M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Stranger Things - Season 1

Stranger Things - Season 1





تو شروع مطمئن نبودم که با چی طرف هستم ولی حالا باید بگم که ماراتون زدن این سریال کار خیلی خوب و به جایی بود. دیگه ماراتون زدن کارهای نتلفیکس تبدیل به یکی از سرگرمی های موردعلاقه من شده و ایندفعه هم با از راه رسیدن Stranger Things ، سریال جدید این شبکه استریم کننده سریعاً اونُ دانلود کردم ولی خب، دیدنش با یک هفته تاخیر همراه شد. اما بهرحال سریال اونقدر جذاب بود که در کمتر از دو روز اونُ ببینم و حسابی از دیدن این سریال راضی هستم. حالا شاید نه در حد نمره 9 ای که تو بعضی سایت ها بهش دادن ولی خب به راحتی بهش نمره 8 رو میدم و میگم که ارزش دیدنُ داره.


سریال Stranger Things یه سریال مهیج و جذابه. تم ترسناک خوبی داره و در کنار تمام اینها یک عالمه بازیگر کودک و نوجوان جدید داره که میشه حالا حالاها روی اونا حساب کرد و به نظر من بعضی از اونا از الان آینده درخشانی خواهند داشت. امیدوارم بازیگرهایی مثل بازیگر نقش "مایک" یا "یازده" دیده بشن و بهشون بها داده بشه .. خصوصاً یازده که حسابی عالی در نقش خودش فرو رفته بود و میمیک های به جایی رو در صحنه های لازم داشت .. حس ترس، معصومیت، قدرت و ... رو به خوبی به رخ می کشید. برخلاف خیلی کارهای دیگه که بازیگرهای کودک اونا ضعیف ترین بخش سریال یا فیلم به نظر میرسند اینجا اونا نقطه قوت کار شناخته میشن و من یکی که با فرعی ترین کارکترهای کودک سریال هم ارتباط برقرار کردم. چه زورگیرها و چه رفقای مایک و ویل و باقی بچه هایی که به تصویر کشیده شدند.





استفاده از برهه زمانی دهه 80 میلادی حس کلاسیک خاصی به اثر بخشیده بود. این یکی از نکات موردعلاقه من از این سریال بود. فضا سازی قشنگی در این زمینه بکار برده شده بود که حتی در دیالوگ های کارکترها هم میشد اونُ حس کرد. دنیای دیگه ای که کارکترهای انیمه در اون زندگی می کردند و بعد اتفاقات مرموزی که شاهدش بودند ... همه چیز به طرز خیلی خوبی با هم تلفیق شده بود و سریال رو دیدنی کرده بود.


از جمله بازیگران دیگه‌ی سریال وینونا رایدر چند جا خوب منُ گرفت و اجرای نقش جویس توسط اونُ دوست داشتم .. مثلاً یکی از صحنه های موردعلاقه ـم صحنه رودرویی اون با مرد مسئول اون منطقه قرنطینه شده بود که چطور باهاش رک حرف زد و دیالوگ های محکم و قوی ای به زبون آورد. معمولاً کارکتر مادر یا پدری که همیشه داره بخاطر نبود بچه خودش ناله و گریه می کنه روی اعصابه ولی اینجا رایدر تونسته بود روی اعصاب رفتن خودش رو به حداقل ممکن برسونه! در کنار وینونا جناب رئیس پلیس "هاپر" هم خیلی خوب توسط دیوید هاربور ایفای نقش شده بود. من از همون ابتدای ورودش جذب شدم و خوشحالم که به اون نقشی بیشتر از یک پلیس ساده داده شد. در مورد این دو کارکتر رضایت نسبتاً زیادی داشتم و اونا رو مکمل های خوبی برای باقی کارکترهای سریال می بینم.





سریال از لحاظ ترس، حس خوبی داشت و چندجایی با جنبه های مرموز خودش خوب تونست دلهره رو به دل من بندازه. حتی بعد از برملا شدن جریان هیولا هم باز تونستیم از حضور همین هیولا بهره بگیریم و بیشتر ترس رو به فضا قالب کنیم. نانسی و جاناتان لحظه های خوبی رو در مقابل هیولا داشتند و بعد از اون هم که استوی بهشون ملحق شد و تیم سه نفره باحالی از آب در اومد. و کلاً باید به این هم اشاره کنم که تیم نوجوان سریال هم در نوع خودش عالی بود و جای تعریف و تمجید دارند.


روی هم رفته جذابیت اثر رو در حدی می بینم که اونُ به راحتی به دوستای خودم پیشنهاد بدم و در کنارش امیدوارم فصل دومی که از الان برای اثر تایید شده به خوبی فصل اول باشه. من که از الان یک سری تئوری ها در مورد اینکه در فصل دوم چه اتفاقاتی خواهد افتاد در ذهن دارم و فکر می کنم میشه از این فضا به خوبی استفاده کرد. جنبه مرموز اثر هنوز تا مقدار خیلی خوبی بر سر جای خودش باقیه و میشه روی اون مانور جذابی داد.






X Men First Class - 2011

X Men First Class - 2011


خطر اسپویل













Amanchu - Episode 02

Amanchu - Episode 02





این استخره یا نمایی از بهشتی به یادماندنی؟!


زیبا، زیبا، زیبا و بی نهایت دوست داشتنی. چه عبارتی میتونه در وصف زیبایی این لحظه بهشتی مناسب باشه؟! در این شکی نداشتم که با رفتن به سمت استخر و دریا انیمه چندین برابر زیبا تر میشه و به همین خاطر اصرار داشتم کسایی که انیمه رو بخاطر جو مدرسه ای نه چندان قوی دیدن کمی صبور باشند و منتظر از راه رسیدن اولین صحنه استخر انیمه باشند؛ و به صحنه رسیدیم و زیبایی صحنه آدمُ غرق در خودش می کنه .. جایی که پیکاری و فوتابا یک پیمان دوستانه و رویایی رو با هم می بندند. فوتابا ممکنه سریعاً بله رو برای غواصی کردن با پیکاری به زبون نیاورده باشه ولی خب، فکر کنم همه بدونیم که جوابش بله خواهد بود و با هیجانی که پیکاری بهش داد و اینکه چطور اونُ به اتاق باشگاه غواصی کشوند به راحتی میشه حدس زد که دل فوتابا برده شده و گیر دنیای غواصی افتاده. اما جدا از اتفاقاتی که بین دو کارکتر افتادباید از جلوه های تصویری عالی صحنه حرف بزنیم و بگیم که چقدر اونُ دوست داشتیم. من به شخصه از فرط زیبایی صحنه داشتم درون استخر انیمه غرق میشدم و هر لحظه ای که در اون صحنه دیدیم، پرش پیکاری، نگاه های تکو به پیکاری، شناور شدن پیکاری رو آب، دعوت پیکاری از تکو برای اومدن درون آب، ژس گرفتن تکو، و بعد پرشی که درون آب داشت ... و بعد هم که نقطه اوج صحنه، جایی که هر دو روی آب شناور شدن و دراز کشیدند ... بهم نگاه کردند و حتی مشاور چا هم در کنارشون درجه کاوایی و صحنه و انیمه رو بالاتر از حد ممکن برد. این یه صحنه رویایی در دنیای این انیمه ست و مطمئن تا انتهای سری در خاطر من باقی می مونه.









اما کمی به عقب برمیگردم .. شروع اپیزود .. از همون اول اپیزود یکی از خواسته های قبلی من برآورده شد و انگار من آرزو به دل نموندم! همونطور که فکر می کردم چپترهای مانگا کمی جابه جا شدند و تو همین اپیزود دوم بازم به چپترهای قبلی سر زدیم و صحنه های موردعلاقه من انیمه شدند. یکی اون صحنه پرش بلند پیکاری که نبودش به نظر من کمی منطقی میرسید .. فکر می کردم نمی خوان عنصر غیر واقعی پرش پیکاری رو تو فضای ملایم اثر نشون بدن ولی صحنه خلق شد و به خوبی به تم آروم انیمه تزریق شد. صحنه پرش زیباتر از اون چیزی که فکر می کردم از آب در اومد و رضایت من یکی رو به خوبی به دست آورد. یکی دیگه از صحنه های خوب شروع اپیزود هم، کورس گذاشتن کاتوری سنسی و پیکاری تو رسیدن به مدرسه بود ... رسیدن به بالای تپه، حیله بازی سنسی و بعد میونبر زدن پیکاری ... ! لحظات خوب و قشنگی که نبودنشون تو انیمه حسابی حیف بود. خوشحالم که اونا رو هم پوشش دادیم و حالا می تونیم با خیال راحت بگیم که قرار نیست چیز مهمی از دست بره و محتوای جالب مانگا مطمئناً به رشته تصویر در میان که یه چیز عالیه و همین انتظار هم از عوامل خوش سابقه اثر میرفت.

کلاً گذروندن یک صبح دل انگیز با کاتوری سنسی و پیکاری ارزش از خواب بلند شدنُ داره. از سوار اتوبوس شدنشون و بلایی که پیکاری با باد حرکت اتوبوس سر موهای سنسی آورد گرفته تا شیطنت سنسی سر زنگ توقف رو زدن و بعد مسابقه ای که دادن و میونبری که پیکاری زد. تو حین دیدن این لحظات یک طراوت خیلی خاص دل من رو گرفته بود، شاد بودم و این لحظات چقدر به دلم خوش اومدند. و وای اون لحظه ای که پیکاری به هوا بلند شد ... تو کادر دوربین موبایل تکو جا گرفت و چشمایی که به خودش خیره کرد. چه لحظه خاطرانگیز و بزرگی برای سری میشه ... از این لحظات خاطرانگیز زیاد داریم ... تا الان به راحتی تو همین دو اپیزود من چندین صحنه رو خاطرانگیز خوندم و فکر می کنم جداً همینطوره. این هفته هم صحنه پرش پیکاری و صحنه شنا در استخر به راحتی جز این دسته از صحنه ها قرار می گیرند.








نکته ای که اپیزود تونست بهش برسه نشون دادن جلوه های دریایی خوب کاره. اینکه با یک محیط استخر ساده هم تونستیم درک کنیم که پا به دریا گذاشتن در این انیمه مساوی میشه با دیدن زیبایی های بیشمار. تصور کنید ... که ماهی ها رو هم در کنار پیکاری و تکو ببینیم، اینکه جلبک ها رو ببینیم و اینکه ماسک های غواصی رو ببینیم که روی صورت اونا جا خوش کردن و اینکه چه چیزهای عجیب و چه صحنه های الهام بخش و التیام بخشی رو میشه در جای جای صحنه های غواصی این انیمه جا داد و مخاطب رو به اوج لذت رسوند.در کنار این موضوع یه نکته دیگه هم به رخ کشیده شد و اون جنبه آموزشی اثر بود.

جنبه آموزشی کار می تونه بهتر و بهتر بشه. تو همین اپیزود دوم درباره لباس های غواصی اطلاعاتی کسب کردیم. خیس و خشک بودن اونا و اینکه چه ربطی به فصل های سرد و گرم دارند. ظاهر لباس ها واقعاً هم تو دل برو بود و من یکی که اصلاً تکو رو بخاطر دوست داشتن لباس ها سرزنش نمی کنم! در کنار این بحث خیس و خشک بودن درباره زیپ های لباس هم کمی شنیدیم، هوای اضافه لباس ها رو با نشستن خارج کردیم و این فقط بخاطر یک صحنه کوتاه استخر بود. تصور کنید با دیدن کپسول های اکسیژن و لوازم حرفه ای غواصی به چه اطلاعات خوبی میشه دست یافت. امیدوارم جنبه آموزشی به همین شکل روون و ساده به بیننده توضیح داده بشند و در کنار این موضوع انیمه ملایمت خودش رو از دست نده. با هم به دنیایی پر از زیبایی و در عین حال آموزنده بریم و خوش باشیم.









[آموزش خالی کردن هوای اضافه‌ی لباس به تکو]

روی هم رفته، اپیزود دوم از نظر من بهتر از اپیزود اول بود و شاید نیمه دوم تاثیر بسزایی در تصمیم گیری من داشته باشه. صحنه شنا کردن تکو و پیکاری تو آب استخر مدرسه جز محبوب ترین صحنه های من از مانگای اثر بوده و هست. اینکه حتی در قالب سیاه و سفید مانگا هم چه طور به وجد اومده بودم و این صحنه رو میپرستیدم هنوز در خاطرم جا خوش کرده و این جادوی قلم آمانو سنسی رو نشون میده .. که چطور می تونه معصومتی رو به درجه بالایی برسونه و حالا در قالب انیمه تلاش عوامل دست به دست هم داده تا این لحظات رویایی به بهترین شکل ممکن به ما نشون داده بشند. و موسیقی گروه آکوستیک Gontiti که داره اپیزود به اپیزود بهتر میشه و تو این اپیزود به راحتی لحظاتی وجود داشت که من با خودم از موسیقی متن تعریف می کردم و الان فکر می کنم که انتظار کشیدن برای از راه رسیدن لینک دانلود موسیقی متن این انیمه لذت بخش خواهد بود.

اپیزود رویایی و عالی بود .. بهتر از این هم میشه .. منتظرم!


صحنه‌هایی از اپیزود :

- در رفتن خانم معلم :



- بزن بریم غواصی :



- این چه وضع شیرجه زدنه؟



- وای عاشق این حرکت تکو شدم ... چقدر ناز و دوست داشتنی شده بود :


- فوتابا موقع بیدار شدن خیلی نازه :



- انگار پیکاری دستش به هرچیزی میرسه اونُ بو می کنه :



- بازیگوشی پیکاری و اعصاب خردی معلم :





- مسابقه با معلم :





- واقعاً هم منظره خوبی بود .. من که خوشم اومد :



- پریدن پیکاری و تو کادر تکو قرار گرفتنش :











- جالبه که با ژس شیرجه و غواصی پایین میاد :



- غواص بودن سنسی هم مشخص شد .. سیگنال غواصی :



- نگاه ناز فوتابا از میون در :



- من که از دست مشاور چا خسته نمیشم .. خیلی تو دل بروئه :



- وااای اون پشت رو ببینین .. پوستر آلیسیا سانه ... یه جورایی! میشه ارجاع به آریا دونستش!!



- میمیک این لحظه پیکاری عالی بود :



- بیا شنا کنیم :





- به این لحظه ها نمیشه اشاره کرد ... فوق العاده زیبا بودن :









- این لحظه منُ کشت!!













- فرشته ای در میان آب :

Batman v Superman: Dawn of Justice - 2016

Batman v Superman: Dawn of Justice - 2016

Extended Cut





بتمن، بتمن، بتمن و کمی سوپرمن!


از تیترم معلومه که می خوام از کمرنگ بودن حضور سوپرمن در ادامه فیلم خودش صحبت کنم ولی فعلاً ... ! اول احساس می کنم باید از فیل توی اتاق حرف بزنم؛ چیزی که بیشتر از همه ذهن منُ به خودش مشغول کرده بود و یکی از مهم ترین چیزهایی بود که می خواستم با دیدن فیلم از خوب یا بد بودنش باخبر بشم. اینکه بن افلک بتمن خوبیه یا نه ... ؟! بهتره از این حرف بزنم که من روی هم رفته بن رو دوست دارم و Gone Girl ، The Town از جمله فیلم های محبوبم از این بازیگر بودن. گاهی و در بعضی فیلم ها ایفای نقش ضعیفی داره که اون به جای خودش! ولی بعد از اعلام خبر بتمن شدن بن من به راحتی به فکر افتادم که اون از پس ایفای نقش بتمن برمیاد .. خصوصاً بعد از شنیدن اینکه بتمن فیلم قراره خشن تر از اون بتمن همیشگی باشه ... اون روی خشن و چهره تاریک تر بتمن رو می تونستم تو چهره بن افلک تصور کنم و  انتخاب جالبی به نظر میرسید. خوشبختانه و خوشبختانه بن خوب در قالب فیلم جا افتاده بود و نقش بتمن رو حسابی باورپذیر کار کرده بود ... میشد به راحتی خشم اون از جنایاتی که در گاتهام رخ میده رو پذیرفت و از طرف دیگه هنری کویل که یک سوپرمن و کلارک کنت عالیه با حضور بتمن خشن به سمت کمرنگ بودن میل پیدا کرده بود! صحنه های رودرویی دو کارکتر همچنان به نظر من ابهت بیشتری به سوپرمن می بخشید ولی روی هم رفته در نقاط دیگه فیلم اینطور به نظر میرسید که تمرکز روی بتمن بهتر انجام گرفته. این چیز بدی نبود ولی خب برای من که کارکتر سوپرمن رو بیشتر دوست دارم کمی جای کار داشت و دوست داشتم که کلارک هم به اندازه بتمن از تمرکزی که لازم برخوردار بشه. یک سری از صحنه های کلارک رو حسابی دوست داشتم .. مثل صحنه نمادین نجات دختر کوچولو و دست های مردمی که به سمت دراز شده بود و یا صحنه دادگاه و بعد از اون در دل آتش غم بر چهره نشستن سوپرمن و البته لحظات رودرویی فوق العاده باحالی که با بتمن داشت.





از این گذشته، با وجود دیدن نسخه طولانی فیلم هنوز هم گاهی به نظرم میرسید که فیلم می تونست بیشتر از این کش پیدا کنه و بیشتر به جزئیات داستانی پرداخته بشه و حس می کنم یک موضوع بزرگ داستانی در کنار یک موضوع بزرگ دیگه چپونده (!) شده بود. و شاید بهتر بود حضور اون ابرقدرت آخر فیلم رو تو یه فیلم دیگه داشتیم. یعنی تمرکز اصلی این فیلم روی درگیری بین سوپرمن و بتمن قرار می گرفت، اتحادی که قراره به دست بیاد و تو ادامه جنگ با ابرقدرت های دیگه شکل بگیره! بخاطر همین تو فیلم برای عجله داشتن و رفتن به سمت مبارزه با Doomsday،  لحظات اتحاد پیدا کردن دو کارکتر بتمن و سوپرمن کمی تا مقداری آبکی (شاید کلمه درست نباشه) به نظر میرسه ولی خب کی به کیه؟! مثلاً داریم از سوپرمن و بتمن حرف میزنیم ... این سناریو رو هر کاریش کنی باز هم جذبه خودشو  داره؛ دیدن اینکه چطور بتمن در کنار سوپرمن قرار می گیره و بعد در کنارشون واندر وومن سپر به دست وارد شد اوج هیجان فیلم بود و چشمای من که چهارتا شده بود. و نکته جذاب این موضوع اینه که این فقط  چشمه ای از اون چیزیه که قراره در Justice League ببینیم. من سری انیمیشنی Justice League رو دیدم ولی وای که چقدر از دیدن Justice League روی پرده سینما به وجد خواهم اومد. از الان می تونم حس کنم که حداقل دو سه برابر سری Avengers از فیلم های سری JL لذت میبرم و بودن کارکترهای بزرگی مثل بتمن، سوپرمن، فلش و ... به راحتی می تونه کلاس کاری سوپرهیروها رو به نسبت سری Avengers  بالاتر ببره. تنها نقطه ترسناک این موضوع اینه که کارگردانی و سناریوهای داستانی خوبی نداشته باشیم و یک شکست فجیع رو به چشم ببینیم که فکر می کنم سری اونقدر بزرگ و با اهمیت هست که تمام جوانب کار در نظر گرفته بشه. فقط باید مقدمه سازی بزرگی انجام بگیره .. فیلم های کارکترهای دیگه‌ی تیم ساخته بشه و با تک تکشون بهتر آشنا بشیم که اونم در راهه و بزودی از چند کارکتر تیم Justice League فیلم هایی خواهیم دید.


یه چیز حاشیه ای دیگه درباره کارکترهای فیلم اینه که دارم به عقب فکر می کنم و می بینم دورانی بود که دوست داشتم تام ویلینگ از تلویزیون و سریال Smallville به سینما آورده بشه و نقش کلارک رو دوباره ایفا کنه ولی حقیقتاً الان کویل رو به جاتر و مناسب تر می بینم و متوجه هستم که چرا تام برای یک صحنه سینمایی با این ابهت کوچک به نظر میرسیده! اصلاً شاید الان به تصور و فکر خودم بخندم و بگم چرا من چنین فکری می کردم. و حالا این همون فکریه در برابر کارکتر The Flash دارم و احساس می کنم 'گرنت گاستین (بازیگر سریال The Flash) می تونه "بری آلن" خوبی بشه. حداقل به نسبت کلارک کنتِ تام ویلینگ حس و حال با جذبه تری برای The Flash داره ... هرچند بازم انگار قرار نیست این اتفاق بیافته و بخاطر همین در این مورد حسابی کنجکاوم. کنجکاوم که ببینم بازیگر جدید چه حرف هایی برای گفتن داره و چقدر در برابر گاستین می تونه برتری خودش رو به نمایش بگذاره. مسلماً جلوه ها و تاثیری که میشه با یک فیلم سینمایی روی کارکتر داشت بیشتره ولی باید دید می تونه اون حس شوخ طبعی و خصوصیات جذاب کارکتر The Flash رو به دنیای سینمایی Justice League وارد کنه یا نه! رنگ گرفتن این کارکتر در کنار کارکترهایی مثل بتمن و سوپرمن کار سختی خواهد بود ولی خب تو فضای انیمیشنی که این عمل انجام گرفته بود ... امیدوارم تو دنیای JL هم این موضوع به حقیقت تبدیل بشه و یکی از کارکترهای محبوب خودم رو تحسین شده دنبال کنم!


3 ساعت ذره ای منُ خسته نکرد. این خیلی تو ذهنم جای خوبی پیدا کرده و نکته بزرگی واسه منه! و من حتی از تمایلم به طولانی تر بودن فیلم هم حرف زدم، پس فکر کنم باید به راحتی بگم که از دیدن فیلم لذت بردم و لحظات تاپ بسیاری رو در عالم فیلم دوست داشتم. به اندازه کافی دراماتیک بود و به اندازه کافی حس نمادین همیشگی رو میشد در چهره کارکترهای سوپرمن و بتمن مشاهده کرد. بعضی ها به حضور ناگهانی و بی مقدمه واندر وومن ایراد گرفتن ولی خب از نظر من اون ایراد آنچنان واردی نیست و همین یهو از راه رسیدن واندر وومن و گیجی بتمن و سوپرمن در مورد حضور این کارکتر صحنه ورودش رو باحال تر کرده بود. و بعد در کنار اینها یک سری عنصر جذاب دیگه هم داشتیم. دیدن بتمن خشن چیزی جز جذبه بی نهایت به فیلم نمی بخشید ... اینکه چطور بتمن خلاف کارها رو در عین بی رحمی داغ میکرد، صحنه های اکشن انبار که اوج لحظات اکشن بودند و اینکه چطور از راهی که زمانی بهش باور داشته بود منحرف شده بود تاریکی فوق العاده ای به کارکترش بخشیده بود و همین زمینه ساز بهتر به چشم رسیدن جنبه نمادین سوپرمن شده بود. و بعد تقابل دو کارکتر در کنار هم و شاخ و شونه کشیدن اونها برای هم، "ایندفعه رو بهت رحم می کنم" گفتن سوپرمن و خشم بتمن در مقابل سوپرمن و تسلیم نشدن اون در مقابل یک خدا ، عالی، عالی، چی می تونم بگم!



8/10






Melody Gardot - If Ever I Recall Your Face

Melody Gardot - If Ever I Recall Your Face



Forget all that's said and done
when your heart's a lonely one
and see my dear that heaven is a place
whenever I recall your face


Life can be so lucky now
some may win and others don't know how
but I could drop my losing hand with grace
whenever I recall your face

While leaving town you leave behind
the ones you love for who you find
but love no other arms could take your place
whenever I recall your face


In the oceans of your eyes
lies a look I recognize
a glance that leaves me dancing polonaise
whenever I recall your
If ever I recall your face

Amanchu - Episode 01 - Checking the Manga

Amanchu - Episode 01 - Checking the Manga
مقایسه ای تصویری از محتوای اپیزود اول با مانگای اثر.







خب خب، یک فلش بک بزنیم و از مانگا حرف بزنیم : 3 چپتر اول مانگا به قسمت اول تبدیل شد که اقتباس به جا و خیلی مناسبی هم بود. تنها ایراد این بود که یکی دو صحنه از قلم افتادن و شاید به صلاحدید ساتو جونیچی و دیگر عوامل کنار گذاشته شدند. حال تو این پست به بعضی از آورده شده ها و نیاورده شده های مانگا اشاره می کنم و با هم خاطره اپیزود اول رو مرور می کنیم.


لحظه های به تصویر کشیده نشده :



- صحنه آشنایی اول معلم با پیکاری، که جور دیگه ای رخ داد و یه جورایی سر رسیدن به مدرسه با هم مسابقه میدادن!
تو اتوبوس همدیگه رو دیدن و بعد شروع به جلو رفتن کردند .. که پیکاری کمی هم روی اعصاب خانم معلم رفت :





+






- تو همین تعقیب و مسابقه، یکی از صحنه های مورد علاقه من از مانگا قرار داشت که به انیمه تبدیل نشد ... !
یه جورایی حیف شد ولی می تونم تصور کنم چرا این صحنه تو انیمه آنچنان مورد استفاده نیست :







- اینم یکی از لحظه های بامزه رد و بدل کردن سیگنال غواصی بین معلم و پیکاری (بعد از پرش پیکاری) :






- نوشته هایی که روی تخته سیاه دیدیم و با گچ نوشته شده بود کاور یکی از چپترهاست.
تو صفحه اول چپتر معلم رو در حال کشیدن اونا می بینیم :





لحظه های خوب و فوق العاده عالی اقتباس انیمه :

- لحظه شروع انیمه :






- لحظه از راه رسیدن فوتابا (تکو) به لب صخره :






- جریان سنگ انداختن تکو به زیر آب :









و ...

این لحظه که عالی به تصویر کشیده شد :





Love Live! Sunshine - Ep 02

Love Live! Sunshine  - Ep 02






دستی که به پیانو نمی رسید ...



چرا که نه؟! از جذب کردن دانش آموز انتقالی شروع کنیم! به نظر میرسید با پایانی که اپیزود قبل دیدیم همین اتفاق بیافته و ریکو تو لحظه لحظه اپیزود اونقدر ناز و دوست داشتنی بود که من به راحتی انتخاب اول چیکا و باشگاه آیدولیمونُ تحسین کنم و تو حین اپیزود دائم با خودم میگفتم آخ که چه عضو خوبی داره به گروه اضافه میشه! و یه بک گراند و داستان زیبا از ضعف ریکو رو به چشم دیدیم؛ از اینکه چرا دلسرده و چرا مدت هاست دست و دلش به پیانو زدن نمیره و به چه چیزی برای به جلو گام برداشتن نیاز داره. دلیل نه گفتن ریکو مشخص شد ولی مگه چیکا دست بردار بود؟ گیر دادن های وقت و بی وقت چیکا خنده دار بود و از اون لحظات هونوکایی بامزه رو برای استخدام اعضای جدید گروه داشتیم! ریکو و تم دریایی کارکترش دلپسندی عجیبی به دنیای انیمه بخشیدن. اینکه با نگاهی دریایی به دنبا راه گشا شدن مشکلاتش بود و اینکه ما رو با خودش به اعماق دریا برد ... وای که صحنه های غواصی چقدر زیبا بودند.

من فکر می کردم این فصل قراره فقط یک انیمه غواصی ببینم! ولی انگار لاو لایو هم سورپرایزی برای من داشت و چه از اون اپیزود اول که یک کارکتر غواص داشتیم و چه اینجا که ریکو بخاطر احساس نزدیکی بیشتر پیدا کردن با دریا و رسیدن به صدای دریا و در نتیجه پیدا کردن راه خودش در دنیای نواختن پیانو شروع به غواصی کرد. چیکا و یو هم بهمراه اون غواصی کردن و شاید زیباترین لحظات این اپیزود لحظاتی بود که ریکو در دل دریا دستای خودش رو به حالت نواختن پیانو بالا آورده بود و چشمانش برق میزد. یه لحظه فوق العاده فوق العاده زیبا و مسلماً خاطرانگیز برای طرفداران کارکتر ریکو همین صحنه فرو رفتن در دل آب بود .. به راحتی می تونم این خاطره خوب رو به ذهنم بسپرم و بعدها برای یادآوری اون برگردم و باز هم از دیدنش دلشاد بشم. فقط ببینید ... چه رویایی بود ^_^ :







و ... و ... این لحظه!!






+ دیگه چه چیزهایی داشتیم ...

یو ظاهراً تو طراحی و کشیدن نقاشی کارش خوبه و واسه همین لباسهایی رو واسه گروه طراحی کرد که بعضیاشون یه مقدار عجیب و غریب بودن. که البته انتظارش می رفت و تو این بین یه لباس قشنگ دیدیم که چشم چیکا هم همونُ گرفت و به نظر میرسه اولین لباس گروه اون لباس باشه. تو ادامه، رئیس شورا همچنان ساز مخالف زد. یکی نیست بهش بگه : "ما که می دونیم تو بالاخره کوتاه میای، چرا بازی در میاری؟ " ولی خب، جالب بود که به عشقش به میوز نیمچه اعترافی کرد. "نیمچه" ، چون یهو قصد پس گرفتن حرف خودشُ داشت ولی بلندگو روشن بود و همه صداشُ شنیدن! نمی دونم به این جریان بلندگو در آینده ارجاعی داشته باشیم یا نه ولی تصور می کنم نقش روبی در راضی کردن دایا سان (رئیس شورا) پررنگه ... خواهر بودن روبی و دایا هم یکی از نکات جالبی بود که تو این اپیزود درباره کارکترها فهمیدیم .. من که اصلاً فکرشم نمی کردم!! یکی موهاش سیاهه و یکی قرمز .. کی تصورشُ می کرد؟! ولی بهرحال انگار روبی خواهر کوچولوی دایاست و باید دید چطور این دوتا رو میشه به گروه آیدولیمون بکشیم!

حرف از روبی شد .. جا داره ابر صحنه کارکترش اشاره کنم .. جایی که با حماقت تمام طعمه چیکا رو گاز زد و رفت تو دهان شیر! تو اوج نازنینی و با معصومیت کامل گول یه آب نبات رو خورد و سر از بغل چیکا چان در آورد. خیلی صحنه باحالی بود و این یکی از خصوصیاتیه که می تونیم بهش مانور داشته باشیم و تو شخصیت پردازی روبی بهش چشم داشته باشیم .. اینکه در عین نازنینی و خجالتی بودن، حسابی ساده ست و معصومیت خاصی تو باور کارکترش وجود داره.


صحنه گول زدن روبی توسط چیکا با آبنبات :














این اپیزود زیاد از کانون، هانامارو و یا بقیه چیزی ندیدیم و به نظر میرسه به روتین "هر اپیزود، جذب یک عضو برای گروه" پا گذاشتیم! اینجوری کمی طول می کشه تا گروه تشکیل بشه ولی مسلماً بعدها ارزشمند میشه؛ اینکه به کارکترها و ملحق شدنشون به باشگاه بها داده میشه و هر کدوم به بیننده شناسونده میشن! باید بگم که این اپیزود نحوه کشوندن ریکو به باشگاه حسابی دلمُ گرفت و خصوصاً لحظات آخر، جایی که مشخص شد چیکا و ریکو همسایه هستن و اونجوری به دنبال گرفتن دست همدیگه بودن ... ! پرداخت صحنه های مربوط به ریکو به نحو احسن انجام گرفت و از همه چیز کارکترش رضایت کامل داشتم. چهره کارکترش با طراحی زیبایی که داره قابلیت داشتن درام رو داشت و همین جریان دور شدن از پیانو رو لذت بخش تر می کنه! حالا باید دید اضافه شدن یک آهنگساز به خوبی ریکو چه تاثیری روی فضای انیمه و گروه آیدولی میذاره. آیا باعث میشه رئیس شورا نظرش عوض بشه؟ این یکی رو نه می دونم ولی مطمئنم اگه عضو بعدی از راه برسه، رئیس شورا کم کم نرم میشه و بعد باید ببینیم خودش چطور به گروه می پیونده!

روی هم رفته اپیزود خیلی دلچسبی بود. همه چیز داشت؛ کمدی، غواصی، درام، جذب عضو، طراحی لباس برای گروه، گول زدن روبی به شکل بچگانه و ... ! با دیدن اپیزود دوم دلم حسابی گرم شده که لاو لایو مسیر درستی رو در پیش گرفته و چقدر از اینکه به حواشی کار سر بزنم لذت میبرم. همین دو هفته اونقدر فن آرت و لحظات زیبای مربوط به این انیمه رو در جای جای اینترنت و اینستاگرام دیدم که جداً لبخند رضایت روی لبم نشسته و میدونم این سری محبوبیت لازم رو برای خودش بدست میاره ... پس پیش به سوی کامل کردن تیم آیدولی رویاییمون و اجرای آهنگ هایی گوش نواز و دل انگیز!


صحنه‌هایی از اپیزود :

- لحظات غواصی!!













- "بذار لبخند روی لبت بشینه و بتونی دوباره پیانو بزنی" :







- ترسیدن ریکو از سگ مسافرخونه، حتماً بازم بعد بهش اشاره ای میشه :






- چه بلایی سر مهمون خونه آوردن :



- ریکو میمیک ترسناک هم داره :





- دست هایی که توسط چیکا گرفته شدند :





- طراحی های یو برای لباس :



- رئیس شورای همچنان مخالف :



- اتوبوس، در کنار هانامارو و روبی :



- یکی از لحظات کمدی عالی اپیزود. جایی که چیکا شیطنت کرد.



- شات هایی زیبا از ED :





Handa-Kun - Episode 01

Handa-Kun - Episode 01





نباید با خیال دیدن باراکامون دوم به سراغ این انیمه برید.


این جمله اولیه که بعد از دیدن انیمه برای توصیه به دیگران به ذهن من رسید. انیمه قرار نیست شبیه باراکامون باشه و بجز کارکتر اصلی و چند کارکتر فرعی چیز مشترکی رو با اون انیمه نخواهد داشت. ژانرها متفاوته، فضاسازی ها و درجه ملایمت کار زمین تا آسمون با هم فرق دارند. اینجا با یک گروه کارکتر جدید روبرو هستیم و یه آدم اعصاب خرد و منزوی به نام هاندا که باید باهاش بخندید و جلو رفت! پس از اون رویای دنیای روستایی خارج بشید و با یک نگاه متفاوت به سراغ این انیمه بیاید. در این صورت می تونید از دیدن یک کمدی خوب لذت ببرید و بعد از دیدن اپیزود اول باید بگم من از حس و حال کمدی کار خوشم اومد ... خصوصاً نیمه دوم انیمه که جریان به جاهای خوب و اصلی رسید.

نیمه اول کمی تا قسمتی عجیب بود. هدف از شروع کردن انیمه با چنین نیمه ای رو نفهمیدم ولی در عین عجیب بودن کمی هم واسم جالب بود و خوشم اومد. صحبت از استودیوهای سازنده و داشتن کمدی در مورد خود ساخت انیمه آدمُ ناخودآگاه یاد گینتاما میندازه. بودن کارکتر عینکی داستان، جونیچی هم دلیل بر علت شد تا من یاد شینپاچی بیافتم .. اعصاب خوردی های جونیچی در نوع خودش جالب بود و کمدی رو بهتر کرده بود .. دیالوگای خوبی داشت. از بین بقیه پسرها هم یوکیو با اون حس و حال بی حالش کارکتر باحالی دیدم! حالا از این حرفا که بگذریم که کنجکاوم ببینم تو ادامه بازم چنین بیت خارج از انیمه ای رو خواهیم داشت یا که نه! قراره از این به بعد به هاندا تمرکز کنیم که امیدوارم اینطور باشه و به حاشیه نریم!

روی هم رفته شروع خوبی بود ... جریان نامه عشقی هم واسه شناخت کارکتر هاندا سناریوی کافی و ساده ای بود.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- این جماعت عجب انیمیشن خوش رنگی ساختن! ماشالا استعداد :



- برخورد و دیالوگ های هاندا با نامه عشقی عالی بود :





- دختر بیچاره .. به بد کسی دل بست :