به عنوان اپیزود دوم محتوای جالبی رو
داشتیم؛ از فهمیدن و شنیدن جریان مادر چیا که چیا به دنبال پیدا کردنشه تا
هدف اواراری درجه/سطح یک شدن و بعدشم که آشنایی با دو کارکتر فرعی باحال
یعنی گاردهای ساکو چان. من هر بخش اپیزود رو دوست داشتم .. احساس کردم سری
به سمت دلگرم کننده تری حرکت کرد و این موضوع بخاطر صحبت از مادر کارکترها
بیشتر رنگ گرفت؛ حالا کمی از فکر و ذکر چیا با خبریم و می دونیم می خواد با
اورارا شدن به چه هدفی برسه. امیدوارم تو ادامه همچنان به احساس التیام
بخش و دلگرم کننده انیمه متمرکز باشیم.
از اون طرف صحنه وارد شدن گاردهای ساکو رو داشتیم که حسابی بامزه بود. از
غذا دادن ساکو به چیا و صحبت از "بوسـه غیر مستقیم" شروع شد و بعد دیدیم که
اونا خودشونم یه جورایی عاشق ساکو هستن و هوس کرده بودن که غذای ساکو رو
لب بزنن. ولی زهی خیال باطل ... چه بلایی سرشون اومد.
از اون طرف هم ساکو حس و حال یوری باحالی تو شخصیتش داره که من دوست دارم. هر دفعه با چیا روبرو میشه صحنه دیدنی میشه.
خصوصاً این اپیزود که فهمید چیا بخاطر کوهی و جنگلی بودنش زیاد با لباس و
اون چیزی که باید زیر لباس بپوشه آشنا نیست. صورتش و میمیک هاش تو اون صحنه
حرف نداشت!
و انیمه یه جورایی جنبه منحرفانه ای که داره رو هم نگه داشت.
روی هم رفته به عنوان اپیزود دوم حسابی خوش گذشت .. منتظر هفته بعدم.