داستان کار اونقدر لایهلایهست که به نظر من حتی با
از دست دادن یک اپیزود هم ممکنه از مرحله پرت شید و موضوع انیمه رو کاملا
از دست بدید؛ با یه اتفاق ساده شروع میشه، Tenma ـی جراحی که Johan ، پسر
بچه گلوله خورده رو از مرگ نجات میده. حتی برای اینکار حاضر میشه از مریض
دیگهای که رئیس بیمارستان به مداواش اصرار داشت، بگذره و در عوض بخاطر
عهد و پیمان پزشکیش و وفادار بودنش به بیمارش به اون پسر بچه کمک کنه.
پسر بچهای به نام Johan ؛ هیولایی که در حال شکل گرفتنه و حالا به دست
Tenma از مرگ نجات پیدا میکنه. داستان انیمه گاهی اونقدر پیچیده میشد که
فرضا یک اپیزود به شخصیتِ فرعی که با یک شخصیتِ فرعی دیگه در تماس بوده،
پرداخته میشد و همه چیز مثل یک پاذل درحال حل شدن و به سرانجام رسیدنه.
Johan هیولایی که انسانهای زیادی رو میکشه و احساس گناه عظیمی که Tenma
بخاطر نجات Johan پیدا میکنه، اونو نسبت به خیلی از مسائل دور و بر خودش
بدبین میکنه؛ احساس ایمانی که به سمت نزول پیدا کردن حرکت میکنه. قتلهایی
که Johan انجام میده و به نام Tenma ـی حالا فراری ــه، نوشته میشه.
Tenma ، دکتری که با صداقت و احساس وظیفهای که داشت، جون یک انسان رو
نجات داده بود، حالا تبدیل به یک قاتل فراری شده. اما چطور میشه بیگناهی
Tenma رو ثابت کرد در حالی که هیچ مدرکی برای اثبات وجود Johan وجود نداره
... فکر کنم بهتره دیگه بیشتر به داستان نپردازم. بهرحال داستان اونقدر
برام جذابه که دوست دارم دوباره از اول کارو ببینم و بعد از دیدن تکتک
اپیزودها راجع به هر اپیزود نظرمو رو بنویسم. موقع دیدن بار اولش اونقدر
جذب دیدن فضای انیمه بودم که اصلا به فکرم هم نرسید که چیزی در موردش
بنویسم. بهرحال از حاشیهها که بگذریم، داستان Monster یکی از قوی ترین
نکات اون به حساب میاد.
کارکترهای انیمه باورنکردنی هستن! دوست دارم طوماری رو
راجع به تک تک کارکترها بنویسم و از حرکتها و عادتهایی که داشتن و
اتفاقاتی که بینشون افتاد، حرف بزنم ولی ... یکی از بهترین کارکترهای منفی
تمام دورانها که من تا بحال دیدم، بودن شک Johan Liebert ــه، کارکتری
که معنای واقعی ترس و لرزش حقیقی اونو به بیننده معرفی میکنه؛ دنیای
انیمهای که Johan درش قرار داره و مردمی که حتی با شنیدن اسم Johan سرجای
خودشون بیحرکت میمونند. اشتباه نکنید؛ با یه کارکتر بیدلیل بزرگ شده و
بیمنطق روبرو نیستید ... حتی برعکس، یه کارکتر کاملا قابل درک و منطقی!
هیولایی که حس هیجان عجیبی رو در طی تمام اپیزودهای این انیمه به بیننده
منتقل میکنه. یوهان انسانی سادهست، اما هیولایی درون خودش داره. در کنار
Johan ، اونقدر کارکتر خوب تو انیمه هست که نمیشه از همشون اسم برد، اما
خوب ... مگه میشه اسم Monster رو آورد و اشارهای به دکتر شفابخش اون
نکرد؛ Kenzo Tenma دکتری که با انجام دادن کار پزشکی خودش، فاجعهای که از
قبل شروع شده بود رو متوقف نکرد و به ادای دین کاری خودش وفا کرد ... بار
سنگینی که Tenma در این انیمه متحمل شد و اتفاقات وحشتناکی که در طی این
مسیر سفر سخت خودش به چشم دید، از اون یه کارکتر پخته ساخت. وقتی که شما
اپیزودهای اول انیمه و کارکتر ساده Tenma رو میبینید، حتی به ذهنتون هم
نمیرسه که این کارکتر در آینده قراره به چه چیزی تبدیل بشه و به چه نقطهای
برسه. مسلما هیجان انگیزترین صحنههای انیمه رودرویی Tenma و Johan ــه
که همیشه بینهایت جذاب بودن. درکنار این دوکارکتر عالی، من واقعا از دیدن
کارکتر کاراگاه Lunge لذت میبردم؛ یه کارگاه فوقالعاده .. کسی که بین
قربانی و هیولای این انیمه قرار داره و مصمم به پیدا کردن قاتل این داستان
ــه. کارگاهی که از هیچ کاری برای نزدیک شدن به قاتل کوتاهی نمیکنه. حرکات
دست کاراگاه Lunge رو هیچوقت فراموش نمیکنم! اینکه چطور افکارش رو ذخیره
میکرد و فرضیههای خودش رو به تصویر میکشید از اون یه کاراگاه و کارکتر
عالی ساخته بود. Anna ، دوقلوی Johan با داشتن یه دوبلور عالی مثل Noto,
Mamiko که به بهترین شکل ممکن نقش خودشو اجرا کرده بود، تبدیل به یکی دیگه
از کارکترهای موردعلاقه من شده بود. صحنههای احساسی کارکتر Anna رو به
صحنههای شاهکاری تبدیل کرده بود. جا داره اسمی از کارکترهای فرعی مثل
Roberto ، Grimmer هم ببرم که واقعا کارکترهای فرعی خیلی خوبی بودن.
صحنههای Magnificent Steiner ــه Grimmer رو واقعا نمیشه فراموش کرد.
تو قسمت کارکترهایی که بالا بهش پرداختم، نتونستم جلوی
خودمو بگیرم و اونجا به یکی از دوبلورها یعنی Noto, Mamiko اشاره کردم.
کسی که من بخاطر کارهای Slice of life ــی مثل
Ichigo Mashimaro ازش کُلی خاطره دارم و علاوه بر اون کارهای عالی زیادی رو تو کارنامه خودش داره، کارهایی مثل
School Rumble ،
Kimi ni Todoke
و ... وقتی اون کار دوبلوری عالی که با کار درام روانشاسانه Monster
مقایسه میکنید، واقعا میتونید تفاوت رو تو کارکترهایی که ایفای نقش کرده
ببینید. دوبلوری کارکتر Johan از دوبلههایی بود که خیلی جاها دیدم ازش
انتقاد کردن و بعضی جاها اونو انتخاب مناسبی ندونستن در صورتی که به نظر
من، هر چی که انیمه جلوتر میره، نسبت به دوبلور کار خوش بین تر میشید و
دلیل انتخاب چنین صدای زننده ای رو برای این کارکتر ترسناک متوجه میشید.
یادمه اولین بار که صدای Johan رو شنیدم، کاملا برام چندش آور بود و با
خودم گفتم "واقعا چرا؟ چرا باید جالب ترین کارکتر انیمه چنین صدایی داشته
باشه؟" ولی بعد از تموم کردن آخرین اپیزود انیمه وقتی داشتم با خودم به
اینکه کدوم دوبلورها رزو بیشتر از بقیه دوست داشتم فکر میکردم، متوجه شدم
که Sasaki, Nozomu در نقش Johan یکی از گویندههای موردعلاقه تاپم از
انیمهست. بهرحال اینجا هم زود قضاوت کرده بودم و درآخر برعکس چیزی که فکر
میکردم پیش اومد. دوبلوری Tenma نقطه قابل توجهی داشت، کارکتری بود که در
عین پاک و صادق بودن، قرار بود به ما خشونت زیادی رو هم نشون بده. این کار
خیلی سختی بود و به نظر من کار دوبلورش تو این نقش واقعا خوب بود و از پس
وظیفه خودش براومده بود. درنهایت اینکه تیم دوبلوری کار رو هم واقعا دوست
داشتم و خیلی جاها دیالوگهای زیادی بود که نحوه پرداختشون توجه منو به
خودش جلب کرد و احساس کردم که واقعا بهتر از این نمیشد برای این نقشها
دوبلور انتخاب کرد.
من تا بحال راجع به انیمههای زیادی نظراتم رو نوشتم و از نقاط مثبت و منفی
انیمههای زیادی حرف زدم ولی Monster واقعا یه تجربه و سفر هیجانانگیز
متفاوته. Monster تجربهای بود که از دنیای انیمه خارج بود؛ یا بهتر بگم
کاری بود که دنیای انیمه رو به محیط بیرون متصل میکرد. یه کار روانشناسانه
و سراسر هیجانانگیز فوقالعاده جذاب و دیدنی که هر صحنه اون از کشش
باورنکردنی برخورددار بود و حالا بعد از دیدنش به راحتی اونو جز Must See
های یک انیمهبین میدونم. شاهکاری از مدهوس و کاری که حتما باید دیده بشه
... به نظر من این انیمه حتی برای کسی که زیاد دل خوشی از کارهای
انیمهای نداره، میتونه یه کار جذاب باشه. در نهایت اینکه واقعا دوست دارم
در آینده برگردم و دوباره انیمهش رو ببینم؛ چون میدونم بازم به راحتی از
دیدنش لذت خواهم برد.
نمره : 9.5/10