M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

N55 - Come and See - 1985

My Movie Challenge - 55 -  Come and See - 1985


تاریخ تماشا : 1403/05/30




فیلم خوفناکی بود. از لحاظ صحنه‌های جنگی و وقایعی که رخ می‌داد و سطح هولناک بودن هرچیزی که روی صفحه نمایش در می‌اومد، زمخت‌وارانه و با نهایت جسارت ابایی از چنگ انداختن به بخش دلرحم مخاطب خودش نداشت و دل آدم رو ناخودآگاه به درد می‌آورد. گرچه در مورد من، معمولاً سخت می‌تونم با چنین فیلمی ارتباط بگیرم و یه مقدار برای سلیقه‌ام زیادی دارک و دور از لمسه و اینجا هم خیلی ارتباط نگرفتم و ترجیح می‌دادم بعضی‌ صحنه‌های کش‌دار رو رد کنم و زیاد مشغول تلاش برای انس گرفتن با اثر نشم.


ولی تاریکی و سیاهی جنگ رو به خوبی میشد در دل این فیلم دید و اینکه چقدر یاس و ناامیدی رو میشه به خوبی توی عالم سینما به تصویر کشید. به پایان رسیدن چیزها و افراد عزیزی که آدم هیچگاه دیگه نمی‌تونه تو طول زندگیش کنار اونا باشه یه مقوله واقعاً وحشتناکه که این فیلم به خوبی از عهده نمایشش بر اومده بود. (5.9/10)

N54 - Hannah and Her Sisters - 1986

My Movie Challenge - 54 -  Hannah and Her Sisters - 1986


تاریخ تماشا : 1403/05/28




داستان مردی به نام الیوت که ناخواسته به خواهر زن خودش علاقمند میشه و ... یه سری سناریوهای دیگه که در طول فیلم بوجود میاد.


چه فیلم زیبا و دلنشینی بود. خب، حالا  این جمله من رو خیلی قاطعانه در نظر نگیرید، چرا که بهش ایراداتی هم وارد می‌دونم. حداقل از دیدگاه من اینطور به نظر رسید که بخشی از سناریوی فیلم، زائد بود. بیشتر حرفم با سناریوی فرعی داستان مربوط به کارکتریه که وودی آلن بازی می‌کرد و در عین اینکه باقی فیلم فوق العاده دلچسب بود و دیالوگ‌ها حرف نداشت ولی حس می‌کردم حضور داستان فرعی شخصیت میکی اصلاً به فیلم نمی‌خوره و حس می‌کردم صرفا بهونه‌ای بوده که وودی خودش هم توی فیلم بازی کنه. جدا از این موضوع که خیلی باب میلم نبود و همش لحظه شماری می‌کردم که به سناریوی اصلی یعنی داستان لی، هانا و الیوت برگردیم، باقی فیلم بسیار جالب توجه بود و بار دیگه تفکر من رو نسبت به کارهای وودی آلن تغییر داد. این فیلم رو شایسته تحسین می‌دونم و ارزش بارها دیدن رو داره.


گرچه که باز هم بخوام جزئی تر بهش نگاه کنم، حس می‌کنم سناریوی علاقمند شدن به خواهر زن، سناریوی مریضی بوده و گرچه که رخ میده و نمیشه گفت دور از واقعیته و شاید بنیان خانواده های مختلف چیزهای بدتری رو هم تجربه کرده باشه و نه اینکه من خیلی پاستوریزه باشم و چنین سناریویی روی ذهنم بد جلوه کنه، نه. صرفاً با دیدن این سناریو، داستان‌های دخترخوانده‌های واقعی وودی آلن جلوی چشمم رژه می‌رفتن و با خودم می‌گفتم که موقع نوشتن این فیلمنامه چی توی سرش می‌گذشته.


هرچقدر می‌خوام به حواشی نپردازم ...


ولی خب، فرای همه چیز، فیلم بسیار سرگرم‌کننده و باحالی بود. بازی مایکل کین رو طبق معمولِ کارهای دیگه پسندیدم، نمی‌دونستم بخاطر این فیلم اسکار گرفته و نظر خاصی در این باره ندارم. صرفاً از بازیش لذت بردم و به نظرم اینجا ارتباط ملموسی با هانا و لی داشت. و البته که بازی میا فارو و باربارا هرشی هم در نوع خودش شایسته ستایش بود. تیم بازیگری روی هم رفته چیزی کم نداشت و جز نکات مثبت فیلم به حساب می‌اومد. ولی نکته تعجب برانگیز ماجرا برام اینه که چرا بین این بازیگرها دایان ویست برنده اسکار توی نقش مکمل زن شده بود و حقیقش من که چیز اعجاب انگیزی توی بازی ویست ندیدم. اتفاقاً یه جورایی هم زیادی از حد معمولی بود. 


روی هم رفته به نظرم این فیلم ارزش دیدن و وقت من رو داشت و از دیدنش لذت بردم. (7.5/10)

N53 - How to Steal a Million - 1966

My Movie Challenge - 53 -  How to Steal a Million - 1966


تاریخ تماشا : 1403/05/25



بیشتر از اینکه مشتاق دیدن هپبورن باشم، مایل بودم اوتول رو بسنجم ولی در نگاه اول متوجه شدم که هپبورن اون حالت همیشگی و یا مثلا زیبایی فیلم‌های دیگه.اش رو نداره. نمی‌دونم چه تغییری کرده بود و جریان چی بوده ولی هرچی که بود یه حس متفاوتی درونش می‌دیدم. لزوما تاثیر خیلی منفی و بدی روی فیلم نداشت و فیلم بطور کلی فیلم بسیار باحال و سرگرم‌کننده ای بود و اگه بخوام یه لیست از فیلم‌های کلاسیک مثال بزنم که عمر خوبی داشتند، حتما این فیلم رو توی اون لیست می‌ذارم.


پیتر اوتول اینجا یک طبع دلربایی و خوش زبونی بخصوص نشون میده و طبق معمول با قدرت بیان خوب خودش بیننده رو پای کار نگه میداره. به نظر من هپبورن و اوتول حداقل توی این فیلم زوج خوبی رو تشکیل داده بودن ولی خب گرچه که برخی کلیشه‌های معروف سینمایی یکم روی ذهن آدم می‌ره. مثلا صحنه بوسه کارکترها طبق معمول کارهای کلاسیک یکم غیرطبیعی به نظر می‌رسید و حس رومنس رو کمی عجق وجق نشون میداد و یا مثلا از گیج و منگ شدن هپبورن بعد از هر بار بوسیده شدن خیلی مضحک به نظر می‌رسید ولی اگه بتونید این جور عنصرهای کلاسیک و از دور خارج شده رو کنار بذارید، فیلم واقعا فیلم مفرح و دلخوش کننده‌ایه و ارزش دیدن رو قطعا داره.


و درباره کارگردان هم اینطور بگم که مثل باقی کارهایی که ازش دیده بودم، سطح کیفی فیلم در سطح بالایی بود و هرچه بیشتر از بیلی وایلدر ببینید متوجه میشید که چرا اینقدر ستایش میشه و یک کارگردان عالی و مطرح به شمار می‌ره. نوع داستان پردازی و پیشروی فیلم‌هاش واقعا دلنشینه و کمتر پیش میاد که شما رو به سمت و سوی کسالت ببره. (7/10)

N52 - The Bikeriders - 2023

My Movie Challenge - 52 -  The Bikeriders  - 2023


تاریخ تماشا : 1403/05/25






شاید خیلی روراست و واضح بخوام بگم، تنها عاملی که باعث شد کل فیلم پیش برم و دست از دیدن فیلم نکشم، جودی کومر و نوع ایفای نقش و ادای دیالوگ‌هاش بود که برام فوق العاده دوست داشتنی و دلنشین بود. حقیقتش یادم نمیاد کجا این بازیگر رو دیدم ولی با دیدن این فیلم حسابی وارد دایره توجه من شد و از این به بعد حواسم به اون و کارهای جدید و قدیمی اون خواهد بود. به نظر من به شکلی عالی تونسته بود نقش خودش رو دربیاره و حتی کشش خوبی به فیلم داده بود.


در حالی که بازیگرهای دیگه مثل تام هاردی همون حس و حال تکراری و همیشگیشون رو داشتن و من واقعا از حضور و نوع بازیشون خیلی لذتی نبردم و نهایتا از نظرم معمولی و کلیشه‌ای بودند. تام هاردی که همه جا همین کارکتر رو بازی می‌کنه و واقعا من همیشه موندم چرا مدح و ستایش میشه و شاید صرفا سلیقه من با نوع بازیش همخونی نداره. هرچی که بود فیلم یه ورژن بسیار ضعیف تر از Sons of anarchy بود و چیز قابل توجه ای نداشت. (5.5/10)

N51 - The Falcon and the Snowman - 1985

My Movie Challenge - 51 -  The Falcon and the Snowman  - 1985


تاریخ تماشا : 1403/05/24





داستان دو رفیق که طی اتفاقاتی شروع به فروش اطلاعات محرمانه و کشوری به شوروی می‌کنند و همینطور بیشتر و بیشتر پیش میرن و ...


همیشه برام سوال بود که چرا شان پن اینقدر تو دنیای واقعی دنبال سیاست و بازی‌های سیاسیه و حالا که مدتیه آثارش رو می‌بینم متوجه شدم که اون علاقه زیادی به سیاست داره و گرچه که این مسئله باید برام واضح می‌بود ولی بازم وقتی می‌بینم حتی تو انتخاب آثار سینماییش هم دقت می‌کرده که یک اثر سیاسی خوب انتخاب کنه، بیشتر این نکته برام تثبیت میشه که این کلا سرش میخاره واسه سیاست. بهرحال انگار یک جور قهرمان سیاسی بودن واسه پن یه چیز خواستنی بوده و هست.


فیلم بدی نبود؛ یکم سطحی و نه چندان پرکشش ولی چند نکته خوب داشت که بخاطرش میشد فیلم رو تا انتها دید. مثلا نقش متفاوت شان پن و نقشی که به عنوان یک مواد فروش ایفا می‌کرد برای من جالب بود و متفاوت با دیگر نقش‌های اون بود. کلاً شان پن خوب بلده نقش های مختلف رو متفاوت ایفا کنه و تو این جنبه میشه گفت که وسعت کار جالب توجه ای داره. بجز اون، داستان وطن پرستانه فیلم و اینکه ببینیم به کجا منتهی میشه و اینکه آیا وطن پیروز میشه یا نه!! و روی هم رفته فیلم تا حدودی خمیازه آور بود ولی من تا آخر دیدم و دلم خواست این رو از لیست کارهایی که دیدم خط بزنم. (5.5/10)

N50 - Venus - 2006

My Movie Challenge - 50 -  Venus  - 2006


تاریخ تماشا : 1403/05/20






داستان یه بازیگر پیر که حالا دیگه توان گذشته رو نداره و تو کارهای پیشنهادی بهش نقش های پیر و مریض بهش میرسه و طی اتفاقاتی با دختر جوونی آشنا میشه و رابطه ای بخصوص بین اونا شکل می گیره.


این فیلم ادای دین زیبایی به پیتر اوتول بود. مطمئنم نویسنده فیلمنامه اختصاصی این فیلم و نگارش متن اون رو با در نظر داشتن پیتر اوتول به رشته تحریر در آورده و بعید می‌دونم کس دیگه ای برای نقش اصلی اون در نظر داشته. هر چه که بود، حضور اوتول در اوج پیری و حالا فرتوت بودنش و در عین حال تلاش برای حفظ صلابت بیان و ادای دیالوگ‌هاش دیدنی بود. و البته که باور من نسبت به اینکه توی هر سنی میشه به عنوان یک بازیگر ارائه ای قوی داشت و خوب بازی کرد، محکم تر شد. شما اوتول هم باشید میتونید نقش یک پیرمردی که به زحمت راه می‌ره و به زحمت حرف میزنه رو به شکل زیبایی در بیارید. اینجا هم اوتول به شکلی دلپذیر تونسته بود نشون بده که هنوه  اون بازیگریه که میشه نوع بیان و جذبه‌اش رو پسندید و مدح و ستایش کرد. 


جدا از پیتر و حضور خوبش، بازی جودی ویت‌تیکر واقعا خوب بود؛ بازیگری که من فکر کنم آشنایی قبلیم باهاش توی دکتر هو بود و اونجا حسابی نوع بیان و استایل و زیباییش رو دوست داشتم. حالا اینجا در نقش یک دختر تازه از روستا اومده و تقابلی که با اوتول داشت، به بهترین نحوه خودش رو به رخ کشیده بود. میدونم عجیب به نظر می رسه ولی من نوع علاقه عاطفی و معنوی شخصیت موریس به ونوس رو دوست داشتم؛ دلم می‌خواست ساعت‌ها همین شکلی توی سکوت و بازی‌های عاشقانه‌شون بمونن، و موریس نقل قول های ادبی رو واسه دختر داستان بخونه و با هم رستوران برن و سعی کنن با هم ارتباط بگیرن گرچه که توی قالب دیگه این موضوع منحرفانه به نظر میرسه ولی اینجا موریس با بازی اوتول به شکل زیبایی تونسته بود در عین منحرف بودن، معصومیت رو هم به علاقه موریس به ونوس تزریق کنه و این یه چیز شگفت انگیز بود. من لحظاتی مردد میشدم و میگفتم «نکنه الان قراره این صحنه معصومیت فیلم رو خراب کنه و موریس کاری کنه» ولی بعد باز خلاف تصورم پیش می‌رفت و می‌دیدم که نه، هنوز جوهره فیلم سر جاش باقیه. و من از این مسیر لذت بردم.


و گرچه که تو ادامه و توی نیمه دوم کمی قضیه فرق کرد و من احساس کردم شاید روح فیلم داره لطمه دار میشه ولی بعد دوباره از یک جایی موضوع سر و سامون پیدا کرد و آرامش به دل من که مخاطب فیلم بودم برگشت و دوباره تونستم موریس و ونوس رو دوست داشته باشم.


و این احساس بی نهایت خاصی که از ارتباط این دو می‌گرفتم، برای من خواستنی و دوست داشتنی بود و دلم می‌خواد تبلور چنین احساسی رو ندیده نگیرم و باز هم اون رو توی لیست احساسات سینمایی خاص قرار بدم و بگم که چقدر خوبه که سینما می‌تونه هنوز روی دل من چنین اثر محسوسی داشته باشه و من بخاطر همینه که سینما رو ستایش می کنم. این فیلم هم قدرت انتقال و قدرت بیان داشت و من شنیدم و دریافت کردم. (7/10)

N49 - A Heart in Winter - 1992

My Movie Challenge - 49 -  A Heart in Winter - 1992


تاریخ تماشا : 1403/05/17





فیلم دلنشینی بود و نه که لزوما باب میلم پیش رفته باشه ولی یه سری عنصرهای درون فیلم رو  دوست داشتم. مثلا بازی و سیمای امانوئل برت که فکر نکنم تا بحال دیده باشمش و یا اگه دیدم توجه ای بهش نکرده بودم، برای من واقعا دوست داشتنی بود. به حدی که فورا بعد از پایان فیلم سراغ دانلود چند کار دیگه از این بازیگر رفتم. گرچه که بعد با دنبال کردن وضعیتش تو دنیای واقعی یکم تاسف خوردم که خودش رو اسیر عمل های جراحی زیبایی ناموفق کرده و این زیبایی خدادادی رو به این شکل هدر داده ولی خب اونش به من مربوط نیست و چیزی که من مایلم ازش بیشتر ببینم، اینه که در دهه ۸۰ و ۹۰ چه فیلمهای خوب دیگه‌ای بازی کرده و به عنوان یک فیلم فرانسوی عاشقانه مهره سنگین و زیبایی واسه این فیلم محسوب می‌شد و دوسش داشتم.

حالا که حرف از انتخاب بازیگر فیلم هست، من درک نمی‌کنم چرا باید دو تا بازیگر مسن رو واسه نقش مقابل این بازیگر زن انتخاب کنن. و البته که چون فیلم فرانسوی هست، نباید خیلی تعجب کنم و باید نسبت بهش پذیرش داشته باشم. ولی به نظرم تو انتخاب بازیگرای مرد داستان میشد بهتر عمل کرد ‌. لزوما معنیش این نیست که دو بازیگر مرد داستان ضعیف بودن ولی دلم میخواست تناسب سن بهتری رو توی رابطه رومانتیک فیلم ببینم. بهرحال که گاهی ذهنم تو حین فیلم های باهام بازی می‌کرد و نمی‌ذاشت درست متمرکز بمونم.

جدا از اون مورد، فیلم خوب و جالبی بود. در حدی که دلم خواست بیشتر سینمای دهه ۹۰ فرانسه رو اکتشاف کنم و بیشتر از فرانسه فیلم ببینم. و گرچه که بعضی از عنصرهای یک فیلم فرانسوی شاید برام نامتعارف به نظر برسه ولی همین دور شدن مقطعی از هالیوود هم می‌تونه نکته مثبتی باشه و بجاش سینمای غیرقابل پیش‌بینی و متفاوتی رو دنبال می‌کنم. 

داستان فیلم خیلی شگفت انگیز نبود ولی در حد یکبار ارزش دیدن رو داشت و دلم می‌خواست بدونم انتهای ماجرا چی میشه و در نهایت با پایان داستان مشکلی نداشتم. خصوصا شات و سکانس های پایانی به حالت بخصوص و عاشقانه ای فیلمبرداری شده بود که من تونستم باهاشون حس خوبی بگیرم. (6.8/10)

N48 - The Proposition - 2005

My Movie Challenge - 48 -  The Proposition - 2005


تاریخ تماشا : 1403/05/16




دورنمای فیلم خیلی خوب به نظر می‌رسید؛ فضای وسترن که دوست دارم، نمره خوب، بازیگرای جالب و ... اما به راحتی مهم‌ترین چیزی که از همون ابتدا چشم من رو گرم خودش کرد و مشتاقانه من رو پای اثر نشوند، این بود که دیدم نویسندگی فیلمنامه به عهده نیک کیو بوده. نیک کیوی که سال‌هاست جز 5 خواننده برتر منه و همیشه تو دل جاده و خصوصاً زمان شب، وقتم رو صرف شنیدن آثارش می‌کنم و آلبوم آخرش Ghosteen جز بهترین آلبوم‌های عمر من بوده. بخاطر همین ناگفته پیداست که من نگاه خاصی به این فیلم داشتم و دلم می‌خواست فیلم خوبی باشه. قبلاً شنیده بودم که نیک یه فیلمنامه واسه گلادیاتور 2 هم نوشته بوده ولی اون فیلمنامه پذیرفته نشده بوده و خیلی کنجکاوم بدونم که اون فیلمنامه چه داستانی رو در بر داشته. خصوصاً بعد از دیدن این فیلم که از نظرم واقعاً فیلم خوبی بود.


داستان و فضای فیلم زمختی جذابی داشت و دل بگیر پیش می‌رفت. شخصیت‌ها و تعاملشون رو دوست داشتم ولی یه چیزی که روی ذهنم رفت این بود که چقدر صدا و سیمای ری وینستون شبیه راسل کرو بود؛ تن صداش بدجور من رو یاد راسل می‌نداخت و همش تو ذهنم میومد که نیک با راسل دوسته و اصلاً شاید این نقش رو واسه راسل کرو نوشته بوده و به هر دلیلی میسر نشده. نمیدونم، باید برم تحقیق کنم که ببینم حدسم درسته یا نه. بهرحال جدای از این نکته، باقی بازیگرها رو دوست داشتم، دنی هیوستون و گای پیرس حسابی به نقش‌هاشون می‌خوردن و فیلم رو جذبه بخشیدن بودن و روی هم رفته دیالوگ‌ها و روند پیشبرد داستان رو هم دوست داشتم و  به نظر فیلم دیدنی و باحالی بود. (7/10)


دانلود و تماشای فیلم  The Proposition