Mushishi Zoku Shou - Episode 06
اوه، واو! من فکر میکردم اپیزودهای قبل تاریک هستن ولی حالا بعد از دیدن
این اپیزود و حس تاریکی که درون داستان بود، کاملا نظرم عوض شد و این
اپیزود رو بهترین اپیزود از لحاظ تاریکی داستانی این فصل میدونم. داستان
ساهو و ماساکیِ باغبان که حاضره حتی برای ماندگاری ساهو قتل انجام بده و
اونو پیش خودش نگه داره. لحظه فاش شدن این موضوع و روبرو شدن بیننده با
جریان مربوط به پیوند بدن به سر واقعا حس تاریکی داشت و لرزه رو به تن
بیننده وارد میکنه. تصور اینکه چقدر این چرخه ادامه پیدا کرده و جریان
مربوط به "کوداما" موشی ـه عجیب این اپیزود، ناخودآگاه بیننده رو جذب این
اپیزود میکنه و تا آخر اونا رو به دنبال خودش میکشونه. نسل بعد از نسل
خانواده باغبانها که ساهو رو به مانند روح درخت ساکورا میپرستیدن و حالا
به نقطه از زمان وارد میشیم که موشیشی، گینکو وارد فضای انیمه میشه و با
این جریانات روبرو میشه. تو ادامه داستان و در انتها، گینکو اون دختر جوون
رو نجات میده و خونه رو به آتیش میکشه تا پایانی به ماجرای تلخ این اپیزود
داده باشه. بعد از اون هم صحنه زیبای خروج کوداما از گردن ساهو رو با هم
دیدیم که واقعا دیدنی بود و پایان بخشی عالی به اپیزود بود.
هر اپیزود از موشیشی، حس خاص خودش رو داره و اینجا هم همینطور بود؛ با
کارکترهایی روبرو شدیم که تفاوت زیادی با کارکترهای اپیزود قبل دارن. دوست
دارم یکی از جملات نقدهایی که در مورد این اپیزود خوندم رو نقل قول کنم و
بگم : "یکی از رازهای کثیف کوچولوی موشیشی اینه که، بیشتر وقتها محتوای
انیمه در مورد موشیها نیست؛ بلکه در مورد انسانهاست" این جمله رو خیلی
دوست داشتم و حس میکنم خصوصا در مورد این اپیزود کاملا صادق هست و منظور
جمله رو میشه در فضای انیمه به وضوح دید.
صحنههایی از اپیزود :
- این صحنه خیلی زیبا بود :
- میساکی تبر به دست :
- بیرون اومدن کوداما از گردن ساهو :
