Dexter // Season 8 is coming
سی روز دیگه تا شروع فصل هشتم و آخر دکستر باقی مونده. انگار همین دیروز بود که هر دی وی دی فصل دکستر رو بیرون میکشیدم و نگاه میکردم! فصل اول تا چهارم رو چهار باری تکرار کردم و دیدم و هر دفعه لذت بخش بود و اقعا چیزی از ارزش هاش کم نمیشد. خیلی ها میگن دوره عالی سریال ها ممکنه با تموم شدن BB و دکستر تموم بشه ولی خوب من هنوز امیدوارم چون هنوز چند سریال موردعلاقه م در حال پخش هستن و همینطور ادامه پیدا میکنن! مطمئنم در آینده بازم سریال هایی که توجهمون رو به خودشون جلب کنن پیدا میشه. بهرحال با هیجان بالایی به سراغ دکستر و فصل طوفانیش میریم و امیدوارم که در سطح انتظارات مون باشه.
--
Once again with Karl // Documentary
در راستای ادامه دیدن خزعبلات ساخته شده به دست ریکی به سراغ An Idiot Abroad رفتم و شروع به دیدن ش کردم. وقتی میگم خزعبلات زیاد جدی نگیرید، من یکی از طرفدارای پرو پا قرص برنامه ها و سریال های ریکی بودم و هستم! خصوصا اگه این وسط پای شخصی به نام کارل هم در میون باشه. بعد از دیدن نیمچه سریال Derek که کارل حضور جالب انگیزی داشت، اینبار در An Idiot Abroad یک مستند عالی رو به تصویر میکشه. مستنی که برعکس مستند ها و گشت و گذار های دیگه به مسائل عجیبی میپردازه! فرضا کارل در چین به جای اینکه به فضای زیبا و پر از منظره چین اشاره کنه، به عقرب خوردن رهگذرا و اینکه آخر دیوار چین به کجا میرسه اشاره میکنه. اشتباه نکنید، منم مثل همه دوست داشتم بدونم آخر دیوار چین به کجا میرسه و اونجا چه شکلیه ولی وقتی اسم مستند به گوش آدم میخوره، انتظارات دیگه ای داره. بهرحال اینو فراموش نکنید که وقتی کارل در یک مستند باشه، اون مستند با مستند های دیگه متفاوت میشه.
روند کاری هر اپیزود به این شکله که کارل با ملاقاتی با استیو و ریکی صبح خودشو شروع میکنه و بعد از یه چت کوتاه به سمت مقصد معلوم شده حرکت میکنه، در راه استیو به اون اطلاعاتی در مورد اینکه چه برنامه هایی براش در نظر گرفتن، بهش میده و ریکی گه گاهی محظ فان تر کردن سفر با کارل تماس میگیره که خالی از لطف نیست و خنده داره. نمیدونم، بعد از دیدن چند اپیزود با خودم فکر کردم شاید اگه ریکی و استیو هم بهمراه ش به کشورها سفر میکردن جالب میشد ولی بعد به این نتیجه رسیدم که اینجوری هیچ تفاوتی با اون برنامه داخل استودیوش نخواهد داشت و خوبی این برنامه به تنها بودن کارل و فضاییه که در اختیارشه. اما از هرچه بگذریم، دیدن هیچ چیز مثل دیدن رودرویی کارل با مرتاض های هندی، شنا کردنش تو رودخونه ای که فیل ها هم شنا میکنن، عذابی که بعد از شتر سواری تحمل میکنه، کونگ فو (!) ، مجبور شدن به خوردن چشم بُز و ... کلی چیز دیگه خنده دار نیست. البته امیدوارم دیدن کارل با همین سری پایان نپذیره و بازم بتونیم اونو تو پروژه های ریکی ببینیم!
One Tree Hill
این روزا بیشتر وقتم رو صرف دیدن One Tree Hill میکنم. خیلی وفت بود که به صورت مداوم یه سریال رو نگاه نکرده بودم، قسمت های پشت سر هم و بدون هیچ خستگی! کارکترها واقعا عالین، شخصیت های محوری مثل لوکاس، نیتن، پیتون که حرف ندارن رو کنار بذاریم، شخصیت هایی مثل دن یا وایتی و حتی شخصیت های خیلی فرعی تر که کمتر ظاهر میشن، مثل جیک یا کریس کلر هر کدوم واقعا نقش عالی رو ایفا کردن. یکی از مهمترین و بهترین نقاط مثبت سریال، تلفیق موزیک با سریال و داستان و درام اونه که به بهترین شکل ممکن پیاده شده. مطمئنم وقتی بعدها دوباره به سریال فکر کنم بعضی از چیزاش واقعا برام خاطرانگیز خواهند بود، فصل های اول سریال واقعا طلایی بود. باشگاه تریک یا زمین بسکتبال جز بهترین لوکیشن های سریال باقی میمونند، نقاشی ها و کارهای پیتون، People always leave و خیلی نکات و جزییات ریز دیگه ای که تو ذهنم باقی میمونند.
Dexter Season 7 Is Here
به همین زودی دکستر برگشت و فصل هفتمش داره شروع میشه. انگار همین دیروز بود که با عصبانیت به مونیتور خیره شده بودم و علامت سوال های بالای سرم رو میشمردم! اینکه چه اتفاقی قراره بیافته! بعد از اون صحنه آخر و اینکه داستان از اونجا به کدوم سمت میره. هرچند تو این چند روز خیلی از سریال های محبوبم شروع میشه، ولی خوب اونی که بیشتر از بقیه مشتاق دیدنش هستم، مسلما دکستره. حالا فقط یک هفته باقی مونده و تو این یه هفته خوندن تئوری ها و گه گاهی اسپویلر ها به اندازه کافی میتونه سرگرم کننده باشه.
--
-
Shameless سیزن اول
مدت زیادی بود که توی لیست دیدنی هام اضافه کرده بودمش ولی هنوز فرصت
نکرده بودم که برم سراغش! گاهی این انتظار و تعریف هایی که از یک سریال
میشنوی باعث میشه که انتظارت از اون سریال بالا بره و این انتظارات چقدر
در مورد Shameless عالی جواب داد. خیلی سریال عالی و جذابیه. از همون
پایلوت کار فهمیدم که میتونه به یکی از سریال های مورد علاقه م تبدیل بشه.
هنوز بیشتر از 4 اپیزود ندیدم و ترجیح میدم بیشتر از اینها ازش تعریف نکنم
ولی بهرحال تا اینجای کار خیلی عالی بوده.
Fringe سیزن چهارم
دوباره پرونده های عجیب و غریب، الیویا دانم، پیتر و والتر بیشاپ و فضای
علمی معمایی Fringe . راستش همیشه یه حس خوبی راجع به این سریال داشتم.
فصل چهارم هم سطح خیلی خوبی داره و به نظر میاد داره به جاهای خوبی میره.
How I Met Your Mother سیزن هفتم
یه جورایی مشخصه که فصل هفتم بیشتر از اینکه روی شخصیت اول داستان یعنی تد
تمرکز داشته باشه، روی شخصیت های دیگه ی کار مثل بارنی متمرکز شده و خوب
اگه اپیزود اول این فصل رو دیده باشید، دلیل این تمرکز رو میدونید. سطح
طنز هنوز خیلی خوبه و میتونه یه سریال سرگرم کننده در سطح عالی باشه، چیزی
که توی این هفت فصلی که گذشت به خوبی تو این سریال پیاده شد.
New Girl سیزن اول
سریال طنز خوبیه، انتخاب بازیگر سریال خیلی خوب بوده (خصوصا Zooey
Deschanel) و سریال زیاد شباهت خاصی به سریال های طنز دیگه نداره یا به
قول دیگه ای یه سریال تقلیدی نیست. من احساس میکنم با این سطح فعلی که
داره، احتمال اینکه یهویی به دربسته بخوره و سریال روند نزولی پیدا کنه،
زیاده ولی خوب ترجیح میدم امیدوار باشم و سریال رو به صورت هفتگی دنبال
کنم.
Once Upon a Time سیزن اول
یکی دیگه از سریال های جدید که در ترکیب کردن فانتزی و درام موفق بوده و
خیلی سرگرم کننده از آب در اومده. یه داستان خیلی خوب، وارد کردن شخصیت
های تخیلی به دنیای سریال خیلی برام من جالب بود. Jennifer Morrison هم
بعد از خارج شدن از House و رفتن به himym حالا به این سریال وارد شده و
نقش اول کار رو به عهده داره.
سریال هایی که دارم میبینم :
The Office سیزن هشتم.
بعد از رفتن استیو کارل سریال بشدت از لحاظ طنز و محتوا سطح پایینی پیدا
کرده و من یکی به عنوان یکی از طرفدارای پر و پاقرص Office دارم به این
نتیجه میرسم که بهتره سیزن 8 سریال رو کلا از ذهنم پاک کنم و این سریال
رو، یه سریال 7 سیزنه در نظر بگیرم. جایی که سریال میتونست با یه پایان
فوق العاده تموم بشه، بی دلیل کش پیدا کرد و به سرنوشت خیلی از سریال های
دیگه دچار شد. سریال هایی که بعد از مدتی کنسل میشن و سریال بین ها فقط
سیزن های اول و عالی اون سریال رو به یاد میارن.
بهرحال هنوز بیشتر از 5 اپیزود اول رو ندیدم! اون 7 سیزن اینقدر برام جالب
بود که حاضر بشم این سیزن رو هم کامل به Office فرصت بدم .. شاید تونست
نظرم رو عوض کنه.
Supernatural سیزن هفتم
خوب دیگه یه مقدار دارن کشش میدن! من Supernatrual رو دوست دارم و یکی از
سریال های مورد علاقمه ولی به نظر من کم کم وقتشه که سریال رو تموم کنند.
شاید هنوز اون تم اصلی کار حفظ شده باشه ولی اون حس عالی سیزن های اول ش
رو داره کم کم از دست میده! جدا از این موضوع، سوژه این فصل سریال به نظر
من خیلی جالبه و سم و دین هم هنوز جز کارکتر های جذاب سریالی هستن.
امیدوارم تو ادامه سیزن، مثل همیشه چند تا اپیزود طنز هم وارد کار کنند.
House سیزن هشتم
شروع این فصل از نظر من فوق العاده بود. اشاره کردن به داستانش، یه مقدار
اسپویلر داره به خاطر همین ازش میگذرم ولی خوب کافیه این رو بگم که بعد از
اون شروع عالی فصل، ادامه اپیزود ها هم مثل بقیه سیزن های سریال جذاب جلو
رفت و هنوزم جذابیت بالای خودش رو حفظ کرده. Hugh Laurie مثل همیشه در نقش
دکتر هاوس بینظیر ظاهر میشه و جدا تنها کسیه که میتونه این سریال رو در
این سطح عالی نگه داره.
Dexter سیزن ششم
بعد از اون سیزن 5 که در مقایسه با سیزن 4 سطح پایین تری داشت، همه منتظر
یه سیزن عالی بودیم. و خوب .. اتفاق افتاد. دکستر داره یه فصل خیلی عالی
رو پشت سر میذاره. راجع به اتفاقات درون سیزن میشه کلی بحث کرد و تئوری
داد ولی چیزی که مشخصه اینه که دکستر به روزهای خوبش برگشته.
Its Always Sunny in Philadelphia سیزن هفتم
با دیدن اپیزود اول فصل، احساس کردم که یه مقدار فضای سریال عوض شده ولی
وقتی که دو اپیزود بعدی رو دیدم، یادم اومد که فضای طنز این سریال با فضای
طنز سریال های دیگه متفاوته و دوباره تونستم به شوخی هاشون بخندم. شاید
خیلی ها نتونند زیاد با شوخی ها و حرکات معمولا احمقانه این گروه ارتباط
برقرار کنند ولی به نظر من سریال طنز خیلی خوبیه.
The Big Bang Theory سیزن پنجم
من همچنان روی حرف قدیمی خودم راجع به این سریال هستم. سریال، سریال خوبیه
و .. همین! به نظر من آنچنان سطح طنزش بالا نیست و همیشه برای من در حد یه
سریال لبخند آور میمونه.
The Walking Dead سیزن دوم
بلاخره این وقفه دراز مدت بین سیزن اول و دوم به پایان رسید و تونستیم دوباره زامبی ها رو ببینیم! فصل دوم هم عالی داره پیش میره.
Two and a Half Men سیزن نهم
خوب چارلی شین رفت! اشتون کوچر جایگزین شد! کسی فکرش رو نمیکرد که Taahm
بتونه با نبودن شین سطح خوبی داشته باشه ولی به نظر من این فصل یه فضای
متفاوتی رو به سریال اضافه کرده. درسته! به اندازه فصل های قبل و موقعیت
های طنز چارلی شین خنده دار و عالی نیست ولی هنوزم به نظر من سریال خیلی
خوبیه. کوچر خیلی خوب تونست خودش رو توی نقش والدن پیدا کنه. به نظر من با
این روندی که سریال داره، مطمئنا سیزن 10 ی رو هم خواهیم دید.
Louie - 01x05 - Travel Day & South
خوب، خودتون رو جای لویی بذارید! صحنه ها رو با خودمون مرور میکنیم و توضیح میدیم و تصور میکنیم که اگه ما جای لویی بودیم چیکار میکردیم؟! من که خودم خیلی برام سخته تصمیم گرفتن در چنین شرایطی ولی خوب، فکر نکنم بتونم بعد از کلی کشمش و درگیری با خودم، کار لویی رو انجام بدم! هرچند لویی خیلی ریلکس و راحت برخورد کرد! داره برای من تبدیل به هنک مودی دوم میشه! شاید هم تبدیل به یک شخصیت مجزا شد، کی میدونه! یکی دو اپیزود اول سریال رو که دیدم، اصلا آنچنان منو درگیر خودش نکرد ولی از اپیزود سوم، یک مرتبه جذب سریال شدم! یه فضای بینظیر و عالی، یک تیتراژ "لویی، لویی" وار جذاب، یک استنداپ کمدین خیلی عالی، سوژه های عالی، بازیگرای مهمان عالی و کلا خوب ... الان همه چیز به نظر عالی میرسه!
چقدر از قضیه منحرف شدم! میریم سراغ صحنه :
یک دیوانه روانی به دلیل توجه نکردن شما (کمدین) به خواهرش، به روتون اسلحه میکشه و شما رو تهدید میکنه! و البته از قیافه ش و رفتارش مشخصه که از اون آدماییه که به راحتی میتونه ماشه رو بکشه و تردیدی در اینکار به خرج نمیده! شما تو این موقعیت چیکار میتویند بکنید؟ دقیقا کاری که لویی انجام داد! سعی کنید با صحبت کردن اون رو آروم کنید! ولی خوب از طرفی ما با یه دیوانه سر و کار داریم و اینجور حرف ها فایده ای برای ما نداره! پس باید همه امیدمون رو بذاریم به پای مرد پلیسی که از دور داره نزدیک میشه!
پلیس با موفقیت به سر جناب اسلحه به دست میزنه و اونو بیهوش میکنه! اون رو به درون ماشینش میبره و البته لویی هم به همراه پلیس وارد ماشین میشه و با هم شروع به رانندگی به سمت هتل میکنند و وقتی که به هتل میرسند، پلیس رو میکنه به لویی و باهاش شروع به حرف زدن میکنه؛ از این میگه که معمولا وقتی که کسی کاری برای یه نفر دیگه انجام میده، یه چیزی در عوض میگیره و خلاصه داستان رو به جایی میبره که یه چیزی رو بتونه از لویی درخواست کنه! و خوب من چی فکر میکردم؟! آهان، پول میخواد، چه جالب! پلیسی که جون یه شهروند رو نجات داده و حالا از اون پول میخواد؟! همممم، به نظر عجیب میاد ولی خوب، Ok! نه، ظاهرا اشتباه میکردم، پلیس چیز دیگه ای میخواد :
Yes, yes! It would be nice, wouldn't it?
l
و خوب از اون طرف ما لویی با جنبه رو داریم، خداییش آدم لذت میبره رفتار لویی رو میبینه! چقدر جالب برخورد میکنه! ابتدا وحشت زده میشه و به حالت freaking out میره :
بعد کلی راجع به مردم جنوب و اینکه "حرفهایی که راجع به جنوبی ها میزندند، درست بوده،" حرف میزنه و اونوقت شرایط رو میسنجه و باخودش یکی به دو میکنه و سعی میکنه به یه نتیجه مثبت برسه! هممم!
درس های اخلاقی اپیزود :
1.وقتی که کمدین معروفی هستید و با یه مرد چهارشونه قاطی دار روبرو میشید و اصرار داره که با خواهرش آشنا بشید، هیچ وقت زود با خواهرش خداحافظی نکنید و حداقل تا بوسیدن و ... جلوی برادره برید جلو!!
2.وقتی یه پلیس شما رو از یک اسلحه کشی نجات میده، با اون سوار ماشین پلیس نشید! میتونید بهونه هایی از جمله، "میخوام تنهایی قدم بزنم" ، "نه، جان تو، مزاحم نمیشم" ، "من خودم ماشین دارم" و ... بیارید.
++
- و البته اگه چنین کاری رو در یک تجربه انجام دادید و تونستید اجراش کنید، حتما برای تشکر کسی که کار روش انجام دادید، صبر کنید! (؟!)
--
-