The Jungle Book - 2016
سناریوی سری قبلی پیش کشیده شد.
و در مورد خوب یا بد بودنش هنوز میشه منتظر موند و دید!
ترس من و یه عده دیگه از طرفداران سری جدید به حقیقت پیوست؛ اینکه دوباره
جریان "بسته شدن مدرسه" پیش کشیده بشه .. با گذشت 5 اپیزود من فکر می کردم
قرار نیست این موضوع رو ببینیم و خدا رو شکر می کردم پا به جاده تکراری
نذاشتیم ولی خب، انگار قسمت ششم خبر از بسته شدن مدرسه اورانوهوشی داد. و
همه چیز به بیشتر شدن تعداد ورودی های مدرسه بستگی داره. اگه سری قبل رو
دیده باشید روتین رو می دونید : "باشگاه آیدولی تشکیل میشه، مدرسه به مشکل
می خوره، باشگاه محبوب میشه، دانش آموزای جدید به اورانوهوشی میان و مدرسه
نجات پیدا می کنه!" و خب این کمی ناخوشاینده. کاش و ای کاش این جریان عوض
میشد و این تنبلی رو از سوی نویسنده های کار نمی دیدیم.
سوتفاهم نشه! من هنوز سری رو بسیار دوست دارم؛ کارکترها هر کدوم تو دل
برویی خودشونُ دارن ولی خب بهتر بود علاوه بر تازگی کارکترها، تازگی متن و
سناریوی داستانی رو هم داشته باشیم. بهرحال اتفاقیه که افتاده و باید از
کنارش عبور کرد. موضوع پیش کشیده شد و همه حالا دنبال راه چاره ای برای
کشوندن دانش آموزای جدید به مدرسه اورانوهوشی هستند. نکته خوب این قضیه هم
عکس العمل چیکا در مقابل بسته شدن مدرسه بود. اینکه با اون شکل و حال شروع
به خوشحالی کرد و همه رو متعجب کرد. چون بسته شدن مدرسه به جریان میوز
شبیهه چیکا هم به این تصور افتاد که اونا هم می تونن موفق باشن! چیکا با چه
چیزهای عجیبی انگیزه می گیره!!
دایا همچنان مخالف جریان آیدولی مدرسه ست. و هر چیزی که هست به کانان برمی
گرده. به نظر میرسه کانان تو اجرای قبلی اونا، زمانی که بهمراه ماری روی
صحنه رفتن دچار مشکلی شده و یه نیمچه فلش بک هم در مورد این موضوع داشتیم
که زیاد موضوع رو نشکافت ولی میشد فهمید که کانان دچار مشکلی شده و نتونسته
اجرا کنه. این باعث شده که گروه آیدولی سابق مدرسه منحل بشه و به سرانجام
نرستن. در هر حال، دیدن اون فلش بک دوران کودکی و بعد بزرگسالی ماری، کانان
و دایا در نوع خودش خیلی ناز و جالب بود. مطمئنم در آینده بیشتر ازش حرف
زده میشه.
And that's how you do it
انتظار داشتم این فصل به سمت و سوی دارک و جنبه های سیاه تری حرکت کنه و وقتی دیدم ریتینگ هر اپیزود فصل رفته رفته بالاتر رفته و البته امتیاز متای فصل جدید حسابی بالاست امیدوار شدم که این فصل یه چیز عالی ببینم. و نمره خوب فصل از همین اپیزود چهارم شروع میشد که واقعاً در تعجب بودم که چه چیزی انتظار منَُ میکشه. و بعد وارد این اپیزود شدم ... چه اپیزود خلاقانه و زیبا و دلچسبی بود. نه جنبه تاریکی که می خواستمُ داشت و نه پرحرفی همیشگی کارکترهای انیمیشن. یه چیز پر از سکوت و پر از محصور کنندگی درون این اپیزود نهفته بود که بیننده رو به راحتی به دنبال خودش می کشوند. مثل یک انیمیشن صامت و پر حرف نگفته بود و در کنارش حس همیشگی سری هم در زیرپوست لحظه لحظه اپیزود نهفته بود و ترکیبی عالی به وجود اومده بود.
معمولاً وقتی از اپیزودی تعریف میشه میگن که تو یک چشم بر هم زدن اون اپیزود گذشت ولی نمی دونم بخاطر جنبه دریایی اپیزود بود یا چیزی غیر از اون، من اصلاً احساس یک چشم بر هم گذشتن اپیزود رو نداشتم و تمام و کمال از جریان حاکم بر انیمیشن و اتفاقاتی که بر سر بوجاک می اومد لذت میبردم. یه سناریوی خیلی باحال زیرآبی همراه با انواع و اقسام خلاقیت های داده شده به موجودات دریایی و یک کمدی تاریک پدید اومده با شخصیت دپرس و بهم ریخته ی بوجاک!
روی هم رفته این اپیزود به راحتی تونست کلمه Wow رو تو انتهای اپیزود از زبون من خارج کنه و این چیز فوق العاده ای واسه من بود. لحظات آخر و اتفاقی که با جریان ماسک بوجاک داشتیم معرکه بود و بعد اون آهنگ اندینگ معرکه تر و یه اپیزود Perfect تحویل ما داده شد. و خوبی کار اینه که هنوز هم اپیزودهای جالبی در راهه و من که بعد از نوشتن همین پست سریعاً میرم سراغ دیدن اپیزود پنجم!
یوهانه ساما، فرشته نزول کرده افتخار داد و به جمع ما ملحق شد.
چه افتخاری از این بالاتر؟!
یوهانه، یا بهتر بگم یوشیکو یه شخصیت کاملاً درگیره!
با خودش، افکارش، تخیلاتش و البته با اطرافیانش همه جوره درگیره و حقیقتاً
به داشتن دوستایی مثل گروه آکوا واسه ثبات اخلاقی و تحصیلی پیدا کردن نیاز
داشت.
این اپیزود خیلی خوب تونستیم کارکترش رو بشناسیم و یه عالمه باهاش وقت
گذروندیم .. چیزی که تو اپیزودهای قبلی خیلی کم داشتیم و انتظارشُ می
کشیدیم. خوبی یه کار آیدولی اینه که شخصیت پردازی رو میشه به خوبی انجام
داد و اینجا هم همین کار داره انجام می گیره. با اینکه 5 اپیزود گذروندیم و
ممکنه بعضی ها فکر کنن که مقدمه داره طولانی میشه ولی برنامه ای که
استودیوی Sunrise برای سری چیده مشخصاً به فصل های بعد کشیده میشه و این
تازه ابتدای راه گروه آیدولی آکواست. پس باید منتظر موند و دید این مقدمه
چقدر ادامه پیدا می کنه. حالا به نظر میرسه فقط 3 نفر دیگه از اعضای گروه
باقی موندن ... کانان، دایا و ماری که اونا هم از همین انتهای اپیزود پنجم
نیمچه تمرکزی داشتن و مشخصه که بعد از این به سراغ اونا میریم و فکر می کنم
اونا رو بتونیم تو یک اپیزود یا شاید دو اپیزود به گروه محلق کنیم.
اما در مورد یوهانه، یه نکته که خیلی درباره کارکترش دوست دارم اینه که
وقتی تو قالب فرشته نزول کرده میره صدای با ابهت و با جذبه ای داره ولی
وقتی به قالب یوشیکو برمی گرده یه دختر کوچولوی خیلی قاطی ولی ناز میشه ..
کار دوبلورش تو این دو نوع صحنه عالیه و تازه، خوانندگی کارکترش هم که
حسابی جالبه .. فکر کنم صدای یوشیکو بین کارکترها یکی از بهترها باشه و چه
خوبه که روی صداش هم مانوری داشتیم و تونستیم تو ED صداشُ بشنویم. رابطه
یوشیکو با زورامارو (!) خیلی بامزه ست .. ماروی بیچاره سادگی خودشُ تو این
اپیزود با آشنا نبودن با کامپیوتر و اینترنت به خوبی به رخ کشید، معصومیتش
بیشتر به چشم اومد و همین نشون میده که خصوصیات اخلاقیشُ میشه بیشتر از این
وسعت داد. یه جورایی میشه هانامارو رو علاوه بر اینکه زوج روبی ـه، زوج
یوشیکو هم دونست. شاید مقابل روبی عاطفی تر عمل کنه ولی به نظر میرسه کمی
در مقابل یوشیکو هم احساس مسئولیت می کنه. حالا باید دید تو ادامه هانامارو
رو بیشتر به سمت کدوم کارکتر هل میدیم.
- مارو و آشنا نبودنش با تکنولوژی :
- فالگیری یوشیکو بین بچه های کلاس :
- لباسا فرم نازنین این هفته :
- فلش بک مارو و یوشیکو :
++