7.5/10
--
Blood and Bones
2004
سرگذشت تلخ خانوادهای ژاپنی که از بودن مرد غیرقابل تحملی به عنوان "پدر"
رنج میبرن و گذر سالها و جهنمی که اون پدر برای خانوادهش میسازه.
فوقالعاده بود؛ از اونجایی که کار، کارگردانی شده توسط کیتانو نبود،
انتظار داشتم که چیزای متفاوتی ببینم و همین اتفاق هم افتاد. مشخص بود که
کارگردان از قواعد خاصی برای ساخت فیلم و پیش بردن داستان استفاده کرده در
صورتی که تو فیلمهای کیتانو قاعده و روند قابلپیشبینی جلوی روی بیننده
قرار نداره و به قولی از قواعد "کیتانویی" استفاده میکنه. البته هم استفاده
از قاعده و هم استفاده نکردن از اون میتونه نقطه مثبت تلقی بشه. تفاوت
عمدهای که این کار یویچی سای، کارگردان فیلم با فیلمهای کیتانو داشت،
استفاده از موسیقی زیاد تو فیلم بود. موسیقی که تماما حالت درام و
غمانگیزی داشت و به فضای ناراحتکننده فیلم، حس و عمق بیشتری رو منتقل
میکرد. خشونت نشون داده شده علیه زنها تو فیلم یه مقدار سطحش بالاست و روی
هم رفته میتونم سطح خشونت کُل فیلم رو بالا بدونم اما اون صحنههای خشن
باعث لکهدار کردن صحنههای احساسی و تاثیرگذار فیلم نشده و با خوب به
تصویر کشیده شدهنشون، صحنههای موردنظر رو حتی بهتر هم کرده.
کار بازیگری فیلم شاید جز بینقصترینها باشه؛ من همیشه از بازی کیتانو
تعریف میکنم و گاهی حس میکنم که دیگه دارم زیادی ازش تعریف میکنم. بهرحال
تو این فیلم هم خیلی خیلی عالی بود، حتی به نظر من جز تاپ 3 ــه بازیگری
کیتانو بود. تسلط بالایی به نقشش داشت و کارکتر پدر و خشونتی که داشت،
بیتفاوتی که نسبت به اطرافیانش داشت، به نحو عالی توسط کیتانو به نمایش
کشیده شده بود. شاید نقصی که بشه به کیتانو گرفت این باشه که، مقداری نقشش
به بعضی از نقشهای دیگهش نزدیکه اما نمیشه از تکامل و حق زیاد اون در
بهتر کردن فیلم گذشت. بجز کیتانو، بقیه بازیگرا هم خیلی خوب بود. میشه گفت
فیلم 2 راوی داشت. یکی پسر کیم، ماسائو که کلا روایت داستان رو به عهده
داشت و هرازچندگاهی دیالوگهای راویگریش رو میشنیدیم و یکی، پدر خانواده
که با اعمال و رفتارش در مقابل اعضای خانوادهش داستان رو به جلو هُل میداد
و با کارهای خودش فیلم رو روایت میکرد. روی هم رفته، پیشروی داستان کاملا
تو طول فیلم کشش خودشو حفظ کرد و پایانبندی هم خیلی خوب بود و ارزش دیدن
رو واقعا داشت.
8/10
--
The Triplets of Belleville
2003
انیمیشن متفاوت، عجیب و جالبی بود. همیشه فکر خوبی ــه که وقتی قراره
انیمیشن و فیلم کمدیالوگی ساخته بشه، از موسیقی متن جذاب درش استفاده بشه؛
اینجا هم به نحو عالی این نکته در نظر گرفته شده و به راحتی میشه گفت که
موسیقی متن انیمیشن جز نقاط مثبتش بود. درکنار موسیقی، سبک انیمیشن و
حالتِ عجیبش کشش خوبی داشت و داستان هم خوب و قابل دنبال کردن بود. حس
میکنم از اون انیمیشنهاییه که هر کسی رو جذب خودش نمیکنه و ممکنه خیلیها
نتونن باهاش کنار بیان ... ولی بهرحال من که ازش خوشم اومد.
7/10
--
Memories of Matsuko
2006
تراژدی موزیکالی از زندگی دختری به نام ماتسوکو که رویای داشتن یه دنیای
فانتزی و زیبا رو داره ولی در عوض دنیای حقیقی کوچکترین رحمی به اون نداره و
تلخی خودش رو به طرز وحشتناکی به چهره ماتسوکو میپاشه. عالی بود فیلم؛
انتظار نداشتم با چنین چیزی روبرو بشم، موزیکالترین فیلم ژاپنی بود که تا
بحال دیدم و واقعا از لحاظ موزیکال سطح خیلی خوبی داشت. سکانسهای موزیکال
با تاریکی داستان قاطی شده بود و تلفیق فانتزیها، تخیلات ماتسوکو و تلخی
داستان به طرز عجیبی دیدنی شده بود. وقتی به سکانسهای موزیکال میرسیدیم،
از افکتهای سادهای مثل پرواز پرندههای انیمیشنی یا گُل و محیط شاد در
کنار کارکترهای فیلم تو بدترین شرایطشون استفاده شده بود و تصویر عجیبی
روی جلوی چشم بیننده قرار میداد. فضای فیلم تازگی و تفاوت جذابی داشت و
اصلا خسته کننده نبود، موسیقی، بازیگری و حتی گاهی نحوه تغییر سکانس به
سکانسهای بعدی توجهم رو به خودش جلب میکرد و جالب بودن. روی هم رفته واقعا
فیلم خوبی بود و اگه به سینمای ژاپن علاقه دارید، به نظر من این فیلم، یه
Must see محسوب میشه.
8/10
--
Carnal Knowledge
1971
داستان دو دوست و روابط مختلفی که با زنهای متفاوت دارن. داستان ساده بود و
چیزفوقالعاده عجیبی نداشت اما پرداخت بعضی از صحنههای فیلم و بازیِ
بازیگرای اون صحنهها خیلی خوب به چشم می اومد. جک نیکلسون مثل همیشه خوب
کار کرده بود ولی چیزی که در کنار جک نیکسلون تو این فیلم توجه منو به خودش
جلب کرد، بازی خیلی خوب و تسلط بالای آن مارگارت بود. سکانسهایی که با
نیکلسون داشت رو واقعا میشه بهترین قسمتهای این فیلم دونست و دیالوگها و
فضای صحنههای بینشون جذابیت بالایی داشت. جالب اینکه یکی از صحنههای بین
نیکلسون و مارگارت یکهفته فیلمبرداریش طول کشیده اما خوب وقتی به صحنه
نگاه کنید، واقعا درک میکنید که چقدر خوب از آب در اومده و نتیجهای که ازش
انتظار داشتن، به دست اومده.
7.5/10
--
We’re The Millers
2013
داستان یه عده آدم که بخاطر معامله و انتقال موادمخدر از مکزیک به آمریکا
به قالبِ یه خانواده قلابی فرو میرن و سفر عجیبی رو شروع میکنن.
کمدی جالبی بود، بهتر از اونی بود که انتظارشو داشتم و صرفا به عنوان یه
فیلم سرگرمکننده واقعا خوب از آب در اومده. مسیر سفر و توجاده بودن
کارکترها و اتفاقای مختلفی که در حین اون سفر براشون میافته، مهمترین
نکات فیلم بودن. به نظر من آنیستون تو این فیلم نسبت بقیه کارای کمدی این
چندسالش بهتر کار کرده و درکنارش بقیه بازیگرا هم بخاطر موقعیتهای جالب و
خندهداری که توش قرار میگرفتن، توجه بیننده رو به خودشون جلب میکنن. روی
هم رفته قبل از دیدن فیلم، با دیدن لیست بازیگرا و خلاصه داستان، انتظار
یه کمدی معمولی و تا حدود زیادی خستهکننده رو داشتم ولی خوشبختانه این
اتفاق نیافتاد و به نظرم کمدی خیلی خوبی بود.
7/10
--
6.5/10
--
Blood and Wine
1996
فیلمی جنایی با بازی جک نیکلسون و جنیفر لوپز (!) همبازی کردن تو بازیگر
کاملا متفاوت و دور از ذهن تو چنین فیلم جنایی اونقدرا بد از آب درنیومده.
البته اینجا لوپز خیلی جوونه و از ظاهر خیلی خوبی برخورداره و بخاطر همراه
بودن با بقیه بازیگرای حرفهای فیلم، تونسته از پس نقش خیلی خوب بربیاد. جک
نیکلسون مثل همیشه خوب بود و بازم یه دیالوگهایی داشت که من فکر میکنم
عالی به نمایش در آوردنشون فقط از عهده نیکلسون برمی اومده. اما در کنار
نیکلسون مایکل کین هم خیلی خوب ظاهر شده بود. نکته جالب در مورد مایکل کین
تو این فیلم اینه که، اون بعد از بازی در Bullet to Beijing محصول 1996
تصمیم به خداحافظی از دنیای بازیگری گرفته بوده ولی با اصرار نیکلسون راضی
میشه به دنیای بازیگری برگرده. خود فیلم و داستان معمولی بود و چیزی که
واسم عجیب بود، استفاده از موسیقی بود؛ گاهی تو صحنههای خیلی معمولی، یه
موسیقی تُند و مرموز جنایی پخش میشد که کاملا بیننده رو از فضا دور میکرد.
حس میکنم هدف کار جناییتر کردن فضای فیلم بود ولی بهرحال هدف به سرانجام
نرسیده بود و حداقل برای من نتیجه برعکس داشت.
6.3/10
--
The Muppet Movie
1979
از اونجایی که The Muppets ــه 2011 واسم جالب بود، گفتم این فیلم رو هم یه
امتحانی کنم. فیلم خوب و سرگرمکنندهای بود ولی گاهی حس نصفهنیمه موندن
بهم دست میداد؛ بعضی از قطعات یا صحنهها رو دوست داشتم ادامه بدن یا
مثلا حس میکردم میتونستن بیشتر از نقطه پایان فیلم جلو برن. بهرحال کارکتر
کرمیت اینجا هم عالی بود و دلیلی اصلی جذابیت فیلم بود، مسیر سفرش،
آشناییش با بقیه کارکترها حس خوبی داشت و فیلم رو دیدنی کرده بود.
6.5/10
--
Call Me Madam
1953
موزیکالی معمولی با بازی دونالد اوکانر. چیز فوقالعاده خاصی نداشت و صرفا
برای ادامه دادن کارنامه اوکانر به نظر فیلم خوبی برای دیدن میاد. اوکانر
اینجا هم از چهره کمدی و استایل کمدی رقص خودش استفاده کرده بود و شاید بشه
بهترین سکانسش رو رقص کنار بادکنکها دونست. بجز اوکانر، بقیه بازیگرا رو
زیاد خوب ندیدم و داستان هم اونقدرا سرگرمکننده نبود. روی هم رفته اگه
بخوام فقط قطعات موزیکالش رو درنظر بگیرم، نمره 7 رو بهش میدم ولی بصورت
کُلی نمرهش پایین میاد.
6/10
--
The Girl Who Leapt Through Time
2006
عالی بود، یه انیمه سینمایی خیلی سرگرمکننده. موضوع خیلی جذاب سفرها و
جهشهای زمانی با استفاده از روند داستانی جالب و کارکترهای خیلی خوب. شاید
خیلیها با دیدن انیمیشن کار به اون ایراد بگیرن و از ضعف انیمیشنش بگن
ولی به نظر من تنها چیزی که انیمیشن داشت، متفاوت بودنش بود و اصلا کمکاری
یا ضعفی درش دیده نمیشد. نسبت به انیمههای امروزی کمی متفاوت بود ولی حس
نزدیکی خوبی رو بین بیننده و فضای انیمیشن ایجاد میکرد. شخصیتپردازی قوی
ماکوتو و همراهی طولانی که بیننده در طول انیمه باهاش داشت، خیلی خوب بود.
همراه شدن با اون تو ماجراجوییهای جهشهای زمانیش و روابطی که با دو
دوستش داشت، دبیرستانشون و اتفاقات کلیدی داستان، همه چیز به نحو عالی به
تصویر کشده شده بود. صحنه خوب خیلی زیاد داشت و خیلی از صحنههاش تو ذهنم
باقی مونده، صحنههایی که حرکت جهش زمانیش رو انجام میداد، جمع شدنشون تو
اون زمین بیسبال و تمرین کردنهاشون، فضای تخیلی بین جهشها، تخته سیاهی که
جمله "زمان منتظر هیچکس نمیماند" و ... دوبلورها هم جز نکات مثبت انیمه
بودن و درنهایت اینکه پایانبندیش هم واقعا خوب بود و حسابی راضیکننده
بود.
8.3/10
--
The Big Wedding
2013
با اینکه میدونستم قراره با چه فیلمِ ضعیفی روبرو بشم و خودم براش آمده
کرده بودم ولی بازم از اونچیزی که فکر میکردم، بدتر بود. کاملا خسته کننده و
خالی از کمدی خوب. حرف زدن راجع به کمدی خوب اونم تو چنین فیلمی، حالا
این بحث خودش میتونه کُلی خنده دار باشه! تنها نکته مثبت فیلم، همون دیدنِ
رابین ویلیامز تو 2 3 سکانس بود و دیگه هیچ چیز قابل توجهی نداشت. روی هم
رفته، حتی با پُرستاره بودنش هم ارزش دیدن رو نداره و از اون فیلمهایی
ــه که زیاد میشه به در و دیوار کوبیدش و ازش بد گفت.
4/10
--
The Panic in Needle Park
1971
داستان اعتیاد به هروئینِ ترکیب شده با عشق دونفر؛ فیلم خوبی بود، یه بازی
عالی از آل پاچینو و کیتی وین که نقش بابی و هلن و درگیری این دوکارکتر رو
دیدنی کرده بودن. صحنههای تزریق زیادی تو فیلم بود و با اینکه به محیط
فیلم فضای واقعیتری داده بود، ولی چون بعضیاشون طولانی بودن، یه مقدار
فیلم رو به سمت کسلکننده شدن هُل داده بود. ولی بهرحال فیلم خوبی بود و
داستان هم خیلی جالب جلو رفت و به پایان رسید. شباهتهایی هم به Requeim
For A Dream داشت و اگه طرفدار اون فیلم هستید، دیدنش رو پیشنهاد میکنم.
7/10
--
Madadayo
1993
آخرین فیلمِ کوروساوا به عنوان کارگردان. خیلی خوب بود، رابطه دوست داشتنی
و زیبای بین یک معلم و دانش آموزاش، احترامی که دانش آموزها با گذر
سالهای زیاد همچنان به معلمشون دارن، جشنهای تولدی که براش میگیرن،
خیلی خوب به نمایش کشیده شده بود. نیمه اول فیلم، نیمه بی نقص و لذت بخشی
بود ولی نیمه دوم یه مقدار با جهتی که داستان به خودش گرفت، مشکل داشتم و
به نظر من ضعف فیلم تو نیمه دوم اونه. البته پایان بندی خیلی خوب بود ولی
تا رسیدن به پایان بندی بالا و پایین زیادی رو توی فیلم میبینیم. در مورد
کارکترها این نکته برام جالب بود که بجای اینکه کارکتر سنسی، دانش آموزا
رو شکل بده، این دانش آموزا بودن که کارکتر سنسی رو به چشم بیننده وارد
میکردن و اهمیتش رو رخ میکشیدن! البته این رو نمیگم که Matsumura در نقش
سنسی خوب ظاهر نشده بلکه صرفا به نقشِ مهمی که بقیه کارکترها داشتن، اشاره
میکنم. روی هم رفته فیلم، حس خیلی خوبی داشت و مسلما ارزش دیدن رو داره.
7/10
--
The Croods
2013
خیلی سرگرم کننده بود، مسلما هدف سرگرم کنندگیش رو به راحتی پوشش داده
بود، سوژه جدید و انسانهای اولیه، محیط متفاوتش هم خوب بود. برخلاف بعضی از
انیمیشن های اخیر که بیننده بعد از دیدنشون حس میکنه تمام انرژی و فکر روی
نیمه اول اون انیمیشن گذاشته شده و نیمه دومشون سرهم بندی شده، نیمه دوم
این انیمیشن بهتر از نیمه اولش بود و تداوم خیلی خوبی در نگه داشتن جذابیتش
درطول انیمیشن داشت. واقعا انتخاب نیکولاس کیج به عنوان صداپیشه گراگ به
نظر من عالی بود، صدای خاصِ کیج همیشه واسم جالب بوده و اینجا تو یه محیط
انیمیشنی بازم خیلی خوب به نظر میرسه. بقیه دوبلورها زیاد به نظرم ویژه
نبودن و چیز خاصی ازشون تو ذهنم باقی نمونده. از همین الان هم شماره دومش
تایید شده، با توجه به پایان بندیش، میشه انتظارات خوبی از شماره دوم
انیمیشنش داشت ولی خوب هنوز زمان زیادی تا 2017 باقیه و باید ببینیم این
انیمیشن طی سال های آینده چطور عمر میکنه و ماندگاریش در چه حدیه.
7.2/10
--
The Cure
1997
خوب بود، یه مقدار به سلیقه من نمیخورد ولی تونستم به فیلم عادت کنم و روی
هم رفته لذت خوبی ازش بردم. نکتهای که یه مقدار منو اذیت میکرد، بیش از حد
طولانی بودن بعضی از سکانسهای فیلم بود که حس میکنم اگه کوتاه تر میبودن،
با فیلم خیلی بهتری روبرو میشدم. مثل بعضی از فیلمهای ژاپنی دیگهای که
دیدم، بازم کمبود موسیقی احساس میشد و وقتی اون سکانسهای کش دار و بی
موسیقی بودنشون رو درکنار هم بذاریم، یه مقدار جنبه منفی پیدا میکنه. اما
بهرحال، خودِ فیلم ترس خوبی داشت و به جای وارد کردن ترسِ واضح از طریق
سکانسهای دلهره آور، کارگردان تونسته بود با موضوع کُلی و نحوه پیشروی
داستان، ترس رو کُلی به درون بیننده منتقل کنه. این شاید مثبتترین نکته
فیلم از نظر من بود. Kôji Yakusho هم بازی خیلی خوبی داشت و چندتا از
فیلمهاش رو تو لیست دانلودم قرار دادم، امیدوارم فیلمهای دیگهش هم خوب
باشه.
6.5/10
4/10
--
Dreams
1990
مبهوت کننده صفت خیلی خوبی برای توصیف فضای این فیلمه. جدا تحت تاثیر محیط
فیلم قرار گرفتم، "رویاها" ــی کروساوا درست مثل یک رویا میمونه. (هرچند
خودِ فیلم مجموعه ای از رویاهاست ولی جمله خوبی برای اشاره به فیلمه.) تحت
تاثیر قرار گرفتن فضای فیلم رو اخیرا با دیدنِ Kotonoha no Niwa
خیلی عالی تجربه کردم، انیمه ای که حتی صدای شرشر آب هم روی بیننده تاثیر
میگذاشت و به راحتی غرق در خودش میکرد. اینجا و در فیلم Dreams هم همینطور
بود، کوروساوا به زیبایی هرچه تمامتر بیننده رو وارد لوکیشنهای مورد نظر
خودش میکرد. فیلم از لحاظ منظره ای و ظاهری یه فیلم به تمام معناست و وقتی
موسیقی سنتی و محلی ژاپنی و سنت و رقصهایی که به شکلهای مختلف وارد
صحنهها میشن رو در کنار این منظرهها قرار میدیم، حداقل من یکی رو
بینهایت راضی و محو در خودش میکرد. بین رویاهایی که به نمایش کشیده شد،
رویای اول و آخر بهترینها از نظر من بودن. رویای اول با اون بارونی که
بهمراه داشت و عجیب بودنش و رویای آخر و پیرمردی که در کنار آب روان
حرفهای دلنشینی میزد و البته بعدش اون رقص پایان فیلم که فوقالعاده بود.
- بودن اسکورسیزی جز بازیگرای فیلم هم در نوع خودش جالب بود.
7.5/10
--
The Witches of Eastwick
1987
فیلمی فانتزی، ترسناک با حضور نیکلسونِ بزرگ و سه تا از بازیگرای زنِ خوب
سینما. بیشتر از اینکه حالت ترسناکی داشته باشه، حالت فانتزی داشت و فضای
فیلم کلا برام عجیب بود و گاهی حتی فضای خندهداری رو تو فیلم میشد دید.
نیکلسون مثل همیشه خوب بازی کرده بود و دیالوگهای خیلی خوبی داشت، خصوصا
اواخر فیلم که یه مونولوگ عالی تو کلیسا داشت. اون حالات قیافه محو کنندهش
رو هم داشت و خصوصا با توجه به نقشی که تو این فیلم داشت و موقعیتهایی که
کارکترش درش قرار میگرفت، این نکات بیشتر به چشم میاومد. درکنارش، فایفر،
ساراندون، شر هم بد نبودن ولی خوب نقطه مثبت فیلم نیکلسون بود. داستان
فیلم از همون شروع واسم متفاوت بود و نمیدونستم قراره با چی روبرو بشم. روی
هم رفته، فیلم سرگرم کننده خوبی بود.
6.9/10
--
Olympus Has Fallen
2013
یک بار دیگه بهم ثابت شد که اکشن، یکی از نامحبوبترین ژانرها واسه منه. :خمیازه: بعد از دیدن فیلم میشه گفت: Olympus Has Fallen" has fallen"
یا یک جمله به همین شکل و شمایل! بازیگرای خوبی داشت، Butler که به کارای
اکشن خیلی خوب میخوره، مورگان فریمن پا به سن گذاشته و Eckhart که اینجا در
نقش رئیس جمهور ظاهر شده. بازیگرا تو دید اولیه به نظر خوب میرسن ولی
موضوع و داستان فیلم کاملا خسته کننده و خمیازه آور بود! هرچقدر که فیلم
جلوتر میرفت، به جای کنجکاو شدن در مورد پایان بندی، به فکر فست فوروارد
کردن صحنهها میافتادم. حمله تروریستی، غرور ملی، صحنههای اکشن و ... هیچ
کدوم به خوبی نمایش داده نشده بودن. فکر کنم تا همینجا کافی باشه و اینو
رسونده باشم که نظر منفی راجع به فیلم دارم و معمولا طولانی نظر ندادن راجع
به فیلمی که موردپسندت واقع نشده، فکر بهتری ــه.
5/10
--
The First Time
2012
رمنس نسبتا خوبی داشت، شروع رابطه جالب بود و تو ادامه باورپذیریش رو یه
مقدار از دست داد. از لحاظ داستانی قابل پیشبینی بود و بازیگری هم تو سطح
معمولی قرار داشت ولی روی هم رفته واسه کسایی که ژانر رمنس رو بیشتر از
بقیه ژانرها میپسندن، فیلم خوبیه و راضی کننده ست.
6/10
--
Taboo | Gohatto
1999
من اونقدرا سامورایی بین نیستم و فیلمهای سامورایی زیادی رو ندیدم. این
فیلم رو هم بخاطر کیتانو دیدم. اولین فیلمی بود از ناگیسا اوشیما میدیدم.
فیلم فضای آنچنان سنگینی نداشت و میشد داستان رو به راحتی دنبال کرد.
موسیقیش خوب بود ولی داستان اونقدرا جذب کننده نبود. داستان در مورد
پیوستن کانو به شینسنگومی و رابطه ای هستش که بخاطر زیبایی ظاهریش با بقیه
افسرها و شاگردها پیدا میکنه. قتل های که رخ میده و ...
دیدن یه فیلم با محیط کاملا سامورایی واسه من همیشه به نظر امیدوارکننده و
خوب میاد چون وارد شدن به چنین فضایی رو دوست دارم ولی تو این فیلم، وقتی
داستان این فیلم رو کنار بقیه موجودیات قرار میدیم، شاید یه مقدار زننده
بشه. بازیگری فیلم قوی ترین نکته اون بود، کیتانو در قالب یک مربی و افسر
شینسنگومی خیلی خوب ظاهر شده بود و دیالوگهای خوبی هم داشت. افسری که تلاش
میکنه زیردست های خودش رو به درسنی تربیت کنه. داستانهای حاشیه ای که
وجود داره. مثل مبارزه کانو و توشیرو و اینکه هیجیکاتا (کیتانو) کانو رو
قویتر میدونه و به خوبی نمایش داده میشه. Matsuda در نقش کانو اونقدرا
بازی چشمگیری نداشت و به نظر من بیشتر این ظاهرش بود که کارکتر و نقش کانو
رو ساخته بود. در عوض Tadanobu Asano در نقش توشیرو واقعا عالی بود و حتی
میمیک های صورتش تو بعضی از صحنه ها جالب توجه بود.
اما از نظر کلی که بخوام به فیلم نگاه کنم، حس میکنم فیلم بدی رو برای شروع
دیدن کارهای ناگیسا اوشیما انتخاب کردم (البته کاملا اتفاقی و بخاطر
کیتانو بود) شاید در آینده بتونم یکی دیگه از فیلمهاش رو ببینم. یه چیز
حاشیه ای راجع به فیلمی که دیدم، زبان اصلی فیلم ژاپنی بود ولی دوبله
وحشتناک چینی (؟) رو داشت. فکرشو بکنید، هر ثانیه که یکی از دیالوگ ها گفته
میشه، در همون ثانیه زنی دیالوگها رو بلند بلند به زبون دیگه ای تکرار
میکنه. از اون سبک دوبلههای عجیب و ناخوشایند. روی هم رفته فیلم بدی نبود
ولی انتظار بیشتری ازش داشتم.
6/10
--
Boiling Point
1990
فیلم خوبی بود. کیتانو بازم یه یاکوزای متفاوت رو تو این فیلم نشون میده و
بیننده رو کاملا به محیط یاکوزایی وارد میکنه. شباهتی که بین این فیلم و Kids Return
وجود داشت این بود که، تو هر دو فیلم به صحنه های ورزشی که وجود داره، سخت
پرداخته شده و سکانسهای زیادی صرف وارد کردن بیننده به فضای بازی ورزشی
که کارکترها در حال بازی کردن هستن، میشه. کار ممکنه به جایی برسه که وقتی
اون سکانس کش دار به پایان میرسه، بیننده خواهان برگشتن به همون سکانس قبلی
بشه. خوبی سکانس های کش دار کیتانو اینه! با تموم شدنشون بازم بیننده
میتونه اونا رو درخواست کنه. نسبت به فیلمهای دیگه کیتانو، موسیقی کمتری
داشت، خیلی کمتر! من دوست داشتم بیشتر از این به موسیقی تو این فیلم بها
میداد. درسته، سکانسهای بیسبال و لبِ ساحل و چندنمونه سکانس دیگه با سکوت
خیلی عالی از آب در اومده ولی حس میکنم وجود موسیقی بعضی جاها به بهتر شدن
فضا کمک زیادی میکرد. بهرحال استایل ساکت فیلمهاش حفظ شده بود و باید
باهاش کنار اومد.
مثل همیشه یک جور شوخی خاص تو فیلمهاش وجود داره. نیمه اول هم کمدی داشت،
مثل سکانس روبروییشون با ماهیگیر ولی به نظر من کمدی اصلی فیلم، از نیمه
دوم شروع میشه، جایی که کارکتر Uehara با بازی کیتانو وارد فیلم میشه، گیر
دادنش به دوس|ت دخترش و پست گردنیهایی که به اون میزنه، سکانس بستنی
خوردنشون و سکانس شاهکار کارئوکی و ... یک نمونه سکانس خاص که در مورد این
فیلم دوست داشتم به این شکل بود که ما موتوری رو میدیدیم که به یه جوون بی
گواهینامه تحویل داده میشد و لحظاتی بعد تصویر قطع میشد و همون جوون رو تو
یه تصادف رانندگی میدیدیم. یا وقتی که اون دار و دسته اوباش و لات دنبال
ماساکی که روی موتوره میرن و اتفاقی به پشت ماشینی میخورن. لحظاتی سکانس
حرف زدن راننده ماشین با لاتها رو میبینیم و بعد از اون یهو با صحنه زخمی
بودن راننده روبرو میشیم. این دو نمونه جز مثالهای جالب مورد نظرم بود.
کاری که کیتانو میتونه با بیننده انجام بده اینکه که، تو یک لحظه میتونه
بیننده رو عاشق یا متنفر از فیلم کنه. پایان بندی این فیلم چنین حالتی
داره. تمام فیلم یک طرف و پایان بندی اون هم یک طرف. ممکنه بیننده عاشق
تمام لحظه های فیلم باشه و با پایان بندی کوچکترین ارتباطی برقرار نکنه.
برای من پایان بندی، حس متفاوتی داشت و اونو دوست داشتم. مثل بعضی از
فیلمهای کیتانو یه مقدار گنگ بود و باید برداشت خودتو از پایان بندی داشته
باشی. ولی خوب این چیزی که کیتانو رو، کیتانو میکنه! اینکه میتونه اینجور
با ذهن بیننده بازی کنه و اونقدرا نگران بهم ریختن ریتم فیلم نیست.
7.5/10
--