سوپرایز فصل زمستان از راه رسید .. این انیمه حداقل تو شروع مثل یک رویا
میموند؛ خیلی اپیزود اولش رو دوست داشتم. حتی خود سوژه داستانی،
مدرسه خلبانی حس خیلی خوبی داره .. پرواز کردن تو آسمون، چیزی ـه که خیلی
خیلی زیاد اونو تو این انیمه خواهیم دید و از الان چشمای من به اشتیاق دیدن
صحنههای بیشتری تو هوا و دیدن اون هواپیماها خیره شده. یک رابطه برادر
خواهری خیلی جالب بین کارل و آریل و از اون بهتر یک رابطه رمنس که به شکلی
جذاب و دیدنی تو اپیزود اول شکل گرفت. اما قبل از پرداختن بیشتر به محیط
درونی انیمه باید اینو بگم که ... Carl رو تو انیمه به اسم Kal-el صدا
میزدن که ناخودآگاه و بدون قصد قبلی ارجاعی سینمایی به وجود می آورد؛
ارجاعی که به سری سوپرمن و کارکتر کلارک کنت برمیگشت و جدا شدن کارل از پدر
و مادرش و خداحافظیها با شباهت به جدا شدن Kal-El از Jor-El پدر در سیاره
کریپتون میموند. یک ارجاع خیلی محاورهای ولی جالب برای کسایی که اهل
کارای سینمایی هستند. استارت انیمه و صحنههای اولیهش نوید یه کار خوب رو
میداد و همینطور هم شد. اولین چیزی که تو انیمه خیلی بیننده رو به سمت خودش
جذب میکنه، محیط و لوکیشن انیمه ست که پر از دشت و زیباییهای زیاده. آرت
خیلی خوبی داشت و طراحی کارکترها جز نقاط مثبت انیمه بودن.
صحنههای
اول پرواز بین آریل و کارل حس خیلی خوبی داشت و صحنههای کمدی بینشون هم
از سطح خوبی بهره برده. اون فرود ناقص و اداهایی که آریل در می آورد، کاملا
نشون میده که چه کارکتری ـه و از اینکه دوبلوری مثل Taketatsu Ayana رو
برای نقش آریل انتخاب کردن، خوشحالم چون کار این دوبلور رو خیلی دوست دارم.
علاوه بر اون، کار بقیه دوبلورها هم خیلی خوب بود و تا اینجای کار
کارکترها خیلی خوب توسط اونا باورپذیر شده بودن. دیدن اون خلبان مرموز هم
در نوع خودش جالب بود. باید ببینیم بعدها Axis چه تاثیری رو داستان کار
خواهد داشت و رابطه اون با کارل چیه. آشنا شدن با گروه بچهها و رفتن به
خوابگاهها به شکل جالبی صورت گرفت و تو این بین روبرو شدن اتاق کارل با
خواهرش، آریل خیلی بامزه بود. دعوای همیشگی ایموتـــــــــــو،
اتوتـــــــــــوی اونا حتما دیدنیتر از این هم میشه. کُل خوابگاه رو روی
سرشون گذاشتن! اما از همه اینها که بگذریم، قسمت "رمنس" اپیزود بهترین نقطه
مثبت انیمه بود؛ حس کاملا طبیعی و خوبی داشت و به راحتی میشد به رابطه بین
کلیر و کارل علاقمند شد. شروع رابطه اونا و صحنه خرابی دوچرخه بامزه بود و
حرکات کلیر لحظه به لحظه جالبتر میشد. اما بعد از اون کلیر به خودش مسلط
شد و به صحنهای رسیدیم که با دستان باز پشت کارل از دوچرخه سواری لذت
میبرد. یه صحنه رومنس عالی با رسیدن به اون دودها شکل گرفت "داریم رو ابرها
پرواز میکنیم!" ولی این پرواز روی ابرها زیاد طول نکشید و با افتادنشون
تو رودخونه به پایان رسید. بعد از اون صحنه نهایی که با یه آب بازی ساده
شروع شد و به یک صحنه قوی رمنس تبدیل شد و به اثبات علاقه اونا به هم اشاره
داشت. خوشحالی کارل بعد از تشکر کلیر هم واقعا دیدنی بود. روی هم رفته کُل
صحنه آشنایی کارل با کلیر به نظر من پرداخت خیلی خوبی داشت و دوست دارم
این رابطه به همین شکل قوی باقی بمونه. اما چیزی که اینجا مهمه، بقیه راه
انیمهست؛ در مورد رمنس که مسلما به این سادگی به مقصد خودش نمیرسه و
مطمئنا با توجه به درجه خانواده کلیر و مبهم بودن خیلی چیزای دیگه، موانع
زیادی سر راه اونا قرار داره. خلبان مرموز داستان و Viento Nina چه تاثیری
به روند پیشروی داستان خواهند داشت. یه نکته دیگه به نظر من اتفاق
افتادنش دور از انتظار نیست، بالا اومدن سطح درام انیمه ست که کاملا
پتانسیل تبدیل شدن به یک کار درام رو داره. باید ببینیم تو ادامه چه
اتفاقاتی در داستان انیمه می افته.
صحنههایی از اپیزود :- پرواز آریل و کارل :

- خلبانی که به کارل بی محلی کرد :

- دوچرخه سواری کارل و کلیر :

+
