My Movie Challenge - 02 - Rio Bravo - 1959
تاریخ تماشا : 1403/02/24
ساعت تماشا : 07:00 الی 10:00

دین مارتین و جان وین توی یک فیلم وسترن! به به. چه ترکیبی؛ تصورم اینه که اون زمان دیدن این دو نفر توی یک فیلم مثل دیدن مارلون براندو و جک نیکلسون توی Missouri Breaks بوده. حالا نه لزوما در یک حد مساوی چون باز هم حس می کنم نیکلسون و براندو توی یک سطح بالاتر قرار دارن ولی خب، باز هم دیدن دو ستاره محبوب اون دوران توی یک فیلم وسترن که طبیعتاً وسترن هم توی اون دوره محبوبیت بخصوصی داشته، حسابی سالن های سینما رو پر می کرده. وصف کوچه و خیابون می شده که «جان وین و دین مارتین توی دنیای غرب، هفت تیر و هفت تیر کشی و بکش بکش، بزن بریم تماشا، چه کیفی کنیم»
جدا از این حاشیه بخصوص، خود فیلم هم سینه خوبی توی سرگرم کننده بودن سپر می کنه و عوامل و روند پیشروی داستان دلچسبه. حتی کارکترهای فرعی مثل اون نگهبان پیر زندان (استامپی!) که نحوه دیالوگ گوییش رو فقط توی فیلم های کلاسیک می تونید پیدا کنید و نه جای دیگه، شیرینی خاص خودش رو داشت.
دین مارتین رو من عادت داشتم پشت صحنه و توی مراسمات ببینم؛ اینکه یه شخصیت شسته رفته و شیک و پیک همیشه پای بلندگو واسه خودش هنرنمایی می کرد و هیچوقت تصور دیدنش توی نقش یه آدم مست و هفت تیر کش و کثیف و صورت زخمی و زمخت رو نداشتم. شاید هم چون فیلم زیادی ازش ندیدم ولی بهرحال هرچی که بود، تونستم اینجا تصویر متفاوتی از دین ببینم و از حضورش راضی بودم.
و جان وین هم که معرف حضور هست و حضورش توی هرصحنه جذبه بخشه و ابهت جسمانی خوبی روی لحظات فیلم داره. وقتی مقابل هتل دار مکزیکی و یا یک خانم قرار می گرفت تازه می فهمیدید که چقدر جان جثه خوبی داره و چقدر گنده بکه. بهرحال این فیلم من رو راضی کرد که فیلم های بیشتری از وین ببینم. گرچه باید با فاصله ببینم که حوصله ام زیاد سر نره ولی بهرحال ارزش دنبال کردن رو داره.
یه چیزی که برای من خیلی واضح بود این فیلم نباید با نگاه نچسب امروزی دیده بشه. مثلا نحوه نمایش شخصیت زن داستان که صرفا اونجاست تا عشوه بیاد و ناز کنه و آلتی باشه واسه اینکه فضا برای لحظه ای لطیف تر بشه و مثلا با شخصیت اول، جان وین لاسی بزنه؛ چون طبیعتا مرد کلانتر داستان ما خیلی سر سنگین و مغروره و در شأن اون نیست که با یک زن دمخور بشه. فقط وقتی زن خوابه اون رو بغل میکنه و میاره روی تختش می خوابونه و مثال یک جنتلمنه. ولی زن داستان به نظر متمایل به یک زن هرزه میاد و خیلی نمیشه ازش داستان فمنیست پسندی رو برداشت کرد. که برای من چیز خوبی بود و دوست داشتم. چون حقیقتا از دیدن این جور پیام های زورکی توی فیلم های هالیوودی امروزی خسته و کوفته هستم. دیگه از یه جایی مثل پاتریک استیوارت دست میزنی به سرت (facepalm) و میگی «وای تو رو خدا بسه دیگه. یه فیلم بسازین فقط سرگرم بشیم و اینقدر زورکی پیام فمنیستی توش نچپونید»
بهرحال این جنبه هم رضایت بخش بود.
فیلم خوبی و به نسبت چیزی که انتظار داشتم بهتر بود؛ باز هم بهم یادآوری شد که دیدن وسترن سبک تر به نسبت وسترن های دارک و غلیظ سرجیو لئونه هم در جایگاه خودش می تونه لذت بخش باشه.
یه تیکه از فیلم هم که دین مارتین و ریکی نلسون آهنگ My rifle, my pony and me رو خوندن کیف کردم و تیکه موزیکال قشنگی بود. من با ریکی نلسون آشنایی نداشتم ولی چهره موزیکال و سینمایی خوبی داشته و حیف که با سانحه هوایی زود از دنیا رفته. می تونست بازیگر موفق تری بشه.
روی هم رفته از دیدن فیلم راضی بودم. (7/10)