My Movie Challenge - 38 - I Am Sam - 2001
تاریخ تماشا : 1403/04/30
داستان پدری که از حسابی کند ذهنه و باید در حین تلاش برای گذران زندگی روزمره اش و کار کردن، حالا از دختر تازه متولد شده اش هم به تنهایی مراقبت کنه.
با اینکه بدون هیچ دانش قبلی سراغ فیلم رفته بودم، از همون سکانس اول و نوع بیان شان پن توی دیالوگ اولش فهمیدم که شخصیتش قراره چطور شخصیتی باشه و قشنگ هیجان زده شدم که بعد از دیدن شان پن تو یه مشت فیلم درام، جنایی و جنگی، بالاخره یه روی شیرین و خاص از اون ببینم. یا بهتر بگم، یه جایی که احساس می کردم قدرت این رو داره که قدرت و وسعت بازیگری خودش رو به نوع بهتری به رخ بکشه و همینطور هم شد؛ واقعاً شان پن تونسته بود نقش سم رو به زیبایی به تصویر بکشه و همه جور احساسات از بیننده دریافت کنه؛ چه خوشحالی، چه همدردی، چه غم و چه هر جور عاطفه و مروتی که میشد نسبت به شخصیت سم داشت. و در کنارش البته که نقش دخترک بازیگر داستان هم شگفت انگیز بود. وقتی میگم بدون دانش سراغ فیلم رفتم، در این حد بگم که من حتی نمیدونستم که خواهران فنینگ توی این فیلم شروع به بازیگری کردند و همش توی لحظات فیلم مبهوت معصومیت شخصیت لوسی بودم و هی با خودم تکرار میکردم «وای که چقدر انتخاب بازیگر خردسالشون محشر بوده.» و حالا بعد از بعد از شناختن بازیگر لوسی، همه چیز برام منطقی شد. حقی که انتخاب این نقش عالی بوده و در کنار شخصیت سم، حضور یک دختر با نهایت معصومیت میتونست همه چیز رو دو برابر دلنشین تر کنه و همینطور هم شده بود.
داستان فیلم گه گاهی قابل پیش بینی بود و انتظار زیادی ازش نداشتم که بخواد من رو شگفتزده کنه و فقط دلم میخواست ازش حس خوبی بگیرم که گرفتم. و یه چیز جالب دیگه که درباره فیلم من رو گرفت، انتخاب موسیقی اون بود که حقیقتاً دست روی ترکهای دلچسبی زده بودن. چه برداشتهای آزادی که از آهنگهای بیتلز شده بود و چه آهنگهای دیگه که دوسشون داشتم. صحنههای دادگاه فیلم یکم برام نچسب بود؛ میدونستم که قراره یک طرف ماجرا بی رحم رفتار کنه و ما سم رو تحت فشار بذاریم و از این لحظات واکنشهای عاطفی جذابی دریافت کنیم ولی بازم دلم نمیخواست این دراماتیک باشه که بازم در نهایت عیب نداره و بیننده دلش نمیاد داستان رو نیمه کاره رها کنه. بهرحال من طرفدار فضای زیاد از حد دراماتیک نیستم و یه وقتایی احساس اجبار رو به آدم میده که خیلی برام خواستنی نیست.
و نکته آخر هم که میشل فایفر واقعاً بازیِ قشنگی توی این فیلم داشت؛ گرچه یه نقش کلیشه ای بهش داده بودن ولی چهره، حضور و نوع بیان دیالوگش من رو تحت تاثیر قرار داد و دیدنش توی این فیلم کنار شان پن برام خوشایند و دیدنی بود. دلم میخواست نقشش پررنگ تر باشه ولی درک میکنم که زیاد جای تزریق کردن حضورش به فضای فیلم نبود و به همین اکتفا میکنم. جدا از اون، بازی شان پن و داکوتا فنینگ حسابی دوست داشتنی بود و به نظرم رسید که تصمیمم برای بیشتر دیدن فیلمهای شان پن، تصمیم درستی بوده و باز هم در ادامه اینکار رو ادامه میدم. (7/10)