M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

The Ga//y Divorcee | 1934

The Ga//y Divorcee | 1934
IMDb




داستان : میمی (جینجر راجرز) زنی ـه که از ازدواج خودش ناراضیه و قصد طلاق گرفتن از همسرش رو داره و برای اینکه به این هدف برسه، تصمیم به استخدام یک مرد برای تظاهر به خیانت به همسرش می گیره که با تظاهر به خیانت، همسر خودشو مجبور به طلاق دادن خودش کنه. اما از طرف دیگه، مردی به نام گای (فرد آستر) بر حسب اتفاقی با یک نگاه عاشق میمی میشه و با اینکه میمی در ابتدا هیچ علاقه ای به گای نشون نمیده ولی مسیر سرنوشت و داستان فیلم به سمتی حرکت می کنه که اونها بارها و بارها در مسیر همدیگه قرار می گیرند و حتی پای گای به سناریوی تظاهر به خیانت میمی به همسرش کشیده میشه و اونجاست که داستان پر رنگ تر از قبل دنبال میشه و فیلم به جایی که قرار بوده برسه، میرسه.

موزیکال خیلی زیبایی بود اما شاید نکته حاشیه ای خیلی ساده ای که باید قبل از صحبت در مورد فیلم ازش چیزی بگم این باشه که، کلمه Ga//y در عنوان فیلم برخلاف اونچه که ممکنه تصور بشه، اون کلمه رایج امروزی و معنای تصور شده و جا افتاده نیست و اگه با فضای فیلم های کلاسیک هالیوودی آشنا باشید، میدونید که Ga//y در این جور فضاها بیشتر به معنای شاد، سرزنده، خوشحال و از این جور صفت های مشابه هست .. پس کلاً فکر و خیال مربوط به اون معنی امروزی رو از سرتون بیرون کنید و معنای موزیکال اونو در نظر بگیرید؛ اینجا قراره با فرد آستر با نشاط همراه بشیم، تپ دنس وار به پیش بریم، نامبرهای موزیکال دلچسب رو ببینیم و به انتظار دیدن سرانجام این داستان عاشقانه بشینیم.





خوشبختانه همونطور که انتظار داشتم تمرکز کارکتری و داستانی اونقدرها پیچیده نبود و حتی کارکترهایی که به عنوان کارکتر فرعی در کنار زوج اصلی وجود داشتند، قابل تحمل بودند و میشد ارتباط اونا رو با داستان درک کرد و باهاشون کنار اومد و حتی گاهی این کارکترهای فرعی لحظات بامزه ای هم داشتند که به بهتر شدن فضای فیلم کمک می کرد. بر خلاف بعضی موزیکال ها که داستان نقطه قوتی برای فیلم نیست، از نظر من این فیلم داستان بسیار شیرین و خوبی داره و من به راحتی تا آخرین لحظه کنجکاو باقی موندم و از دیدن رقص های زیبای جینجر و آستر لذت ببرم .. جالبه که تو ابتدای فکر می کردم رقص آستر یا دقیق تر بگم تپ دنسش کمی شلخته به نظر میرسه .. نمی دونم .. شاید اشتباه می کردم ولی بهرحال بعد از اون و تو نیمه دوم ابهت همیشگی رقص های آستر برگشت و دوباره فکر می کنم سطح بالای رقص خودش رو به نمایش گذاشت. در کنار این بحث رقص و سکانس های موزیکال عالی، نیمچه طنز خیلی خاصی درون کارکتر گای و رفتار فرد وجود داشت که حتی یکی دو بار من رو به خنده واداشت.

نمونه دیالوگ های جالب فیلم :

Guy Holden: I was chasing you, you shouldn't run away like that.
?Mimi Glossop: Why not
Guy Holden: It's bad for my health

+
Mimi: I don't care what you did as a boy
Guy: Well, I did nothing as a girl, so there goes my childhood

+
?Guy Holden: Can I offer you anything? Frosted chocolate? Cointreau? Benedictine? Marriage




بهرحال کمدی در این سطح خوب، چیزی نبود که انتظارشو از فیلمی موزیکال از دهه 30 داشته باشم و این نشون میده که گذر زمان چقدر خوب با این فیلم رفتار کرده و اصلاً خاصیت کمدی خودشو از دست نداده .. فکر کنم بشه این موضوع رو نکته بسیار مثبتی در نظر گرفت. نکته دیگه ای که برای من جالب توجه بود این بود که، حتی با اینکه سکانس های تپ دنس کمتر از نوع رقص های دیگه بود ولی در انتهای فیلم، خاطره لحظات تپ دنس خوب فیلم از ذهنم خارج نمیشد و وقتی به تپ دنس های فرد و جینجر فکر می کردم و می کنم، لذت خاصی وارد ذهنم میشه و فکر می کنم پرداخت خوبی درون اون صحنه ها بوده .. یک سحر و جادوی خاص درون حرکات این زوج وجود داره که صحنه های موزیکال رو خاص می کنه .. توصیفش یه ذره سخته ولی با دیدن هر صحنه موزیکال بین این دو کارکتر میشه لذت فوق العاده ای رو از فضا برد و فکر کنم با دیدن کارهای بیشتر از این زوج دلیل همکاری طولانی اونا رو با هم درک کنم. فکر می کنم به عنوان یک طرفدار ژانر موزیکال ندیدن تعداد بیشتری از کارهای فرد و جینجر نقطه ضعفی برای من محسوب بشه و از الان می خوام بیشتر به سراغ فیلم های مشترک این دو برم. 10 فیلم تعداد بالایی برای همکاری مشترک به نظر میرسه و من فقط فیلم Top Hat رو دیدم که جز محبوب ترین موزیکال های تمام دورانم محسوب میشه. Top Hat هم مثل The Ga//y Divorcee پر از شور و نشاطی خاص و دلنشینه.

یه نکته مثبت دیگه برای فیلم، حضور Mark Sandrich در مقام کارگردان بود که قبلاً فیلم های موزیکال خیلی خوبی مثل Holiday Inn ، Top Hat رو ازش دیده بودم و وقتی می بینم همچنان کارنامه پر کاری داره که من چیزی ازش ندیدم و البته، خیلی از کارهای جینجر و فرد رو کارگردانی کرده، بیشتر به سمت تست کردن فیلم های این کارگردان متمایل میشم. امیدوارم باقی کارهای این کارگردان هم در سطح خوبی باشند و بتونم از دیدنشون لذت ببرم. انتظار دیدن دنیاهای موزیکال زیادی ساخته شده به دست این کارگردانُ دارم و باید ببینم چقدر جواب انتظاراتمُ خواهم گرفت.

7.9/10 ~ 8

نمونه هایی از سکانس های موزیکال فیلم :






The Unsinkable Molly Brown // Musical

 The Unsinkable Molly Brown - 1964 // Musical

[​IMG]


هر چقدر کارهای بیشتر از چارلز والترز میبینم، بیشتر به این درک میرسم که این کارگردان یک موزیکال ساز خوب بوده و وقتی به کارهایی که قبلاً از این کارگردان نگاه میکنم، Ziegfeld Follies ، Good News ، Easter Parade ، Summer Stock ؛ میبینم که هر کدوم به یک شکل برام جالب بودند و از دیدن اون تعداد فیلم لذت خاصی بردم. اما اینبار نوبت به فیلمی بود که در برهه زمانی متفاوتی ساخته شده بود. والترز حالا از دهه 40 و 50 به دهه 60 رسیده .. کوله باری از تجربه ساخت فیلم های موزیکال به همراه داره و به دهه ای پا گذاشته که موزیکال های کلاسیک سینما کم کم در حال محو شدن هستند و این سبک ژانری کمی با کمبود تعداد آثار مواجه هست. نکته قوت و چیزی که کشش اصلی فیلم The Unsinkable Molly Brown برای بیننده ست، حضور ستاره ای به نام Debbie Reynolds در فیلمه. 12 سال بعد از بازی در فیلم سینمایی فوق العاده ای با نام Singin' in the Rain که دبی رو در شروع دوران بازیگری خودش معروف و محبوب کرد. من متاسفانه بجز I Love Melvin فیلم دیگه ای از دبی ندیدم و واقعیت قضیه اینه که تا بحال به فکر جمع آوری آثار دبی نیافتاده بودم. قبلاً از گروه سه نفری فیلم Singin' in the Rain کارهایی از جین کلی و دونالد او کانر دیدم و هنوز هم به دنبال ـشون هستم ولی دبی ... ! بهرحال، حقیقت موضوع بر سر جای خودش باقیه که من خاطره شیرین و زیبایی از فیلم Singin' in the Rain بهمراه دارم و بارها لحظات و سکانس های اون فیلم رو با لذت تمام به خاطر آوردم و "کتی" کارکتری بوده که دلربایی خاصی در دنیای رقص و آواز Singin' in the Rain داشته.





در فیلم The Unsinkable Molly Brown دبی همچنان طراوت خاصی در چهره و بازیگری خودش داره و میشه به راحتی اونو در قالب "مالی" قبول و در ماجراجویی هایی که در طول مسیر داستانی داره، همراهی کرد. فیلم کاندید 6 اسکار بوده که یکی از اونها "اسکار بهترین بازیگری زن نقش اول" برای دبی بوده اما .. کاندید دیگه ای به نام Julie Andrews با یک فیلم افسانه ای موزیکال به نام Mary Poppins بر سر راه دبی حضور داشته و خُب، اسکار به جولی میرسه. تفاوت های بین دو فیلم زیاد هست و Mary Poppins به راحتی عنوان " فیلم دیدنی تر و دلچسب تر" رو به خودش اختصاص میده اما بهرحال، The Unsinkable Molly Brown در بحث موزیکال حرف هایی برای گفتن داشت و بعضی از سکانس های موزیکال فیلم شکل زیبایی رو داشتند. حس کارهای کلاسیک والترز به خوبی در اونا قابل لمس هست و به نظر من یک فن موزیکال و کسی که به دنبال چک کردن آثار موزیکال کلاسیک هست، میتونه به راحتی از دیدن این فیلم لذت ببره.

داستان فیلم در مورد دختری به نام "مالی" ـه؛ تو شروع فیلم گهواره ای رو میبینیم که به درون آب افتاده و دختر بچه ای کوچولو در اون شناوره، در طول مسیر جلو رفتن گهواره روی آب، دختر بچه غرق نمیشه و ... به لبه کوهستانی رودخونه میرسه و نجات پیدا میکنه. داستان Unsinkable بودن مالی از همین نقطه شروع میشه. 16 سال میگذره؛ مالی دیگه بزرگ شده و تبدیل به دختر بشاش و جذابی شده. اون که حالا دختری روستایی و کوهستانی شده، محل زندگی خودشو برای پیدا کردن یک شوهر پولدار و پیدا کردن یک زندگی بهتر به سمت شهر ترک میکنه و یک ماجراجویی جالب رو شروع میکنه.

اگه بخوام صادقانه از فضای فیلم صحبت کنم، باید بگم که، روند پیشروی داستان میتونست خیلی بهتر از اینها باشه و مدت زمان نسبتاً طولانی فیلم با حذف بعضی از صحنه‌ها میتونست کوتاه تر از اینها باشه، جمع و جور تر ... ولی این هم یکی دیگه از اون موزیکال هایی بود که داستان کش دار شده بود. من به شخصه به چنین فضایی عادت دارم و میتونم تا آخر اونو دنبال کنم ولی میتونم تصور کنم که بیننده های دیگه ای از دیدن این فضا و کش دار شدن داستان کسل بشند. روی هم رفته، اگه بخوام ذهنیت خودم رو در مورد این فیلم بسنجم، میبینم که، این فیلم برای من سرگرم کننده و خوب بود ولی .. به نسبت باقی فیلم های والترز برای من رتبه پایین تری دریافت میکنه و مسلماً در سطح فیلم های قبلی این کارگردان نیست. نمیدونم ... شاید دلیل این حس من، نبودن جین کلی مثل Summer Stock و یا نبودن فرد آستر مثل Easter Parade باشه اما هر چیزی که هست، مهم نیست. این فیلم، فیلم دیگه ای بود و دنیای دیگه ای .. تونستم به اندازه کافی وارد جو فیلم بشم و انتظاراتم از دیدن این اثر موزیکال بالا نبود.





نمونه ای از سکانس های موزیکال فیلم :


Pennies from Heaven // 1981

Pennies from Heaven // 1981
The Accordion Man
[در مورد سکانسی موزیکال]



سکانس‌های موزیکال این فیلم تنوع خاصی دارن و هر کدوم در جای خودش دیدنی و چشم نواز هست ولی من همیشه سکانسی از این فیلم رو بهتر از بقیه سکانس‌ها میدونستم و میدونم. اون سکانس، سکانس مرد آکوردئون نواز دهاتی ـه. سکانس از لحاظ زیبایی سطح عالی داره و بخصوص وقتی که عنوان فیلم رو در کنار این سکانس قرار بدید، حس میکنید که واقعا این سکانس جلوه خاصی به فیلم میده. این فیلم، یکی از موزیکال‌های محبوب منه و با اینکه چند سال از زمان دیدن‌ش میگذره ولی باز هم هر بار که به آهنگ Pennies from Heaven گوش میدم، تمام صحنه‌های فیلم وارد ذهن من میشن و زیبایی فیلم دوباره منو به سمت خودش میکشونه. ممکنه که این بار، فقط بار سومی باشه که فیلم رو دیده باشم ولی این سکانس رو بخاطر علاقه زیادی که بهش دارم، بارها و بارها نگاه کردم و هر دفعه بیشتر از قبل بهش علاقه پیدا کردم. به نظر من این سکانس، یکی از سکانس‌های ناب موزیکاله. شکل پرداخت این صحنه رو خیلی زیاد دوست دارم.

با دهاتی بی‌پول همراه میشیم؛ دهاتی که با آکوردئون خودش روزها رو به نوازندگی در خیابان مشغوله و به امید پنی‌هایی که بقیه به اون میدن، چشمش رو به کسانی که از کنارش عبور میکنن، خیره کرده. آرتور، مرد اول داستان ما بعد از اینکه جمله "خفه شو، احمق" ـی رو به مرد آکوردئون دار داستان ما میگه، دلش به حال اون میسوزه و اونو به شام دعوا میکنه ... شامی که ما رو با سبکی موزیکال به اعماق وجود مرد دهاتی میبره. نشسته در رستورانی، با هم حرف میزنند و آرتور غذای خودشو به دهاتی تعارف میکنه و همون لحظه دهاتی از بذل و بخشش آرتور به وجد میاد و شروع به آواز خوندن میکنه .. سکانس موزیکال ما شروع میشه؛ جایی که دهاتی شروع به خوندن آهنگ زیبایی از Arthur Tracy به نام Pennies from Heaven میکنه .. یا بهتر بگم، ادای خوندن رو در میاره و ما صدای Arthur Tracy که کاملا تو این فضا مجذوب کننده ست رو میشنویم. زیبایی که این آهنگ در کنار تصاویر و رقص این صحنه داره، محصور کننده ست. پنی‌هایی از بهشت ... دهاتی که ما رو در کلمات خودش غرق میکنه ... "هر دفعه که باران میباره، پنی‌هایی از بهشت در حال باریدن ـه" ، دهاتی دیوارهای جدا شده رستوران رو از دید میگذرونه و به چهره‌های خُشک شده انسان‌ها نگاه میکنه .. انسان‌هایی که هر کدوم غرق در دنیا و افکار خودشون هستن. بعد از اون نوبت به باریدن پنی‌های بهشتی از آسمون ـه .. بارونی که به سکه‌های پول تبدیل شدن و دهاتی که در میان سکه‌ها به رقص خودش ادامه میده! گاهی شنا، گاهی آب باشی و ... بازی‌‎هایی که با پنی‌های روی زمین و روی هوا ادامه میده! باز هم شعر زیبای متن آهنـــگ به گوش میرسه و ادامه پیدا میکنه و به سمت پایان پیش میره "وقتی صدای رعدی میشنوی، زیر درخت قایم نشو .. اونجا پنی‌هایی برای تو و من میباره" و سکانس به زیبایی هر چه تمام تر تمام میشه.





+


Easter Parade - 1948 // Fred Astaire

Easter Parade - 1948 // Fred Astaire



--

-


دوست دارم اینجور تصورکنم که زمان اکران فیلم، خیلی‌ها با ذهنیتی که الان من دارم به این فیلم نگاه میکنم، فیلم رو میدیدن. اون ذهنیت اینه که، وقتی فرد آستر تو فیلمِ موزیکالی باشه، حداقل چیزی که میدونید از دیدن فیلم نصیب‌تون میشه، سکانس‌های عالی موزیکاله. این نکته رو بعد از دیدن چند فیلم از فرد به راحتی درک میکنید و فرد از اون بازیگراییه که با استایل موزیکالش بیننده رو به پای فیلم‌هاش میکشه. درکنار تکنیک بالای رقص‌ش، از فنِ کُمدی خوبی در بازی خودش استفاده میکنه و اگه بخوایم تبحر دیالوگ‌گویی یا بازیگری اونو بسنجیم، باز هم یه سطح خیلی خوب رو میتونیم براش قائل بشیم. بهرحال این فیلم باز هم چنین چیزی رو ارائه داد، پُر از سکانس‌های موزیکال جذاب و دیدنی و وقتی که جودی گارلند و توانایی بالای خوانندگی‌ش رو به فرد اضافه کنیم، چه چیزی به جز یک موزیکال بی‌نقص جلوی روی ما قرار میگیره؟ کادر بازیگری جالب‌انگیزی برای یک موزیکال که قرار بوده با داستانی ساده به نتایج خوبی برسه.

داستان از این قراره که دان، یه رقاص خیلی ماهره که خودشو در معروف کردن نادین، رقاص معروف سهیم میدونه و یه جورایی عاشق اون رقاصه. بعد از اتفاقاتی تو شروع فیلم، دان تصمیم میگیره به خودش ثابت کنه که هنوز هم توانایی به بار نشوندن یک "هیچ کس" دیگه رو داره و میتونه هر کسی رو تبدیل به یک رقاص عالی کنه. به صورت اتفاقی و تو یک بار با هانا آشنا میشه، دختری که جز گروهی ساده و بدون هیچ تمرین و پیش‌زمینه‌ایه. تصمیم خودشو میگیره و هانا رو به عنوان "هیچ کس" خودش انتخاب میکنه و هدفش رسوندن هانایی که مشکلات زیادی با رقص داره، به شهرتی بالاتر از نادینه. هدفی که در این راه داره، علاقه‌ای که به هانا پیدا میکنه، احساسی که هانا نسبت به دان داره و دوست دان که به هانا علاقمند میشه و ... داستان فیلم رو شامل میشه. نکته‌ای که باقی میمونه و باید بهش اشاره کنم اینه که ممکنه بیننده‌هایی که فن موزیکال نیستن، داستان فیلم رو عالی پرداخت شده ندونن و نقص‌های زیادی بهش بگیرن در حالی که فن‌های موزیکال وقتی ترکیب گارلند و آستر میبینند و در کنارش داستان رو دنبال میکنن، لذت فوق‌العاده‌ای از فضای حاکم بر این فیلم موزیکال میبرند.

سکانس‌های موزیکال تنوع خوبی دارن، از سکانس‌های پراز دکور گرفته تا سکانس‌های ساده و بی‌آلایش؛ هر دو تو فیلم وجود دارن و روی هم رفته میتونم اکثر اونا رو دوست داشتنی بدونم. یکی از متفاوت ترین سکانس‌های موزیکالش به این نحوه بود که فرد جلوی صحنه، در حال رقص به حالت Slowmotion بود و بقیه پشت سر فرد به حالت عادی مشغول همراهی آستر بودن. نمیدونم تو اون سال چطور چنین سکانسی رو خلق کرده بودن ولی بهرحال ... این قطعه موزیکال تفاوت خاصی با بقیه قطعات موزیکال دیگه داشت و حس تازگی خوبی داشت. پیشرفت داستانی و اتفاقاتی که می‌افته با موزیکال شدن و وارد کردن قطعات موزیکال خیلی خوب همراه میشه و مسلما وقتی که در یک موزیکال که قطعاتش به نحو عالی اجرا شده، داستان به خوبی پیاده بشه، محیط فیلم برای بیننده لذت‌بخش میشه و به نظر من این فیلم از عهده هدفی که داشته براومده؛ سرگرم‌کنندگی عالی برای یک فیلم موزیکال.

نکات ریز حاشیه‌ای :

- جین کلی کسی بود که نقش دان براش درنظر گرفته شده بود ولی بعد از باخت تو یه بازی والیبال، عصبانی شدن و لگد پرت کردن (!) قوزک پای خودشو میشکنه و فرد آستر جای اونو میگیره.

- جودی گارلند تا قبل از این فیلم، آستر رو ملاقات نکرده بود و با اینکه ستاره معروفی بود، هنوز هم از ملاقات با فرد ترس داشت.

- کارگردانی که نفر اول برای کارگردانی فیلم بود، شوهر جودی گارلند، وینسته مینلی بود ولی بعد از مخالفت روان‌پزشکِ جودی مبنی بر کارنکردن اون دو با هم، چارلز والترز جاگیزین وینسنته میشه. والترزی که 2 سال بعد با جودی و جین فیلم Summer Stock رو میسازه. اینبار دیگه برای جین مشکل جسمی پیش نمیاد و فیلم ساخته میشه.

- این فیلم پرفروش‌ترین فیلم کمپانی MGM در سال 1948 بود.

نمونه‌هایی از سکانس‌های موزیکال فیلم :

- سکانس رقص اول آستر در اسباب‌بازی فروشی :




- فرد و جودی در یکی از سکانس‌ها :



- یکی از سکانس‌های موزیکال که خروج جالبی از سن داشت، فرد در حالی که پیانوی تزئینی رو با بدنش هُل میده، با تماشاگرا هم خداحافظی میکنه و از صحنه خارج میشن.



- قطعه موزیکالِ Slowmotion که بهش اشاره کردم :



- و سکانس دیگه‌ای از فرد و جودی :



--

Movies i've recently seen

I Saw the Devil
2010



فیلم خیلی بدی بود. انتقام رو بارها تو فیلم‌های مختلف دیدیم و تجربه کردیم ولی تو این فیلم به شکل دیگه‌ای نمایش داده میشه، به شکل خونین! خشونتی که تو فیلم بود، ضعیف‌ترین نقطه فیلم و از فضا‌پرت کن‌ترین نکته کُل فیلم بود. به طرز عجیبی بیننده رو از فضایی که قراره درک کنه، دور میکنه. من میتونم خشونتی که تو Oldboy استفاده شد رو با این مقایسه کنم و بگم، اون خشونت بارها و بارها از این خشونت استفاده بهتری داشت و موقعیت‌‌سنجی برای استفاده از خشونتش عالی بود. در صورتی که تو این فیلم حالتی زننده و چندش‌آور داشت. (البته این فیلم حتی به نزدیکی‌های خوبی Oldboy هم نمیرسه ولی خواستم یه مقایسه در مورد خشونت‌شون داشته باشم) ممکنه تعدادی بگن که خشونتی که تو فیلم به کار برده شده، قرار بوده واقعی و realistic باشه ولی به نظر من اصلا این امر رو تحقق نمیبخشه و حتی برعکس، بیشتر حالتِ تصنعی پیدا کرده بود (از اونور پشت بوم افتاده بود!) و خشونتی که در فیلم وجود داره، چیز عمیق‌تری رو به ما نشون نمیده. داستان و روند فیلم هم با جلو رفتن و تموم شدن، تمام طولِ راه به طرز عجیبی برام مسخره بود و نتونستم افکار کارکتر اول و کارایی که انجام داد رو درک کنم. دیالوگ‌ها بیش از حد ساده بودن و مسلما وقتی که از محیط و داستان و روند پیشروی اون فیلم خوشم نیومده باشه، نمیتونم لذتی از موسیقی فیلم ببرم و کاملا ذهنیت بدی نسبت به اون پیدا میکنم؛ موسیقی به تنهایی نمیتونه کُل فیلم رو نجات بده. روی هم رفته، خیلی فیلم درهم و برهمی بود و باهاش به شدت به مشکل برخوردم.

4/10


--


Dreams
1990



مبهوت کننده صفت خیلی خوبی برای توصیف فضای این فیلمه. جدا تحت تاثیر محیط فیلم قرار گرفتم، "رویاها" ــی کروساوا درست مثل یک رویا میمونه. (هرچند خودِ فیلم مجموعه ای از رویاهاست ولی جمله خوبی برای اشاره به فیلمه.) تحت تاثیر قرار گرفتن فضای فیلم رو اخیرا با دیدنِ Kotonoha no Niwa خیلی عالی تجربه کردم، انیمه ای که حتی صدای شرشر آب هم روی بیننده تاثیر میگذاشت و به راحتی غرق در خودش میکرد. اینجا و در فیلم Dreams هم همینطور بود، کوروساوا به زیبایی هرچه تمامتر بیننده رو وارد لوکیشن‌های مورد نظر خودش میکرد. فیلم از لحاظ منظره ای و ظاهری یه فیلم به تمام معناست و وقتی موسیقی سنتی و محلی ژاپنی و سنت‌ و رقص‌هایی که به شکل‌های مختلف وارد صحنه‌ها میشن رو در کنار این منظره‌ها قرار میدیم، حداقل من یکی رو بی‌نهایت راضی و محو در خودش میکرد. بین رویاهایی که به نمایش کشیده شد، رویای اول و آخر بهترین‌ها از نظر من بودن. رویای اول با اون بارونی که بهمراه داشت و عجیب بودنش و رویای آخر و پیرمردی که در کنار آب روان حرف‌های دلنشینی میزد و البته بعدش اون رقص پایان فیلم که فوق‌العاده بود.

- بودن اسکورسیزی جز بازیگرای فیلم هم در نوع خودش جالب بود.

7.5/10


--


The Witches of Eastwick
1987



فیلمی فانتزی، ترسناک با حضور نیکلسونِ بزرگ و سه تا از بازیگرای زنِ خوب سینما. بیشتر از اینکه حالت ترسناکی داشته باشه، حالت فانتزی داشت و فضای فیلم کلا برام عجیب بود و گاهی حتی فضای خنده‌داری رو تو فیلم میشد دید. نیکلسون مثل همیشه خوب بازی کرده بود و دیالوگ‌های خیلی خوبی داشت، خصوصا اواخر فیلم که یه مونولوگ عالی تو کلیسا داشت. اون حالات قیافه محو کننده‌ش رو هم داشت و خصوصا با توجه به نقشی که تو این فیلم داشت و موقعیت‌هایی که کارکترش درش قرار میگرفت، این نکات بیشتر به چشم می‌اومد. درکنارش، فایفر، ساراندون، شر هم بد نبودن ولی خوب نقطه مثبت فیلم نیکلسون بود. داستان فیلم از همون شروع واسم متفاوت بود و نمیدونستم قراره با چی روبرو بشم. روی هم رفته، فیلم سرگرم کننده خوبی بود.

6.9/10


--


Olympus Has Fallen
2013



یک بار دیگه بهم ثابت شد که اکشن، یکی از نامحبوب‌ترین ژانرها واسه منه. :خمیازه: بعد از دیدن فیلم میشه گفت: Olympus Has Fallen" has fallen" یا یک جمله به همین شکل و شمایل! بازیگرای خوبی داشت، Butler که به کارای اکشن خیلی خوب میخوره، مورگان فریمن پا به سن گذاشته و Eckhart که اینجا در نقش رئیس جمهور ظاهر شده. بازیگرا تو دید اولیه به نظر خوب میرسن ولی موضوع و داستان فیلم کاملا خسته کننده و خمیازه آور بود! هرچقدر که فیلم جلوتر میرفت، به جای کنجکاو شدن در مورد پایان بندی، به فکر فست فوروارد کردن صحنه‌ها می‌افتادم. حمله تروریستی، غرور ملی، صحنه‌های اکشن و ... هیچ کدوم به خوبی نمایش داده نشده بودن. فکر کنم تا همینجا کافی باشه و اینو رسونده باشم که نظر منفی راجع به فیلم دارم و معمولا طولانی نظر ندادن راجع به فیلمی که موردپسندت واقع نشده، فکر بهتری ــه.

5/10


--


The First Time
2012



رمنس نسبتا خوبی داشت، شروع رابطه جالب بود و تو ادامه باورپذیری‌ش رو یه مقدار از دست داد. از لحاظ داستانی قابل پیش‌بینی بود و بازیگری هم تو سطح معمولی قرار داشت ولی روی هم رفته واسه کسایی که ژانر رمنس رو بیشتر از بقیه ژانرها میپسندن، فیلم خوبیه و راضی کننده ست.

6/10


--


Taboo | Gohatto
1999




من اونقدرا سامورایی بین نیستم و فیلم‌‎های سامورایی زیادی رو ندیدم. این فیلم رو هم بخاطر کیتانو دیدم. اولین فیلمی بود از ناگیسا اوشیما میدیدم. فیلم فضای آنچنان سنگینی نداشت و میشد داستان رو به راحتی دنبال کرد. موسیقی‌ش خوب بود ولی داستان اونقدرا جذب کننده نبود. داستان در مورد پیوستن کانو به شینسنگومی و رابطه ای هستش که بخاطر زیبایی ظاهریش با بقیه افسرها و شاگردها پیدا میکنه. قتل های که رخ میده و ...

دیدن یه فیلم با محیط کاملا سامورایی واسه من همیشه به نظر امیدوارکننده و خوب میاد چون وارد شدن به چنین فضایی رو دوست دارم ولی تو این فیلم، وقتی داستان این فیلم رو کنار بقیه موجودیات قرار میدیم، شاید یه مقدار زننده بشه. بازیگری فیلم قوی ترین نکته اون بود، کیتانو در قالب یک مربی و افسر شینسنگومی خیلی خوب ظاهر شده بود و دیالوگ‌های خوبی هم داشت. افسری که تلاش میکنه زیردست های خودش رو به درسنی تربیت کنه. داستان‌های حاشیه ای که وجود داره. مثل مبارزه کانو و توشیرو و اینکه هیجیکاتا (کیتانو) کانو رو قوی‌تر میدونه و به خوبی نمایش داده میشه. Matsuda در نقش کانو اونقدرا بازی چشمگیری نداشت و به نظر من بیشتر این ظاهرش بود که کارکتر و نقش کانو رو ساخته بود. در عوض Tadanobu Asano در نقش توشیرو واقعا عالی بود و حتی میمیک های صورتش تو بعضی از صحنه ها جالب توجه بود.

اما از نظر کلی که بخوام به فیلم نگاه کنم، حس میکنم فیلم بدی رو برای شروع دیدن کارهای ناگیسا اوشیما انتخاب کردم (البته کاملا اتفاقی و بخاطر کیتانو بود) شاید در آینده بتونم یکی دیگه از فیلم‌هاش رو ببینم. یه چیز حاشیه ای راجع به فیلمی که دیدم، زبان اصلی فیلم ژاپنی بود ولی دوبله وحشتناک چینی (؟) رو داشت. فکرشو بکنید، هر ثانیه که یکی از دیالوگ ها گفته میشه، در همون ثانیه زنی دیالوگها رو بلند بلند به زبون دیگه ای تکرار میکنه. از اون سبک دوبله‌های عجیب و ناخوشایند. روی هم رفته فیلم بدی نبود ولی انتظار بیشتری ازش داشتم.

6/10


--


Boiling Point
1990



فیلم خوبی بود. کیتانو بازم یه یاکوزای متفاوت رو تو این فیلم نشون میده و بیننده رو کاملا به محیط یاکوزایی وارد میکنه. شباهتی که بین این فیلم و Kids Return وجود داشت این بود که، تو هر دو فیلم به صحنه های ورزشی که وجود داره، سخت پرداخته شده و سکانس‌های زیادی صرف وارد کردن بیننده به فضای بازی ورزشی که کارکترها در حال بازی کردن هستن، میشه. کار ممکنه به جایی برسه که وقتی اون سکانس کش دار به پایان میرسه، بیننده خواهان برگشتن به همون سکانس قبلی بشه. خوبی سکانس های کش دار کیتانو اینه! با تموم شدن‌شون بازم بیننده میتونه اونا رو درخواست کنه. نسبت به فیلم‌های دیگه کیتانو، موسیقی کمتری داشت، خیلی کمتر! من دوست داشتم بیشتر از این به موسیقی تو این فیلم بها میداد. درسته، سکانس‌های بیسبال و لبِ ساحل و چندنمونه سکانس دیگه با سکوت خیلی عالی از آب در اومده ولی حس میکنم وجود موسیقی بعضی جاها به بهتر شدن فضا کمک زیادی میکرد. بهرحال استایل ساکت فیلم‌هاش حفظ شده بود و باید باهاش کنار اومد.

مثل همیشه یک جور شوخی خاص تو فیلم‌هاش وجود داره. نیمه اول هم کمدی داشت، مثل سکانس روبرویی‌شون با ماهیگیر ولی به نظر من کمدی اصلی فیلم، از نیمه دوم شروع میشه، جایی که کارکتر Uehara با بازی کیتانو وارد فیلم میشه، گیر دادنش به دوس|ت دخترش و پست گردنی‌هایی که به اون میزنه، سکانس بستنی خوردنشون و سکانس شاهکار کارئوکی و ... یک نمونه سکانس خاص که در مورد این فیلم دوست داشتم به این شکل بود که ما موتوری رو میدیدیم که به یه جوون بی گواهینامه تحویل داده میشد و لحظاتی بعد تصویر قطع میشد و همون جوون رو تو یه تصادف رانندگی میدیدیم. یا وقتی که اون دار و دسته اوباش و لات دنبال ماساکی که روی موتوره میرن و اتفاقی به پشت ماشینی میخورن. لحظاتی سکانس حرف زدن راننده ماشین با لات‌ها رو میبینیم و بعد از اون یهو با صحنه زخمی بودن راننده روبرو میشیم. این دو نمونه جز مثال‌های جالب مورد نظرم بود.

کاری که کیتانو میتونه با بیننده انجام بده اینکه که، تو یک لحظه میتونه بیننده رو عاشق یا متنفر از فیلم کنه. پایان بندی این فیلم چنین حالتی داره. تمام فیلم یک طرف و پایان بندی اون هم یک طرف. ممکنه بیننده عاشق تمام لحظه های فیلم باشه و با پایان بندی کوچکترین ارتباطی برقرار نکنه. برای من پایان بندی، حس متفاوتی داشت و اونو دوست داشتم. مثل بعضی از فیلم‌های کیتانو یه مقدار گنگ بود و باید برداشت خودتو از پایان بندی داشته باشی. ولی خوب این چیزی که کیتانو رو، کیتانو میکنه! اینکه میتونه اینجور با ذهن بیننده بازی کنه و اونقدرا نگران بهم ریختن ریتم فیلم نیست.

7.5/10


--


Movie 43
2013



مجموعه ای از فیلم‌ها یا داستان‌های کوتاه خیلی عجیب که تو یه فیلم گنجونده شدن.

هر کدوم از داستان‌ها WTF خاص خودشو داشت! بیش از حد عجیب بودن، یکی دوتا از داستان‌ها رو بد ندیدم ولی روی هم رفته خیلی سخت میشه با چنین فیلمی کنار اومد. داستان مربوط به جکمن و کیت وینسلت در حدی غیرقابل دیدن بود که کاملا چشمم رو از مونیتور دور کردم و سریع فیلم رو جلو بردم. بین داستان‌ها، Homeschooled که نائومی واتس درش بود و اون یکی که مربوط به سوپرهیروها بود واسم جالب بودن. نکته جالب فیلم این بود که اکثر بازیگرای اون، بازیگرای مطرح و شناخته شده بودن. شاید اگه اینقدر بازیگر خوب تو فیلم نبود و این بازیگرا نبودن که داستان‌ها روشون پیاده شده بود، صحنه هاش به این اندازه WTF دار نمیشد. بهرحال تجربه عجیبی بود.

5.5/10 - راجع به نمره ش مطمئنم نیستم. احتمال با گذشت زمان نظرم عوض بشه. باید ببینم چی میشه.

--

A Star Is Born
1954



دوست دارم از چنین جمله ای واسه وصف این فیلم استفاده کنم "فیلم، بیشتر به کنسرتی از جودی گارلند شبیه بود." ظاهر جمله بد به نظر میاد ولی من به عنوان یک جمله مثبت اونو نوشتم. آهنگ‌ها و قطعات شنیدنی که پشت سر هم چیده شده بود و یکی بعد از دیگری خونده میشدن. کیه که از دیدن کنسرت جودی گارلند بدش بیاد، من که مشکلی با چنین کنسرت جذابی ندارم. داستان فیلم ساده بود و چیز ویژه قابل ذکری نداشت. خوب، وقتی از قسمت موزیکال که مهمترین قسمت یک فیلم موزیکاله خوشتون بیاد، میشه گفت که فیلم تاثیر خوبی روی بیننده‌ش گذاشته. یکی از نکاتی که تو حین دیدن فیلم خیلی واضح به چشم می اومد، تدارکات عظیم فیلم و امکانات زیادی بود که روی سن یا تو صحنه های مختلف فیلم وجود داشت. از قطعاتی که خوشم اومد، میتونم به Swanee و Someone at Last و Lose That Long Face ـ (یکی از محدود قطعات تپ دنس دار فیلم) اشاره کنم. بعد از اجرای قطعه SaL جودی ادای چینی ها، آفریقایی ها و برزیلی‌ها و رو در می آورد که عجیب و جالب بود. روی هم رفته موزیکال خوبی بود ولی با توجه به زمان 3 ساعته‌ش و اینکه تمام بار سنگین اجرای قطعات موزیکال فیلم روی دوش یک نفر، جودی گارلند بود، فضای فیلم گاهی خسته کننده و تکراری میشه اما بهرحال نمیشه نقاط مثبت اونو ندیده گرفت.

6.5/10

--

Merry Christmas Mr. Lawrence
1983



فیلمی متشکل از بازیگرای انگلیسی مثل دیوید بویی و ژاپنی مثل تاکشی کیتانو در مورد سرباز انگلیسی به نام جک که در اردوگاه اسرای جنگی ژاپنی به سر میبره.

داستان به اندازه کافی واسم کشش نداشت و بعضی از جاهای فیلم خسته کننده بود ولی بازیگری خوب بود. خصوصا بازی Tom Conti بیشتر از بقیه جالب توجه بود، نقش افسر انگلیسی رو بازی میکرد که سعی داشت انسانیت رو جایگزین وحشیگری اردوگاه کنه. به دلیل نقش جالبش، دیالوگ ها و صحنه هاش نسبت به بقیه نقش های فیلم بیننده رو بیشتر تحت تاثیر قرار میداد. موسیقی جز نقاط قوتش بود و صحنه های مربوط به نحوه رفتار با زندانی ها هم خوب بودن. یکی دوتا از صحنه های کیتانو هم واقعا جالب بودن و دیالوگ های خوبی داشت.

6.2/10

کیتانو تو فیلم.

--

The Incredible Burt Wonderstone
2013



جیم کری و استیو کارل؛ وقتی بهترین بازیگرای کمدی دو دهه اخیر فکر میکنم، اسم این دوتا همیشه به ذهنم میرسه. ناخودآگاه سطح انتظارات بالا میره و کمدی خوبی رو دوست داریم ببینیم. به نظر من فیلم خوبی بود و هر دو نفر نقش شون رو جالب بازی کرده بودن. جیم کری هنوز جذبه خاصِ خودش رو داره و میتونه بیننده رو حسابی بخندونه. استیو کارل هم به شیوه خودش خوب بود. حقه های شعبده بازی فیلم و تقابل بین دو کارکتر برت و استیو گری و استایل متفاوت شعبده بازی که ارائه میدادن، فضای خوبی برای فیلم درست کرده بود. نظر خاصی راجع به بازی اولیویا وایلد ندارم، خیلی معمولی بود. روی هم رفته واسه من فیلم شیرینی بود و اونو کمدی خوبی میدونم.

6.8/10

--


Sonatine
1993



داستان در مورد پناه بردن یک باند یاکوزایی به خونه ساحلی و لب دریاست. زمانی که اونجا میگذرونن و اتفاقاتی که می افته.

عالی بود، تنها تاکشی کیتانو میتونه چنین صحنه های نابی رو لب ساحل خلق کنه. 20 دقیقه اول فیلم زیاد با انتظاراتم جور در نیومد ولی بعد از اون فراتر از حد انتظارم بود. با اینکه اکشن جز تگ های ژانر فیلمه، من زیاد اونو فیلم اکشنی نمیدونم و حس میکنم اگه با دید یک فیلم غیراکشن به سراغ فیلم برید، میتونید درک بهتری از فیلم داشته باشید. جلوه متفاوتی از یاکوزاها و گنگ های یاکوزایی تو فیلم نمایش داده میشه؛ اعضای دسته ی یاکوزایی که وقتی به کنار ساحل میرسن و مجبور میشن وقتشون رو اونجا بگذرونن، مثل بقیه مردم عادی، به بازی ها و سرگرمی های مختلف میپردازن، آتیش بازی، رقص و بازی عجیب سومویی که کردن... شاید با دیدن بعضی از صحنه ها بشه به این نتیجه رسید که کارکترها گاهی با خودشون فکر میکردن، چی میشد اگه ما از اول مافیایی به چشم نمیدیدیم و زندگی مون به همین سادگی بود! سکانس های جالب خیلی زیاد داشت، به نظر من سکانس بازی رولت روسی کنار ساحل یکی از ماندگار ترین صحنه های فیلم بود، خنده های کیتانو در حین بازی، خوابی که بعد از اون میبینه و تقابلی که به وجود میاد. موسیقی فیلم عالی بود، بیشتر از بقیه فیلم های کیتانو محیط فیلم رو احاطه کرده بود، مثل همیشه بی نقص و به جا استفاده شده بود. فیلم، یه مقدار منو به یاد Hanabi انداخت که با توجه به فضایی که این دو فیلم دارن، زیاد تعجب برانگیز نیست. روی هم رفته یکی از بهترین های کیتانو بود، حسابی از دیدنش لذت بردم.

8/10


Movies i've recently seen

Summer Stock
1950



یکی دیگه از سه موزیکالی که گارلند و جین کلی همبازی بودن. خوب بود؛ خصوصا سکانس های موزیکالش و بعضی از سکانس ها که جین کلی واقعا خلاقیت به خرج داده بود. مثلا صحنه ای که با سن خراب و روزنامه رقصید جدا دیدنی بود (+) داستان مثل بعضی از موزیکال های دیگه معمولی به نظر میرسید ولی نقاط قوت فیلم تو چیزای دیگه ش بود. روی هم رفته نسبت به Bye Bye Birdie و The Glass Slipper که تازگیا دیدم، زمین تا آسمون فاصله داشت و خیلی خوب بود.

7/10

--

Glory
1989



از اون فیلم هایی بود که همیشه جلوی چشمم بود ولی هیچ وقت سراغ دیدنش نرفته بودم. داستان حضور سیاه پوست های داوطلب در جنگ و مشکلاتی که در این راه داشتن...

خیلی خوب بود، فقط دو سه صحنه با ارزشی که از دنزل تو فیلم وجود داره کافیه که بیننده رو سراغ این فیلم ببره؛ (صحنه شلاق بی نهایت جالب بود. :127fs1004759: ) دنزل پر احساس و قدرتمند ظاهر شده بود. حس میکنم بجای متیو برودریک میشد انتخاب بهتری رو انجام داد و یه بازیگر قوی تر نقش رابرت رو بهتر میتونست بازی کنه. کلا بازیگرای فیلم مشکل خاصی نداشتن و فقط همین نکته ذهنم به خودش مشغول کرد. داستان فیلم و پرداختش خیی خوب بود، سیاه پوست هایی که برای جنگ تو میادین اومدن ولی حتی از کفش دادن به اونها هم دریغ میشه و بازی هایی که برسر اونا آورده میشه، صحنه های آماده سازی و تمرینشون! اون کارکتری که سیاه پوستا رو تمرین میداد کارکتر خیلی خوبی بود، فحش هاش و مقاومتش در مقابل اصرار بقیه به آروم تر برخورد کردن با سربازها در نوع خودش جالب بود. بجز صحنه شلاق، صحنه دعای سربازها به صورت آواز وار، یکی دیگه از صحنه های مورد علاقه م بود. یه نکته دیگه اینکه حس میکنم کارکتر رابرت به اون خوبی که لازم بود معرفی نشد و شکل گیری و همراهی و همدل شدنش با سربازای سیاه پوست خیلی سریع شکل گرفت؛ میشد بیشتر از اینها با کارکترش ور رفت، شاید هم قدرتمندتر بودن دنزل و مورگان فریمن باعث شد که برودریک تو ذهنم جلوه ضعیف تری داشته باشه. بهرحال ...

7.5/10

--

Oz the Great and Powerful
2013



یک جمله میگم: اگه Mila Kunis یک درصد بیشتر مصنوعی بازی میکرد، انفجار اتمی رُخ میداد. این جمله صرفا واسه این بود که بگم واقعا از بازیش تو این فیلم خوشم نیومد. خیلی غیرواقعی و بد بازی کرده بود و حس میکنم یکی از بدترین انتخاب های ممکن واسه این نقش بوده؛ از نظر من Miscast به تمام معنا بود، الگویی واسه بعدها، وقتی که با یک انتخاب بازیگر بد روبرو میشیم، اونو با این انتخاب مقایسه کنیم. ضعف بازیگری زیادی داشت. تنها دوبازیگری که تونستم باهاشون کنار بیام Franco و Williams بودن که چون جز نقش های اول فیلم بودن و کشش رمنس خوبی بینشون برقرار بود، نقطه مثبتی واسه فیلم محسوب میشه. فضای فانتزی فیلم تو نگاه اول جالب به نظر میاد ولی روی هم رفته اصلا به من حس یک فانتزی قوی رو منتقل نکرد و داستان هم به مرور زمان و هرچه که فیلم جلوتر رفت، کسل کننده تر شد.

5.5/10

--

Rushmore
1998



مثل بقیه فیلم های وس اندرسون حس متفاوت بودن رو به آدم منتقل میکنه که خیلی نکته مثبتیه. به نظر من مورای واسه بازی کردن تو فیلم های اندرسون به دنیا اومده و درسته، فیلم های غیراندرسونی خیلی خوب دیگه ای هم داره ولی وقتی اونو تو فیلم های این کارگردان میبینید، مثل تیکه پاذل گمشده ای میمونه که به پاذل اضافه شده و حالا پاذل تکمیل شده ست! وقتی مکس فیشر رو تو فیلم دیدم، یاد زاخاری کوینتو افتادم، یه خورده بهم شباهت دارن، نمیدونم اگه کوینتو بازیگر اول فیلم بود، چه اتفاقی می افتاد (حداقل واسه من از بیرون جالب تر به نظر میرسید) مکس کارکتر عجیبی داشت، بجز مکس از کارکتر حاشیه ای Magnus - پسری که لهجه اسکاتلندی داشت، خیلی خوشم اومد؛ صحنه های رودرویی ش با مکس خیلی خنده دار بود. روی هم رفته از بهترین های وس اندرسون بود و و و و ...

7.2/10

--

Dolls
2002



فیلم از سه داستان متفاوت در مورد عشق واقعی و پایداری اون تشکیل شده. با یه صحنه نمایش سنتی بون راکوی ژاپنی شروع میشه؛ یه اوپنینگ بی نقص درخور چنین فیلمی، نمایشی که به نحوه عالی فضای اصلی فیلم رو به ما نشون میده. برخلاف فیلم های دیگه کیتانو، حس میکنم این فیلم از روند تند تری برخورد داره (حداقل تو نیمه اول فیلم) و دلیلش هم اینه که از سه داستان تشکیل شده و وارد شدن و خارج شدن از هر داستان زمان زیادی رو نگرفته. تداخل داستان ها با هم و عبورشون از همدیگه یکی از نقاط قابل توجه فیلم بود؛ صحنه های ترکیب شده و فلش بک واری که زده میشد و کارکترهای داستان های متفاوت فیلم از کنار همدیگه عبور میکردن. استفاده از فلش بک و نشون دادن گذشته تو فیلم تاثیر زیادی داشت، کارکترهایی که با قدم زدنشون، گذشته شون رو به یاد می آوردن، گذشته ای که ازشون جدا نشده بود! موسیقی متن تاثیر زیادی تو بهتر شدن فیلم داشت و احساسات کارکترها و عشق اونها به همدیگه رو خیلی عالی بیان میکرد. نسبت به بقیه فیلم های کیتانو، ابهام کمتری داشت و بعد از پایان بندی فیلم، درسته که هنوز علامت سوال هایی در ذهن بیننده باقی میمونه ولی در نهایت به راحتی میشه به یک برداشت خوب از فیلم و هدفش رسید.

7.8/10

- تو فیلم یه ارجاع به A scene at the sea هم وجود داشت که در نوع خودش جالب بود.
- این فیلم کیتانو واقعا آدم رو به سمت دیدن فیلم هایی که توش سنت های ژاپنی بیشتری نمایش داده میشه، هُل میده. یه مقدار منو به یاد کابوکی و فیلم سایونارا انداخت.

--

Battle Royale | Batoru rowaiaru
2000



عالی بود؛ یه میدان مبارزه وحشتناک و دلهره آور، 42 دو نفری که باید تا پای مرگ با هم بجنگند و از اینجا جون سالم بدر ببرن! انتخاب بی نقص کیتانو در نقش معلم، سنسی اولین چیزی بود که توجهم رو به خودش جلب کرد. صحنه ها و دیالوگ های فوق العاده ای داشت، کارکتری به نام کیتانو (!) که با بازی اون به شکل عجیبی به فیلم ابهت داده بود. بعید میدونم بازیگر ژاپنی دیگه ای میتونست اینقدر نظر منو راجع به فیلم مثبت کنه. تعریف های کیتانو رو کنار بذاریم، آماده سازی و شروع فیلم یکی از بهترین هایی بود که دیدم. فیلم ویدیویی که توسط کیتانو به دانش آموز نشون داده شد، اجرا کننده ویدیو، دختری که با سبک و استایل شاد و بی توجه به ترس حاضرین در صحنه، قوانین مسابقه رو توضیح میداد، (حتی یه جورایی حالت انیمه ای داشت!) صحنه رد کردن کیف ها و اسلحه های دانش آموزا به اونا و فرستادنشون به محیط بیرون، عکس العمل های متفاوت شون در برابر مسابقه خونینی که در راهه! همه چیز به نحو عالی به نمایش کشیده شد. به نظر من نیمه اول فیلم بی نقص جلو برده شد و همه چیز به اینجا ختم نشد؛ خیلی از صحنه های هنرمندانه و ماندگارش تو نیمه دوم بود. خصوصا صحنه های پایانی فیلم که دیگه حرف نداشت. میدونم دارم تعریف زیادی میکنم و گاهی تعریف زیادی خیلی ها رو از خوندن ادامه معرفی منصرف میکنه، بهرحال من فقط صرفا برای دنبال کردن کارای کیتانو سراغ این فیلم رفتم و شناخت قبلی از فیلم نداشتم، بخاطر همین برام سوپرایز کننده بود.

8.3/10

--

A Scene at the Sea
Ano natsu, ichiban shizukana umi

1991



داستان فیلم: شیگرو، زباله جمع کن ناشنوایی که به صورت اتفاقی یک تخته موج سواری پیدا میکنه. سعی میکنه موج سواری یاد بگیره و کم کم علاقه ش به دریا و موج سواری بیشتر میشه...

در ادامه گیر سه پیچ به کیتانو ( :D )، اینبار سراغ فیلمی رفتم که خودش جز بازیگراش نبود. اول اینو بگم که نبودنش جز بازیگرا یه مقدار فاز عجیبی داشت و حس میکنم تو فیلم های قبلی مهره سنگین و جالب توجهی بود ولی خوب بعد از دیدن فیلم، با اطمینان خاطر میتونم بگم که میتونم سراغ بقیه فیلم هاش هم برم چون بدون کیتانو هم فیلم خوبی بود. این فیلم نسبت به بقیه فیلم هاش، فضای فوق العاده آروم تری داشت، دلیل اصلی ش ناشنوا بودن دوکارکتر اول فیلم بود که باعث شده بود بیشتر سکانس ها تو سکوت بگذره و حتی بعضی مواقع موسیقی هم شما رو همراهی نکنه. روی هم رفته استفاده کیتانو از موسیقی رو خیلی پسندیدم، همیشه به جاست، گاهی سکانس های خیلی آروم، به موزیک برای بهتر شدن نیاز ندارن و خودشون بی نقص هستند. یک دلیل دیگه آرامش فیلم اینه که، درصد خیلی بالایی از فیلم کنار دریا میگذشت، موج سواری، خیره شدن به دریا و.. در کل لوکیشن اصلی فیلم، لب ساحل بود و حس یه فیلم تک لوکیشنی به آدم دست میداد. مثل بقیه فیلم های کیتانو، کارکترهای فرعی به طرز عجیبی جالب بودن و هرکدوم از شخصیت ها، لحظه خاص خودشو داشت. یک مقدار پایان بندیش برام مبهم بود که با خوندن نقدها، یه چیزایی دستگیرم شد. بهرحال نسبت به بقیه فیلم هایی که از کیتانو دیدم، سطح پایین تری داشت ولی بازم خیلی جالب بود و ارزش های خاص خودشو داشت.

7/10


موزیکال در سیمپسون

من خیلی علاقه مند شدم یه پست بزنم راجع به قطعه های موزیکالی که درون سری انیمیشن سیمپسون موجوده

-

واقعا اپیزود های موزیکال خیلی خوبی درون این انیمیشن هستش و فک کنم هر فصل چند سکانس موزیکال داشته باشه
یکی از اپیزود های موزیکال خیلی خوبش برمیگرده به سیزن 4 اپیزود 2 (اپیزود 61 سیمپسون ها )
اپیزودی با نام : A Streetcar Named Marge

از اسم اپیزود مشخصه که داستان اشاره ای داره به فیلم A Streetcar Named Desire فیلم معروف Elia Kazan با بازی مارلون براندو



Top 250: #206


در این اپیزود مارج برای شرکت در نسخه موزیکال شده فیلم اتوبوسی به نام هوس کاندید میشه و موفق میشه که نقش بلانش رو به عهده بگیره

و البته نقش مقابل مارج کسی نیست جز " ند فلندر" همسایه همیشه مذهبی و البته ظاهرا بسیار خوش اندامشون !

نویسنده اپیزود Jeff Martin و کارگردانش Rich Moore بودن !

یکی از نکات جالبش هنرنمایی اپو ( Apu ) شخصیت هندی و سوپرمارکت داره شهر اسپرینگفیلد هستش که بارها توانایی خودش رو در قطعات موزیکال در سیمپسون نشون داده ! اپیزودهای دقیقش رو متاسفانه به خاطر ندارم




و خوب هیچ موزیکال عالیی بدون همکاری عالی عوامل پشت صحنه موزیکال فوق العاده ای نمیشه
درون سیمپسون ها شخصیت های مهمی از جمله بارنی و مو هم به هر چه بهتر شدن این موزیکال کمک کردن !

بارنی بارها و بارها ثابت کرده که در ضمینه موسیقی سررشته بسیار بلندی داره و حتی در خوانندگی هم دستی داره !




//




--




پیشنهاد میشه اپیزود های موزیکال سیمپسون رو از دست ندید واقعا عالی هستند
در ضمینه اپیزود های موزیکال سیمپسون این لینک ها هم دیدنش خالی از لطف نیست :

Top Eleven Simpsons Musical Numbers

The Five: Great Simpsons musical moments

The Simpsons Musical: "Stop the Planet of the Apes, I Want To Get Off


It's Always Fair Weather / Musical



فیلمی با کارگردانی جین کلی و استنلی دونن !
کاندید دو اسکار در سال 1956
کمدی موزیکال بسیار زیبایی بودش که من حدود دوماه پیش دیدمش و واقعا لذت بردم
علاوه بر زیبایی های کار جین کلی شما میتونید کار دو بازیگر بسیار خوب دیگه رو هم در این فیلم ببینید و لذت ببرید
فیلم نمره 7.1 رو در IMDB داره ولی به نظر من حداقل لیاقت نمره 8 رو داره (حداقل! )

Gene Kelly در نقش Ted Riley
Dan Dailey در نقش Doug Hallerton
Michael Kidd در نقش Angie Valentine

داستان فیلم راجع به سه نفر هستش که با هم در جنگ جهانی دوم خدمت کردند و در طول این رابطه بسیار صمیمی با هم برقرار کردن و بهترین دوست همدیگه به شمار میرن !
در اخرین شبی که با هم هستن و برگشتن به نیویورک به یه بار میرن و با هم به عیش و نوش میپردازن و از برنامه هاشون برای اینده و اتفاقاتی که ممکنه براشون بیافته حرف میزنن !
قبل از اینکه هر کدوم به راه خودش بره و به قولی از همدیگه جدا بشن از همدیگه قول میگیرن که ده سال دیگه همون موقع همون جا همدیگه رو باز ملاقات کنند و ..


از نظر رقص و موزیکال بودن فیلم واقعا باید یه تشکر جانانه از choreograper های فیلم کرد ولی از نظر داستان شاید به مرور که به اواسط فیلم میرسیم یه خورده با ضعف و افت نسبتا زیادی روبرو بشیم ولی بازم هم گیرایی خودش رو فیلم از دست نمیده
و البته اون قطعه های شاهکار موزیکالی که درون فیلم هست باعث میشه تماشاگر وقت خودش رو تلف شده ندونه و باز هم بشینه و ادامه فیلم رو ببینه !
این فیلمنامه توسط Betty Comden & Adolph Green نوشته شده


فیلم دارای صحنه های موزیکال فوق العاده زیبایی هستش و برای من به شخصه به جای اینکه خسته کننده باشه بیشتر انرژِی دهنده و شارژ کننده بودش
شاید بشه شروع زیبایی کار این سه دوست تازه از جنگ برگشته رو از سکانس رقص با سر سطل زباله دونست !


صحنه فوق العاده بینظیر رقص Gene Kelly در حال اسکیت !!
(من اینقدر از این صحنه خوشم اومد که سه چهار بار پشت سر هم برگردوندم و بهش نگاه کردم )



یکی از صحنه های خیلی خلاقانه و زیبای فیلم درون رستوران هستش ( عکس ها رو کوچک کردم برا سنگین نشدن صفحه )


یکی دیگه از صحنه های موزیکال جالب صحنه مربوط به Cyd Charisse در نقش Jackie Leighton هستش



خوب فک کنم بهتره همش رو دیگه نگم دوستان اگه به فیلم های موزیکال علاقه مند هستند این فیلم رو از دست ندن !

Imdb
لینک های مربوط به مقالات و نقد ها
لینک برای دیدن تریلر فیلم