Nagi no Asukara Episode 11 // Anime
یه اپیزود خیلی آروم و به نسبت اپیزودهای قبلی، کم اتفاق! صحنههای بین
آکاری و ایتارو صحنههای شیرینی بود و از طرف دیگه، رابطه چیساکی و کانامه
تو شروع اپیزود کمی ناجور شده بود و صحنههای فراری بودن چیساکی از دست
کانامه بامزه شده بود ولی خوب خیلی زود تمرکز از اونا گرفته شد و به سراغ
مشکل اساسی که مردم خُشکی رو گرفتار کرده رفتیم. صحنه خواهش هیکاری از
اورکو ساما برای نجات دادن خُشکی صحنه جالبی بود ولی خوب نتیجهای برای
هیکاری به همراه نداشت. برگشتن به سراغ برگزار کردن مراسم افونیهیکی و یه
صحنه خیلی جالب و احساسی بین آکاری، میونا و بقیه کارکترها دیدیم. با این
نقشهای که ریختن و دارن به سمتش حرکت میکنن، بعید میدونم مشکلی برای مردم
خشکی پیش بیاد و همه چیز با خوبی و خوشی به پایان میرسه. اما آخر اپیزود یه
صحنه خیلی جالب دیدیم؛ بلاخره چیساکی تصمیم گرفت احساسات خودش رو به
هیکاری اعتراف کنه و حالا باید ببینیم عکس العمل هیکاری در برابر این
اعتراف چیه. گره روابط درهم پیچیده این کارکترها قراره چطور از هم باز بشه؟
هر کس به هر کس دیگهای برسه، یک نفر در این بین صدمه میبینه و ناراحتی به
وجود میاد. واقعا همه چیز قاطی شده!
قسمت بعد، قسمت پر اشکی به نظر میرسید .. پیشنمایش خیلی پرسر و صدا و کوتاه بود ولی به نظر جالب میرسید .. درام بیشتر در راهه.
صحنههایی از اپیزود :
- معذب بودن چیساکی در کنار کانامه :
- خواهش هیکاری از اوروکو ساما :
- آکاری در کنار مجسمه اوجوشی ساما :
- اشکهای میونا تو این صحنه خیلی عجیب غریب شده بود

:
