My Movie Challenge - 30 - High and Low - 1963
تاریخ تماشا : 1403/04/10
ساعت تماشا : 07:00 الی 11:00
داستان آدم ربایانی که اشتباها بجای دزدیدن پسر کوچولوی یه آدم پولدار، پسر رانندهی اون شخص رو میدزدن و حالا همه درگیر موضوع و برگردوندن این بچه میشن.
تو نگاه اول داستان و اونچه که از این فیلم تصور میره، خیلی کلیشهای و معمولی بهنظر میرسه؛ با خودت میگی «خب، یه بچه رو دزدیدن، یه سناریوی قابل پیش بینیه، پلیس میاد، ردیابی میکنن، یه جوری دنبال دزد ماجرا میرن و همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشه.» اما این جملات سطحی وقتی رنگ و عمقی پیدا میکنند که کارگردان متبحر و خلاقی مثل آکیرا کوروساوا پشت دوربین فرمان میده و اینجا با دیدن این فیلم میتونید بفهمید که چرا هنر سینما با اینهمه داستان و سناریوی تکراری هنوز که هنوزه جذابیت خودش رو حفظ کرده. چون، دستان هنرمندی پشت بعضی آثار حضور دارند که حتی یک سناریوی تکراری رو هم میتونن به فیلمی جذاب تبدیل کنند. اینجا هم از این قاعده مستثنا نیست.
حضور توشیرو میفونه در لیست بازیگران یک جور ابهت و جذبه خاص به فیلم میبخشه؛ همیشه از نظر من یک جور صلابت تئاتری خاص درون بازی و بیان خودش داشته و گرچه که گاهی این حس تئاترگونه بازیش بیشتر میشه و کنترل اون از دست خارج میشه ولی باز هم چیزی از زیبایی بازی و هنرنماییش کم نمیکنه. من خودم وقتی روی صحنه تئاتر بودم همیشه متهم به این میشدم که اکت و ادای زیادی ارائه میدم و همیشه بهم میگفتن که یکم دوز حرکاتت رو پایین بیاره و من گرچه این حرف رو کاملا درک میکردم ولی به رشته عمل در آوردنش همیشه واسم سخت بود. منظورم مقایسه خودم با این بازیگر نیست و صرفا میخوام بگم میفونه هم در قالب فیلم گاهی از حالت یک بازیگر فیلم خارج میشه و به یک بازیگر تئاتری تبدیل میشه و شاید همین تو برخی از جاها به کوچولو خارج از فضا به نظر برسه. جدا از اون حضورش بدون هیچ شکی لازمه چنین فیلمی هست و فیلم رو حتی روی دوش خودش حمل میکنه و بقیه هم به پشتوانه حضور میفونه با خیال راحت ایفای نقش میکنن.
روی هم رفته فضای فیلم، فضای دلچسب بود؛ منم که عاشق محیط، زبان و فرهنگ ژاپنی هستم و صد البته که کیف کردم و دلم خواست بیشتر چنین آثاری رو ببینم. درباره داستان و پایان بندی هم انتقاد خاصی ندارم جز اینکه شاید یه کوچولو طولانی تر از حد لازم بود و میشد زودتر از اینا جمع و جورش کرد. ولی جدا از اون، لذت بخش بود. (7/10)
My Movie Challenge - 29 - Jacknife - 1989
تاریخ تماشا : 1403/04/09
ساعت تماشا : 07:00 الی 10:00
از معدود فیلمهای قدیمی دنیرو که هنوز ندیده بودم و البته که اینجا دلیل دیدن فیلم برای من اد هریس بود. بهرحال با یک تیر دو نشون زدم و تونستم این دو بازیگر رو توی یه فضای پس از جنگ ویتنامی ببینم که چطور تونستن دو شخصیت سرباز جنگی تازه به خونه برگشته رو به نمایش بکشند. اینکه هر کدوم چطور با مسائل روانی پس از جنگ خودش کلنجار میره و تیپ شخصیتی متفاوت هر کدوم چطور دنبال ترمیم خودشه. با شناختی که از هر دو بازیگر داشتم میدونستم میتونن احساسات و عواطف خوبی رو به نمایش بکشند و قرار نبود مایوس بشم.
اما کلیت فیلم و داستانش خیلی عمیق نبود و زیاد تلاشی برای عمق دادن به شخصیتها نشده بود. نه اینکه این موضوع تاثیر خیلی عمیقی روی فیلم گذاشته باشه ولی اون رو از خاطرانگیز شدن و یا فیلم دسته اول بودن دور کرده بود و نمیشه از این فیلم به عنوان فیلمی یاد کرد که ارزش ریواچ داره و یا مثلا برترین بازیگری اد هریس و دنیرو رو توی خودش جا داده. نه، اونا هم در حد معمولی رو به خوب نقش خودشون رو ایفا کرده بودن. دنیرو همون دنیروی دهه 80/90 بود و اد هریس باز یه مقدار واسه من متفاوت بود؛ حداقل از لحاظ ظاهری با چیزی که ازش به یاد داشتم متفاوت بود و حتی برخی صحنهها با خودم میگفتم «این جدا اد هریسه؟» و یکی دو بار مجدد لیست بازیگران رو نگاه کردم تا مطمئن بشم که اشتباه نمیکنم. چون ظاهرش یه کوچولو متفاوت بود.
در هر صورت فیلم نسبتا خوبی بود و در جهت دیدن کارنامه دو بازیگر فیلم بدی نیست و میتونه شما رو سرگرم کنه. اما فراتر از اون و اینکه تبدیل به یکی از فیلم های محبوب شما بشه، خیلی بعیده و دور از احتمال. (6/10)
My Movie Challenge - 28 - Dirty Rotten Scoundrels - 1988
تاریخ تماشا : 1403/04/04
ساعت تماشا : 07:00 الی 11:00
بماند که اواسط فیلم به خاطر آوردم این فیلم رو قبلاً دیدم، در هر صورت، دیدن دوباره مایکل کین و استیو مارتین برای من لذت بخش بود. استیو مارتین همیشه من رو یاد یکی از فیلم های موردعلاقهام، Pennies from Heaven (محصول 1981) مینداره؛ موزیکالی که تمی نسبتاً دارک داشت ولی در عین حال بعضی نامبرهای موزیکالش حسابی به دل من خوش میاد و هنوز هم گاهی اون رو ریواچ میکنم تا یادش برام زنده بمونه. پس ناگفته پیداست که استیو مارتین رو دوست داریم. چه توی این فیلم و فیلمهای دیگه و چه آیتمهایی که ازش توی SNL دیدم و کلاً از نظر من مجموعاً شخصیت باحالیه. میگم مجموعاً، چون معتقدم بعضی جاها هم بازیگریش به طرز نافرمی درمیاد و خاصیت این رو نداره که در هر نقشی خوب باشه. توی جای مناسب میتونه بدرخشه.
علاوه بر مارتین، مایکل کین هم که نهایت خواسته من رو از این فیلم برآورده کرد؛ دلم میخواست یه مایکل کین توی اوج رو در یک داستان باحال و جذاب ببینم و همینطور هم شد. ابنجا صلابت و شوخ طبعی بخصوصی داشت، باورپذیر و ملموس بود؛ قدرت بازیگری خودش رو به رخ کشید، قدرت بیان و ادای کلماتی که به سبک بخصوص خودش بیان میکنه و حضورش یه شان و کلاس لذتبخش به فیلم و صحنههای اون میده. و حالت تقابل شخصیت نسبتاً کلاس پایینی که مارتین بازی میکرد رو کنار چنین شخصیت خوش کلاسی بذاریم، واقعاً تضاد بامزهای بوجود میاد و داستان و فضای فیلم به همین خاطر دلنشین و دیدنی بود.
درباره این فیلم هم میتونم لغت «شیرین» رو بکار ببرم؛ چون واقعاً همینطور بود. فیلم دنبال ساخت لحظات دراماتیک اجباری نیست و دنبال این نیست که شما و احساساتتون رو به شکلی که انتظار ندارید برانگیخته کنه و یا تویستهای عجیب غریب ارائه بده. به سبک و سیاقی روون و خوشمزه پیش میره و شما هم دلتون میخواد شخصیتها و کلاهبرداریها و بده بستونهاشون رو دنبال کنید و ببینید آخر ماجرا چی میشه. و خب، پایان بندی نه اینکه شوکهکننده باشه ولی در نوع خودش جالب و درخور این فیلم بود. (7.5/10)
My Movie Challenge - 27 - Secondhand Lions - 2003
تاریخ تماشا : 1403/04/03
ساعت تماشا : 07:00 الی 10:00
چه شیرینی خاصی با دیدن این فیلم وارد تنم شد و چقدر از دیدنش لذت بردم. یه جاهایی از فیلم از فرط حال خوبی که داشت بهم می داد و لبخندی که روی لبم بود، فک درد گرفته بودم. هه! ولی نه، خارج از شوخی، فیلم بسیار دوست داشتنی و عزیزی بود. آدم حس می کرد داره یه رمان با حس و حال رو به صورت یک فیلم می بینه و از خوندن توصیفات و ذوقی که نویسنده سرتاسر داستان به خرج میده، نهایت سرخوشی رو پیدا می کنه. این چنین احساسی کمتر توی فیلم های دیگه رخ میده و البته که هر فیلمی حس خودش رو داره و من خوشحالم که یکی از دلایلی که سینما رو دنبال می کنم و بی توجه به سال تولید یک فیلم، سراغ اون فیلم میرم، اینه که با احساسات متفاوتی روبرو بشم که شاید جای دیگه ای بهشون دست پیدا نمی کنم.
اما دلیل اصلی من برای دیدن این فیلم مایکل کین بود. مدتی بود که فیلموگرافیش رو تا جایی که می تونستم گرفته بودم و دلم می خواست به صورت راندوم یه فیلم هایی ازش ببینم. و این فیلم ارزش دیدن رو داشت و گرچه که مایکل کین حضور جالب توجه ای داشت ولی به همون اندازه حضور رابرت دووال و بازیگر کودک فیلم، هالی جوئل آزمنت که جای تحسین بسیار داشت، پررنگ و خوب بود. و یکی دو جای دیگه هم که بازیگری آزمنت رو که قبلاً دیده بودم، تحت تاثیر قرار گرفته بودم و فکر می کنم یکی از بهترین بازیگراییه که قبلاً توی این رده سنی داشتیم. احتمالاً بخاطر لذتی که امروز از دیدن بازی اون بردم، باز سراغ دانلود چند فیلم از این بازیگر هم برم.
داستان همونطور که گفتم حس شیرینی داشت؛ حتی اگه اتفاق دراماتیکی هم در طول فیلم رخ می داد، بیننده با حس خوبی می تونست اون رو بپذیره و باهاش کنار بیاد. قرار دادن دو تا پیرمرد کنار یه بچه ی کوچولو خیلی به نظر جایگذاری مناسبی به نظر نمی رسه و ریسکیه ولی توی این فیلم به بهترین نحو پاسخ گرفته شده و دیدنی شده. و روی هم رفته اگه از من بپرسید این فیلم رو دوست داری در آینده بازم ریواچ کنی، میگم که با کمال میل، آره. (7.6/10)
My Movie Challenge - 26 - The Fall Guy - 2024
تاریخ تماشا : 1403/04/02
ساعت تماشا : 07:00 الی 09:00
جدا از اینکه یه مقدار برای سلیقه من زیادی پر جنب و جوش، پر از اکشن، داد و بیداد و شلوغ بازی زیاد از حد بود، به دلایلی خیلی مجذوب زوج بندی رایان گاسلینگ و امیلی بلانت شدم؛ حالا شاید چون هر دو بازیگرای جذابی هستن ولی یه جور حس شوخ طبعی و یا راحت پذیرفته شدن هم توی شخصیتشون دارن که به مذاق من خوش اومد. و یه جورایی دلم می خواست به جای این فیلم اکشن، یه فیلم عاشقانه ازشون میدیدم. فکر کنم از اون سبک فیلم با حضور این دو بازیگر چندبرابر لذت ببرم.
در هر صورت، طرح و ایده پشت این فیلم هم درک میکنم و میفهمم چرا میتونه فیلم جذابی واسه خیلیها باشه. خصوصا برای قشر بدلکار، فیلم خیلی نزدیک به دلی میتونه باشه. دیدن اینکه یک فیلم تمام و کمال از اونا به عنوان قهرمان یاد میکنه و یه جورایی از دیگران میخواد که بیشتر اونا رو به رسمیت بشناسند، همین به خودی خود می تونه با ارزش باشه.
بخش تدارکات این فیلم، نوع تولید، فراهم کردن ابزار و آماده سازی لوکیشن و وسایل به نظر خیلی پر دنگ و فنگ می رسید؛ هر صحنه رو که نگاه میکردم با خودم میگفتم کدوم بیچارهای دنبال تهیه این بساط بوده و همش میگفتم چه کاریه و چرا اینقدر دنبال شلوغ تر کردن صحنه بودن. انگار یه بودجه بهشون دادن و حالا هر جور شده میخواستن این بودجه رو صفر کنن.
بازیگری چیز بخصوصی نداشت؛ رایان همون رایان همیشگی، یه نیمچه شوخ طبعیهایی که معمولا داره، امیلی بلانت هم ای، بگی نگی خوب بود. بقیه هم که کلا به چشم نمی اومدن. روی هم رفته صحبتی تو این زمینه ندارم و چیز تاثیربرانگیزی ندیدم.
و همین. فیلم سرگرم کننده ای بود و بس. (6/10)