این اپیزود نیمه دوم خیلی قشنگی داشت و تونستیم یک فلش بک زیبا رو با هم
ببینی. اینکه آلیس و کارن با هم بودند و کمی به ارتباط این دو قبل از اومدن
به ژاپن پرداختیم، لحظات خوبی رو رقم زد. فکر می کردم وقتی به فلش بک بریم
کمی کوچکتر از اینی که هستند نشون داده بشند ولی انگار ظاهرشون آنچنان
تفاوتی نداشت .. شاید کمی موهای آلیس کوتاه تر بود ولی کارن آنچنان فرقی
نداشت. نکته جالب انگریش حرف زدنشون بود که گاهی خوب از آب در اومده بود و
گاهی خنده دار و نه چندان انگلیسی! البته نباید توقع انگلیسی روانی رو از
این کارکترها داشت .. بهرحال دوبلورهای اصلی ژاپنی هستند و سخت می تونن
انگلیسی صحبت کنند و فکر می کنم تا همین قدر هم کار خوبی رو ارائه دادند.
بهرحال کارن بی احتیاطی کرد و از روی دیوار افتاد و آسیب دید. آلیس نگران
کارن شد و دنبال می گشت و بلاخره تو یه فضای بامزه تونست کارن رو پیدا کنه و
نجاتش بده. یه رابطه عاطفی قشنگ و دوست داشتنی .. اینبار بین کارن و آلیس.
روی هم رفته از اینکه تمرکزی روی رابطه این دو کارکتر داشتیم خوشحالم و
فکر می کنم جای پرداختن به این موضوع رو داشتیم.
صحنههایی از اپیزود :
- تنبیه مادر کارن چه بامزه بود :
- کاراسوما سنسی و گیرش به خرگوش ها مثل همیشه خنده داره :
- فلش بک بین کارن و آلیس :
- لحظه افتادن کارن از روی دیوار خیلی بامزه بود :
++
Hello!! Kiniro Mosaic - Ep 06
اسم نیمه اول The Girl on my mind بود که کمی گول زننده بود و فکر کردم
قراره به آیا و علائقش تمرکز کنیم ولی از اینکه به سمت هونوکا رفتیم،
خوشحالم. یه کارکتر خیلی بامزه و تا حدودی خجالتی که تو قسمت قبل معرفی شده
بود و حالا وقت بیشتر آشنا شدن باهاش بود. هونوکا محو زیبایی و شخیصت کارن
شده بود، می خواست باهاش ارتباط برقرار کنه و من بهش حق میدم .. آخه کارن
واقعاً دوست داشتنیه و علاوه بر ظاهر زیبایی که داره، کارکتر و شخیصت خیلی
بامزه ای هم داره که همه رو به سمت خودش می کشونه. بچه ها به رستوران
خانوادگی هونوکا رفتند و اونجا دوباره تونستیم کارکترها رو با پیشبند
ببینیم .. هه هه هیچ وقت کسل کننده نمیشه .. تو این بین دیدن کارن با
پیشبند واقعاً یه چیز دیگه بود. بعدشم که جریان گرفتن شماره کارن پیش اومد
که جو یوری عجیبی به فضا داد و در نهایت هونوکا تونست شماره کارن رو بگیره.
نیمه اول به اندازه کافی از همه کارکترها چیزایی دیدیم؛ آیا و مشورت دادنش
به هونوکا، اتحاد بلوند شینوبو و هونوکا، یوکو و غذایی که نتونست کامل کنه
و آلیس با اون شیرینی همیشگیش ... همه تو نیمه اول خوش درخشیدن. شاید بشه
گفت نقش آلیس کمی کمتر از بقیه بود ولی بهرحال حضور داشت.
اما نیمه دوم عالی بود .. یه فلش بک از دوران دبیرستان کوزوهاشی و کاراسوما
سنسی که انتظارش رو نداشتم .. چقدر این دوتا تو دوران دبیرستانشون بامزه
بودند .. خصوصاً کاراسوما سنسی که شلختگی خاصی داشت و این خاصیتش اونو تو
دل برو کرده بود. حتی بدم نمیاد یه Spin off از دوران دبیرستان این
کارکترها ببینم .. شاید یه مقدار پرداخت لازم داشته باشه ولی شدنیه. بهرحال
نکته جالب نیمه دوم این بود که کوزوهاشی نمی دونست اون کسی که تو دوران
دبیرستان بهش کمک کرده بود، کاراسوما سنسی بود و بعد بلاخره متوجه شد.
بامزه بود و روی هم رفته اپیزود رو به نحو شیرینی به پایان رسوندیم.
صحنههایی از اپیزود :
- وای .. شینوبو با این گوش ها چقدر بامزه شده بود :
- هونوکا چه باحال می خواست راز خودش رو مخفی نگه داره :
- کارن با پیشبند و لباس خدمتکارانه ش :
- چهره من بعد از دیدن کارن :
- سرخ شدن هونوکا وقتی می خواست شماره کارن رو بگیره :
- تصور هونوکا از کارن عالی بود :
- فلش بکی که به گذشته زدیم و دیدن کاراسوما و کوزوهاشی سنسی تو دوران دبیرستان :
نه نه نه، فکر نکنم لات بازی به آیا و آلیس بیاد.
آخه این چه وضع لات شدن بود، بجای لات به چشم اومدن بیشتر از قبل تو دل
برو شده بودن و خنده دارتر دعوای مسخره و کوچولوی بین شینوبو و آلیس بود
که به یک زنگ هم نرسید و سریع هم با هم آشتی کردند. این دو موجود اونقدر
مهربون و ساده اند که بیشتر از این قهرشون دوامی نمیارن و مشخصاً بخاطر
علاقه ای که بهم دارند، چنین قهری هم واسشون طاقت فرسا بود و میشد ناراحتی
و پشیمونی رو تو چهره هر دوتاشون دید. از وصف این علاقه کافیه به بالشت
شینوبویی که آلیس داشت اشاره کنیم تا مشخص بشه که آلیس چقدر شینوبو رو
دوست داره ولی اینکه اون بالتش رو با خودش به کلاس بیاره یه مسئله دیگه ست
.. یه منظره خیلی عجیب و خنده دار رو با بودن بالشت تو بغل آلیس دیدیم و
بعد از اون، بالشت دست کاراسوما سنسی افتاد و چهره شینوبو در مقابل اون
صحنه دیدنی بود .. بیچاره سرخ سرخ شد.
باقی اپیزود هم خوشی خاص خودش رو داشت، از خجالتی شدن های آیایا گرفته تا
کامنت های بچگانه آلیس مثل، "گل ها رو آب بدی، رشد می کنن .. پس شاید
موهاتم آب بدی، بزرگ بشن" .. و بلاخره گل های آلیس چان هم شکوفه زدند و به
حالت زیبایی اپیزود رو به انتها رسوندیم. مثل همیشه یه قسمت دوست داشتنی و
پر از لحظات کاوایی بود و همچنان بر این عقیده ام که فصل دوم بهتر از فصل
اول بوده .. امیدوارم همینطور تا انتها پیش بریم.
صحنههایی از اپیزود :
- آیا حتی از مانکن ها پشت ویترین هم خوشگل تر شده بود :
- لات بازی آیا و آلیس :
- ورژن لات کارن هم عالــــــی بود :
- بالشت شینوبو .. هه هه :
- بیچاره کوزوهاشی سنسی، خیلی دلش میخواد بیاد وسط :
- داد و بیدادشون سر گل ها حرف نداشت :
یه اپیزود سراسر لذت بخش دیگه .. اینبار وقت بیشتر پرداختن به یوکو رسیده
بود. اینکه خانواده ی یوکو رو کمی به چشم دیدیم، خیلی خوب بود ولی این
کوچولوها یه ذره زیادی سردن .. خصوصاً وقتی اونا رو با یوکو مقایسه کنیم،
می بینیم که اصلاً به اونه چان خودشون نرفتن و اخلاقاً تفاوت های زیادی با
هم دارن. اما حداقل تونستن احساس خودشونُ به یوکو بگن و اونو از دپرسی
شنیدن جملات سنگین آبجی و داداش کوچولوی خودش دربیارند. تو ادامه کمی بحث
حیوون خونگی رو داشتیم که حسابی فضا رو بامزه کرد، جریان به یاد آوردن
"پاپی"، سگ انگلیسی آلیس رو دوست داشتم و دلتنگی آلیس نسبت به پاپی هم به
درجه کاواییت کارکترش چندین برابر اضافه کرده بود .. البته ناگفته نماند که
هر سناریویی به آلیس و کارکترش چسبونده بشه، بازم همه جور بامزه باقی می
مونه و این خاصیت کارکتر آلیسه. تو ادامه، کمی کاراسوما سنسی و شیطنت های
همیشگیُ داشتیم .. گوش های خرگوشی خیلی نازی داشت و واقعاً نمونه یه سنسی
مهربون دنیاهای انیمه ایه. در کنارش کمی کوزوهاشی سنسی و سرخ شدن هاش رو هم
دیدیم و البته جریان ابراز علاقه آیا به یوکو که در نهایت بی فایده موند و
به جایی نرسید ولی خیلی بامزه و دوست داشتنی پیش رفت.
راستش حس می کنم این فصل بهتر از فصل اول از آب در اومده و یه جورایی بیشتر
به دلم نشسته. OP رو خیــــلی زیاد دوست دارم .. از الان یکی از بهترین OP
های فصل بهار واسه منه .. معلم جدید رو دوست دارم، تمرکزها بین کارکترها
خیلی خوب تقسیم شده و با اینکه یوکو کمی کمرنگ بود، ولی تو این اپیزود به
اونم پرداخته شد و در کنارش به رابطه شینوبو و آلیس هم به خوبی تمرکز کردیم
و چهره ذوق زده شون در مقابل هم همیشه و تو هر اپیزود میشه دید. از لحاظ
موسیقی متن، ممکنه بعضی ترک ها همچنان تکراری و از فصل اول باشن ولی برای
اینکه حس نوستالژیکی به بیننده منتقل کنند، ابزار خوبی هستند و این رو نکته
منفی ای برای کار نمی دونم ... روی هم رفته از اینکه قبل از اومدن Non Non
و یک بهشت انیمه ای می تونم از دیدن چنین انیمه ای با فضایی ریلکس کننده
لذت ببرم، خیلی خوشحالم و منتظر رسیدن هفته های بعدی ام.
صحنههایی از اپیزود :
- شینوبوی بیچاره حتی وقتی ادای اونه چان رو در میاره، به زانو می افته :
- یوکو از شنیدن ابراز علاقه کوچولوها چه ذوقی کرد :
- اینم آیایا و چهره خجالتی همیشگی ش :
- تصور بامزه آیا تو قلاده :
- متراژ بغل کردن آلیس و ضعف کردنش ...
- جواب "نه" ـی ایسامی عجب تاثیر وحشتناکی داشت :
های های، وقت پارتی چاییه. اما قبل از اون، سنسی همچنان درگیر یاد گرفتن
راهی واسه محبوب شدنه .. نمی تونه تغییری که دوست داره رو به خودش بده و
لبخندش هیچ وقت درست از آب در نمیاد و ترسناک به نظر میرسه. اینو گذرا تو
طول اپیزود دیدیم و با اتفاقی که تو اپیزود قبلی افتاد، به نظر میرسه حداقل
کارن از روی خوش سنسی با خبر شده و یه جورایی قصد کمک کردن بهش رو داره.
بخاط همین بهش لبخند میزنه و کارهای دیگه ای رو انجام میده که سنسی رو به
جلو هل بده. ولی از سنسی که بگذریم، یه اپیزود سراسر خنده و لبخندهای زیبا
رو دیدیم. فکر کردن درباره پارتی چایی شینوبو منو خوشحال می کرد و دوست
داشتم هر چه زودتر اون پارتی رو ببینم .. با اون لباسایی که تو خیالات
شینوبو بود، یه ظاهر نجیب زاده به کارکترها داده بودن و خیلی دوست داشتنی
شده بودن .. البته، مسلماً پارتی واقعی رو با این لباس ها برگزار نمی کردن
ولی خب .. بازم یه پارتی چایی بود و خارج از لباسای مدرسه ای کارکترها رو
با لباسای خوشگل و بامزه میدیدیم که یه جورایی لذت بخش بود.
نه نه، من از اون بیننده هایی نیستم که با دیدن لباس خدمتکارها تو تن
کارکترهای مورد علاقه ـم ذوق کنم و بگم بهتر از این نمیشه ولی انصافاً
شینوبو با لباس خدمتکارها خیلی بامزه شده بود. حیف که لباسش کثیف شد و
مجبور به عوض کردنش شد .. در عوض بقیه هم لباس های خیلی جالبی داشتن و یه
جورایی به اون بخش های تکراری انیمه های دیگه تبدیل نشد .. بخش هایی که هر
اتفاقی بیافته، کارکترهای انیمه لباس های همیشگی خودشونُ می پوشن و اینجا
هر کدوم با یه جور مد و لباس متفاوت وارد پارتی شدند.
نیمه دوم به رولباسی دوختن مرتبط بود و جدا از اینکه دیدیم از هر انگشت
شینوبو یه هنر میباره، بازم کارن بود که به سنسی هدیه ای داد و از لبخند
سنسی تعریف کرد .. نقطه عطف سناریوی داستانی سنسی بلاخره از راه رسید و به
لطف کارن بقیه هم متوجه سرزنده تر بودن سنسی شدن و فکر کنم دیگه وقتشه که
به این جریان کوزوهاشی سنسی پایان بدیم. ممکنه تو ادامه اشاره هایی بهش بشه
ولی از محوریت داستانی جدا میشه و کمتر بهش برمی گردیم .. تا ببینیم تو
ادامه چه میشه. بهرحال، روی هم رفته یه اپیزود دلچسب و پر از لحظه های دوست
داشتنی بین کارکترهای انیمه بود و مثل همیشه .. چسبید ... آهان .. OP و ED
رو هم درست و حسابی دیدیم.
صحنههایی از اپیزود :
- کاش پارتی و مهمونیشون عین تصورات شینوبو بود :
- سنسی اونقدرا هم چهره خشنی نداره .. نمیشه دنیای این انیمه رو خشن کرد :
- شینوبو با لباس خدمتکارها :
- این صحنه هم دیدن داشت .. با این علاقه ای که این دوتا بهم دارن، دور از انتظار نیست :