WataMote Episode 08 // Anime
گاهی فراموش کردن اینکه یه دوبلور چقدر صدای خوبی داره، نکته مثبتی ــه و میتونه باعث لذت بردن بیشتر از اون موضوع دوبله شده باشه. اینو من تو این قسمت Watamote با حضور دوبلور مهمانش Rie Kugimiya تجربه کردم؛ نکته جالب حضور تک اپیزودی Rie تو این انیمه در اینه که، نقش یه کارکتر کاوایی و ساده و دوستداشتنی رو بازی میکنه، کارکتری که تو دنیای تاریک توموکو نمیتونه جایی داشته باشه و با بودنش تو اون دنیا، همه چیز رو بهم میریزه. روبرو شدن با اون پسر توی پارک که به توموکو چتر داده بود و برخورد کی چان با اون پسر جدا داشت همه چیز رو نابود میکرد و یه صحنه فوقالعاده خجالتآور دیگه رو به وجود میاورد. به نظر من با قطع کردن حرفشون و از راه رسیدن توموکو، جلوی یه فاجعه گرفته شد و شرایط میتونست خیلی بدتر از اینها پیش بره. روی هم رفته اپیزودهای انیمه دارن همینطور به نامحبوب بودن و ناتوان بودن توموکو در ارتباط با بقیه بیشتر و بیشتر اشاره میکنند و دوست دارم بدونم پایان انیمه تو قسمت 12 ام چطور قراره داستان رو متفاوت نشون بده. اگه قراره سراغ فصل دومی بریم، حداقل چیزی که از فصل اول انتظار دارم، نمایش یه تحرک جدی از توموکو به سمت محبوب شدنه.
WataMote Episode 07 // Anime
تعطیلات تابستونی توموکو و روند کسل کننده هر روزه اونو با هم دیدیم. از خواب بلند شدن، پشت کامپیوتر نشستن، کف اتاق خوابیدن و افکار مبهم و درهمبرهم داشتن و خیلی چیزای دیگه. اگه انیمههای دیگه این فصل و تعطیلات تابستونی که تو اونا وجود داشت رو دیده باشید، میدونید که خیلیهاشون به کوه رفتن، دریا، استخر، کمپهای تمرینی و خلاصه جاهای دیدنی و دلچسب و جذاب ولی ... Watamote اینجور نیست، نبود و بجای اینکه توموکو رو بهمراه دوستاش در کنار ساحل ببینیم، نگاهمون به اتاق توموکو و صفحه کامپیوترش خیره موند. مسلما وقتی دوستی نداشته باشه، فکر و ایده استخر یا دریا رفتن خود به خود کنسل میشه. همین موضوع و کارکتر توموکو رو به طرز عجیبی به سمت دلسوزی هُل میده؛ بیننده رو باز هم با خودش به قعر تاریکی شخصیتش میبره. هنوز که هنوزه نتونسته به جایی برسه و این وسط اتفاقهایی که بین توموکو و توموکی، برادرش می افته هم واقعا داره شدت میگیره. یه صحنه فوق ناجور هم با همراهی مامان توموکو تو اپیزود بود، صحنهای که به وارد شدن پدرش در حین بازی کردن BL شباهت داشت و از لحاظ ناجور بودنش، میشه گفت مساوی بودن. البته تفاوت این دو صحنه اون بود که، وقتی پدرش وارد شد، توموکو خواب بود ولی با تو صحنه ورود مادرش کاملا بیدار و سرحال بود.
WataMote Episode 06 // Anime
اینم یه نحوه دیدن آتیش بازی فستیواله! لول. فکرشم نمیکردم که چنین چیزی تو سر اون پسرا بگذره؛ درسته هتل رو دیدیم ولی چون ساعت آتیش بازی بود و معمولا واسه دیدن آتیش بازی روی پشتبوم یک جا جمع میشن و از اون طرف توموکو کُل اپیزود رو دنبال کسی بود که باهاش آتیش بازی رو ببینه، بخاطر همین یه مقدار دور از انتظار بود. خندهدارتر اینه که بعد از دیدن صحنه کامل، برگردید و مکالمه توموکو و اون دوپسرو گوش کنید. اینکه ازشون اجازه میخواد که باهاش اونجا بمونه و اونا تو جواب میگن که اشکال نداره و ما اینجا رو نخریدیم. شروع اپیزود اونقدرا عالی نبود ولی در عوض پایانبندی اپیزود جبرانکننده بود. حمله مورچهها و توهمات توموکو در مورد اینکه بقیه بهش دارن توجه میکنن، هم خیلی باحال بود. صحنههای حرف زدن با برادرش هم داره به صورت همیشگی در میاد و بیتوجهی که توموکی بهش داره در نوع خودش خیلی خندهداره. یه صحنه گربه|گربه WTF دار هم داشت که البته به داستان اپیزود میخورد.
و توموکی چه عذابی رو تو این اپیزود متحمل شد؛ نسبت به اپیزودهای گذشته، روبرویی بیشتری بین توموکو و توموکی وجود داشت و جالب اینکه هر وقت این دوکارکتر رو کنار هم میبینیم، اتفاقی بجز بهم ریختن اعصاب توموکی توسط توموکو نمیافته. حالا 3 ماه از دبیرستانی شدن توموکو گذشته و هنوز هم نتونسته تبدیل به یه دانشآموز محبوب بشه. همین نکته کوچولو و اشارهای که توموکو تو طول اپیزود به مدت زمان سپری شده کرد، به تاریکی داستان و سنگینی بار سختی که توموکو داره باهاش کنار میاد، وزن زیادی رو اضافه میکنه. کارکترهایی که تا اینجا با توموکو عادی برخورد کردن، مادرش و یو چان بودن. امیدوارم به زودی نفر سومی به لیست اضافه بشه. وارد شدن به کیوسک عکاسی، قویترین صحنه اپیزود به نظر من بود، میمیکها و ژسهای توموکو واسه عکاسی و خجالتی که از بابت گرفتن اون ژسها بهش دست داده بود و البته عکسالعملش بعد از دیدن عکسهای منتشر شده، فوقالعاده بود. جا داره به استفاده اون عکسها و برچسبها و عصبانی کردن توموکی هم اشارهای بکنم، واقعا خندهدار بود. صحنه فندک، سفارش کاپوچینو و ... خیلی جالب بودن.