M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Haikyuu - Episode 16

Haikyuu - Episode 16

این اپیزود به شکل زیبایی ما رو بین برنده ها و بازنده های زمین های مختلف چرخ داد و جلوه خاصی از یک محیط بازی وارد چشم ما کرد. دیالوگ هایی از این اپیزود کاملاً بولد به چشم میرسند و از نظر من عالی بودند؛ بازیکنایی که خیلی زود از دور یک تورنمنت حذف میشن و جوری به نظر میرسه که انگار اونها، سیاهی لشگری در داستان بازیکنان پیشروی کرده به مراحل بعد هستند. اشک هایی که ریخته میشه و حسرت هایی که "اگه ..." ها و "چی میشد ..." ها رو به دنبال داره. به نظر من این موضوع مربوط به احساس باخت در یک بازی تورنمنتی به خوبی در این اپیزود نمایش داده شد و تونستم از جو اپیزود لذت ببرم. کاراسونو تونست توکانامی رو شکست بده ولی لحظاتی در این بین وجود داشت که بازیکنای کاراسونو رو وادار به جدی شدن در مقابل تیم حریف کرد؛ لحظاتی که برای تیم توکانامی با ارزش بود و لحظات مهمی محسوب میشدند. از طرف دیگه تونستیم نیم نگاهی به بازی تیم دختران کاراسونو داشته باشیم .. مشکلات ـشونو ببینیم و اینکه چطور بازی رو واگذار کردند. میچیمیا خیلی خوب تونست جلوی گریه خودشو در کنار بازیکنا بگیره و لحظه درهم ریختن و گریه کردن ش واقعا عالی بود.

روی هم رفته اپیزود خیلی خوبی بود و حالا روند انیمه در این اپیزودهای باقی مونده جذاب تر هم میشه. اپیزود بعد به مصاف داتکو میریم؛ تیمی که آساهی رو شدیداً اذیت کرده بود و قراره با مرد بی ابرو روبرو بشیم! باید ببینیم حضور شویو و کاگیاما چقدر روی تیم تاثیر میذاره و آیا نتیجه این مسابقه برخلاف نتیجه ماه مارس خواهد بود یا نه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- از صحنه‌های بازی دختران کاراسونو :



- جدی شدن بازیکنای کاراسونو در مقابل توکانامی :



- دست دادن دایچی با ایکجیری :



- روحیه دادن نویا به تیم :

Barakamon - Ep 03

Barakamon - Ep 03

این بار من حس کردم نارو کمی در جریان اپیزود کم رنگ تر از قبل حضور داره و بیشتر به خود سنسی و اتفاقاتی که بین اون و مردم دهکده می افتاد پرداختیم. البته این نکته رو هم بگم که، من هر چقدر نارو رو در طول اپیزود ببینم، باز هم دلم بیشتر از اینها نارو میخواد و از دیدنش خسته نمیشم. باز هم اپیزود رو دوست داشتم و خیلی برام دلچسب بود. لحظات ریز بامزه خیلی زیاد داشتیم؛ نارو چه بامزه ادای بالغ شدن رو در میاورد .. شدیداً جذب اون صحنه بودم. خیلی تغییر میمیک صورتش رو دوست داشتم و به نظر من لحظه خیلی شیرینی بود. (تو ادامه شات مربوط به مانگا رو گذاشتم. اونو با ورژن انیمه مقایسه کنید.) از نظر من این اپیزود، اپیزودی بود که به تاما از لحاظ کارکتری رنگ خاصی پاشیده شد .. تا قبل از این میوا دختر برتر از نظر من بود و علاقه خاصی بهش داشتم و دارم ولی تاما کمتر به چشم می اومد ولی حالا با قرار گرفتن در چنین سناریوی مانگایی جالبی در کنار سنسی، از نظر من به یک کارکتر خوب تبدیل شد. اینکه تونستیم به اون شکل درباره سبک مانگا نوشتن فجیع ـش با خبر بشیم و سنسی ای که مجبور بود باهاش همراه بشه .. صحنه‌های صحبت ـشون عالی بود. شور و علاقه ای که تاما در حین صحبت کردن درباره مانگا داشت، دیدنی بود. تاما مسلماً به دنبال متفاوت بودنه و متفاوت هم هست ولی ... شاید .. یه ذره زیاده روی کرده! تصورات تاما و جریانات فوجوشی معرکه بود .. فلش بک و جریان شوکه شدنش حسابی خنده دار بود ... بیچاره بدجور شوکه شد و معصومیت ذهنی ـش رو از دست داد!


نیمه اول اپیزود چندتا جریان بازی با لهجه داشتیم که شاید درک اون لحظات کمدی برای غیرژاپنی زبان‌ها کمی سخت باشه ولی بهرحال، منظور بین کارکترها رسونده میشد و حس کمدی جالبی جریان داشت .. صحبت های اینکه اون دوتا زن به اون شکل تو مغازه در مورد "ایتای" حرف میزدن و بعد سنسی متوجه منظور پیرزن شد و بهش جنس رو رسوند. از لحاظ ترجمه ای شاید رسوندن منظور صحنه کمی سخت باشه ولی اگه به صحبت های دو کارکتر و لهجه ای که استفاده میکنن، توجه کنید، حتماً متوجه فضای حاکم بر مغازه میشید.

پایان بندی این اپیزود با ماجرای جشن موچی قاپی به شکل زیبایی در اومده بود و حسابی حس دلگرم کننده ای رو به بیننده منتقل میکرد. مردم صمیمی دهکده ای که دور هم جمع شدن و با خنده و شادی به سراغ موچی جمع کردن واسه خودشون رفتن. موچی ای که برای سنسی حکم چیز دیگه ای رو داشت؛ سنسی موچی قاپی رو با مسابقه خطاطی در ذهن خودش با شباهت میدونست؛ "بعضی‌ها میتونن و بعضی‌ها نمیتونن!" ، "شاید بهتره بیخیال بشیم ..." حرف هایی از سرناامیدی دوم شدن در مسابقه خطاطی ... بعد از اون حرف های پیرزن محلی در مورد موچی، به زیبایی به موقعیت فعلی و درگیری ذهنی سنسی نشست و اونو به سمت ادامه دادن راه خطاطی و رفتن به سراغ مسابقات بعدی هُل داد ... سنسی دلگرم شد و بار دیگه در دنیای روستایی این جزیره، از بودن در کنار چنین جمعی راضی و خوشحال به نظر میرسید.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ورژن انیمه ای ناروی بالغ :



- فلش بک تاما و عصبانیتش از محتوای مانگای یائویی :



- این سنسی چرا همیشه در حال افتادن روی هیروشیه؟!



- دپرسی سنسی :

Diamond no Ace - Episode 40

Diamond no Ace - Episode 40

به سادگی میگم؛ وقتی شروع به دیدن و ترجمه یک انیمه بیسبالی کردم، تصورش رو نمیکردم که روزی برام اینقدر هیجان انگیز بشه. این اپیزود به راحتی هیجان خالص رو به من منتقل کرد و واقعاً از لحاظ جذابیت در سطح بالایی بود. اپیزود پایان بخش مسابقه بین یاکوشی و سیدو بلاخره از راه رسید و تموم شد و باز هم شاهد نقاط قوت پایان مسابقه ای Ace بودیم؛ اینکه شکست خوردن تیم حریف و بهم ریختن اونا رو به خوبی پوشش میده و فقط روی تیم برنده تمرکز نمیکنه. تو این اپیزود، اونقدر این جریان خوب نمایش داده شد، اونقدر ناراحتی تیم یاکوشی به شکل جالبی روی صفحات ـمون نقش بست که من بین خوشحالی کردن برای سیدو ناراحت بودن برای یاکوشی مونده بودم. واقعاً پرداخت لحظات پایانی مسابقه عالی بود.

دوئل بین تانبا و رایچی زودتر از انتظارات شروع شد؛ فکر نمیکردم سیدو به این زودی 2 اوت بگیره ولی .. گرفت! به زیبایی به سراغ بَتر سوم رفتیم؛ بَتری که اوت شدنش به معنای نرسیدن رایچی به بیس میبود و حتی فکر میکردم نکنه واقعاً قرار نیست رایچی رو ببینیم ولی خُب، خوشبختانه بازیکن بَتر به بیس رسید و نوبت به رایچی رسید. لحظات هیجانی وارد شدنش به زمین و اینکه حالا وارد جو تیمی شده بود ... و خُب، همین فشار بار سنگین بردی که تیم از اون میخواست، باعث شد که نتونه اون رایچی همیشگی باشه و تیم یاکوشی باخت رو قبول کرد. اشک های رایچی، خوشحالی تانبا، اشک های تودوروی بزرگ، با خوشحالی وارد شدن بازیکنای سیدو به زمین، دلداری دادن بازیکنای یاکوشی به رایچی و ... من میتونم یک در میون از هر گوشه خوشحالی و ناراحتی بازی صحبت کنم ولی کافیه اپیزود رو ببینید و از فضای حاکم بر اون آگاه بشید.

نهایتاً بعد از نبردی طولانی، یاکوشی شکست خورد و حالا، سیدو به نیمه نهایی رسید. جایی که مبارزه ناشناخته ای رو با تیم سنسن خواهد داشت. باید با بازیکنای تیم شون آشنا بشیم و به سراغ مبارزه باهاشون بریم. کمی سخته که دوباره مثل یاکوشی جذاب بشه ولی روند صعودی انیمه بشدت خوب بوده و من با دید کاملاً مثبت به سراغ دیدن اپیزودهای بعدی میرم. امیدوارم باز هم بتونه جذابیت بیسبال رو بهم من ثابت کنه و بتونم از دیدنش لذت ببرم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- رایچی زیر فشار انتظارات هم تیمی های خودش برای چوب زنی :



- کمی دلم برای این افکت های باحال رایچی تنگ میشه :



- تودوروکی بزرگ متوجه مشکل رایچی شده بود :



- لحظات آخر تیم یاکوشی به زیبایی به تصویر کشیده شد :



- فریاد خوشحالی تانبا هم دیدنی بود :

Tamayura ~ More Aggressive - OVA

Tamayura ~ More Aggressive - OVA

مدت خیلی زیادی بود که منتظر از راه رسیدن این اپیزود بودم و خوشحالم که دوباره تونستم وارد دنیای تامایورا بشم! حس خیلی خوب و دلگرم کننده لحظات احساسی انیمه بار دیگه به من منتقل شد. یک اپیزود احساسی و دوستانه خیلی جالب بین کارکترهای انیمه. داستان اردو رفتنی که به سادگی پیش برده شد و لحظات بامزه ای رو بین کارکترهای اصلی داستان ـمون شکل داد. مائون چان به دلیل مریضی نتونست به اردوی باقی بچه ها بره ؛ اردویی که با هم واسه ش برنامه ریزی کرده بودند و خُب، مریضی از راه رسید. اما برگشتن بچه ها از اردو و اتفاقاتی که افتاد باعث شد که اونا دوباره به فکر اردو رفتن بیافتن. دیدن اینکه نوریه به اون شکل بخاطر تنها بودن مائون و اردو نیومدنش گریه میکنه، یکی از بهترین لحظات اپیزود بود. واقعاً از اون کارکتر بشاش و همیشه خوشحال انیمه این انتظارو نداشتم و همین موضوع، صحنه رو بیشتر واسه ـم دوست داشتنی میکنه.

بهرحال اردوی دوم هم شکل گرفت و به کُلی جاهای دیدنی سر زدن. مائون تونست دفترچه نقاشی خودشو پر از خاطرات جدید سفر کنه و با بچه ها لذت تمام رو از سفر بردن. در نهایت یه صحنه بامزه هم از روبرویی خواهر کائورو با بقیه داشتیم و اینکه از نبردنش به سفر شکایت میکرد. روی هم رفته حس دلچسب انیمه رو خیلی دوست داشتم، یک ترک آهنــگ خیلی زیبا هم به متن اپیزود اضافه شده بود که خیلی اونو دوست داشتم. بهرحال، با اینکه مدت زمان زیادی از زمان پخش انیمه گذشته ولی باز هم به راحتی جذب فضای انیمه شدم.

ظاهراً قراره در ماه بعدی یک مراسم خاص درباره انیمه برپا بشه و اعلامیه ای در مورد انیمه منتشر بشه. حس خیلی خوبی دارم که اون خبر، خبر تایید شدن فصل سوم انیمه ست. باید منتظر اون لحظه و منتشر شدن خبر بمونیم .. امیدوارم همینطور باشه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- سوار قطار بودن و رفتن به سمت اونیمیچی :



- رفتار بامزه پدر مائون :



- ناراحت شدن نوریه بعد از دیدن دفترچه نقاشی مائون :



- منظره های زیبای اردو :



+

The Unsinkable Molly Brown // Musical

 The Unsinkable Molly Brown - 1964 // Musical

[​IMG]


هر چقدر کارهای بیشتر از چارلز والترز میبینم، بیشتر به این درک میرسم که این کارگردان یک موزیکال ساز خوب بوده و وقتی به کارهایی که قبلاً از این کارگردان نگاه میکنم، Ziegfeld Follies ، Good News ، Easter Parade ، Summer Stock ؛ میبینم که هر کدوم به یک شکل برام جالب بودند و از دیدن اون تعداد فیلم لذت خاصی بردم. اما اینبار نوبت به فیلمی بود که در برهه زمانی متفاوتی ساخته شده بود. والترز حالا از دهه 40 و 50 به دهه 60 رسیده .. کوله باری از تجربه ساخت فیلم های موزیکال به همراه داره و به دهه ای پا گذاشته که موزیکال های کلاسیک سینما کم کم در حال محو شدن هستند و این سبک ژانری کمی با کمبود تعداد آثار مواجه هست. نکته قوت و چیزی که کشش اصلی فیلم The Unsinkable Molly Brown برای بیننده ست، حضور ستاره ای به نام Debbie Reynolds در فیلمه. 12 سال بعد از بازی در فیلم سینمایی فوق العاده ای با نام Singin' in the Rain که دبی رو در شروع دوران بازیگری خودش معروف و محبوب کرد. من متاسفانه بجز I Love Melvin فیلم دیگه ای از دبی ندیدم و واقعیت قضیه اینه که تا بحال به فکر جمع آوری آثار دبی نیافتاده بودم. قبلاً از گروه سه نفری فیلم Singin' in the Rain کارهایی از جین کلی و دونالد او کانر دیدم و هنوز هم به دنبال ـشون هستم ولی دبی ... ! بهرحال، حقیقت موضوع بر سر جای خودش باقیه که من خاطره شیرین و زیبایی از فیلم Singin' in the Rain بهمراه دارم و بارها لحظات و سکانس های اون فیلم رو با لذت تمام به خاطر آوردم و "کتی" کارکتری بوده که دلربایی خاصی در دنیای رقص و آواز Singin' in the Rain داشته.





در فیلم The Unsinkable Molly Brown دبی همچنان طراوت خاصی در چهره و بازیگری خودش داره و میشه به راحتی اونو در قالب "مالی" قبول و در ماجراجویی هایی که در طول مسیر داستانی داره، همراهی کرد. فیلم کاندید 6 اسکار بوده که یکی از اونها "اسکار بهترین بازیگری زن نقش اول" برای دبی بوده اما .. کاندید دیگه ای به نام Julie Andrews با یک فیلم افسانه ای موزیکال به نام Mary Poppins بر سر راه دبی حضور داشته و خُب، اسکار به جولی میرسه. تفاوت های بین دو فیلم زیاد هست و Mary Poppins به راحتی عنوان " فیلم دیدنی تر و دلچسب تر" رو به خودش اختصاص میده اما بهرحال، The Unsinkable Molly Brown در بحث موزیکال حرف هایی برای گفتن داشت و بعضی از سکانس های موزیکال فیلم شکل زیبایی رو داشتند. حس کارهای کلاسیک والترز به خوبی در اونا قابل لمس هست و به نظر من یک فن موزیکال و کسی که به دنبال چک کردن آثار موزیکال کلاسیک هست، میتونه به راحتی از دیدن این فیلم لذت ببره.

داستان فیلم در مورد دختری به نام "مالی" ـه؛ تو شروع فیلم گهواره ای رو میبینیم که به درون آب افتاده و دختر بچه ای کوچولو در اون شناوره، در طول مسیر جلو رفتن گهواره روی آب، دختر بچه غرق نمیشه و ... به لبه کوهستانی رودخونه میرسه و نجات پیدا میکنه. داستان Unsinkable بودن مالی از همین نقطه شروع میشه. 16 سال میگذره؛ مالی دیگه بزرگ شده و تبدیل به دختر بشاش و جذابی شده. اون که حالا دختری روستایی و کوهستانی شده، محل زندگی خودشو برای پیدا کردن یک شوهر پولدار و پیدا کردن یک زندگی بهتر به سمت شهر ترک میکنه و یک ماجراجویی جالب رو شروع میکنه.

اگه بخوام صادقانه از فضای فیلم صحبت کنم، باید بگم که، روند پیشروی داستان میتونست خیلی بهتر از اینها باشه و مدت زمان نسبتاً طولانی فیلم با حذف بعضی از صحنه‌ها میتونست کوتاه تر از اینها باشه، جمع و جور تر ... ولی این هم یکی دیگه از اون موزیکال هایی بود که داستان کش دار شده بود. من به شخصه به چنین فضایی عادت دارم و میتونم تا آخر اونو دنبال کنم ولی میتونم تصور کنم که بیننده های دیگه ای از دیدن این فضا و کش دار شدن داستان کسل بشند. روی هم رفته، اگه بخوام ذهنیت خودم رو در مورد این فیلم بسنجم، میبینم که، این فیلم برای من سرگرم کننده و خوب بود ولی .. به نسبت باقی فیلم های والترز برای من رتبه پایین تری دریافت میکنه و مسلماً در سطح فیلم های قبلی این کارگردان نیست. نمیدونم ... شاید دلیل این حس من، نبودن جین کلی مثل Summer Stock و یا نبودن فرد آستر مثل Easter Parade باشه اما هر چیزی که هست، مهم نیست. این فیلم، فیلم دیگه ای بود و دنیای دیگه ای .. تونستم به اندازه کافی وارد جو فیلم بشم و انتظاراتم از دیدن این اثر موزیکال بالا نبود.





نمونه ای از سکانس های موزیکال فیلم :


Space☆Dandy S2 - Ep 02

Space☆Dandy S2 - Ep 02

من تو پست قبلی، درباره پیش نمایش اپیزود دوم و حس و حال هاوایی اون صحبت کردم و خُب، کمی این حس و حال درون اپیزود وجود داشت. موسیقی ای که مرد یوکللی با یوکللی خودش مینواخت حسی با شباهت به دنیای هاوایی به بیننده منتقل میکرد اما در کنار این آرامشی که در این نوع موسیقی وجود داره، جلوه کارکتر مرد یوکللی و داستانی که پشت این کارکتر مرموز نهفته بود، با ترس همراه بود و فضای انیمه ظاهری ترسناک پیدا کرده بود. این اپیزود بیشتر از یک داستان کمدی بود؛ داستان مرد یوکللی تنها که به دنبال لبخندی زیباست و برای پیدا کردن اون لبخند به هرجا سر میزنه و لبخند موردعلاقه خودشو پیدا نمیکنه. با اینکه عمل خُشک کردن اون موجودات توسط یوکللی چندش آور به نظر میرسه ولی واقعاً نمیشه به حال اون دلسوزی نکرد. پایان بندی اپیزود به شکلی بود که این دلسوزی رو بیشتر از قبل میکرد و لحظه خداحافظی دندی با مرد یوکللی به حالت زیبایی اجرا شد. لبخندی که بلاخره روی لب های مرد یوکللی نشسته بود و به قول دندی "واقعاً لبخند خوبی بود" و ... شاید بلاخره این مرد یوکللی بود که بهترین لبخند رو داشت.

دکتر گل مثل همیشه حضور داشت و نقش خاص خودشو ایفا کرد و از طرف دیگه، کیوتی و میو هم ماجراجویی خودشونُ داشتند. روی هم رفته اپیزود باز هم خلاقانه و سرگرم کننده بود و به نظر من به نسبت اپیزود قبلی تفاوت های زیادی داشت. پیش نمایش رو نگاه کنید .. واقعاً یک پیش نمایش فوق العاده عجیب و دیدنیه! بعد از دیدن این پیش نمایش به طرز عجیبی نسبت به اپیزود سوم کنجکاوم .. میخوام بدونم جریان اون ماهی های عجیب چیه و دندی چرا به اون وضع در اومده!

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه بین دندی و مرد یوکللی بین موجودات خشک شده :



- موج سواری دندی واقعاً عالیه .. باید یک اپیزود مسابقات موج سواری هم داشته باشیم :



- دکتر گل بیچاره چه کتکی خورد :



- آتیش گرفتن مرد یوکللی :

Hanayamata - Ep 02

Hanayamata - Ep 02

بعد از دیدن این اپیزود دوست دارم این جمله رو به زبون بیارم : وقت گذروندن با نارو و هانا لذت بخشه. هر کدوم بامزگی خاص خودشونُ دارن و فضای انیمه رو دلچسب میکنن. تصمیم گرفتن به سراغ فروشگاه یوساکوی برن ولی به دلایلی منصرف شدن و فعلاً دست نگه داشتن. تو این بین از اسم اپیزود مشخص بود که قراره جریانی در مورد حسودی ببینیم و این جریان حسودی به یایا برمیگشت، دوست همیشگی نارو و کسی که حالا با دیدن رابطه نزدیک هانا با نارو بهشون حسودی میکرد و از طرفی یه سوندره خیلی بامزه هم بود. کُل جریان اپیزود حس دوست داشتنی و شیرینی داشت و لحظه آخر روی پشت بوم به شکل زیبایی پیش برده شد. صحنه رقص یوساکوی هانا و نارو اونقدرها طولانی نبود ولی به نظر جالب میرسید و منتظر یه لحظه عالی رقص یوساکوی درون انیمه میمونم .. مطمئنم از دیدن چنین صحنه ای لذت میبرم. بهرحال یایا بلاخره دست از حسودی برداشت و نارو رو به سمت جلو و ادامه دادن کاری که دوست داره تشویق کرد. یه جورایی دوست داشتم یایا هم به گروه رقص ـشون اضافه بشه ولی خُب، فکر کنم اون اتفاق نمی افته.

تونستیم با یکی از چیزهای لازم برای رقص یوساکوی آشنا بشیم. اون وسیله ای که بهش "ناروکو" میگفتن، صدای جالبی داره و در حین رقص یوساکوی ازش استفاده میشه، تو پیش نمایش اپیزود بعد به نظر میرسید که اینبار بلاخره به فروشگاه یوساکوی میرن و کنجکاوم بدونم که اونجا چه چیزهایی رو برای رقص قراره بخرن. بهرحال این انیمه حس خوبی رو به من منتقل میکنه و به راحتی تا آخرین اپیزود اونو دنبال میکنم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- یایا از نظر سوندره بودن، کمی به "آیانو" از انیمه Yuru Yuri با شباهت بود :






- هدیه هانا به نارو ، "ناروکو" وسیله رقص یوساکوی :



- از صحنه‌هایی که یایا رو به حسودی انداخت .. سیگنال یوری بین کارکترها به راحتی قابل دریافت ـه :



- لحظه رفتن به پشت بوم و اجرای رقص یوساکوی :



+

Hanayamata - Ep 01

Hanayamata - Ep 01

من بعد از دیدن OP انیمه فهمیدم که از دیدن این انیمه لذت میبرم. شاد و دوست داشتنی به نظر میرسید و همینطور هم بود. یه فضای کودکانه بامزه که میتونم هر هفته واردش بشم و ازش لذت ببرم. صحنه‌های رقصی که تو OP انیمه بود واقعاً جالب بودن و دوست دارم تو فضای انیمه هم چنین رقص هایی ببینم. در نگاه اول هانا قیافه عجیبی تو ورژن انیمه‌ای داشت ولی کم کم در طول اپیزود به دیدن قیافه ـش و اون لبخندهاش عادت کردم و فکر میکنم تفاوت خوبی نسبت به دخترهای دیگه انیمه داره. صحنه وقوع اولین روبرویی هانا با نارو به زیبایی به تصویر کشیده شد .. صحنه‌ای که تو ورژن مانگا دوست داشتم و فکر میکنم تو انیمه هم به خوبی پیش رفت. چیز دیگه ای که در مورد انیمه دوست داشتم، هاله کوچولویی از یوری و سیگنال‌هایی بود که بین کارکترها وجود داشت .. اتفاقی قرار نیست بین ـشون بیافته ولی همیشه وقتی با چنین انیمه ای روبرو میشم، به دنبال پیدا کردن صحنه‌های نزدیک به شوجو آی و یوری هستم. یه جورایی واسم سرگرم کننده ست و از این لحاظ هم فکر میکنم این انیمه نکته مثبتی داره.

صحنه ورود هانا به عنوان دانش آموز انتقالی هم بامزه بود .. اون شکل گیر دادنش به نارو و اینکه ازش میخواست باهاش یوساکوی برقصه و ... رقص یوساکوی هم به نظر زیبا میاد و خیلی دوست دارم صحنه‌های بیشتری از این نوع رقص ببینم. مناظر و لوکیشن های انیمه بخاطر حس این رقص زیبایی بیشتری پیدا کرده بودن و به نظر من جلوه خاص و خوبی در فضای انیمه به چشم میخورد. روی هم رفته بهش امیدوارم شدم و حس میکنم یکی از محبوب های فصل تابستون من خواهد بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه آشنایی هانا با نارو :



- وارد شدن هانا به عنوان دانش آموز انتقالی :



- این گیر دادن هانا به نارو خیلی بامزه بود :



- بچگی هانا و ظاهرا کاوایی ـش :