M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Hajime no Ippo: Rising Episode 02 // Anime

Hajime no Ippo: Rising Episode 02 // Anime


اگه میخواید مبارزه بین این دو مرد دریا رو زیر آب به تماشا بشینید، بهتره شما هم به زیر آب برید ولی فراموش نکنید که قبل از رفتن به زیر آب، یه نفس عمیق بکشید چون این مبارزه از اون مبارزه های نفس گیر و هیجانی ــه. واقعا عالی بود .. یه اپیزود کامل اختصاص داده شده به رینگ بوکس صحنه مبارزه بین دو مرد دریا؛ شیمابوکورویی که ایپو رو تا مرز شکست جلو برد. تبادل مشت های زیادی انجام گرفت و هر لحظه فکر میکردم که ایپو در حال داون شدنه ولی مگه شکست دادن ایپو به این سادگی هاست؟! شکستی که کنار رینگ خورد و گیرافتاده بود، یه مقدار نتیجه مسابقه رو مشکوک کرد ولی بعد از اون تو راند بعد تبادل مشت وحشتناکشون باعث از کار افتادن هردونفر باهم شد که صحنه خیلی جالبی رو رقم زد. اونقدر سرجای خودشون خُشک باقی موندن که بلاخره زنگ پایان راند به صدا در اومد. همه چیز جذاب دنبال شد و بلاخره بعد از کُلی سختی و تو راند هفتم این ایپو بود که با قدرت زیاد مرد دریای پرانگیزه رو شکست داد. واقعا نفس گیر و عالی تموم شد.

بازی با کلمات و دیالوگ های اپیزود فوق العاده بود. شیمابوکورو واقعا بیننده رو به دریا برد؛ با گفتن جملاتی مثل : "به عمق دریا خوش اومدی" ، "تو راند بعدی مثل کشتی شکسته غرقش میکنم" ، "تو رو به تاریکترین و عمیق ترین نقطه اقیانوس میبرم" و کُلی جملات جذاب دریایی دیگه حسابی حس یه مبارزه دریایی رو منتقل کرد. اما حرف آخر و دیالوگ محشر اپیزود رو این تاکامورا بود که به زبون آورد "خیلی بد شد. تو عمق اقیانوس قطعا تو سرتر بودی؛ ولی اینجا اقیانوس نیست، اینجا رینگ مبارزه‌س" کاملا با شنیدن این دیالوگ از این رو به اون رو شدم. عالی بود و حتی شیمابوکورو هم متوجه اشتباه خودش شد و بهش اقرار کرد "اون ماهیگیر نیست. این هیچوقت مبارزه ای بین دو مرد دریا نبود، اون یه بوکسور ناب و خالصه" و وقتی به لحظه شمارش رینگ رسیدیم و اون صحنه شمارش تا 10 صحنه خیلی خوبی رو نقش بست. شیمابوکورو که در حالت نشسته فُرم بوکس خودش رو گرفته بود و تو توهم آماده مبارزه بودن به سر میبرد. روی هم رفته مبارزه عالی بود ولی یه نقطه منفی که از همون ابتدای مبارزه باهاش مشکل داشتم این بود که، شیمابوکورو بدون معرفی وارد رینگ مسابقه شد و بخاطر همین کاملا پیش‌بینی میکردم که ایپو برنده میدان باشه. بهرحال شکست از حریفی که درست و حسابی به بیننده معرفی نشده، زیاد منطقی به نظر نمی اومد. فکر کنم فعلا وارد یه اپیزود بدون مبارزه بشیم و اپیزود بعد، کمی آرامش قبل از طوفان رو با هم ببینیم که اون سبک اپیزودها هم از جمله نقاط مثبت سری هاجیمه ست.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- کمبود اکسیژن ایپو :



- نگاه پُر از ترس ایپو در مقابل حریفش :



- دپسی رول زدن هیچ وقت زیباییش رو از دست نمیده :



- صحنه ای که هر دو نفر فریز شدن :



- داون شدن شیمابوکورو :



- شمارش تا 10 و سعی شیمابوکورو برای بلند شدن که ناموفق بود :

Diamond no Ace Episode 02 // Anime

Diamond no Ace Episode 02 // Anime


اپیزود دوم باز هم ترکیبی از درام، ورزش و کمدی بود. مبارزه یک به یک ایجون و آزوما نتیجه خوبی داشت و حداقل آزوما رو از مغرور بودن زیادی‌ش به زمین نشوندن! میشه به راحتی گفت که دلیل برتری ایجون به آزوما، میوکی و راهنمایی‌ها و انگیزه‌ای بود که به ایجون داد. خیلی تاثیر خوبی روی ساوامورا داشت و اونو حسابی برای بُردن انگیزه‌دار کرد. جالب این بود که میوکی برای ترغیب ایجون، از کلمات و جملاتِ خود اون استفاده کرد. "پس تو میخوای تنهایی بیسبال بازی کنی؟" و همین کافی بود که ایجون به خودش بیاد و به میوکی اعتماد کنه. اما با اینکه مسابقه خوب پیش رفت، واقعا جدایی از هم‌تیمی‌های قدیمی قسمت بزرگی از داستان اپیزود بود؛ ایجون برای جدا شدن و رها کردن همبازی‌های خودش خیلی با خودش کلنجار رفت و بلاخره این همبازی‌هاش بودن که بهش قوت قلب لازم رو برای جدایی دادن. البته حرف‌های پدرش و قدرت مُشت‌های پدربزرگش هم تو این انتخاب بی‌تاثیر نبود و بلاخره لحظه جدایی از هم‌تیمی‌ها فرا رسید.

میشد انتظار دیدن یه صحنه احساسی خوب رو داشت و همینجور هم شد. بعد از 6 ماه که تصمیم گرفته شده بود و حالا دقیقا لحظه‌ای که ایجون پای خودشو وارد قطار کرد، متوجه شد که هم‌تیمی‌هاش هنوز هم به بازی کردن با اون علاقه داشتن و فقط بخاطر اینکه این تصمیم به صلاحِ ایجون بوده، با رفتنش موافقت کردن. ولی در قطار دیگه بسته شده بود و راه برگشتی وجود نداشت. صحنه خوبی بود ... دوستای قدیمی ایجون که با گریه به دنبال قطار میدویدن و براش آرزوی موفقیت میکردن. فکر نکنم ایجون به این سادگی‌ها تسلیم بشه و باید منتظر دیدن سعی و تلاشش تو تیم سیدو باشیم. صحنه گریه آخر اپیزودش واقعا خوب از آب در اومده بود. پیش‌نمایش هم چیزای جالبی داشت. سرمربی، هم‌تیمی‌های جدید و ...

صحنه‌هایی از اپیزود :

- یکی از میمیک‌ها خنده‌دار ایجون در مقابل آزوما :



- صحنه حرف زدن میوکی با ایجون :



- فُرم پرتاب ایجون :



- سر و کله پیکان‌ها تو این انیمه هم پیدا شد! درس نخوندن ایجون دلیل دیگه‌ای واسه رفتن‌ش به سیدوئه :



- پدربزرگِ عصبانی و میمیک ترسناک‌ش!



- میز خانوادگی که حرف‌های خیلی خوبی زده شد و حتی پدر ایجون از توکیو رفتن خودش حرف زد :



- عکس‌العمل ایجون بعد از شنیدن حرف‌های پدرش :



- صحنه بدرقه ایجون توسط دوستاش :



- دویدن به دنبال قطار :



+



- بهم ریختن ایجون و تصمیم مصمم اون براش شکست نخوردن :


Outbreak Company Episode 02 // Anime

Outbreak Company Episode 02 // Anime


انتقال فرهنگ اوتاکو و موئه همچنان ادامه پیدا میکنه! البته فعلا تعداد کسایی که دارن با این فرهنگ آشنا میشن به دو نفر میرسه. ملکه و میسرو و ... شاید هم بشه بلوک، موجود عجیبی که فعلا باهاشون همراهه رو حساب کرد .. صحنه‌ای که بلوک داشت کارتریج بازی رو فوت میداد، واقعا خنده‌دار بود. حسودی‌های ملکه، قابل پیش‌بینی بود؛ تمام حسودی خودش رو با عصبانیت سر میسرو خالی کرد که با پا پیش گذاشتن شینچی همراه شد و جلوی بیشتر ناراحت کردن میسرو رو گرفت. بهرحال میسرو هم خیلی بی‌گناهه و همیشه خودش رو در حال اطاعت کردن از دیگران میبینه و از اون طرف هم بلوک آماده کتک خوردنه و حتی چوب رو خودش به شینچی داد! جلسات مانگا خونی هم در نوع خودش باحال بود؛ Shingeki no Kyojin خوندن ملکه ارجاع جالبی بود و انتظارش رو نداشتم .. بیشتر فکر میکردم اونا سراغ یه مانگای عاشقانه یا زندگی روزمره برن تا اینکه "حمله غول‌ها" رو بخونن! واقعا شینچی چه کلکسیونی رو سفارش داد.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- مانگا خوندن برای میسرو و ملکه :



- حسودی ملکه بخاطر اهمیت بیشتر شینچی به میسرو :



- رفتن به محیط باز و دیدن اون دو بچه که اصلا سرگرمی نداشتن و همیشه در حال کار کردن بودن :



- صحنه‌ای که شینچی جلوی حمله ملکه رو گرفت :

Log Horizon - Episode 02 // Anime

Log Horizon - Episode 02 // Anime



اپیزود خوبی بود. اطلاعات خوبی راجع به گروه‌ها و زیرگروه‌ها معرفی شد، تو حین مبارزه استراتژی‌هایی پیاده شد و در مورد اون استراتژی‌ها و جادوها نکات خوبی به بیننده آموزش داده شد. شیرو یه مونولوگ خیلی خوب داشت؛ صحبت‌هایی که در مورد بی‌هدف بودن آدمای این دنیا کرد. کسایی که بخاطر وجود نداشتن مرگ، بی‌مزه بودن غذاها و ... هدف خاصی ندارن و فقط وقت خودشون رو با شکار هیولاهای کوچیک و مسافرخونه رفتن میگذرونن. داستان هم داره به جاهای خوبی حرکت میکنه؛ یه نکته خیلی خوب و مثبت در مورد این انیمه اینه که، از تو بازی بمیرید، دوباره زنده میشید و همین نکته، خیلی از درامای اضافی و اتفاقات ناگهانی رو کم میکنه. مثلا همین مبارزه‌ای که این اپیزود با اون دار و دسته قلدر داشتن رو نگاه کنید و بهش فکر کنید. با اینکه اونا رو کشتن، ممکنه وقتی به شهر برگردن، دوباره اونا رو زنده و سرحال ببین و دوباره با هم بجنگن. (البته اگه اون دسته دلشون بخواد دوباره بمیرن!) رو کردن گریفون‌ها سوپرایز خوبی بود و انتظارش رو نداشتم. امیدوارم صحنه‌ها هوایی بیشتری از گریفون سواری ببینیم. پایان‌بندی اپیزود در حالی که با این موجودات خیالی و اون موسیقی خوب تو آسمون پرواز میکردن، واقعا جالب بود. Susukino منتظر کارکترهای Log Horizon ــه؛ باید به سراغ نجات دادن Serara بریم. چه اتفاقاتی در راه رسیدن به Susukino می‌افته؟ من که خیلی کنجکاوم.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- یه نما از شیرو در حین روبرویی با اون دسته :



- محیط مبارزه :



- جادوی شیرو که ناتسوگو ازش استفاده میکرد و حریف‌ها رو میزد :



- اعلام آمادگی شیرو برای رفتن :



- گریفون‌ها :



- پرواز گریفون‌ها :

Strike the Blood Episode 02 // Anime

Strike the Blood Episode 02 // Anime


نیمه اول اپیزود یه مقدا تکراری و ضعیف بود، خرید کردن، وارد خونه شدن آشنایی با خواهر کوجو رو زیاد از حد طول دادن،بخاطر همین وقتی که به جای جالب و حساس داستان رسیدیم، اپیزود دیگه وقتی برای نمایش نداشت. شایدم فقط قصدشون وارد کردن کلیف‌هنگر به آخر اپیزود بود. بهرحال نیمه دوم نسبتا جالب شد و مبارزه خوبی رو دیدیم. کارکترهایی که آخر اپیزود قبل دیده بودیم، وارد شدن و مبارزه‌ای رو راه انداختن با دخالت کوجو بهم ریخت و بعد از اون هم که کوجو قاطی کرد! باید ببینیم چطور این مبارزه رو میبرن .. به خاطر کوجو یا هیمراگی.روی هم رفته اپیزود معمولی بود و آنچنان صحنه خیره‌کننده ای نداشت.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- کوجو در کنار سنسی :



- فروشگاه رفتن و خرید :



- دو شات از مبارزه :



+


Toriko - Episode 09

Toriko - Episode 09

خوب، راستش تو خیالاتم هم فکر نمیکردم که از توریکو خوشم بیاد اما .. چقدر خوشحالم که اشتباه فکر میکردم. حس ماجراجویی خوشمزه‌ای درش نهفته ...به قول Inferno Cop .. اوووومایــــــــی :دی



--

Galilei Donna Ep 01 // Anime

Galilei Donna Ep 01 // Anime


همونطور که قبلا با دیدن تریلر نسبت بهش امیدوار شده بودم، تو اپیزود اول هم خوب عمل کرد و توجه‌م رو به خودش جلب کرد. داستان با هیجان خوبی شروع شد؛ هر کدوم از خواهرها تو یه لوکیشن مورد حمله قرار گرفتن و بعد از درگیری زیاد بلاخره یه جورایی تونستن از دست کسایی که واسه گرفتن‌شون اومده بودن، فرار کنن. ابزارها و وسایلِ جالبی بهمراه تکنولوژی خوبی تو اپیزود نشون داده شد. بهرحال انیمه مکا هم هست و انتظار دیدن رباط‌ های زیادی رو باید داشته باشیم. انیمیشن و طراحی کارکترهای انیمه خوب بود، خصوصا من از طراحی خواهر کوچولوی داستان، هوزوکی واقعا خوشم اومد. صحنه‌ای که هوزوکی اسکوتر خودش رو به اسلحه تبدیل کرد، واقعا باحال بود. بعد از اون اون فرار، با پدر و مادر دخترا آشنا شدیم، پدر مادری که از هم جدا شدن و وقتی به خونه برگشتن، مورد حمله قرار گرفتن و ... ربات ماهی‌شکل رو دیدیم (!) و هوزوکی ــه که سوار بر ربات پرنده بود، دختر کوچولوی خانواده که با قدرت جلوی حمله رو گرفت و بقیه رو نجات داد. اشتباه نکردم که از همون اول اپیزود به کارکتر هوزوکی علاقمند شدم؛ Hazuki saved the day ... روی هم رفته حتی کمدی هم تو محیط انیمه پیدا میشد و موسیقی هم بدک نبود. فکر کنم از اون سری‌هایی بشه که برخلاف انتظارم واسم سرگرم‌کننده باقی بمونه. فقط امیدوارم داستان بیش‌اندازه پیچیده نشه و اُفت کارکتری رو هم شاهد نباشیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- هوزوکی سوار بر اسکوتر در حال فرار :



- وقتی خواهر بزرگتر مورد حمله قرار گرفت :



- و خواهر بعدی :



- صجنه‌ای که هوزوکی اسکوتر خودش رو جمع کرد و بعد اونو به اسلحه تبدیل کرد :
[صحنه تبدیل رو آخر پست به صورت گیف گذاشتم]



- بلاخره در کنار هم جمع شدن :



- ربات ماهی‌شکل هوزوکی :



- جالب اینکه تو ربات، یه ماهی هم باهاش همکاری میکرد :



- و ...


Golden Time Episode 02 // Anime

Golden Time Episode 02 // Anime


صادقانه بخوام بگم، حس میکنم این اپیزود بهتر از اپیزود اولش بود و حالا بهتر وارد محیط داستان شدم. دوست دارم بدونم این شوخی مربوط به فراموش کردن اسم تادا توسط کوکو تا چند اپیزود دیگه قراره تکرار بشه؟ این تنها ایراد من به اپیزود بود. بجز اون، اپیزود خیلی خوبی بود. عجب پارتی درهم‌برهمی بود. هرکسی یه جایی ولو بود یه کار عجیب انجام میداد و بعدشم که اعضای باشگاه چایی پارتی رو از این رو به اون رو کردن! تادا انگار داشت به قعر جهنم کشیده میشد! اون شرط عجیب هم در نوع خودش جالب بود؛ یا نوشیدنی میخورید یا باید باید با هم کشتی بگیرید. کلا با دیدن این اپیزود دید دیگه‌ای به انیمه پیدا کردم و حس میکنم میتونه خارج از حالت پاستوریزه بودن، داستان رو به جلو ببره. احساس دلسوزی تادا برای کوکو تو ذهن منم وجود داشت ... اینکه هیچ‌کس با کوکو حرف نمیزنه و از طرف دیگه میتسو کاملا از دستش فراری ــه. اول بیشتر حالت شوخی رو داشت ولی حالا میبینیم که میتسو اصلا علاقه‌ای به روبرو شدن با دوست دوران کودکی‌ش نداره. لیندا رو با یه ظاهر کاملا متفاوت دیدیم، تو نگاه اول و وقتی که سعی میکرد به تادا حرفی رو بزنه، به نظر میرسید که به تادا علاقمند شده و میخواد اونو به بیرون دعوت کنه ولی ... توجه‌شون به کوکو جلب شد و حرف لیندا نیمه تموم باقی موند. شاید بعدها دوباره به سر حرفش برگرده، چیزی که معلومه اینه که، جاذبه‌هایی بین‎شون وجود داره. آخر اپیزود هم که تادا و کوکو گیر یه آدم وراج و پُر حرف افتادن که ساعت‌ها راجع به باشگاه‌شون داشت حرف میزد. سه دفعه صفحه خاموش و روشن شد تا بلاخره حرف‌های اون دختر پایان رسید.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- کوکو هنوز تو توهم علاقه داشتن به میتسوئه :



- پارتی و اعضای باشگاه چایی :



- عکس‌العمل مهمونای پارتی بعد از دیدن اعضای باشگاه چایی :



- صحنه مرگ دردناک تادا :



- اینم نتیجه نوشیدنی نخوردن :



- لیندا بدون اون کلاه و متفاوت نسبت به ظاهر اپیزود قبلش :



- حتی کوکو خودش هم متوجه ندیده گرفتن‌ش توسط بقیه شده :