Outbreak Company Episode 03 // Anime
وارد اپیزود شدم، فکر کردم دوباره مثل هر روز این انیمه، بعد از خوندن
مانگای Shingeki no Kyojin ـ و دیدن حسودیهای ملکه در مقابل میسرو و دیدن
یه سری اتفاقات جزیی دیگه اپیزود به پایان میرسه و قرار نیست چیز
فوقالعادهای رو تو اپیزود ببینم ولی .. این اپیزود واقعا همه چیزو عوض
کرد و نقطه عطفی بین چند اپیزود قبلی بود؛ شاید بتونم بگم که بهترین اپیزود
انیمه تا اینجا کار بود. نیمه اول دقیقا همونجور که فکر میکردم اتفاق
افتاد. دیدن اینکه شینچی میخواست Shingeki رو با حس و حال ارن بخونه، خیلی
باحال بود (

) و خصوصا با توجه به اینکه انیمه Shingeki به تازگی تموم شده، یه جور
یادآوری دوستداشتنی برای اون انیمه بود. بعد از اون صحنههای همیشگی حسودی
ملکه نسبت به میسرو که ایندفعه شدت بیشتری داشت و شینچی هم که هیچ اطلاعی
از موضوع پیدا نکرد. (کارکتر پسر همیشگی انیمهها؛ معلومه که متوجه نمیشه!
Typical anime boy character) اما بهرحال نیمه دوم همه چیزو از این رو به اون رو کرد و واقعا جذاب شد.
[خطر اسپویلر] ... گیر افتادن به دست اون
دسته کارکترهای خلافکار و دست و پا بسته گوشه اتاق افتادنشون سوپرایز خوبی
بود. فکر میکردم با حمله کمکهای ملکه جریان خاتمه پیدا کنه و قرار نباشه
اتفاق وحشتناکی رو ببینیم ولی خوب اینجور نشد. بعد از اون روش خندهدار و
منحرفانه درآوردن چاقو از لباس مینوری و درگیر شدنشون و ... البته کپسول
آتشنشانی که کُل نقش اون دسته رو بهم ریخت؛ نوبت به آخرین توان رئیس و
حمله آخرش اون رسید و چاقوی خودشو به سمت ملکه پرت کرد که میسرو با یه کار
فداکارنه جالب ملکه رو از زخمی شدن نجات داد. ظاهرا قضیه خیلی بد به نظر
میرسید، میسروی غرق در خون ... و به نظر نمی اومد که میسرو شانسی برای زنده
موندن داشته باشه. حتی لحظه تموم شدن اپیزود هم کاملا به حالت یه
کلیفهنگر خیلی خوب تموم شد که این تئوری مرگ میسرو، خدمتکار دوستداشتنی
انیمه رو حمایت کنه ولی .. چه پیشنمایش پُراسپویلری داشتیم! اصلا فکرشو
نمیکردم که این اسپویلر بزرگ رو تو پیشنمایش ببینم. میسرو ظاهرا سالم سالم
ـه و قراره اپیزود بعد برگرده. هرچند منم مخالف از دست دادن این کارکتر
بودم ولی سوپرایز از دست دادن میسرو کلا مسیر حرکت انیمه رو عوض میکرد.
خیلی دوست داشتم این انیمه رو تو اون شرایط ببینم.
صحنههایی از اپیزود :
- Shingeki خوندن شینچی :

- اعتراف ملکه به اینکه واقعا بودن با شینچی براش لذت بخشه :

- میسرو تو این مدت کوتاه واقعا خوب ژاپنی رو یاد گرفت :

- حسودی ملکه و حمله کردن به شینچی :

- گیر افتادن دست اون گروه :