M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Golden Time Episode 07 // Anime

Golden Time Episode 07 // Anime


دوباره یه اپیزود چند بخشی خوب رو دیدیم. رابطه بانری و کوکو شروع شد؛ زیاد به نظر من حس حقیقی نداشت .. نمیدونم چرا هرچقدر اپیزود به جلو میرفت کمتر میتونستم رابطه بین کوکو و بانری رو جدی بگیرم. شاید یکی از دلایلش زود رسیدنمون به این رابطه بود؛ فکر میکردم بیشتر از اینها ما رو منتظر بذارن. بهرحال امیدوارم به مرور زمان با دیدن اتفاقات دیگه‌ی داستان نظرم عوض بشه. با پدر کوکو هم آشنا شدیم و چندقرار از کوکو و بانری دیدیم. از طرف دیگه بازم سر و کلمه نانا پیدا شد و اینبار به لیندا کمک کرد تا بتونه با بانری روبرو بشه. همسایه بودن بانری و نانا سان خیلی نکته باحالی واسه من بود و امیدوارم باز بتونیم نانا رو ببینیم. بلاخره ناراحتی بین بانری و لیندا تموم شد و لیندا خاطراتی که بین شون اتفاق افتاده روبراش تعریف کرد. قطع شدن حرف‌های لیندا و بانری با تلفن کوکو کمی حالت مشکوکانه ای به داستان داد. اینکه درآینده لیندا به رابطه بین بانری و کوکو حسودی میکنه یا نه رو باید بعدها ببینیم. هنوز اپیزودهای زیادی باقی مونده .. باید ببینیم چطور این روابط رو پیچیده میکنن و داستان از این بهتر میشه یا نه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- درخشیدن کوکو در حین ابراز علاقه به کوکو :



- برخورد نانا با کوکو و بانری تو آ :



- خجالتی شدن اون دوتا :



- صحنه بین بانری و لیندا :

Golden Time Episode 06 // Anime

Golden Time Episode 06 // Anime


عالی بود، واقعا حس میکردم که قراره وارد یه سری اپیزودهای کش دار بشیم ولی دوباره مثل اپیزود 4 ما رو با اتفاقات زیاد سوپرایز کردن. این نحوه پیشروی رو فوق‌العاده دوست دارم. برام مهم نیست که زوج اصلی انیمه قابل پیش بینی ـه، همین شکل پرداختی که داستان داره، همه چیزو جبران میکنه و بهش جذابیت خاصی میده. بانری بار دیگه نشون داد که از اون کارکترهای ساده نیست و میتونه به راحتی فکری که داره رو عملی کنه و زیاد از حد با خودش کلنجار نمیره. یه کارکتر خیلی خوب مرد. رفته رفته نسبت بهش ذهنیت بهتری پیدا کردم و اینکه افکارش رو به راحتی به زبون میاره، واسم جالبه.

به سیم آخر زدن بانری و قطع کردن رابطه‌ش با کوکو به نظرم عالی بود؛ با خودم فکر میکردم کوکو تا کی میخواد چنین بازی رو با بانری انجام بده؟ اونم بعد از روبرو شدن با اعتراف بانری و تظاهر به اینکه هیچ اتفاقی نیافتاده! بهرحال همه چیز با اتفاق آخر اپیزود و اعتراف کوکو به دوست داشتن بانری عوض شد! به نظرمن یه چیزی مبهمه، اینکه آیا کوکو واقعا بانری رو دوست داره یا فقط بخاطر اینکه باهاش بمونه، این حرف رو زد؟ مطمئنا وابستگی خاصی به بانری داره و نمیشه اونو انکار کرد ولی آیا این وابستگی در حد عشق میرسه؟ اگه به علاقه کوکو و گیر سه پیچی که به میتسو داشت نگاه کنید و حالا تو اپیزودهای بعد اون فضای ذهنی کوکو رو با رابطه‌ش با بانری مقایسه کنیم، احتمالا به جواب‌هایی خواهیم رسید. بهرحال دیدن ادامه داستان حسابی جذاب به نظر میاد.

برگشتن به گذشته و نشون دادن رابطه بانری و لیندا فوق العاده بود. اینجا، جایی بود که نسبت به دختر برتر بودن لیندا از نظر خودم، اطمینان پیدا کردم. واقعا کارکتر دوست داشتنی داره .. بعلاوه اینکه قدرت دوبلورش واقعا چشم میرسید و تحت تاثیر قرار گرفته بودم! بانری یه صحنه رودروریی دیگه رو هم به رخ کشید؛ بلاخره چیزایی که از گذشته فهمیده رو به لیندا گفت ... با عصبانیت تمام و ناراحتی زیاد. لیندا کاملا بهم ریخت و به دنبال بانری برای توضیح دادن رفت که روی هم رفته کُل صحنه عالی شده بود. بازی این اپیزود با کلمه YES و NO ، یه بازی کلامی خیلی باحال بود، اون تابلوی کوکو که در حین عصبانیت بانری به YES و NO تغییر میکرد ... یا وقتی که بانری از دست کوکو فرار میکرد و با فریاد زدن YES و NO بهش جواب میداد .. همه واسم جالب بودن و در نهایت اون صحنه برخورد دوچرخه کوکو به بانری و ابراز علاقه کوکو به بانری! همونطور که گفتم، باید منتظر بمونیم و ببینیم این علاقه چقدر عمیقه؛ امیدوارم انیمه به همین قدرت ادامه بده.

راستی ... باشگاه چایی همیشه کمدی تاپی وارد اپیزود میکنه! کُلی به کاراشون و صحنه‌های پارتی خندیدم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- عکس العمل میتسو به رد شدنش توسط چینامی :



- پرت کردن میتسو و کوکو به چنگال باشگاه چایی :



- صحنه عصبانیت بانری و شکل جواب دادن کوکو با YES , NO :



- صحنه برخورد و ... :

Golden Time Episode 05 // Anime

Golden Time Episode 05 // Anime


بخاطر روند متفاوت اپیزود چهارم و اتفاقات زیادی که افتاد، یه مقدار انتظارم بالا بود. مثلا انتظار داشتم که کوکو یا بانری حداقل اشاره‌ای به موضوع اعتراف بانری کنن یا بانری به سراغ لیندا بره و اونو با موضوع فهمیدن‌ش راجع به اون عکس باخبر کنه ولی خوب این اتفاقات هیچ کدوم نیافتادن. نمیتونم بگم نقطه منفی بود چون داستان اپیزود به نقطه مثبتِ دیگه‌ای تمرکز کرده بود؛ فراموشی بانری و فلش‌بک‌هایی که در مورد این موضوع دیدیم، خیلی خوب بودن. میتسو کمی نسبت به اپیزودهای قبلی تفاوت رفتاری داشت ولی روی هم رفته حالت و جبهه کلی‌ش مشخصه و بعید میدونم از نظرش برگرده. لیندا با توجه به اینکه بانری رو میشناسه ولی هیچ به روی خودش نمیاره .. خیلی کنجکاوم دلیل اقرار نکردن‌ش به شناختن بانری رو بفهمم! بهرحال ممکنه این اقرار باعث برگشتن حافظه بانری و یا کمک کردن به برگشتن حافظه‌ش بشه و اینکه چنین کاری رو انجام نمیده، باید دلیل خیلی خوبی داشته باشه. صحنه فلش‌بک آخر اپیزود در مورد بیمارستان و نوری که بانری دنبال‌ش کرد و به لیندا رسید هم واقعا جالب بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- یکی از صحنه‌های خنده‌دار اپیزود، میمیک میتسو خیلی درهم‌برهم بود :



- کوکو و بانری در کنار لیندا :



- رقص رباتی ـه کوکو :



- فلش بک ملاقات بانری با لیندا :

Golden Time Episode 04 // Anime

Golden Time Episode 04 // Anime


اوووچ! داستان چه پیشرفت زیادی داشت، فوق‌العاده بود. با چند اپیزودی که از این انیمه دیده بودم، تقسیم بندی رو به این شکل پیش‌بینی میکردم : حداقل 10 اپیزود تا بهم ریختن رابطه بین کوکو و میتسو، 5 اپیزود تا جلب شدن توجه بانری به کوکو و بقیه اپیزود ها هم به تشکیل دادن رابطه این دونفر اختصاص داده میشه ولی ... چقدر اشتباه محاسباتی من زیاد بود! همین اپیزود چهارم، سر و ته خیلی از مسائل و داستان‌ها جزیی انیمه مشخص شد و تازه یه سری ابهامات جدید رو هم به وجود آوردن. به این میگن یه پیشرفت داستانی بی‌نقص و خوب انیمه‌ای. نکته جالب اینه که این انیمه تو ژانر رمنس قرار داره، گاهی به نظر میرسه انیمه رمنس بیشتر از بقیه ژانرها کش داده میشه، بیننده هی به تصویر جلوی خودش میکوبه و داد میزنه "بهش اعتراف کُن" ، "بگو که بهش علاقه داری" ، "خسته شدیم دیگه، تمومش کنید" ولی اینجا اینطور نبود؛ اصلا کش پیدا نکرد و سوپرایز واقعا خوبی بود.

از لحاظ داستانی، همه چیز با روبرویی کوکو و چینامی شروع شد، دختری که قبلا تو کلاس دیده بودیم. بازم توهمات کوکو در مورد میتسو ادامه پیدا کرد، گیردادنِ های اون به میتسو و ... چند دقیقه اول اپیزود حس تکرار رو داشت ولی وارد شدن میتسو و اهمیت ندادنِ اون به کوکو شدت بیشتری به خودش گرفت؛ حتی کار به جایی رسید که از علاقه خودش به دختر دیگه‌ای (چینامی) حرف زد و از کوکو خواست که دست از سرش برداره. کوکو بلاخره شوکِ لازم رو دریافت کرد، شروع گریه کردن و روبرو شدن با حقیقت کرد. تحمل اون شوک یه مقدار سخت بود ولی خوشبختانه بانری در کنارش بود و سعی کرد اونو آرو کنه. کوکو وارد حالت دیوونگی شد و کارای عجیبی رو انجام داد. (وارد شدن به کنسرت با اون حالت) تو ادامه پیشروی داستان، بانری به سادگی هرچه تمامتر به کوکو ابراز علاقه کرد؛ من تو اپیزودهای قبل و این اپیزود منتظر این بودم که بانری حداقل نگاه متفاوتی به کوکو داشته باشه و بتونم جرقه‌هایی از عشق‌ش به کوکو رو ببینم ولی تا الان چنین چیزی رو ندیده بودم و اینکه یهو با اعتراف‌ش روبرو شدیم، واقعا سوپرایز بود. ظاهرا بانری از اون کارکترهای پسر انیمه‌ای که بدون وقت تلف کردن احساساتِ خودشُ بروز میده؛ این خیلی خوبه. عکس‌العمل کوکو هم واقعا خوب بود. آخر اپیزود با یه کلیف‎‌هنگر عالی روبرو شدیم .. بانری با عکس خودش در کنار لیندا مواجه شد .. اینم واقعا یک پیشرفت داستانی خیلی خوبِ دیگه بود. باید ببینیم برخورد بعدی بانری با لیندا به چه شکل اتفاق میافته؛ مطمئنم خیلی جالب میشه.

تموم شد؟ ... نه!

صبرکن ببینم، نانا (NANA) اینجا چیکار میکرد؟ WTF .. چه ارجاعی بود ...



صحنه‌هایی از اپیزود :

- چینامی و کوکو :



- کوکو .. چطور جرات میکنی کنسرت NANA رو بهم بریزی؟



- ابراز علاقه بانری به کوکو :



- عکس بانری در کنار لیندا :


Golden Time Episode 03 // Anime

Golden Time Episode 03 // Anime


اپیزود خوبی برای تشکیل و بهتر شدن رابطه بین بانری و کوکو بود .. نیمه اول اپیزود آنچنان چیز خاصی نداشت و بیشتر حالت آماده‌ساری برای وارد شدن به جنگل و فرار بانری کوکو از لوکیشن و آدما بود. بانری با تعریف کردن داستان راجع به از دست دادن حافظه‌ش، بقیه رو فراری داد و بعدشم بهمراه کوکو به راحتی فرار کردن و به دل جنگل پناه بردن. صحنه خیلی خوبی رو در کنار هم گذروندن، از اون صحنه‌هایی بود که واقعا به انیمه رمنس این شکلی میخوره و مدتِ زیادی رو به حرف زدن راجع به علائق‌شون و اتفاقاتی که براشون افتاده پرداختن. کوکو از علاقه خودش به میتسو و اینکه بدون میتسو هیچ چیزی نیست، گفت و بانری داستان از دست دادن حافظه خودشو برای کوکو تعریف کرد. پیدا شدن لیندا تو دل جنگل و دیدن کوکو و بانری سوپرایز خوبی بود و جالب اینکه بانری اونو "باربارا" صدا زد! البته لیندا از اون سبک دخترایی به نظر نمیاد که به خاطر اشتباه گفتن اسمش عصبانی بشه ولی بهرحال مسئله مهمی هم نبود و باید ببینیم اپیزود بعد بین این سه نفر چه اتفاقی می‌افته.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- یه شات از کوکو :



- تنها در جنگل بعد از فرار :



- از راه رسیدن لیندا :


Golden Time Episode 02 // Anime

Golden Time Episode 02 // Anime


صادقانه بخوام بگم، حس میکنم این اپیزود بهتر از اپیزود اولش بود و حالا بهتر وارد محیط داستان شدم. دوست دارم بدونم این شوخی مربوط به فراموش کردن اسم تادا توسط کوکو تا چند اپیزود دیگه قراره تکرار بشه؟ این تنها ایراد من به اپیزود بود. بجز اون، اپیزود خیلی خوبی بود. عجب پارتی درهم‌برهمی بود. هرکسی یه جایی ولو بود یه کار عجیب انجام میداد و بعدشم که اعضای باشگاه چایی پارتی رو از این رو به اون رو کردن! تادا انگار داشت به قعر جهنم کشیده میشد! اون شرط عجیب هم در نوع خودش جالب بود؛ یا نوشیدنی میخورید یا باید باید با هم کشتی بگیرید. کلا با دیدن این اپیزود دید دیگه‌ای به انیمه پیدا کردم و حس میکنم میتونه خارج از حالت پاستوریزه بودن، داستان رو به جلو ببره. احساس دلسوزی تادا برای کوکو تو ذهن منم وجود داشت ... اینکه هیچ‌کس با کوکو حرف نمیزنه و از طرف دیگه میتسو کاملا از دستش فراری ــه. اول بیشتر حالت شوخی رو داشت ولی حالا میبینیم که میتسو اصلا علاقه‌ای به روبرو شدن با دوست دوران کودکی‌ش نداره. لیندا رو با یه ظاهر کاملا متفاوت دیدیم، تو نگاه اول و وقتی که سعی میکرد به تادا حرفی رو بزنه، به نظر میرسید که به تادا علاقمند شده و میخواد اونو به بیرون دعوت کنه ولی ... توجه‌شون به کوکو جلب شد و حرف لیندا نیمه تموم باقی موند. شاید بعدها دوباره به سر حرفش برگرده، چیزی که معلومه اینه که، جاذبه‌هایی بین‎شون وجود داره. آخر اپیزود هم که تادا و کوکو گیر یه آدم وراج و پُر حرف افتادن که ساعت‌ها راجع به باشگاه‌شون داشت حرف میزد. سه دفعه صفحه خاموش و روشن شد تا بلاخره حرف‌های اون دختر پایان رسید.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- کوکو هنوز تو توهم علاقه داشتن به میتسوئه :



- پارتی و اعضای باشگاه چایی :



- عکس‌العمل مهمونای پارتی بعد از دیدن اعضای باشگاه چایی :



- صحنه مرگ دردناک تادا :



- اینم نتیجه نوشیدنی نخوردن :



- لیندا بدون اون کلاه و متفاوت نسبت به ظاهر اپیزود قبلش :



- حتی کوکو خودش هم متوجه ندیده گرفتن‌ش توسط بقیه شده :


Golden Time Episode 01 // Anime

Golden Time Episode 01 // Anime


خوب، این انیمه دوز هفتگی رمنس ما تو فصل پاییزه؛ همونطور که فکر میکردم رمنس خوبی داشت و شروعش با توجه به اینکه انتظار زیادی ازش نداشتم، واسم جالب بود. تمرکز داستان اپیزود روی آشنایی کارکترها و وارد شدن به محیط مدرسه حقوق‌شون بود. کوکو واقعا کارکتر خوبی بود ترسی که میتسو ازش داشت خنده‌دار بود .. حتی من حس کردم سیگنال مثلث عشقی بین‌شون وجود داره ولی بعدش .. تادا به یه دختر همکلاسی و یه دختری به نام لیندا آشنا شد که حدسیات مربوط به مثلث عشقی رو مقداری بهم ریخت. کمدی انیمه خیلی سطح معمولی داشت و بیشتر شبیه به یک طنز لبخندآور و شیرین شباهت داشت. OP و ED هر دو خوب بودن و تم رمنسی درشون گنجونده شده بود. البته هر دو پر ازتصاویر کوکو بودن. ظاهرا کوکو نسبت به لیندا و اون یکی دختر نقش مهم تری رو ایفا میکنه. کلا شروع خوبی بود و مطمئنا اپیزودهای بعدیش رو هم میبینم. [نمیدونم چرا ولی این فکر که لیندا همون کوکوئه، از ذهنم خارج نمیشه!]

صحنه‌هایی از اپیزود :

- کوکو و صحنه تبریک گفتنش :



+



- محو شدن تادا در چهره کوکو :



- OP انیمه :



- میتسو و حرکات خنده دارش :



- تمام مدتی که تو کلاس با هم حرف میزدن، کوکو پشت سرشون نشسته بود :



- دختر دوم اپیزود که یه خورده عجیب بود :



- لیندا و کمک کردنش به تادا :