Magi Season 2 Episode 07 // Animeلحظه جدایی سه نفر بلاخره از راه رسید ولی قبلش حسابی پارتی رفتن و خوش
گذروندن .. صحنههای کمدی خیلی خوبی رو دیدیم. روشی که علی بابا میخواست
باهاش مورجیانا رو سرحال کنه خنده داربود و بعد از اون به زور جدا کردن
مورجیانا از خودشون هم صحنه خوبی بود! موجیانا چیزایی از حرفهای هاکوریو
به خاطر آورد و در کنارش رفتار منحرفانه علی بابا و علائدینُ به نظاره
نشست. کلا نیمه اول خندهدار و خوب بود. نیمه دوم علائدین با یه کاروان
همراه شد و دوباره از شانس بد علائدین به یه مشت راهزن برخورد کردن! اینبار
قبل از اینکه علائدین کاری انجام بده، سر و کله یه کارکتر دیگه پیدا شد،
کسی که ظاهر به راحتی اون دزدها رو شکست داد یا بهتر بگم، با حرکات
بیرحمانهای اون راهزنها رو قتل عام کرد. اون کارکتر کسی نبود جز، شاهزاده
امپراتوری کو، رن کوها ... شخصیت جالبی داشت و در عین اینکه مبارزه جذابیُ
ازش دیدیم، صحنههای منحرفانه مختص به خودشُ هم تو کاروان داشت. بهرحال
علائدین هم با اونا همراه شد و به سمت مقصدشون یعنی مگنوستات رفتن.
صحنههایی از اپیزود :
- صحنه قول سه نفر بهمدیگه برای اینکه دوباره همدیگه رو ببینن :
- دستبندی که علی بابا به مورجیانا داد و مورجیانا اون به گردن (!) بست :
- صحنه شاتهای منحرفانه از علادین تو این اپیزود زیاد بود ولی ترجیح میدم یه شات جالب از علائدین در حال تفکر بذارم :
- شاهزاده رن کوها :
