M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Golden Time - Episode 24

Golden Time - Episode 24

انیمه به پایان خودش رسید .. 24 اپیزود رو از این انیمه رمنس زیبا دنبال کردیم و از پاییز هر هفته منتظر از راه رسیدن‌ش بودیم. لحظات سوپرایز کننده خیلی خوبی داشت و به عنوان یک داستان رمنس واقعا خوب تونست منو به دنبال خودش بکشونه. کسایی که پایان بندی داستان رو به چشم دیدن، به چند دسته تقسیم میشن و هر کدوم احساس خاصی نسبت به این پایان بندی پیدا میکنند. دسته ای که کوکو رو مناسب میدونستن و از اینکه کوکو به بانری رسید، خوشحالن! کسایی که لیندا رو دوست داشتن و حالا با دیدن صحنه پُل و Yes, Yes گفتن های لیندا دچار گیجی شدن و نمیدونن واقعا لیندا اونجا چرا به اون حالت از بانری جدا شد. کسایی که با هر شکل پایان بندی رضایت کافی رو بدست میارن و ... نویسنده Toradora دوباره مسیر اون انیمه رو تو این انیمه تکرار کرد ... پایانی قابل پیش‌بینی ... ! بهرحال پایانی که ما دیدیم، پایان بانری و کوکو بود ولی نحوه برگشت بانری به سمت کوکو برای من کمی زیادی معمولی بود و اصلا انتظار نداشتم که بانری به همین سادگی خاطرات مربوط به کوکو رو به خاطر بیاره و البته .. به اون شکل از لیندا جدا بشه.

جدا از موضوع صحنه پُل و لیندا و نحوه برگشتن حافظه بانری، صحنه‌های بعد از اون رو خیلی دوست داشتم .. جایی که کوکو و بانری به اون شکل با هم حرف میزدن و از لحظاتی که قراره با هم باشن، میگفتن. لحظه رمنس خیلی خوبی بود و پایان انیمه رو دلچسب کرده بود. میتونستیم اپیزودهای دیگه ای هم داشته باشیم که کمی بیشتر به کارکترهای فرعی مثل چینامی و یانا بپردازه و یا مثلا حس لیندا رو شفاف تر به ما نشون بده اما روی هم رفته به نظر رسید که اپیزود آخر کمی با عجله به پایان خودش هُل داده شد.

صحنه‌هایی از اپیزود :
- تظاهر کوکو به "چینامی" بودن و اومدن به خونه بانری :



- در آغوش گرفتن کوکو :



- و حلقه ای که اینبار کوکو دستش کرد :

Golden Time - Episode 23

Golden Time - Episode 23

اپیزود خیلی خوبی بود و داستان واقعا داره به سمت پایان خودش نزدیک میشه. خیلی خوب تونستیم با بانری و حملاتی که بهش دست میداد، همراه بشیم! حملاتی که فراموش کردن خاطرات‌ش رو برای اون بهمراه داشت. دیدن قیافه کوکو بعد از اینکه بانری اونو به خاطر نیاورد، واقعا دردناک بود و چقدر این صحنه‌ها پرداخت خوبی داشتن. لیندا تو این اپیزود نقش خوبی داشت و در کنار کوکو خیلی خوب به بانری رسید. بلاخره داریم به پایان میرسیم. جایی که حالا با اتفاقی که تو انتهای این اپیزود افتاد، دیالوگ‌هایی که از بانری شنیدیم، دیدن اپیزود 24 حسابی دیدنی میشه. ظاهرا بانری تمام اتفاقات بعد از حادثه‌ش رو فراموش کرد و در عوض خاطرات قدیمی خودش رو به دست آورد. دیدن اینکه اپیزود بعد چطور قراره بانری با کوکو روبرو بشه، در نوع خودش جالبه .. مسلما راهی برای برگشت دوباره بانری به سمت کوکو وجود داره! حالا دیگه اونقدرا برام مهم نیست که کدوم کارکتر به کدوم کارکتر میرسه، فقط امیدوارم اپیزود آخر پرداخت خوبی داشته باشه و داستان به شکلی منطقی و جالب به پایان برسه. خبری از یک پایان ساده و معمولی نباشه .. چیزی که این انیمه در طول اپیزودهای خودش به ما نشون داد این بود که، خوب بلده ما رو سوپرایز کنه و حالا وقت رو کردن یه سوپرایز دیگه ست.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- جایی که بانری، یانا و کوکو رو نشناخت :



- حمله ای که بهش دست داد و از راه رسیدن لیندا :



- نانا سنپای هم مثل همیشه شیرینی اپیزود رو بیشتر کرد :

Golden Time - Episode 22

Golden Time - Episode 22

مثل همیشه نیمه اول کمی معمولی شروع شد ولی حتی تو همون شروع هم اتفاقات مرتبط با لحظات آخر اپیزود قبلی رو دیدیم. دیدن رفتار کوکو تو این اپیزود و تفاوت‌هایی که با کوکوی قدیمی داره، کمی غیرقابل باور هستش و خود این مسئله نشون میده که چقدر بابت موضوع دیدن ویدیو ناراحت شده .. کوکو خودشو از بانری جدا کرد ولی بانری هنوز هم به فکر این بود که همه این اتفاقات شوخی بیش نیست و در انتظار عوض شدن شرایط بود .. شرایطی که اصلا عوض نشد و کوکو به راحتی انتخاب خودشو کرده بود. رفتار کوکو به اون حالتی که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده، اصلا رفتار جالبی نبود و واقعا با این کارش به بانری صدمه زد .. اینو قبلا گفتم و حالا دوباره میگم، هنوز هم طرفدار زوج لیندا و بانری هستم و فکر میکنم با اتفاقاتی که تو این اپیزود افتاد، صحنه احسای آخر اپیزودی که با هم از اونا دیدیم، میشه برگشتن اون دوتا رو تو پایان انیمه دید و میتونه حرکت خوبی باشه. از طرفی کوکو وزنه سنگینی روی داستان انیمه ست و اینکه بخوایم بانری رو به همین سادگی به لیندا متصل کنیم، اصلا منطقی نیست. بهرحال باید ببینیم نویسنده ناول چه بلایی سر این داستان میاره. آیا ما با اول قرار دادن لیندا سوپرایز میکنه یا به همون سبک کوکویی خودش تا آخر پیش میره.

این اپیزود بازم نانا رو دیدیم .. همیشه به شکل جالبی به فضای داستان متصل میشه. واقعا این کارکتر خوب تونست خاطره به یادموندنی انیمه Nana رو زنده کنه و با اینکه تو شروع انیمه کمی با دیدن چنین کارکتر مشابه‌ای از اون انیمه تو این فضا مشکل داشتم ولی رفته رفته بهش عادت کردم و حس میکنم به یکی از کارکترهای خیلی جالب انیمه تبدیل شده. بجز نانا و بانری و البته لیندا، کارکتر دیگه‌ای از انیمه نبود که آنچنان توجه منو به خودش جلب کنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- نانا مثل همیشه نقش خیلی جالبی تو اپیزود داشت :



- رفتار عجیب کوکو روز بعد از جدا شدن‌ش با بانری :



- عصبانیت لیندا از دست بانری و شروع صحنه احساسی آخر اپیزود :



+

Golden Time - Episode 21

Golden Time - Episode 21

"سایونارا" ؟! چطور ممکنه؟!

یه اپیزود عالی از انیمه. وقتی اپیزود شروع شد و موضوع علاقه اوکاچان به میتسو رو شد، فکر کردم قراره از موضوع اصلی درگیری‌های بانری با خود قدیمی‌ش، خاطرات و ... فاصله بگیریم و اپیزود حالت فرعی رو پیدا کنه ولی اینجور نشد .. خیلی زود مکالمه بانری و اوکا چان به سمت بهم ریختن دوباره بانری حرکت کرد و واقعا از اونجا به بعد اپیزود دیدنی شد. حتی اون موضوع قبل از بهم ریختن بانری یعنی علاقه اوکا چان به میتسو به شکل زیبایی به تصویر کشیده شد و من که صحنه ناراحتی اوکا چان رو دوست داشتم. باید تو ادامه ببینیم که رابطه اوکا، میتسو و لیندا به چه شکلی جلو میره. اما آخرین صحنه‌های اپیزود مثل بقیه اپیزودها یه سوپرایز عالی داشت اونم روبرویی کوکو و بانری بود. جایی که بانری حلقه خودشو به سمت کوکو دراز کرد و کوکو به راحتی اونو پس زد و باهاش خداحافظی کرد.

کوکویی که به اون شکل در برابر بانری محتاج رفتار میکرد، از بانری میخواست که هیچ وقت اونو تنها نذاره، به شکل عجیبی عاشق بانری بود و همیشه خودشو به بانری میچسبوند، حالا با آرامش تمام با بانری خداحافظی کرد. البته .. میدونم، میدونم! جریان باید شکافته بشه و چیزای بیشتری از این قضیه بفهمیم ولی بهرحال فعلا ظاهر قضیه خیلی "غیر کوکویی" به نظرمیاد! یکی از تئوری‌هایی که الان سر زبون طرفدارای انیمه ست و زیاد دور از ذهن نیست اینه که کوکو ویدیوی مربوط به بهم ریختن بانری رو دید و بخاطر همین خودشو از صدمه دیدن نجات داد. ویدیویی که در اون بانری لیندا رو صدا میزد و به اون سر و وضع افتاده بود. بهرحال، اپیزودهای بعد دیدنی میشن و بازم کُلی موضوعات جالب واسه دنبال کردن داریم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- اشک‌های اوکا چان :



- بانری در کنار لیندا :



- مثل همیشه نانا سنپای حرف خودشو خوب میزنه :



- "سایونارا" :

Golden Time - Episode 19 & 20

Golden Time - Episode 19 & 20

دو قسمت اخیر اتفاقات زیادی نیافتاد (البته تا اواخر قسمت 20) ولی دو موضوع نسبتا مهم رو دنبال کردیم؛ یکی علاقه یک طرفه میتسو به لیندا بود و یکی جریان حلقه ای که مادر بانری بهش داد و حالا بانری به فکر دادن اون حلقه به کوکو بود. خیلی خوب شد که بلاخره جریان بین لیندا و میتسو رو فهمیدیم، به نظر میاد زوج خوبی بشن و شاید از اونجایی که کوکو دختر اول انیمه ست، انتظار اینکه میتسو به لیندا برسه، اونقدرا دور از ذهن نباشه و یه جورایی شدنی ـه. بازیگوشی با حلقه و اینور اونور بردن‌ش هم کمی طول کشید، تو این بین بچه‌های باشگاه چایی رو هم دوباره دیدیم که مثل همیشه بامزه بودن و .. بلاخره ما رو به سمت نقطه اوج داستان هُل دادن.

صحنه‌ای که بانری در حین اون رقص دسته جمعی یهو بهم ریخت و با گذشته خودش و خاطراتش روبرو شد، واقعا جالب بود. قسمتی از وجود بانری در حال برگشتن بود و خاطراتی که در جای دوری نگه داشته میشدن، حالا قراره به سمتش برگردن. به نظر من این موضوع شاید مهم‌ترین بخش کُل داستان باشه و میتونه حسابی سرنوشت کارکترهای اصلی رو رقم بزنه و پایان بندی انیمه رو شکل بده. اینکه بانری به سمت لیندا برمیگرده، با وجود خاطرات قبلی و شخصیت قبلی‌ش قابل پیش بینی ـه ولی با توجه به وجود کارکتری مثل کوکو و علاقه ای که بانری به اون داشته، چطور قراره داستان به جلو حرکت داده بشه؟ بهرحال ممکنه راهی برای برگشت عشق کوکو به بانری وجود داشته باشه و باید ببینیم بانری با این هجوم ناگهانی خاطراتی که دارن از راه میرسن، چطور برخورد میکنه و چه عکس العملی نشون میده.

چیزی که مشخصه اینه که، سطح درام اپیزودهای بعدی بالا میره و میتونیم صحنه‌های درگیر کننده خیلی خوبی رو ببینیم. صحنه‌هایی بین بانری، کوکو و لیندا و حتی ممکنه با توجه به علاقه میتسو به لیندا، درگیری‌هایی بین اون و بانری هم ببینیم که میتونه به بهتر به تصویر کشیده شدن درام داستان کمک زیادی کنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- بانری در کنار اعضای باشگاه چایی :



- دو شات از صحنه رقص و بهم ریختن بانری :



+

Golden Time - Episode 18

Golden Time - Episode 18

یه اپیزود خیلی خوب با تمرکز به روی لیندا و بانری .. البته کوکو رو هم با چند صحنه بامزه و رودرویی با نانا دیدیم. از شروع اپیزود که حس کمدی خوبی داشت که بگذریم، قسمت ورود بانری و لیندا به بین دوست‌های همکلاسی قدیمی شون عالی بود. روبرو شدن با کسایی که بانری اونا رو فراموش کرده؛ دوستایی که هر کدوم خاطره خاصی از وجود بانری در کنار خودشون دارن و سعی میکردن حسابی بانری رو سرحال بیارن. رابطه بانری و لیندا تو این اپیزود اونقدرا چرخش رمنسی نداشت و بیشتر با حالت دوستانه به جلو حرکت کردن .. اما خُب، صحنه‌های صحبت خیلی خوبی داشتن و یکی از نکات مثبت اپیزود بود. صحنه‌های آخر اپیزود و رفتن بانری روی پُلی که باعث از دست دادن حافظه‌ش شده، نقطه اوج اپیزود بود که حالا شک جدیدی رو وارد ذهن بیننده و بانری کرد. آیا واقعا حافظه بانری در حال برگشتن ـه؟ من که خیلی منتظر این لحظه بودم و امیدوارم واقعا این اتفاق رخ بده. روی هم رفته فضای زادگاه بانری حس ریلکس کننده خیلی خوبی داشت و خوشحالم که فضا به حالت درام منتقل نشد و یه اپیزود کاملا آروم رو با هم دیدیم. پیش نمایش یه حلقه رو نشون داد؛ نکنه داره خبری از ازدواج میشه؟ اونم دقیقا زمانی که بانری ممکنه حافظه شو به دست بیاره؟ با برگشتن حافظه، احساساتش نسبت به لیندا شدت میگیره و این وسط نامزدی با کوکو میتونه حسابی قضیه رو پیچیده کنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- خجالت زده بودن کوکو در کنار نانا :



- توپ خوردن لیندا، قیافه توپ خورده‌ش خیلی جالب بود :



- بانری و عکسی که با سنسی و دوستاش گرفت :



- صحنه آخری که با رفتن بانری رو پُل تموم شد :



+ اینم یه جور شکار لحظه‌ها یا میمیک‌ها؛ لیندا و کوکو به یک حالت در اومدن :
(البته لیندا بخاطر توپ خوردن این شکلی شده!)

Golden Time - Episode 17

Golden Time - Episode 17

از اون قسمت‌هایی بود که حس کردم داستان حرکت خاصی به جلو نداشت. البته Golden Time از اینجور قسمت‌ها کم داره و معمولا سوپرایزهای خوبی واسه بیننده تو هر اپیزود داره. نیمه اول تا صحنه ورود لیندا کاملا حس اضافی بودن داشت و بعد از اون کمی بهتر شد. تو این بین شک اینکه میتسو به لیندا علاقه داره دیگه شدت گرفت و اینجا خیلی واضح میشد علاقه‌شو به لیندا دید .. یه صحنه رودرویی جالب با هم داشتن. کوکو و بانری هم یکی دو صحنه نسبتا خوب داشتن و رفتار کوکو تو این اپیزود اون حالت حسودانه فاصله گرفته بود و مثلا در مقابل لیندا رفتار خیلی خوبی از خودش نشون میداد. از این موضوعات جزیی که بگذریم، بانری به شهر زادگاه شون رفت، جایی که قراره با لیندا مواجه بشه .. به نظر میاد اپیزود، اپیزود خیلی خوبی بشه و صحنه‌های جالبی بین لیندا و بانری ببینیم .. شاید تو این بین تونستیم علامت سوال هایی در مورد احساس لیندا نسبت به بانری رو برای خودمون جواب بدیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- دیدن آتیش بازی بهمراه لیندا، کوکو و بانری :



+



- یکی از صحنه‌های احساسی بین کوکو و بانری :



- صحنه‌ای که یانا با لیندا ملاقات کرد :

Golden Time - Episode 16

Golden Time - Episode 16

ناراحتی کوکو خیلی زود از راه رسید و با توجه به اشتباهی که حین رانندگی کرده بود و به بقیه صدمه زده بود، طبیعی بود که با چنین روحیه‌ای ازش روبرو بشیم اما چیزی که این موضوع رو سنگین‌تر میکرد، رابطه پدر کوکو با اون و سیلی که بهش زد بود .. صحنه دردناکی بود .. حتی من که زیاد طرفدار کوکو نیستم، دلم به حالش سوخت! تو این بین، بخاطر تصادف سفر بارسلونا کنسل شد که خیلی خوب شد .. یکی از جالب‌ترین تیکه‌های اپیزود، روبرویی بانری با نانا بود؛ باز هم مثل همیشه حضور نانا شکل عالی به فضای صحنه داده بود و رفتار نانا با بانری حساب دیدنی بود. پدر کوکو اونقدری که نشون داده شد، وحشتناک نبود و تو ادامه اونقدر چهره متفاوتی از پدر کوکو دیدیم که نظر بیننده کاملا برعکس میشد و اینجا میشد سیلی رو به یک پدر مهربون و دلسوز مرتبط کرد و دلیل عصبانیتش قابل درک بود. سطح درام اپیزود بالا بود و مهمترین جا و صحنه اپیزود، صحنه طولانی صحبت بانری و کوکو بود .. عصبانیت کوکو و بانری از دست همدیگه، با بالشت دعوا کردنشون و اینکه همه چیز به رویای کوکو برگشت؛ ترس از اینکه بانری اونو تنها بذاره و رویایی که از پیاده شدن از اون ماشین میدید .. بلاخره به هزار زور و زحمت بانری تونست کوکو رو آروم کنه که با ورود پدر کوکو و رفتار مضحک‌ش همه چیز بهم ریخت .. پایان بندی کمدی خیلی بامزه ای برای اپیزود بود. میشه این قسمت رو کاملا متمرکز به کوکو دونست و نتیجه این اپیزود کنار اومدن کوکو با اتفاق ماشین سواری اپیزود قبل بود .. بخاطر همین میتونیم تو اپیزود بعد منتظر پیشروی بیشتر داستان به سمت جلو باشیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ناراحتی کوکو از تصادف :



- چهره کوکو بعد از سیلی خوردن :



- عصبانیت نانا از دست بانری :



- لحظاتی که بانری و کوکو در کنار هم گذروندن :