و در کمال تعجب و ناباوری ...
قدیس برفی به فینال نرسید و ... حذف شد.
بجز اون، موارد خنده دار هم تو قسمت داشتیم؛ از چاقالو شدن زورا گرفته تا ترس کانان از ارتفاع و یوهانه بازی های یوشیکو که مثل همیشه دیدنی ان. من خودم چون زورا رو دوست دارم خیلی به اون توجه می کنم و این قسمت که زورا دائم در حال خوردن برگر و چیزای دیگه بود. بهرحال ... به عنوان یک طرفدار هانامارو از حضوری که تو این قسمت داشت راضی ام.
از قسمت 08 :
و ...
باید دید روند روحیه گیری کارکترها تو ادامه چطور پیش میره. قطعاً یه کوچولو غم بین گروه به چشم می خوره ولی امیدوارم از این حس غم انگیز به نحو خوبی استفاده بشه و درامای اجباری به انیمه ورود پیدا نکنه. از نکته هایی که تو این فصل به چشم من وارد شد همین درام زیاد بود که فکر می کنم این فصل یه کوچولو زیاد دارماتیک پیش رفتیم .. امیدوارم حالا بالاخره کمی با آسودگی خاطر بیشتر اپیزودها رو بگذرونیم و لاو لایو رو برنده بشیم.
روی هم رفته ... حس و حالی خوبی بر فصل دوم حاکمه. تا الان 2 آهنگ جدید داشتیم که هر دو هم دیدنی بودن.
قدم اول به سمت محبوب شدن مدرسه اورانوهوشی برداشته شد. باید ببینیم در ادامه چقدر پیش میریم و احتمالاً بزودی گروه قدیس برفی رو به چشم می بینیم. که انیمه رو جذاب تر هم می کنه.
لحظاتی از قسمت اول :
- افتادن چیکا از روی بوم وقتی فهمید روز دو اجراشون یکیه :
- باز یوشیکو شروع کرد.
- چیکا تو هلی کوپتر باحال شده بود :
- کلاً حرکاتشون با هم هماهنگه :
- این وسط بخاطر خیالات چیکا، یه لحظه قشنگ از ریکو دیدیم. ^_^
- چه عجب! یوشیکو تو یه چیزی برنده شد.
- یاد اون لحظه قشنگ فصل اول بخیر :
- از یوشیکو به خواهر چیکا هم سرایت کرد.
- لباسای اجرای لاو لایو :
- لحظاتی از اجرای اول که تم چینی داشت :
- پیش به سوی اجرای دوم .. جشن پذیرش :
- و اجرای جشن که پایان بخشی عالی واسه اپیزود بود :
و حالا نوبت به آماده شدن و گام برداشتن به سمت لاو لایو رسیده!
اینکه چطور سال اولیا و سال سومیای گروه آنچنان وقتی با هم نگذروندن و نیاز دارن که بهتر همدیگه رو بشناسن. و خب دایا راست می گفت، واقعاً هم هر گروه اخلاقیات و سلایق مختلفی نسبت به گروه دیگه داشتند. اصلاً تصور اینکه مارو، یوشیکو و روبی با کانان و ماری کنار بیان کار سختیه. حالا باز روبی بخاطر معصوم بودنش می تونه با بعضی چیزها سازش پیدا کنه ولی این قسمت دیدیم که چطور بعد از شنیدن موسیقی متالِ ماری از هوش رفت. پس شاید بهتره یه ژانر موسیقیِ بهتر هدف قرار داده بشه. با این حال ... دیدن خوشحالی ماری در حین شنیدن موسیقی متال خیلی واسم جالب بود.
لحظاتی از قسمت اول :
- طراحی چیکا و خود شخصیت با هم مو نمیزنن!
- وداع با یوشیکو.
- این دوتا رو :
- خنده دار ترین لحظه قسمت، جایی که ماری توپ رو به صورت یوشیکو، و بعدش مارو و روبی کوبوند :
به سمت معجزه، به سمت درخشیدن ...
به سمت لاو لایــــو!!
و محبوب ترین انیمه فصل من از راه رسیـــد.
چقدر لحظه شماری کردم و چه شمارش معکوسی که در ذهن خودم به راه انداختم. و
همه چیز اونطوری بود که دوست داشتم. دوباره روبرو شدن با چیزی که به مرور
زمان واسم عزیزتر شده واسم دوست داشتنیه و تصور اینکه این فصل رو کاملاً با
لاو لایو خواهم بود واسم رویاییه. پیش به سوی یه فصل معرکه پر از لحظات
موزیکال و دیدنی!
اما در مورد داستان ...
درست بعد از ماجرای فصل اول داستانُ ادامه دادیم و به مدرسه برگشتیم. جایی
که انگیزه واسه شرکت تو لاو لایو بعدی تو وجود تک تک دخترای آکوا به چشم می
خورد. ولی بعد اتفاقی افتاد. اتفاق این بود که پدر ماری جشن پذیرش دانش
آموزای جدید رو لغو کرد. یعنی قرار بر این شد که مدرسه سال بعد با مدرسه
دیگه ای ادغام بشه و حتی به گروه آکوا فرصت درخشیدن و رسوندن محبوبیت مدرسه
به حد مناسبی داده نشد. و همین گروه رو دپرس کرد. که در نهایت .. تصمیم
گرفتن بازم تلاش کنن و تسلیم نشن.
کمی دراماتیک شروع کردیم ولی عیب نداره.
در هر حال، حتی در عین این دراماتیک بودن بازم لحظات نازنین هر کارکتر گروه
رو دوباره تجربه کردیم. از روبی، یوشیکو و مارو گرفته تا چیکا، یو، ریکو و
ماری، دایا و کانان! همه و همه لحظات کوچولوی خودشونُ داشتن. من که عاشق
مارو هستم .. تو فصل قبل و نقدهایی که نوشتم بارها به این موضوع اشاره
کردم. اینجا هم از حضورش حسابی راضی بودم. می تونه بازم بیشتر فضا رو به
خودش اختصاص بده ولی برای شروع کافی بود.
در مورد شخصیت اصلی این اپیزود .. فکر می کنم بهتره این عنوان رو به چیکا
بدیم. با لحظات رهبر واری که داشت تونست نفر اول اپیزود باشه.
لحظاتی از قسمت اول :
- اتاق یوشیکو رو :
- خمیازه، خمیازه میاره :
- این لحظه خیلی جالب بود ^_^ :
- OP انیمه عالیه :
- و همچنین ED :
و بالاخره اپیزود آخر .. اپیزودی که به قدرت اپیزودهای قبلی نبود ولی میشه
گفت پایان بندی رضایت بخش بود و آکوا داره به سمت درخششی که تمایل داره
داشته باشه گام برمی داره؛ خصوصا با اجرای شعری که تو انتهای اپیزود داشتیم
همه چیز رنگ و روی بهتری گرفت و وداع قشنگی رو با کارکترهای انیمه داشتیم.
13 اپیزود تمام رو صرف شخصیت پردازی و تشکیل دادن گروه آیدولیمون کردیم و
این نشون میده برنامه هایی در راهه؛ هنوز بحث لاو لایو بر سرجاشه و باید
واسه رسیدن به اون جایگاه بزرگ تلاش کنیم. رسیدن به اون نقطه، حالا با این
پرداخت صحیح به کارکترهای انیمه می تونه به زیبایی انجام بگیره و خوبی
جریان این خواهد بود که با تک تک کارکترهای آکوا آشنا هستیم و باهاشون انس
داریم.
قبلاً از ترس گفته بودم. اینکه ممکنه سری ضعیف تر از سری قبلی باشه.
و شاید بود .. اما اصلاً فکر می کنم نباید این دو رو با هم مقایسه کرد.
سانشاین به نوع دیگه ای خوب و سرگرم کننده بود و من تونستم با اعضای گروه
به خوبی خو بگیرم و باهاشون همراه بشم. به عنوان مترجم حسابی از ترجمه این
اثر لذت بردم و هر هفته هم با دوست خوبم، علی سر اپیزود گفتگو می کردیم و
از اینکه این انیمه داره به روندی دچار میشه حرف میزدیم. هر دو به این باور
هستیم که انیمه روند خوبی داشت و تونست راه خودشُ از میوز و انیمه لاو
لایو قبلی جدا کنه و این همون نکته ای هست که ترس رو از دل ما میپرونه ...
ما به عنوان طرفدارای سری از اینکه چنین اتفاقی افتاده و چنین ذهنیتی به
وجود اومده خوشحالیم.
از پایان سری ناراحت نیستم. بطرز عجیبی مطمئنم که انیمه با قدرت برمی گرده و
فصل دومی براش تایید میشه. فقط صبر کنید و فروش کار رو ببینید؛ لاو لایو
یکی از محبوب ترین سری های تابستان بود .. شاید نه در ایران ولی در ژاپن و
شاید جاهای دیگه سری محبوبیت فوق العاده بالایی داره و من یکی که منتظرم هر
لحظه خبر تایید فصل بعدی از راه برسه .. این یه تضمینه!
حرف آخر اینکه دلم برای بامزه بازی تک تک کارکترهای انیمه تنگ میشه :
زوراماروی عزیزم، روبیِ فوق کاوایی، ریکوی نازنین، کانان با وقار، ماری پر
از شیطنت، دایای پر شور، یوهانه تو هپروت، یویی که هر هفته بهتر شد و حتی
بهش تمرکز خاصی هم داشتیم و البته چیکا، رهبر گروه که با اینکه تو ابتدا
کلیشه ای به نظر میرسید ولی تونست به مرور زمان جای خودشُ پیدا کنه.
صحنههایی از اپیزود آخر :
- زوج فراموش نشدنی هانامارو و روبی :
- اپیزود آخر مادر چیکار رو بهمون نشون داد .. چقدر جوون به نظر میرسید :
- و اجرای آخر گروه :
دوستی ها محکم شد. راه رسیدن به لاو لایو هموار شد.
همه چیز آماده ست!
قسمت 11 : با اینکه داستان خیلی به جلو حرکت نکرد ولی یه اتفاق مهم
افتاد و اونم بهتر پرداختن به شخصیتی مثل یو بود که کمی کمرنگ به نظر
میرسید. در کنار یو یوهانه هم همین حسُ داره و باید کمی بهش بها داده بشه
ولی یو چون دوست چیکاست قطعاً نیاز به توجه داشت. نکته جالب اینه که یو یکی
از محبوب ترین کارکترهای آکوا بین هواداران انیمه ست، چیزی که من فکر نمی
کردم اینطور باشه و این تمرکز مطمئناً به دل خیلی ها خوش اومده. منم از
لحظات خاصی که از یو دیدیم حسابی لذت بردم. چه لباس ملوانی پوشیدنش، چه
تصورات یوری وارش از جریان صحبت با چیکا و یا چه صلح و آشتی خوبی که با
چیکا تو انتهای اپیزود داشت. همه چیز لذت بخش بود.
انتهای اپیزود هم یه اجرای فوق العاده خوب داشتیم. که با پیانو زدن ریکو در شهر دیگه ای تلفیق شده بود و قشنگ از آب در اومده بود.
روی هم رفته اپیزودی متمرکز به دوستی و دلگرم کننده داشتیم. اینکه چطور
میشه از احساس دوری یک دوست به صمیمیت برگشت و اینکه گاهی احساساتی که ما
داریم چیزی نیست که واقعاً در حال اتفاقه و عمق بیشتری در جریانات دور و
برمون نهفته ست. اما اینجا بحث کار تیمی هم به فضا اضافه شده بود که نشون
میداد داشتن یک دوستی خوب همیشه به ریتمی با ثبات تر کمک می کنه و خب ...
اپیزود نکات ریز و قشنگ زیادی از کارکترهای مختلفمون داشت که اونُ یه
اپیزود دیدنی می کنه .. لاو لایو مثل هیمشه به اکثر کارکترها در طول یک
اپیزود اهمیت میده. کاری که با داشتن 9 کارکتر اصلی کاری مشکل به نظر
میرسه!
صحنههایی از قسمت :
- چیکا با لباس ملوانی :
- ماری نقش خوبی تو فهموندن جریان به یو داشت :
- خیالات یو عالی بودن :
+
قسمت 12 : نقطه چرخشی بزرگ برای گروه آکوا از راه رسید.
می پرسید از چه لحاظ؟ از این لحاظ که آکوا تونست مسیری برای خودش پیدا کنه و
از دنیای دنبال کردن جا پای میوز خارج بشه. تفکرات کل گروه بخاطر نگاه
چیکا که حالا به معنای واقعی رهبر گروه به نظر میرسه عوض شد و حالا اونا
بدون نیاز به داشتن پوستر گروه میوز تو اتاقشون می تونن به راه آیدولی
خودشون ادامه بدن. لحظه محو شدن پوستر گروه میوز از اتاق چیکا یه لحظه
احساسی واسه من بود .. هم نوستالژیک و هم امید به آینده و اینکه حالا یه
گروه آکوای عالی رو خواهیم دید. تکیه کردن به میوز چیز بدی نبود و گاهی به
گذشته ارجاع می گرفتیم ولی باز هم فکر می کنم سانشاین نیاز به رفتن به
دنیایی جدید داشت که تو این اپیزود این اتفاق افتاد و حالا میشه با اطمینان
گفت که آکوا آماده رفتن به درون مسابقات لاو لایوه .. فقط باید تمرین و
تمرین کنند و آماده بشن.
در توکیو گفته شد که چیزی از میوز باقی نمونده. این شفاف سازی کمی دلم رو به درد آورد ولی خب 5 سال گذشته و ... طبیعیه!
ادای احترام لازم رو داشتیم و بعد اون صحنه فوق العاده اتفاق افتاد .. جایی
که حلقه اتحاد آکوا شکل گرفت و روحیه درون تک تک کارکترهای انیمه موج زد
.. نوع خوشحالی و پریدن به هوای بچه های آکوا واقعاً شوق و ذوق رو به آدم
تزریف می کرد .. یکی از محبوب ترین صحنه های این فصل من این صحنه بود ..
جایی که چهره آکوا رنگ گرفت و تمام کارکترهایی که در طول این 12 اپیزود
شناختم به هوا پریدند و چهره بشاشی به خودشون گرفتن.
صحنههایی از قسمت :
- صحنه اتحاد و همدلی گروه آکوا :
+
- دختر کوچولویی که شبیه به هونوکا بود :
- ادای احترام آکوا :
- یکی از صحنه های بامزه ماری. این دوتا چه زوج خوبی میشن :
- و محو شدن پوستر از اتاق چیکا ، یه پایان بندی عالی :