M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Love Live! Sunshine - Ep 10

Love Live! Sunshine  - Ep 10





بعد از یک اپیزود سوپر دراماتیک چی میچسبه؟! اگه گفتید ... !



بعله .. یه اپیزود ساحلی .. ساحلی!  اونم با دایایی که ادای رئیس ها رو درمیاره، با ماری ای که همه رو بازیچه دست خودش می کنه و کانان که حسابی تو این اپیزود کاوایی بودنش نشون داده شد؛ نگاه ماری به کانان و اون نوع تبلیغ خواستن ازش خودش نشون میده که چقدر می تونه بینشون جو شوجو آی برقرار بشه. و خب، این، این ... تنها نکته شوجو آی این اپیزود نبود و من حتی اگه ذره بین هم به دست نمی گرفتم صحنه های متمایل به شوجو آی رو به راحتی کشف می کردم! از صحنه های خواب ماری و کانان گرفته تا صحنه های خیلی لطیف و بامزه بین ریکو و چیکا و لحظات آخر اپیزود که واقعاً زیبا پیش برده شد. من که اصلاً به زوج چیکا و ریکو فکر نمی کردم ولی تو این اپیزود حسابی پتانسیل خودشونُ نشون دادن. پس از این به بعد دیفالت ذهنی من روی زوج بودن این دو کارکتر جا می مونه. ولی خب بقیه زوج ها یه جورایی مشخص هستن.


بهرحال اپیزود ساحلی بود .. یه رستوران کثیف ساحلی داشتیم و یه گروه آیدولی 9 نفره که باید اونُ می چرخوندن! صحنه های پختن غذا به اون سبک و سیاق عجیب، شنا کردن های ناز، دعوت کردن از همکلاسی ها و بعد ورزش کردنشون برای بهتر و بهتر شدن با شیوه های تمرین گروه میوز ... همه چیز حس و حال ساحلی داشت. حتی موسیقی هم به نظر من کمی هوای هاوایی رو داشت و یه جورایی فضا رو فوق دریایی کرده بود. 


در کل، تو این اپیزود حرفی از مسابقات لاو لایو زده شد ولی هنوز نمی دونم که آیا تا اپیزود آخر به اجرای مسابقات می رسیم ولی خب اگه هم برسیم تصور می کنم آکوا نتونه برنده مسابقات لاو لایو بشه .. کار خیلی سختیه و نشدنی به نظر میرسه ... حداقل تو شرایط فعلی. ولی تجربه خوبی میشه تا بعدها و فصل بعدی انیمه که مطمئناً از راه خواهد رسید .. در اینکه سانرایز فصل بعدی برای این انیمه در نظر داره شکی نیست.



صحنه‌هایی از اپیزود :


- گامباروووووبی :



- خوبه که بالاخره میمیک های کانان از غم به یه چیز متفاوت تبدیل شده، اینجوری خیلی نازتره :



- جاذبه ای که هویج های یو بعد از خرد شدن داشتن معرکه بود :



- روبی و یو تو این اپیزود زوج کمدی خوبی شده بودن :





- خدا به کسی که غذای ماری رو می خوره رحم کنه :



- خستگی از تمرین :



- بیچاره چیکا چان :

Love Live! Sunshine - Ep 09

 Love Live! Sunshine - Ep 09



جا داره بیخیال اصول بشم و بگم : واااااااااااااااااااااااااااو! قسمت نهم رسماً از لحاظ دراماتیک نهایت زیبایی بود. اونقدر خوب پیش رفت که من اواسط اپیزود یه لحظه به خودم اومدم و دیدم دارم اشک میریزم! بار درام خیلی قشنگی از جانب کلاس سومی های باشگاه به اپیزود تزریق شد. و این همه احساس بخاطر مقدمه سازی بسیار عالی در برابر این کارکترها و گذشته شون بود .. میشد با یک اپیزود همه چیز رو بهم چسبوند و تمومش کرد ولی خوشبختانه با صبوری مناسب تک تک کارکترهایی که هنوز عضو نشده بودن رو دنبال کردیم و فلش بک هایی دیدیم و بالاخره این اپیزود فلش بک اساسی و سرنوشت ساز برای ملحق شدن دایا، ماری و کانان به باشگاه آیدولمون زده شد. یه جو خیلی صمیمانه و پر از لطافت بین ماری و کانان و از طرفی دایا که با تمام عطشی که برای آیدول شدن داشت بخاطر احساس مسئولیت کانان نسبت به ماری ذوق خودش رو کشت و از گروه آیدول فاصله گرفت.

در اینکه تصمیم کانان اشتباه بود و می بایست قبلش با ماری حرف میزد شکی نیست. درسته به فکر ماری بود ولی اینکه تصمیم گرفت بخاطر رفتن ماری به مدرسه و رسیدنش به جاهای خوب گروه آیدولی رو منحل کنه یکم اونُ خودخواه نشون میده. و موندم این وسط چرا حاضر شده رابطه فوق صمیمی خودش با ماری رو قربانی کنه. فقط کافی به صحنه بغلی که تو این اپیزود با هم داشتن نگاه کنید ... شور و احساس دوستی مووووووج میزنه! نگاهی که کانان به ماری داشت و ماری که غرق در اشک بود. چطور میشه چنین دوستی خوبی رو فدای یک گروه و سرنوشتی که فکر می کنی دوستت باید داشته باشه بکنی؟! کاش کانان باهوش تر عمل می کرد ولی خب، به هر صورتی بود این قائله ختم به خیر شد.

حالا دیگه تمام اعضا به گروه ملحق شدن .. و چه عالی شد. 9 اپیزود رو صرف کردیم تا کل گروه رو دور هم جمع کردیم و همین اپیزود نهم یک اجرای آهنگ خیلی باحال از گروه داشتیم که نشون داد این گروه، گروه آکوا می تونه چی باشه و به کجاها برسه. حالا فقط می مونه تمرین و تمرین و تمرین! واسه رسیدن به نقطه اوج و جاهایی که بشه به فکر بردن لاو لایو بود. هنوز راه درازی در پیش روی آکوا ست ولی باید دید در دو سه اپیزود باقی مونده مسیر به چه سویی میره. فکر نمی کنم جای پرداخت به مسابقات لاو لایو رو داشته باشیم ... موندم قراره چطور به این وضعیت اپیزودهای باقی مونده رسیدگی بشه و به چه راهی پا بذاریم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه های فوق العاده ناز فلش بک کارکترها :







- رقص زیبای کانان .. پر از وقار :



- صحنه دراماتیک دویدن ماری به سمت کانان :









- رسیدن به کانان و دعوا و بعد صلحشون با بغل کردن همدیگه :











- اجرای آهنگ زیبای آکوا :



Love Live! Sunshine - Ep 07 & 08

Love Live! Sunshine  - Ep 07 & 08




به توکیـــو رفتیم، رقصیدیــم، آواز خوندیــم!
اما ندرخشیدیم ...
آکوا هنوز راه درازی تا موفق شدن پیش رو داره.


بخاطر دمو و ویدیوهای گروه رتبه گروه آکوا به طرزی باور نکردنی بالا رفت و چیز جالب تر اینکه یه دعوتنامه از طرف توکیو واسه حضور و اجرای گروه آکوا به دست بچه ها رسید. بهونه خوبی بود .. هم یه سفر باحال به شهر شلوغ توکیو از راه رسید و هم یه اجرای پر از حرف و حدیث که اصلاً به اون نتیجه ای که دوست داشتیم نرسیدیم. آکوا نتونست رای خاصی بدست بیاره و از بین 30 گروه اجرا کننده 30 ام شد که یکم شوکه کننده ست .. فکر می کردم حداقل به اواسط رده بندی برسن ولی خب انگار بعد از میوز سطح سختی مسابقات و رقابت های گروه های آیدولی سنگین تر شده. بهرحال این می تونه نقطه شروع خوبی برای اوج گرفتن گروه باشه. سفر بهونه خوبی شد که روابط کارکترها نزدیک تر بشه و صمیمیت گروه بالا بره. هر چند آکوا رو ضعیف دیدیم ولی دوستی بین کارکترها قوی تر شد.

اما جدا از بحث ناراحت کننده آخر شدن گروه ...

اتفاقات بامزه زیادی افتاد؛ از لباسای توکیویی چیکا، هانامارو و روبی گرفته تا رفتن به دل شهر توکیو و ادا در آوردن جلوی مردم توکیو. یه جورایی منُ یاد سفر به آمریکای گروه میوز انداخت. ولی خب فکر کنم آکوا هنوز برای اون سفر آماده نیست و حالا حالاها باید سختی بکشند تا به اون تیم رویایی تبدیل بشن. یه چیز خوب که تو توکیو دیدیم ارجاعات به انیمه لاو لایو قبلی بود .. از پله های معروف محل تمرین میوز گرفته تا بعضی کارکترهای فرعی که Cameo داشتن و تلنگر خاطرانگیزی به ذهن ما زدند.

و در کنارش هم که با گروه "قدیس برفی" آشنا شدیم. گروه دو نفره ای که به نسبت آکوا ریتم حرفه ای تری دارن و انگار قراره رقیب آکوا تو سری محسوب بشن. چیزی که من متوجه ش شدم اینه که رقیب میوز هم (آ-رایز) تو سری قبلی چنین حس و حالی داشت .. آهنگ های ضرب دار می خوندن و با کلاس و با اطوارهای مختص خودشون عمل می کردند. اینجا هم تو همون صحنه شروع، یکی از دخترها پشتک خارق العاده ای زد و من مونده بودم چه نیازی به اون پرش بوده؟! بهرحال باحال بود ... گروه جالبی پیش روی آکوا قرار گرفته بود.





اپیزود هشتم به اجرای دو گروه پرداختیم.

اجرای قدیس برفی که انصافاً خیلی قشنگ بود. منُ به یاد اجرای Shocking Party از فصل دوم انداخت. یه کار شیک و خیلی گوش نواز با روتین رقص عالی! اینجا میشد به راحتی دید که قدیس برفی چقدر نسبت به آکوا سره و خب این هدف این اپیزود بود. و جالب اینه که حتی قدیس برفی هم گروه برتر مسابقات نیست و اونا به گروه برنده ها هم راه نیافتن. پس سوالی که پیش میاد اینه که چرا تیمی که ضعیف تر از باقی گروه ها بوده به عنوان رقیب آکوا معرفی شده؟! بهرحال دلیل هر چیزی که هست، من از وجود گروه قدیس برفی رضایت کامل دارم و حس می کنم رقیب باحالی واسه آکوا میشن.

اجرای آکوا رو ندیدیم ولی خب، از سبک لباس پوشیدنشون مشخص بود همون اجرای ساحل رو تکرار کردن. و آخر شدن چیزی نبود که اذیت می کرد، آکوا گروهیه که تازه شروع به کار کرده ولی چیزی که اذیت کننده و به قولی "دردناک" به نظر میرسید این بود که آکوا نتونست رای بدست بیاره و همین چیکا و بقیه رو آزرد. احساسشون قابل درک بود .. اینکه می خواستن حداقل توجهی رو به خودشون جلب کنن. و حالا این خودش تلنگری میشه واسه بهتر عمل کردن و آماده شدن درست و حسابی واسه لاو لایو. تو این بین کلی فلش بک هم از سال سومی ها دیدیم و سه عضوی که هنوز به گروه ملحق نشدن مانور خوبی دریافت کردن. جریانات اجرا نکردنشونُ دیدیم و علاوه بر اون، به رابطه خیلی صمیمی دایا، کانان و ماری پی بردیم ... حتماً اپیزود بعد بازم تمرکز جالبی رو پرداخت کارکتری این سه نفر خواهیم داشت. خوشبختانه وقت مناسبی رو صرف کارکترپردازی کردیم و از این لحاظ لاو لایو عجله ای عمل نکرده.

روی هم رفته فکر می کنم این دو اپیزود خیلی خوب تونستن ادامه رو قسمت های خوب قبلی باشند و پیشرفت های داستانی جالبی داشتیم. حالا با وجود داشتن 3-4 اپیزود تا پایان سری باید دید چه اتفاقاتی می افته. من فکر می کنم مسابقه اصلی لاو لایو به یه وقت دیگه و فصل بعدی موکول میشه .. چون فرصت مقدمه سازی برای اونُ ندارم. حتماً استودیوی سانرایز برنامه مرتبی برای این جریان چیده. باید نشست و دید که چه اتفاقاتی می افته و فصل جدید انیمه کی تایید میشه.



صحنه‌هایی از اپیزود هفتم :

- لباسای توکیوی کارکترها خیلی بامزه بودن :









- عکس العمل من در برابر لباس ها ترکیبی از این دو میمیک بود :



- گروه قدیس برفی خیلی تیز و جالب به نظر میرسن :



+

- پرش عضو قدیس برفی هم جو جالبی به یکی از صحنه ها زد .. آدم می مونه دلیل اینکارش چی بوده .. عرض اندام عجیبی بود :









- پرش چیکا از روی پله های محل تمرین میوز :





صحنه‌هایی از اپیزود هشتم :

- اجرای قدیس برفی حرف نداشت .. خیلی قشنگ و باحال :



- این تیکه از روتینشون و در آوردن ادای تپش قلب بامزه بود :



- یوهانه خوب داره اذیت میشه .. باید وقتشُ بیشتر کنن :



- آخی، روبی چه ناز روی پای دایا لم داد :



- کاش رابطه ماری و کانان باز به این حالت برگرده :





- بهم ریختن چیکا بخاطر باختشون :



Love Live! Sunshine - Ep 06

Love Live! Sunshine  - Ep 06






سناریوی سری قبلی پیش کشیده شد.
و در مورد خوب یا بد بودنش هنوز میشه منتظر موند و دید!



ترس من و یه عده دیگه از طرفداران سری جدید به حقیقت پیوست؛ اینکه دوباره جریان "بسته شدن مدرسه" پیش کشیده بشه .. با گذشت 5 اپیزود من فکر می کردم قرار نیست این موضوع رو ببینیم و خدا رو شکر می کردم پا به جاده تکراری نذاشتیم ولی خب، انگار قسمت ششم خبر از بسته شدن مدرسه اورانوهوشی داد. و همه چیز به بیشتر شدن تعداد ورودی های مدرسه بستگی داره. اگه سری قبل رو دیده باشید روتین رو می دونید : "باشگاه آیدولی تشکیل میشه، مدرسه به مشکل می خوره، باشگاه محبوب میشه، دانش آموزای جدید به اورانوهوشی میان و مدرسه نجات پیدا می کنه!" و خب این کمی ناخوشاینده. کاش و ای کاش این جریان عوض میشد و این تنبلی رو از سوی نویسنده های کار نمی دیدیم.

سوتفاهم نشه! من هنوز سری رو بسیار دوست دارم؛ کارکترها هر کدوم تو دل برویی خودشونُ دارن ولی خب بهتر بود علاوه بر تازگی کارکترها، تازگی متن و سناریوی داستانی رو هم داشته باشیم. بهرحال اتفاقیه که افتاده و باید از کنارش عبور کرد. موضوع پیش کشیده شد و همه حالا دنبال راه چاره ای برای کشوندن دانش آموزای جدید به مدرسه اورانوهوشی هستند. نکته خوب این قضیه هم عکس العمل چیکا در مقابل بسته شدن مدرسه بود. اینکه با اون شکل و حال شروع به خوشحالی کرد و همه رو متعجب کرد. چون بسته شدن مدرسه به جریان میوز شبیهه چیکا هم به این تصور افتاد که اونا هم می تونن موفق باشن! چیکا با چه چیزهای عجیبی انگیزه می گیره!!

دایا همچنان مخالف جریان آیدولی مدرسه ست. و هر چیزی که هست به کانان برمی گرده. به نظر میرسه کانان تو اجرای قبلی اونا، زمانی که بهمراه ماری روی صحنه رفتن دچار مشکلی شده و یه نیمچه فلش بک هم در مورد این موضوع داشتیم که زیاد موضوع رو نشکافت ولی میشد فهمید که کانان دچار مشکلی شده و نتونسته اجرا کنه. این باعث شده که گروه آیدولی سابق مدرسه منحل بشه و به سرانجام نرستن. در هر حال، دیدن اون فلش بک دوران کودکی و بعد بزرگسالی ماری، کانان و دایا در نوع خودش خیلی ناز و جالب بود. مطمئنم در آینده بیشتر ازش حرف زده میشه.




روی هم رفته اپیزود دلچسبی بود ولی برخلاف اپیزودهای قبلی کمی ضعف رو هم دیدیم. از نکات خوب اپیزود بامزه بازی های روبی و یوهانه تو حین ساختن دمو رو میشه اسم برد. تیکه ای که یوهانه فکر کرد روبی تو درخت رفته خیلی خنده دار بود و تیکه هایی که هانامارو ذوق زده میشه مثل همیشه حسابی بامزه ست. یه سگ جدید هم این اپیزود به جمع کارکترهای حیوون انیمه اضافه شد تا ریکو بیشتر زجر بکشه ... خیلی بامزه بود، امیدوارم بازم ببینیمش. و شاید حضور همین سگه باعث بشه که ریکو بالاخره بتونه با سگ ها کنار بیاد.

و اینکه، اجرای ترانه ای رو هم تو نیمه دوم داشتیم. یه اجرای دمو وار و زیبا با حضور اعضای فعلی باشگاه که خیلی به فضا می خورد و پر از احساس شده بود. تو اجرا از لحظات CG زیادی استفاده شده بود که مثل سری قبلی می مونه و من که انتظارشُ داشتم. آنچنان اذیت کننده نیست و یه جواریی حس بامزه ای به رقص کارکترها میده. بهرحال اجرای لب ساحلی دل انگیزی بود و احساس روحیه بخش جالبی رو برای باشگاه آیدولی بهمراه داشت.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- ذوق زده شدن هانامارو تو دوران بچگی و بزرگسالی :





- روبرو شدن ریکو با سگ جدید انیمه :





- صحنه هایی از اجرای نیمه دوم :









Love Live! Sunshine - Ep 05

Love Live! Sunshine  - Ep 05






یوهانه ساما، فرشته نزول کرده افتخار داد و به جمع ما ملحق شد.
چه افتخاری از این بالاتر؟!



یوهانه، یا بهتر بگم یوشیکو یه شخصیت کاملاً درگیره! با خودش، افکارش، تخیلاتش و البته با اطرافیانش همه جوره درگیره و حقیقتاً به داشتن دوستایی مثل گروه آکوا واسه ثبات اخلاقی و تحصیلی پیدا کردن نیاز داشت. این اپیزود خیلی خوب تونستیم کارکترش رو بشناسیم و یه عالمه باهاش وقت گذروندیم .. چیزی که تو اپیزودهای قبلی خیلی کم داشتیم و انتظارشُ می کشیدیم. خوبی یه کار آیدولی اینه که شخصیت پردازی رو میشه به خوبی انجام داد و اینجا هم همین کار داره انجام می گیره. با اینکه 5 اپیزود گذروندیم و ممکنه بعضی ها فکر کنن که مقدمه داره طولانی میشه ولی برنامه ای که استودیوی Sunrise برای سری چیده مشخصاً به فصل های بعد کشیده میشه و این تازه ابتدای راه گروه آیدولی آکواست. پس باید منتظر موند و دید این مقدمه چقدر ادامه پیدا می کنه. حالا به نظر میرسه فقط 3 نفر دیگه از اعضای گروه باقی موندن ... کانان، دایا و ماری که اونا هم از همین انتهای اپیزود پنجم نیمچه تمرکزی داشتن و مشخصه که بعد از این به سراغ اونا میریم و فکر می کنم اونا رو بتونیم تو یک اپیزود یا شاید دو اپیزود به گروه محلق کنیم.

اما در مورد یوهانه، یه نکته که خیلی درباره کارکترش دوست دارم اینه که وقتی تو قالب فرشته نزول کرده میره صدای با ابهت و با جذبه ای داره ولی وقتی به قالب یوشیکو برمی گرده یه دختر کوچولوی خیلی قاطی ولی ناز میشه .. کار دوبلورش تو این دو نوع صحنه عالیه و تازه، خوانندگی کارکترش هم که حسابی جالبه .. فکر کنم صدای یوشیکو بین کارکترها یکی از بهترها باشه و چه خوبه که روی صداش هم مانوری داشتیم و تونستیم تو ED صداشُ بشنویم. رابطه یوشیکو با زورامارو (!) خیلی بامزه ست .. ماروی بیچاره سادگی خودشُ تو این اپیزود با آشنا نبودن با کامپیوتر و اینترنت به خوبی به رخ کشید، معصومیتش بیشتر به چشم اومد و همین نشون میده که خصوصیات اخلاقیشُ میشه بیشتر از این وسعت داد. یه جورایی میشه هانامارو رو علاوه بر اینکه زوج روبی ـه، زوج یوشیکو هم دونست. شاید مقابل روبی عاطفی تر عمل کنه ولی به نظر میرسه کمی در مقابل یوشیکو هم احساس مسئولیت می کنه. حالا باید دید تو ادامه هانامارو رو بیشتر به سمت کدوم کارکتر هل میدیم.






اپیزود طعم فرشته ای یا کمی چنویبویی داشت.

از بازی های کارکتری با یوهانه شروع کردیم و خب، همین باعث شد که بقیه هم برای جذب کردن یوهانه غرق در بازی های اون بشن و حتی لباس های فرم فرشته مانند و قشنگی رو تو تن کارکترها دیدیم که به جا و باحال بود. دیدن اینکه روبی چطور با اون لباس ها ژس می گیره حسابی تو دل برو بود. و تو این بین ریکو دوباره با شیتاکه درگیر شد و یه ابر پرش هم داشت که انصافاً خیلی جنبه فانی داشت. چهره مادر ریکو بعد از فرود اومدن ریکو دیدنی بود .. مونده بود دخترش داره از دست چی فرار می کنه!!









بهرحال، هر جوری که بود یوشیکو راضی شد که به گروه آیدولی ملحق بشه.

ولی اگه ذره ای به این فکر می کنید که ما دیگه یوهانه رو نخواهیم دید سخت در اشتباهید. خصوصیات اخلاقی یوشیکو و اون روی یوهانه کارکترش مطمئناً جز مهمی از کارکترش تو ادامه راه میشه و مطمئنم صحنه های طنز باحالی با این جریان خواهیم داشت. فقط باید دید چه تو ادامه چطور ازش استفاده می کنن و این جریان فالگیری ها و ضبط تصویر یوهانه چقدر بامزه تر از حال حاضر میشه. من که خیلی از یوهانه خوشم اومده و اصلاً بدم نمیاد دوباره ببینمش.

حالا نوبت به اون سه نفر باقی مونده رسیده. ظاهراً تو انتهای اپیزود یه خبر بد (!) رسیده و ماری کمی چهره ش در هم بود. گمونم این موضوع به جریان بسته شدن مدرسه برگرده .. یا شاید هم چیز دیگه ای باشه که هنوز ما ازش بی خبریم و باید تا هفته بعد منتظر موند و دید که جریان چیه. هر چیزی که هست به ملحق شدن این سه نفر به گروه کمک می کنه و این چیز خوبیه. تنها مسئله ای که تو ذهن منه اینه که اگه قرار باشه تو یک اپیزود هر سه نفرشونُ به گروه وراد کنیم فلش بک های زیادی ازشون نمی بینیم و از یه طرف فکر می کنم چون هر سه نفر با هم رابطه ای قدیمی داشتن، ممکنه فلش بک هاشون یکی باشه و هر سه رو بتونیم تو یک فلش بک بشناسیم. باید دید چه میشه ... !


صحنه‌هایی از اپیزود :

- ژس محبوب روبی که حتی تو شبکه های اجتماعی هم خیلی ازش حرف زده میشه :





- لحظه راضی کردن یوشیکو برای ملحق شدن به باشگاه :


- مارو و آشنا نبودنش با تکنولوژی :





- فالگیری یوشیکو بین بچه های کلاس :



- لباسا فرم نازنین این هفته :





- فلش بک مارو و یوشیکو :





++



Love Live! Sunshine - Ep 04

Love Live! Sunshine  - Ep 04





چهار اپیزود طول کشید ولی .. بالاخره به بهترین زوج انیمه رسیدیم!
هانامارو و روبی چـــــان!



اجرا با موفقیت انجام شد و گروه آیدولی مدرسه تاییدیه لازم رو گرفت تا بتونه فعالیت کنه. همین بهونه خوبی شد که چیکا دوباره به هانامارو و روبی گیر بده. و همین بهونه خوبی شد که ما یک اپیزود کامل صدای بی نهایت نازنین روبی چانُ بشنویم! وای روبی چه صدای معصومی داره. باورم نمیشه این دوبلورهای تازه کار چه خوب دارن نقش های خودشونُ ایفا می کنن. در حدی که من در طول اپیزودهای قبلی، هر دفعه صدای روبی چانُ میشنیدم دلم می خواست بیشتر حرف بزنه و بیشتر صداشُ بشنوم ... و این قسمت چهارم از این لحاظ عالی بود؛ هرچی دلم خواست صدای روبی رو شنیدم و غرق در لذت شدم. و هانامارو؟ هانامارو از اپیزود اول کارکتر محبوب من از سری بوده ... دوسش دارم و فکر می کنم در کنار روبی چان یه زوج طلایی رو واسه صحنه های کمدی و احساسی انیمه تشکیل میدن. باقی دوبلورهای انیمه هم تا به اینجا حسابی گل کاشتن و ایراد خاصی از اونا در ذهنم جا خوش نکرده.


از احساسی شدن انیمه حرف میزنم، این اپیزود چهره خوبی از رابطه دوستی هانامارو و روبی رو بهمون نشون داد. اینکه هانامارو چه دوران کودکی معصومانه ای رو گذرونده و چقدر تنها بود و اینکه چه احساس مسئولیت و دوست داشتنی در مقابل روبی داره و چقدر می خواد اونُ به چیزایی که دوست داره برسونه! همین باعث شد که به اصرار هانامارو، روبی و هانامارو به طور امتحانی هم که شده باشگاه آیدولی رو یه امتحان کنن. و خب همه می دونیم که این امتحانی اومدن اونا مساوی میشه با دائمی موندنشون ... که یه جورایی بامزه ست. روبی بخاطر دایا کمی معذب بود ولی خب تشویق های هانامارو کار خودشو کرد و روبیِ عشق آیدول ها رو به دنیای آیدول های مدرسه ای کشوند.


و همین پیوستن اونا به گروه لحظه های قشنگ و خوبی رو خلق کرد :









خلاصه قسمت به اینجا ختم شد که، هانامارو بعد از هل دادن روبی تصمیم گرفت خودش کنار بکشه ولی اینبار روبی جلو اومد و هانامارو رو به دل گروه برگردوند. و به این ترتیب گروه آیدولی آکوا به 5 نفر ارتقا یافت. حالا دیگه تعداد در اون حدی هست که میشه اونا رو یه گروه آیدولی با پتانسیل دونست. تمریناتشونم که دیدیم و لحظات جالبی رو در همین حین تمرین کردن داشتیم. از دیدن کانانی که اصلاً از دویدن خسته نمیشد و مشخص بود که بنیه جسمی بالایی داره. (چیزی که مشخصه واسه بیشتر آشنا شدن ما با کارکترش به میون کشیده شد) و از پیدا کردن محل تمرین که مثل گروه میوز پشت بوم مدرسه محل تمرین گروه شد. که البته با توجه به اشغال شدن باقی زمین ها انتظارش میرفت و چیز عجیبی نیست.

تو این بین تلنگرهایی به گروه میوز هم داشتیم. ارجاعاتی که هر از چند گاهی در انیمه به گروه میوز و سری قبلی زده میشه اینجا هم دیده شد. از جریان مجله و صحبت از رین گرفته تا صحبت دایا و روبی تو فلش بک در مورد اینکه عضو میوز مورد علاقشون کیه! تو این حین هم یه اشاراتی شد که انگار جریان انیمه 5 سال بعد از اتفاقات سری قبلی رخ میده. که خوبه ... حداقل یکی از ابهامات زمانی برطرف شد و می دونیم کجا قرار داریم.

اپیزود روی هم رفته جنبه دراماتیک خوبی داشت. خصوصاً از لحاظی که راوی گری به دست هانامارو سپرده شده بود و از احساسات خودش و چیزهایی که دوست داره برای روبی فراهم کنه حرف میزد. و اینکه چطور انتهای راه رو خوشحالی روبی می دید. و فکر کنم این مقداریش به جریانات دوران کودکیش برمی گرده و اینکه چقدر تنها بوده و حتی تو اجرای نمایش مدرسه شون نقش درخت رو به عهده داشته. نقش درختی که با لبخند خیلی نازنینی اجرا می کرد و این چیزیه که هانامارو رو خاص می کنه ... اینکه مهربونه و اصلاً غمی در چهره ش دیده نمیشه .. صرفاً دلش می خواد اطرافیانشُ به خوشحالی برسونه.









روی هم رفته اپیزود خیلی قشنگی بود ...

دیدن اینهمه صحنه از روبی و هانامارو واسه من حسابی رضایت بخش بود. انسی که با کارکترهاشون گرفتم عالیه ... هر دوشونُ حسابی دوست دارم و از الان برای من زوج برتر انیمه لقب گرفتن. دوست دارم خوانندگی اونا رو هم بصورت جداگانه بشنوم و با صداشون بیشتر آشنا بشم. میدونم که خوانندگیشون هم عالیه و نقصی تو ان زمینه هم ندارن. ولی گمونم واسه دیدن اون لحظات و اجراهای بعدی گروه آکوا باید کمی صبر کنم .. چون قراره حالا حالاها و تا چند اپیزود بعدی بازم اعضای گروهُ بشناسیم و اونا رو به گروه ملحق کنیم.

و انگار نفر بعدی باحال میشه .. چون قراره اپیزود بعد به یوهانه بپردازه! دختری که تو همون اپیزود اول مُهر خودشُ زد و حسابی پر طرفدار شد ... یوهانه، فرشته نزول کرده!


صحنه‌هایی اپیزود :

- همراه شدن 5 نفر برای اولین بار :



- حلقه اتحاد گروه آکوا :



- یه لحظه عالی از هانامارو :



- چیکا و حمله کردنش به هانامارو و روبی :


++


- میمیک هایی زیبا از هانامارو و روبی :





- کانان در کنار ماری :



- هانامارو در حال تمرین :



- لحظات احساسی آخر اپیزود :





Love Live! Sunshine - Ep 03

Love Live! Sunshine  - Ep 03





 نقطه خاص! جایی که همه چیز رنگ می گیره!



هر سری آیدولی، وقتی که شروع میشه به نقطه خاص یا نقطه عطفی نیاز داره؛ جایی که اتفاقی خاطرانگیز در اون سری بیافته و گام بزرگی برای بچه های گروه آیدول انیمه باشه. اپیزود سوم، همون لحظه خاص برای انیمه Sunshine بود. جایی که مثل سری قبلی لاو لایو یه اجرای خلوت از گروهُ دیدیم .. جایی که همه چیز مطابق انتظارات پیش نرفت و بعد ناگهان همه چیز زیر و رو شد ولی خب برای اینکه به اون صحنه برسم باید به عقب تر برگردم و از اینکه چطور به اونجا رسیدیم بیشتر بگم.

از قرار معلوم ماری کله گنده تر از این حرفاست و بخاطر کمک مالی زیادی که خانواده ش به مدرسه داشته پست مهمی تو مدرسه داره!! من فکر می کردم فقط یه بچه پولدار ساده باشه ولی انگار چیزی بیشتر از اینهاست! بهرحال از راه رسیدن ماری خوب بود .. حداقل باعث شد که شوخی طرفدارای انیمه با کم حضور بودن کارکترش تموم بشه. شوخی ای که سر نبودن ماری تو جریان داستان مد شده بود و سر زبون ها بود :






[دو سال از زمانی که من دیالوگی داشتم گذشته! ]



و خب اومدن ماری یه خوبیِ دیگه هم داشت و اون چیزی نبود پارتی بازی کردن و کنار زدن دایا سان، رئیس شورا واسه تایید کردن باشگاه آیدولی مدرسه! ولی ماری یه شرط گذاشت اونم این بود که سالن مدرسه باید تو اجرای اول گروه آکوا پر از تماشاچی بشه ... اوه .. "آکوا" ، داشت یادم میرفت ... قرار شد اسم گروه آکوا باشه! بالاخره صحبت سر اسم گروه رو هم دیدیم و سرش تصمیم گرفته شد که به نظر من آکوا یه اسم فوق العاده عالیه! از این جریان اسم که بگذریم، نحوه صحبت کردن ماری خیلی خاصه و انگلیسی و ژاپنی قاطی کردنش ممکنه واسه یه تعداد محدودی روی اعصاب باشه ولی من که خیلی راحت باهاش کنار میام و دوسش دارم. دیدن رفتار شنگولش مقابل دایای جدی هم در نوع خودش دیدن داشت .. حسابی دایا رو اذیت کرد. البته این فقط دایا نیست که داره توسط ماری اذیت میشه .. طی این اپیزود سوم و چهارم کلی اذیت و آزار دیگه رو هم به دیگران رسونده که نشون میده آدم خطرناکیه ... یه پا واسه خودش "نوزومی" ـه. نوزومی هم خوب بلد بود از این کارهای شیطنت بار انجام بده.

و چیکا، یو و ریکو دست به کار شدن ...

برای جذب کردن تماشاچی .. آگهی زدن، صحبت با بقیه و کمک گرفتن از خواهر چیکا که خیلی دختر جالبیه و امیدوارم کمی بیشتر اونُ ببینیم. صحنه هایی که چیکا، یو و ریکو به دل شهر رفتن و آگهی پخش کردن تیکه کمدی خوبی واسه اپیزود بود. اون لحظه کوبوندن دختر بیچاره به دیوار توسط چیکا خیلی بامزه در اومده بود و حالت تهدیدی که چیکا واسه دعوت دختره به کنسرتشون داشت خنده دار بود. از اون طرف هم ریکو خجالت می کشید و از قضا وقتی پا جلو گذاشت و خواست آگهی پخش کنه، به یوهانه ی چونیبو (!) برخورد کرد که مثل نیکو تو فصل اول استتار زده بود. این اپیزود جای خالی هانامارو و روبی، بهترین زوج انیمه بشدت احساس میشد. کمابیش حضور داشتن ولی خب دلم می خواست بیشتر از اینها اونا رو ببینم.







بالاخره زمان اجرای اول گروه آکوا تو سالن مدرسه فرا رسید.

اجرا به انتقاد بعضی ها کمی با شباهت به اجرای سری قبلی پیش رفت ولی به تحسین من و خیلی از کسایی که انیمه رو دنبال می کنن، جداً خوب بود و حس تازگی خاص خودشُ داشت. من که حسابی از شنیدن شعر اول آکوا لذت بردم. به دل می نشست و پر از احساس بود و بارونی که تو صحنه میزد و جمعیتی که هنوز سالنُ پر نکرده بودند فضا رو دراماتیک تر از حالت معمول کرده بود. و بعد اون جریان برق رفتن و بدتر شدن قضیه هم پیش اومد که خیلی اوضاع رو خطرناک کرد. از این لحاظ که سالن پر نشده و گروه نمی تونه تاییدیه لازم رو بگیره! ولی بعد مشخص شد که فقط جریان زمان بندی بد بوده و تقصیر از چیکا بوده که بد به گوش بقیه رسونده. جمعیت سیل سیل سرازیر شد و بالاخره اتفاق افتاد ...

یه اجرای عالی و پر از درخشش رو از آکوا دیدیم ... !

لحظه ای که منتظرش بودم و می دونستم نقطه خاص این انیمه میشه! به چنین لحظه ای نیاز داشتیم. جایی که باقی اعضا هم اجرای سه نفره ی گروه رو ببینن و به عضویت در گروه علاقمند بشن. خوشبختانه تمام اعضا، حتی یوهانه هم با اون استتارش سر و کله ش پیدا شد و به نظر میرسید که همه از اجرای آکوا رضایت داشتن. لحظات اجرا واقعاً لذت بخش بود و ناخودآگاه می تونه یک نفر رو احساساتی کنه .. من که کمی تا قسمتی احساساتی شدم و از دیدن لحظه لذت خیلی زیادی بردم. امیدوارم در آینده باز هم اجراهای گروه رو بپسندم و در این حد زیبا باشند.









حالا فرصت برای معرفی باقی کارکترها فراهم میشه. از اجرای اولیه رد شدیم. خیلی خوبه که یک پیش زمینه اجرایی از گروه آکوا داریم و همین می تونه مشوق عضو شدن اعضای گروه باشه. حداقل از چشمای روبی و هانامارو که میشه خوند اونا به اومدن به گروه علاقه دارند و اگه کسی باشه که بازم بشه بهش امید داشت که به راحتی عضو گروه بشه، اون ماری هست که خودش تابلو میزنه! بجز این چند نفر، موندم چطور یوهانه به گروه ملحق میشه و با این اخلاقش به چه درد گروه می خوره! و البته دایا سان و کانان هم جای خود دارن و ... !

باید دیدنی باشه!


صحنه‌هایی از اپیزود :

- ماری در کنار اعضای گروه آکوا :



- یو تو حین اجرا خیلی ناز شده بود :



- کانان در حال گوش دادن به اجرای آکوا :



- تمرین لب ساحل :


++


- پوستر میوز روی دیوار اتاق چیکا :



- همونطور که فکر می کردم ریکو هنوزم با سگه درگیری داره :

Love Live! Sunshine - Ep 02

Love Live! Sunshine  - Ep 02






دستی که به پیانو نمی رسید ...



چرا که نه؟! از جذب کردن دانش آموز انتقالی شروع کنیم! به نظر میرسید با پایانی که اپیزود قبل دیدیم همین اتفاق بیافته و ریکو تو لحظه لحظه اپیزود اونقدر ناز و دوست داشتنی بود که من به راحتی انتخاب اول چیکا و باشگاه آیدولیمونُ تحسین کنم و تو حین اپیزود دائم با خودم میگفتم آخ که چه عضو خوبی داره به گروه اضافه میشه! و یه بک گراند و داستان زیبا از ضعف ریکو رو به چشم دیدیم؛ از اینکه چرا دلسرده و چرا مدت هاست دست و دلش به پیانو زدن نمیره و به چه چیزی برای به جلو گام برداشتن نیاز داره. دلیل نه گفتن ریکو مشخص شد ولی مگه چیکا دست بردار بود؟ گیر دادن های وقت و بی وقت چیکا خنده دار بود و از اون لحظات هونوکایی بامزه رو برای استخدام اعضای جدید گروه داشتیم! ریکو و تم دریایی کارکترش دلپسندی عجیبی به دنیای انیمه بخشیدن. اینکه با نگاهی دریایی به دنبا راه گشا شدن مشکلاتش بود و اینکه ما رو با خودش به اعماق دریا برد ... وای که صحنه های غواصی چقدر زیبا بودند.

من فکر می کردم این فصل قراره فقط یک انیمه غواصی ببینم! ولی انگار لاو لایو هم سورپرایزی برای من داشت و چه از اون اپیزود اول که یک کارکتر غواص داشتیم و چه اینجا که ریکو بخاطر احساس نزدیکی بیشتر پیدا کردن با دریا و رسیدن به صدای دریا و در نتیجه پیدا کردن راه خودش در دنیای نواختن پیانو شروع به غواصی کرد. چیکا و یو هم بهمراه اون غواصی کردن و شاید زیباترین لحظات این اپیزود لحظاتی بود که ریکو در دل دریا دستای خودش رو به حالت نواختن پیانو بالا آورده بود و چشمانش برق میزد. یه لحظه فوق العاده فوق العاده زیبا و مسلماً خاطرانگیز برای طرفداران کارکتر ریکو همین صحنه فرو رفتن در دل آب بود .. به راحتی می تونم این خاطره خوب رو به ذهنم بسپرم و بعدها برای یادآوری اون برگردم و باز هم از دیدنش دلشاد بشم. فقط ببینید ... چه رویایی بود ^_^ :







و ... و ... این لحظه!!






+ دیگه چه چیزهایی داشتیم ...

یو ظاهراً تو طراحی و کشیدن نقاشی کارش خوبه و واسه همین لباسهایی رو واسه گروه طراحی کرد که بعضیاشون یه مقدار عجیب و غریب بودن. که البته انتظارش می رفت و تو این بین یه لباس قشنگ دیدیم که چشم چیکا هم همونُ گرفت و به نظر میرسه اولین لباس گروه اون لباس باشه. تو ادامه، رئیس شورا همچنان ساز مخالف زد. یکی نیست بهش بگه : "ما که می دونیم تو بالاخره کوتاه میای، چرا بازی در میاری؟ " ولی خب، جالب بود که به عشقش به میوز نیمچه اعترافی کرد. "نیمچه" ، چون یهو قصد پس گرفتن حرف خودشُ داشت ولی بلندگو روشن بود و همه صداشُ شنیدن! نمی دونم به این جریان بلندگو در آینده ارجاعی داشته باشیم یا نه ولی تصور می کنم نقش روبی در راضی کردن دایا سان (رئیس شورا) پررنگه ... خواهر بودن روبی و دایا هم یکی از نکات جالبی بود که تو این اپیزود درباره کارکترها فهمیدیم .. من که اصلاً فکرشم نمی کردم!! یکی موهاش سیاهه و یکی قرمز .. کی تصورشُ می کرد؟! ولی بهرحال انگار روبی خواهر کوچولوی دایاست و باید دید چطور این دوتا رو میشه به گروه آیدولیمون بکشیم!

حرف از روبی شد .. جا داره ابر صحنه کارکترش اشاره کنم .. جایی که با حماقت تمام طعمه چیکا رو گاز زد و رفت تو دهان شیر! تو اوج نازنینی و با معصومیت کامل گول یه آب نبات رو خورد و سر از بغل چیکا چان در آورد. خیلی صحنه باحالی بود و این یکی از خصوصیاتیه که می تونیم بهش مانور داشته باشیم و تو شخصیت پردازی روبی بهش چشم داشته باشیم .. اینکه در عین نازنینی و خجالتی بودن، حسابی ساده ست و معصومیت خاصی تو باور کارکترش وجود داره.


صحنه گول زدن روبی توسط چیکا با آبنبات :














این اپیزود زیاد از کانون، هانامارو و یا بقیه چیزی ندیدیم و به نظر میرسه به روتین "هر اپیزود، جذب یک عضو برای گروه" پا گذاشتیم! اینجوری کمی طول می کشه تا گروه تشکیل بشه ولی مسلماً بعدها ارزشمند میشه؛ اینکه به کارکترها و ملحق شدنشون به باشگاه بها داده میشه و هر کدوم به بیننده شناسونده میشن! باید بگم که این اپیزود نحوه کشوندن ریکو به باشگاه حسابی دلمُ گرفت و خصوصاً لحظات آخر، جایی که مشخص شد چیکا و ریکو همسایه هستن و اونجوری به دنبال گرفتن دست همدیگه بودن ... ! پرداخت صحنه های مربوط به ریکو به نحو احسن انجام گرفت و از همه چیز کارکترش رضایت کامل داشتم. چهره کارکترش با طراحی زیبایی که داره قابلیت داشتن درام رو داشت و همین جریان دور شدن از پیانو رو لذت بخش تر می کنه! حالا باید دید اضافه شدن یک آهنگساز به خوبی ریکو چه تاثیری روی فضای انیمه و گروه آیدولی میذاره. آیا باعث میشه رئیس شورا نظرش عوض بشه؟ این یکی رو نه می دونم ولی مطمئنم اگه عضو بعدی از راه برسه، رئیس شورا کم کم نرم میشه و بعد باید ببینیم خودش چطور به گروه می پیونده!

روی هم رفته اپیزود خیلی دلچسبی بود. همه چیز داشت؛ کمدی، غواصی، درام، جذب عضو، طراحی لباس برای گروه، گول زدن روبی به شکل بچگانه و ... ! با دیدن اپیزود دوم دلم حسابی گرم شده که لاو لایو مسیر درستی رو در پیش گرفته و چقدر از اینکه به حواشی کار سر بزنم لذت میبرم. همین دو هفته اونقدر فن آرت و لحظات زیبای مربوط به این انیمه رو در جای جای اینترنت و اینستاگرام دیدم که جداً لبخند رضایت روی لبم نشسته و میدونم این سری محبوبیت لازم رو برای خودش بدست میاره ... پس پیش به سوی کامل کردن تیم آیدولی رویاییمون و اجرای آهنگ هایی گوش نواز و دل انگیز!


صحنه‌هایی از اپیزود :

- لحظات غواصی!!













- "بذار لبخند روی لبت بشینه و بتونی دوباره پیانو بزنی" :







- ترسیدن ریکو از سگ مسافرخونه، حتماً بازم بعد بهش اشاره ای میشه :






- چه بلایی سر مهمون خونه آوردن :



- ریکو میمیک ترسناک هم داره :





- دست هایی که توسط چیکا گرفته شدند :





- طراحی های یو برای لباس :



- رئیس شورای همچنان مخالف :



- اتوبوس، در کنار هانامارو و روبی :



- یکی از لحظات کمدی عالی اپیزود. جایی که چیکا شیطنت کرد.



- شات هایی زیبا از ED :