و بالاخره اپیزود آخر .. اپیزودی که به قدرت اپیزودهای قبلی نبود ولی میشه
گفت پایان بندی رضایت بخش بود و آکوا داره به سمت درخششی که تمایل داره
داشته باشه گام برمی داره؛ خصوصا با اجرای شعری که تو انتهای اپیزود داشتیم
همه چیز رنگ و روی بهتری گرفت و وداع قشنگی رو با کارکترهای انیمه داشتیم.
13 اپیزود تمام رو صرف شخصیت پردازی و تشکیل دادن گروه آیدولیمون کردیم و
این نشون میده برنامه هایی در راهه؛ هنوز بحث لاو لایو بر سرجاشه و باید
واسه رسیدن به اون جایگاه بزرگ تلاش کنیم. رسیدن به اون نقطه، حالا با این
پرداخت صحیح به کارکترهای انیمه می تونه به زیبایی انجام بگیره و خوبی
جریان این خواهد بود که با تک تک کارکترهای آکوا آشنا هستیم و باهاشون انس
داریم.
قبلاً از ترس گفته بودم. اینکه ممکنه سری ضعیف تر از سری قبلی باشه.
و شاید بود .. اما اصلاً فکر می کنم نباید این دو رو با هم مقایسه کرد.
سانشاین به نوع دیگه ای خوب و سرگرم کننده بود و من تونستم با اعضای گروه
به خوبی خو بگیرم و باهاشون همراه بشم. به عنوان مترجم حسابی از ترجمه این
اثر لذت بردم و هر هفته هم با دوست خوبم، علی سر اپیزود گفتگو می کردیم و
از اینکه این انیمه داره به روندی دچار میشه حرف میزدیم. هر دو به این باور
هستیم که انیمه روند خوبی داشت و تونست راه خودشُ از میوز و انیمه لاو
لایو قبلی جدا کنه و این همون نکته ای هست که ترس رو از دل ما میپرونه ...
ما به عنوان طرفدارای سری از اینکه چنین اتفاقی افتاده و چنین ذهنیتی به
وجود اومده خوشحالیم.
از پایان سری ناراحت نیستم. بطرز عجیبی مطمئنم که انیمه با قدرت برمی گرده و
فصل دومی براش تایید میشه. فقط صبر کنید و فروش کار رو ببینید؛ لاو لایو
یکی از محبوب ترین سری های تابستان بود .. شاید نه در ایران ولی در ژاپن و
شاید جاهای دیگه سری محبوبیت فوق العاده بالایی داره و من یکی که منتظرم هر
لحظه خبر تایید فصل بعدی از راه برسه .. این یه تضمینه!
حرف آخر اینکه دلم برای بامزه بازی تک تک کارکترهای انیمه تنگ میشه :
زوراماروی عزیزم، روبیِ فوق کاوایی، ریکوی نازنین، کانان با وقار، ماری پر
از شیطنت، دایای پر شور، یوهانه تو هپروت، یویی که هر هفته بهتر شد و حتی
بهش تمرکز خاصی هم داشتیم و البته چیکا، رهبر گروه که با اینکه تو ابتدا
کلیشه ای به نظر میرسید ولی تونست به مرور زمان جای خودشُ پیدا کنه.
صحنههایی از اپیزود آخر :
- زوج فراموش نشدنی هانامارو و روبی :
- اپیزود آخر مادر چیکار رو بهمون نشون داد .. چقدر جوون به نظر میرسید :
- و اجرای آخر گروه :
دوستی ها محکم شد. راه رسیدن به لاو لایو هموار شد.
همه چیز آماده ست!
قسمت 11 : با اینکه داستان خیلی به جلو حرکت نکرد ولی یه اتفاق مهم
افتاد و اونم بهتر پرداختن به شخصیتی مثل یو بود که کمی کمرنگ به نظر
میرسید. در کنار یو یوهانه هم همین حسُ داره و باید کمی بهش بها داده بشه
ولی یو چون دوست چیکاست قطعاً نیاز به توجه داشت. نکته جالب اینه که یو یکی
از محبوب ترین کارکترهای آکوا بین هواداران انیمه ست، چیزی که من فکر نمی
کردم اینطور باشه و این تمرکز مطمئناً به دل خیلی ها خوش اومده. منم از
لحظات خاصی که از یو دیدیم حسابی لذت بردم. چه لباس ملوانی پوشیدنش، چه
تصورات یوری وارش از جریان صحبت با چیکا و یا چه صلح و آشتی خوبی که با
چیکا تو انتهای اپیزود داشت. همه چیز لذت بخش بود.
انتهای اپیزود هم یه اجرای فوق العاده خوب داشتیم. که با پیانو زدن ریکو در شهر دیگه ای تلفیق شده بود و قشنگ از آب در اومده بود.
روی هم رفته اپیزودی متمرکز به دوستی و دلگرم کننده داشتیم. اینکه چطور
میشه از احساس دوری یک دوست به صمیمیت برگشت و اینکه گاهی احساساتی که ما
داریم چیزی نیست که واقعاً در حال اتفاقه و عمق بیشتری در جریانات دور و
برمون نهفته ست. اما اینجا بحث کار تیمی هم به فضا اضافه شده بود که نشون
میداد داشتن یک دوستی خوب همیشه به ریتمی با ثبات تر کمک می کنه و خب ...
اپیزود نکات ریز و قشنگ زیادی از کارکترهای مختلفمون داشت که اونُ یه
اپیزود دیدنی می کنه .. لاو لایو مثل هیمشه به اکثر کارکترها در طول یک
اپیزود اهمیت میده. کاری که با داشتن 9 کارکتر اصلی کاری مشکل به نظر
میرسه!
صحنههایی از قسمت :
- چیکا با لباس ملوانی :
- ماری نقش خوبی تو فهموندن جریان به یو داشت :
- خیالات یو عالی بودن :
+
قسمت 12 : نقطه چرخشی بزرگ برای گروه آکوا از راه رسید.
می پرسید از چه لحاظ؟ از این لحاظ که آکوا تونست مسیری برای خودش پیدا کنه و
از دنیای دنبال کردن جا پای میوز خارج بشه. تفکرات کل گروه بخاطر نگاه
چیکا که حالا به معنای واقعی رهبر گروه به نظر میرسه عوض شد و حالا اونا
بدون نیاز به داشتن پوستر گروه میوز تو اتاقشون می تونن به راه آیدولی
خودشون ادامه بدن. لحظه محو شدن پوستر گروه میوز از اتاق چیکا یه لحظه
احساسی واسه من بود .. هم نوستالژیک و هم امید به آینده و اینکه حالا یه
گروه آکوای عالی رو خواهیم دید. تکیه کردن به میوز چیز بدی نبود و گاهی به
گذشته ارجاع می گرفتیم ولی باز هم فکر می کنم سانشاین نیاز به رفتن به
دنیایی جدید داشت که تو این اپیزود این اتفاق افتاد و حالا میشه با اطمینان
گفت که آکوا آماده رفتن به درون مسابقات لاو لایوه .. فقط باید تمرین و
تمرین کنند و آماده بشن.
در توکیو گفته شد که چیزی از میوز باقی نمونده. این شفاف سازی کمی دلم رو به درد آورد ولی خب 5 سال گذشته و ... طبیعیه!
ادای احترام لازم رو داشتیم و بعد اون صحنه فوق العاده اتفاق افتاد .. جایی
که حلقه اتحاد آکوا شکل گرفت و روحیه درون تک تک کارکترهای انیمه موج زد
.. نوع خوشحالی و پریدن به هوای بچه های آکوا واقعاً شوق و ذوق رو به آدم
تزریف می کرد .. یکی از محبوب ترین صحنه های این فصل من این صحنه بود ..
جایی که چهره آکوا رنگ گرفت و تمام کارکترهایی که در طول این 12 اپیزود
شناختم به هوا پریدند و چهره بشاشی به خودشون گرفتن.
صحنههایی از قسمت :
- صحنه اتحاد و همدلی گروه آکوا :
+
- دختر کوچولویی که شبیه به هونوکا بود :
- ادای احترام آکوا :
- یکی از صحنه های بامزه ماری. این دوتا چه زوج خوبی میشن :
- و محو شدن پوستر از اتاق چیکا ، یه پایان بندی عالی :