Easter Parade - 1948 // Fred Astaire
--
-
4/10
--
Dreams
1990
مبهوت کننده صفت خیلی خوبی برای توصیف فضای این فیلمه. جدا تحت تاثیر محیط
فیلم قرار گرفتم، "رویاها" ــی کروساوا درست مثل یک رویا میمونه. (هرچند
خودِ فیلم مجموعه ای از رویاهاست ولی جمله خوبی برای اشاره به فیلمه.) تحت
تاثیر قرار گرفتن فضای فیلم رو اخیرا با دیدنِ Kotonoha no Niwa
خیلی عالی تجربه کردم، انیمه ای که حتی صدای شرشر آب هم روی بیننده تاثیر
میگذاشت و به راحتی غرق در خودش میکرد. اینجا و در فیلم Dreams هم همینطور
بود، کوروساوا به زیبایی هرچه تمامتر بیننده رو وارد لوکیشنهای مورد نظر
خودش میکرد. فیلم از لحاظ منظره ای و ظاهری یه فیلم به تمام معناست و وقتی
موسیقی سنتی و محلی ژاپنی و سنت و رقصهایی که به شکلهای مختلف وارد
صحنهها میشن رو در کنار این منظرهها قرار میدیم، حداقل من یکی رو
بینهایت راضی و محو در خودش میکرد. بین رویاهایی که به نمایش کشیده شد،
رویای اول و آخر بهترینها از نظر من بودن. رویای اول با اون بارونی که
بهمراه داشت و عجیب بودنش و رویای آخر و پیرمردی که در کنار آب روان
حرفهای دلنشینی میزد و البته بعدش اون رقص پایان فیلم که فوقالعاده بود.
- بودن اسکورسیزی جز بازیگرای فیلم هم در نوع خودش جالب بود.
7.5/10
--
The Witches of Eastwick
1987
فیلمی فانتزی، ترسناک با حضور نیکلسونِ بزرگ و سه تا از بازیگرای زنِ خوب
سینما. بیشتر از اینکه حالت ترسناکی داشته باشه، حالت فانتزی داشت و فضای
فیلم کلا برام عجیب بود و گاهی حتی فضای خندهداری رو تو فیلم میشد دید.
نیکلسون مثل همیشه خوب بازی کرده بود و دیالوگهای خیلی خوبی داشت، خصوصا
اواخر فیلم که یه مونولوگ عالی تو کلیسا داشت. اون حالات قیافه محو کنندهش
رو هم داشت و خصوصا با توجه به نقشی که تو این فیلم داشت و موقعیتهایی که
کارکترش درش قرار میگرفت، این نکات بیشتر به چشم میاومد. درکنارش، فایفر،
ساراندون، شر هم بد نبودن ولی خوب نقطه مثبت فیلم نیکلسون بود. داستان
فیلم از همون شروع واسم متفاوت بود و نمیدونستم قراره با چی روبرو بشم. روی
هم رفته، فیلم سرگرم کننده خوبی بود.
6.9/10
--
Olympus Has Fallen
2013
یک بار دیگه بهم ثابت شد که اکشن، یکی از نامحبوبترین ژانرها واسه منه. :خمیازه: بعد از دیدن فیلم میشه گفت: Olympus Has Fallen" has fallen"
یا یک جمله به همین شکل و شمایل! بازیگرای خوبی داشت، Butler که به کارای
اکشن خیلی خوب میخوره، مورگان فریمن پا به سن گذاشته و Eckhart که اینجا در
نقش رئیس جمهور ظاهر شده. بازیگرا تو دید اولیه به نظر خوب میرسن ولی
موضوع و داستان فیلم کاملا خسته کننده و خمیازه آور بود! هرچقدر که فیلم
جلوتر میرفت، به جای کنجکاو شدن در مورد پایان بندی، به فکر فست فوروارد
کردن صحنهها میافتادم. حمله تروریستی، غرور ملی، صحنههای اکشن و ... هیچ
کدوم به خوبی نمایش داده نشده بودن. فکر کنم تا همینجا کافی باشه و اینو
رسونده باشم که نظر منفی راجع به فیلم دارم و معمولا طولانی نظر ندادن راجع
به فیلمی که موردپسندت واقع نشده، فکر بهتری ــه.
5/10
--
The First Time
2012
رمنس نسبتا خوبی داشت، شروع رابطه جالب بود و تو ادامه باورپذیریش رو یه
مقدار از دست داد. از لحاظ داستانی قابل پیشبینی بود و بازیگری هم تو سطح
معمولی قرار داشت ولی روی هم رفته واسه کسایی که ژانر رمنس رو بیشتر از
بقیه ژانرها میپسندن، فیلم خوبیه و راضی کننده ست.
6/10
--
Taboo | Gohatto
1999
من اونقدرا سامورایی بین نیستم و فیلمهای سامورایی زیادی رو ندیدم. این
فیلم رو هم بخاطر کیتانو دیدم. اولین فیلمی بود از ناگیسا اوشیما میدیدم.
فیلم فضای آنچنان سنگینی نداشت و میشد داستان رو به راحتی دنبال کرد.
موسیقیش خوب بود ولی داستان اونقدرا جذب کننده نبود. داستان در مورد
پیوستن کانو به شینسنگومی و رابطه ای هستش که بخاطر زیبایی ظاهریش با بقیه
افسرها و شاگردها پیدا میکنه. قتل های که رخ میده و ...
دیدن یه فیلم با محیط کاملا سامورایی واسه من همیشه به نظر امیدوارکننده و
خوب میاد چون وارد شدن به چنین فضایی رو دوست دارم ولی تو این فیلم، وقتی
داستان این فیلم رو کنار بقیه موجودیات قرار میدیم، شاید یه مقدار زننده
بشه. بازیگری فیلم قوی ترین نکته اون بود، کیتانو در قالب یک مربی و افسر
شینسنگومی خیلی خوب ظاهر شده بود و دیالوگهای خوبی هم داشت. افسری که تلاش
میکنه زیردست های خودش رو به درسنی تربیت کنه. داستانهای حاشیه ای که
وجود داره. مثل مبارزه کانو و توشیرو و اینکه هیجیکاتا (کیتانو) کانو رو
قویتر میدونه و به خوبی نمایش داده میشه. Matsuda در نقش کانو اونقدرا
بازی چشمگیری نداشت و به نظر من بیشتر این ظاهرش بود که کارکتر و نقش کانو
رو ساخته بود. در عوض Tadanobu Asano در نقش توشیرو واقعا عالی بود و حتی
میمیک های صورتش تو بعضی از صحنه ها جالب توجه بود.
اما از نظر کلی که بخوام به فیلم نگاه کنم، حس میکنم فیلم بدی رو برای شروع
دیدن کارهای ناگیسا اوشیما انتخاب کردم (البته کاملا اتفاقی و بخاطر
کیتانو بود) شاید در آینده بتونم یکی دیگه از فیلمهاش رو ببینم. یه چیز
حاشیه ای راجع به فیلمی که دیدم، زبان اصلی فیلم ژاپنی بود ولی دوبله
وحشتناک چینی (؟) رو داشت. فکرشو بکنید، هر ثانیه که یکی از دیالوگ ها گفته
میشه، در همون ثانیه زنی دیالوگها رو بلند بلند به زبون دیگه ای تکرار
میکنه. از اون سبک دوبلههای عجیب و ناخوشایند. روی هم رفته فیلم بدی نبود
ولی انتظار بیشتری ازش داشتم.
6/10
--
Boiling Point
1990
فیلم خوبی بود. کیتانو بازم یه یاکوزای متفاوت رو تو این فیلم نشون میده و
بیننده رو کاملا به محیط یاکوزایی وارد میکنه. شباهتی که بین این فیلم و Kids Return
وجود داشت این بود که، تو هر دو فیلم به صحنه های ورزشی که وجود داره، سخت
پرداخته شده و سکانسهای زیادی صرف وارد کردن بیننده به فضای بازی ورزشی
که کارکترها در حال بازی کردن هستن، میشه. کار ممکنه به جایی برسه که وقتی
اون سکانس کش دار به پایان میرسه، بیننده خواهان برگشتن به همون سکانس قبلی
بشه. خوبی سکانس های کش دار کیتانو اینه! با تموم شدنشون بازم بیننده
میتونه اونا رو درخواست کنه. نسبت به فیلمهای دیگه کیتانو، موسیقی کمتری
داشت، خیلی کمتر! من دوست داشتم بیشتر از این به موسیقی تو این فیلم بها
میداد. درسته، سکانسهای بیسبال و لبِ ساحل و چندنمونه سکانس دیگه با سکوت
خیلی عالی از آب در اومده ولی حس میکنم وجود موسیقی بعضی جاها به بهتر شدن
فضا کمک زیادی میکرد. بهرحال استایل ساکت فیلمهاش حفظ شده بود و باید
باهاش کنار اومد.
مثل همیشه یک جور شوخی خاص تو فیلمهاش وجود داره. نیمه اول هم کمدی داشت،
مثل سکانس روبروییشون با ماهیگیر ولی به نظر من کمدی اصلی فیلم، از نیمه
دوم شروع میشه، جایی که کارکتر Uehara با بازی کیتانو وارد فیلم میشه، گیر
دادنش به دوس|ت دخترش و پست گردنیهایی که به اون میزنه، سکانس بستنی
خوردنشون و سکانس شاهکار کارئوکی و ... یک نمونه سکانس خاص که در مورد این
فیلم دوست داشتم به این شکل بود که ما موتوری رو میدیدیم که به یه جوون بی
گواهینامه تحویل داده میشد و لحظاتی بعد تصویر قطع میشد و همون جوون رو تو
یه تصادف رانندگی میدیدیم. یا وقتی که اون دار و دسته اوباش و لات دنبال
ماساکی که روی موتوره میرن و اتفاقی به پشت ماشینی میخورن. لحظاتی سکانس
حرف زدن راننده ماشین با لاتها رو میبینیم و بعد از اون یهو با صحنه زخمی
بودن راننده روبرو میشیم. این دو نمونه جز مثالهای جالب مورد نظرم بود.
کاری که کیتانو میتونه با بیننده انجام بده اینکه که، تو یک لحظه میتونه
بیننده رو عاشق یا متنفر از فیلم کنه. پایان بندی این فیلم چنین حالتی
داره. تمام فیلم یک طرف و پایان بندی اون هم یک طرف. ممکنه بیننده عاشق
تمام لحظه های فیلم باشه و با پایان بندی کوچکترین ارتباطی برقرار نکنه.
برای من پایان بندی، حس متفاوتی داشت و اونو دوست داشتم. مثل بعضی از
فیلمهای کیتانو یه مقدار گنگ بود و باید برداشت خودتو از پایان بندی داشته
باشی. ولی خوب این چیزی که کیتانو رو، کیتانو میکنه! اینکه میتونه اینجور
با ذهن بیننده بازی کنه و اونقدرا نگران بهم ریختن ریتم فیلم نیست.
7.5/10
--
من خیلی علاقه مند شدم یه پست بزنم راجع به قطعه های موزیکالی که درون سری انیمیشن سیمپسون موجوده
-
واقعا اپیزود های موزیکال خیلی خوبی درون این انیمیشن هستش و فک کنم هر فصل چند سکانس موزیکال داشته باشه
یکی از اپیزود های موزیکال خیلی خوبش برمیگرده به سیزن 4 اپیزود 2 (اپیزود 61 سیمپسون ها )
اپیزودی با نام : A Streetcar Named Marge
از اسم اپیزود مشخصه که داستان اشاره ای داره به فیلم A Streetcar Named Desire فیلم معروف Elia Kazan با بازی مارلون براندو
Top 250: #206
در این اپیزود مارج برای شرکت در نسخه موزیکال شده فیلم اتوبوسی به نام هوس کاندید میشه و موفق میشه که نقش بلانش رو به عهده بگیره
و البته نقش مقابل مارج کسی نیست جز " ند فلندر" همسایه همیشه مذهبی و البته ظاهرا بسیار خوش اندامشون !
نویسنده اپیزود Jeff Martin و کارگردانش Rich Moore بودن !
یکی از نکات جالبش هنرنمایی اپو ( Apu ) شخصیت هندی و سوپرمارکت داره شهر
اسپرینگفیلد هستش که بارها توانایی خودش رو در قطعات موزیکال در سیمپسون
نشون داده ! اپیزودهای دقیقش رو متاسفانه به خاطر ندارم