روح نواز بودن رابطه این دو متمرکز باشیم و فکر نمی کنم در این مورد ناامید بشم.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- مشاور چا چه علاقه ای به نشستن روی سر بقیه داره :



- این صحنه عالی بود ، همه چیزش .. دیالوگ ها، میمیک ها، احساسش :







- در کنار روبان ها :


+



- چهره سنسی وقتی فهمید تکو شنا بلد نیست :



- تیپ مخفی اینا رو :



- زیر آب رفتنشون هم بامزه بود :