M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Coppelion Episode 02 // Anime

Coppelion Episode 02 // Anime


اپیزود خوبی بود و داستان مقداری به جلو حرکت کرد. به نظر من اعضای سه نفر این گروه تو ماموریتی که این اپیزود داشتن، شکست خوردن چون بجز نجات دختر کوچولو بقیه اعضای خانواده رو از دست دادن. روند آشنایی‌شون با اون مرد و رفتن به پناه‌گاهشون خیلی ساده پیش رفت و با همدیگه آشنا شدن. من فکر میکنم آویی تو این اپیزود زیاد از حد مثبت اندیش و سرحال نشون داده شد، حتی تو بدترین موقعیت وقتی که اون زن برای میکو در حال گریه بود، با خنده حرف میزد و یا مثلا وقتی که برای نجات پدر میکو تو هلیکوپتر بودن، بیخودی به میکو قول دوباره دیدن پدرش رو داد که بعد از اون قول خودش رو شکسته شده دید. شاید کم کم شخصیت‌ش شکل دیگه‌ای بگیره و همه اینها مسیری برای حرکت اون به سمتی باشه که کارکترش شکل بهتری به خودش بگیره و بتونیم رفتا متفاوتی رو ازش ببینیم. اما از طرف دیگه، ایبارا واقعا این اپیزود خودش رو نشون داد و ثابت کرد که دختر نترسی ــه؛ همه جا پیش‌قدم تمام حرکات گروه بود و روی هم رفته شخصتی باثباتی رو از خودش نشون داد. اپیزود صحنه‌های احساسی خیلی خوبی داشت و درام خوبی رو میشه درونش پیدا کرد ... به نظر من، تفاوت زیادی بین کیفیت اپیزود اول و دوم نبود ولی انتظار دارم تو اپیزودهای آینده هم روند خوبش رو حفظ کنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه روبرویی‌شون اون پدر :



- همون صحنه از دیدِ ماسک پدر :



- التماس پدر برای نجات میکو :



- آویی در حالتِ شاداب خودش :



- گیر کردن تو اون ساختمون کج و اطمینان میکو به ایبارا (هرچند دیر شده بود!) .. :



- قطر اشک ایبارا روی صورت و ماسک اون زن و پرتاب شدنش :


Kyoukai no Kanata - Episode 02 // Anime

Kyoukai no Kanata - Episode 02 // Anime


اگه شروع هیجان‌انگیز اپیزود و مبارزه جالب کورویاما با اون یومو نبود، میشد به راحتی این اپیزود انیمه رو یه اپیزود Slice of life ــی دونست و با توجه به سبکی که در کنار انیمه درج شده، میشد یه مقدار بهش خرده گرفت؛ چیزی که تو این قسمت منو یه مقدار اذیت کرد، این بود که به یه ابهام ذهنی در مورد جهت حرکت انیمه رسیدم. (البته این ابهام با تموم شدن اپیزود، از بین رفت) با خودم فکر کردم که نکنه پرداخت Kyoukai no Kanata قراره به سبک Free تبدیل بشه. یعنی بجای اینکه به ورزش و تو این مورد، مبارزه و مسائل ماوراطبیعی تمرکز بشه، به حالت زندگی روزمره وارد بشیم و کمتر به سوژه اصلی داستان برگردیم! درسته خیلی از قسمت‌های اپیزود حالت آروم و ساده رو داشتن و حتی بعضی جاهاش در مورد "باشگاه انتخاب کردن" و چیزای از این قبیل حرف زده شد ولی خوشخبتانه اتفاق‌های دیگه‌ای هم افتاد و قسمت‌هایی از اپیزود حالت آماده‌سازی برای وارد شدن "یومویی که جسم نداره" رو داشت و چند کارکتر فرعی جدید هم وارد اپیزود شدن که از همه جالب‌تر اون پسر روی پشت‌بوم به نظر میرسید. (با توجه به بودن تو پیش‌نمایش میشه انتظار داشت نقشش بیشتر هم بشه)

چندتا جزییات که در مورد این اپیزود دوست داشتم: لحظه‌ای که کورویاما برای کشتن اون یوموی اول اپیزود مردد شد، نیمچه فلش‌بک‌هایی رو توی ذهنش دیدیم که جالب بود ... مادر آکیهیتو بار طنز خوبی به اپیزود وارد کرد و کلا صحنه پیام مادر آکیهیتو باحال بود. کار ترکیب شروع اپیزود و آخر اپیزود با عمل "قتل، کشتن" عالی بود؛ آکیهیتو رو تو شروع اپیزود در حالی که دستای خونینی داشت دیدیم و آخر اپیزود با اعتراف کورویاما به کشتن کسی (ظاهرا یه دختر بوده! her) اپیزود رو تموم کردن. امیدوارم از این ترکیب‌ها بیشتر ببینیم. پس در نهایت میشه هم اپیزود رو، یه اپیزود خونین دونست و هم یه اپیزود آروم؛ انتخابش به عهده شماست!

صحنه‌هایی از اپیزود :

- آکیهیتو تو شروع اپیزود :



- صحنه مبارزه؛ سخته افکت‌ها رو با شات نشون داد. ولی بهرحال صحنه مبارزه جذابی بود :



- اینم ظاهر اون یومو ... البته بعد از صدمه دیدن :



- یکی از دیالوگ‌های جالب آکیهیتو تو این اپیزود، وقتی کورویاما بعد از مبارزه از هوش رفت :



- صحنه بین آکیهیتو و دوستش .. من معمولا با دیدن این حرکت به یاد تراولتا (++) می‌افتم!



- مادر آکیهیتو و حرکات خنده‌دارش :



- بار خجالت آکیهیتو سنگین بود و اونو به این وضع انداخت :



- و اعتراف کورویاما



+ شات محبوب این اپیزودم :


Noucome Episode 01 // Anime

Noucome Episode 01 // Anime


همونطور که انتظارش رو داشتم، موضوعش سرگرم‌کننده‌ست و خود انیمه هم نسبتا خوب شروع شد ولی من فکر میکنم میشد خیلی بهتر از اینها این سوژه جذاب رو به تصویر کشید و اونا از یه فکر عالی یه انیمه معمولی خلق کردن. بهرحال چون 10 اپیزوده، نباید زیاد سخت‌گیری کنیم. بعضی از شوخی‌های انیمه حالت راندوم داشت و بعضی دیگه به انتخاب‌های کارکتر اول برمیگشت؛ انتخاب‌هایی که بیشتر بار کمدی انیمه رو به دوش میکشن، سختی که باید بخاطر این انتخاب‌ها تحمل کنه، عذابی که بعد از انتخابش باید بکشه و ... همه انتخاب‌هاش اونو تو یه موقعیت ناجور قرار میداد ... معمولا دو انتخابی منحرفانه‌ای جلوی روش قرار میگرفت. شروع اپیزود یه صحنه از انتخاب‌های دوگانه داشتیم که تو کُل دنیا شکل گرفته و یه مقدار کش پیدا کرد ولی مقدمه خوبی بود و بعد از اون به سراغ آشنایی با کارکتر اول و Yukihira رفتیم. اول فکر کردم Yukihira بازم از اون کارکترهای موسفید تکراری ــه ولی در کنار رفتار مغرورانه‌ش، رفتار خنده‌داری هم داشت که نظرمو عوض کرد. Ouka هم کارکتر عجیب دیگه‌ای بود، نحوه وارد شدنش به کلاس خنده‌دار بود. معلم‌شون هم با اون قد و قیافه اصلا شبیه معلم نبود و بیشتر به بقیه دخترای کلاس شباهت داشت تا اینکه معلم باشه. آخر اپیزود هم که شکلات از آسمون به زمین باریده شد و ... (!) ظاهرا شکلات برای نجات آماکوسا به سراغش اومده. باید ببینیم چطور میخواد اونو نجات بده.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- انتخاب‌های آماکوسا :



- OP خیلی جالب انیمه :



- بدون شرح :



[البته اون قسمت انتخاب‌های دوگانه جهانی پُر از ارجاعات مختلف بود]

- وارد شدن اوکا به کلاس ... از پنجره :



- انتخابی که به آماکوسا داده شد و مجبور شدنش به اینکار :



- سنسی!



- شکلات بعد از فرود اومدن :


Unbreakable Machine-Doll Ep 01 // Anime

Unbreakable Machine-Doll Ep 01 // Anime


از اون انیمه‌هایی بود که وقتی تریلرش رو دیدم، حس بدی راجع بهش پیدا کردم، فکر میکردم کاملا تکراری میشه و زیاد بهش امید نداشتم. خوشبختانه نیمی از محاسباتم خراب از آب در اومد. خوب بود و از دیدنش لذت بردم. کارکتر دخترش با اینکه یه مقدار کلیشه‌ایه ولی به کمک انیمیشن تا حدودی متفاوت کار که محیط جالبی رو خلق کرده و فضای داستان‌ش کارکتر خوبی شده. هرچند پسر انیمه، بازم از اون کارکترهای پسری ــه که همیشه در حال پس زدن دختر انیمه‌ست و کاملا پیش‌بینی شده رفتار میکنه، اما امیدوارم خود داستان انیمه در حدی خوب باشه که تمرکز زیاد به رابطه این دو و پیشرفت رابطه‌شون نشه؛ به نظر میاد مبارزه‌های خوبی رو بتونیم ببینیم. باید ببینیم رایشین میتونه با استفاده از یایا موفق میشه به هدف خودش برسه یا نه. فکر کنم از اون سری‌هایی بشه که تا آخر میبینم. [فکر کنم = امیدوارم!]

صحنه‌هایی از اپیزود :

- یایا :



- راشین و حالتِ بی‌محلی‌ش به یایا :



- در کنار هم توی قطار :



- صحنه‌ای که یایا روی قطار رفت واقعا جالب بود :



- کارکتر دختر دیگه‌ای که تو اپیزود بود :

Non Non Biyori Episode 01

Non Non Biyori Episode 01

--


--

Yozakura Quartet: Hana no Uta Ep 01 // Anime

 Yozakura Quartet: Hana no Uta Ep 01 // Anime


با اینکه فصل قبل رو ندیه بودم وقتی شنیدم برای دیدنش نیازی به دیدن فصل قبل ندارم و بیشتر حالت remake داره، تصمیم گرفتم این انیمه رو امتحان کنم. تا اینجای کار که به ابهام خاصی برخورد نکردم و علامت سوالی به ذهنم وارد نشد. انیمه یه مقدار کوچولویی به حالت تُند Kyousou Giga شباهت داشت ولی اینجا بیننده حس جمع و جور تر بودن و قابل فهم تر بودن بهش دست میده. روی هم رفته ساده‌تر میشه داستان رو دنبال کرد.

اول یه سوال ... چرا شخصیت بد داستان اصرار داشت که با ماهی حریف‌های خودشو شکست بده؟! ( ) البته نه اینکه کار بدی باشه ولی خوب اگه از یه موجود دیگه استفاده میکرد، شانس موفقیت و برنده شدنش بیشتر میشد. اما این سوال ساده به کنار، همین استفاده از ماهی و پرشهای ماهی‌ها به اینور و اونور حسابی خنده دار و در عین حال یه استایل جالب به انیمه داده بود. موسیقی کار واقعا نو نقاط اوج صحنه‌های اپیزود اول خوب بود و جز نکات مثبت محسوب میشد. ضمنا شروع انیمه و نیمه اول آرومش کاملا آماده سازی عالی برای نیمه دوم طوفانی بود و مهم‌تر از بقیه واسه من، کار دوبلورها بود که خوب عمل کرده بودن. Sawashiro, Miyuki عالی بود؛ خیلی کارش رو دوست داشتم. داستان از یه فستیوال ساده شروع شد و به مبارزه عجیب و خیلی جالب رسید ... و حتی آخر اپیزود هم یه چرخش داستانی خیلی جالب داشت و مشخص شد که اون دختر کوچولو همدست آدم بد داستان بوده. امیدوارم اپیزودهای بعدی هم به همین خوبی باشن.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه فستیوال و ماهی گرفتن :



- اون دوتا دختر در کنار هم :



- گرفتن اون ماهی بزرگ و صحنه خیلی عجیب :



- لیلی در کنار آدم بد داستان (هنوز با اسم‌ها مشکل دارم ^^)



- چهره واقعی لیلی :

Non Non Biyori Episode 01 // Anime

Non Non Biyori Episode 01 // Anime


صدای فلوت و ساز دهنی دوست‌داشتنی از دور به گوش میرسه؛ شرشر آب و گاوهایی که از کنار خیابون دارن رد میشن، محیط سرسبز و باز دهکده‌ای آروم و بی‌سر و صدا ... کم کم سر و کله دخترایی که میخوان به مدرسه برن پیدا میشه و با اتوبوس محلی خودشون به سمت مدرسه حرکت میکنن ولی امروز با روزهای دیگه مدرسه یه فرق بزرگ داره ... مدرسه‌ای که تا بحال 4 دانش‌آموز داشته، قراره به یک دانش‌آموز جدید و انتقالی خوش‌آمد بگه. دانش‌آموز جدید دختری ــه به نام هوتارو که به خاطر کار پدرش مجبور شدن به این دهکده نقل مکان کنن. خیلی ساده با دخترای دیگه انیمه آشنا میشه و میشه از همون ابتدا میشه گفت که دارن به سمت تشکیل دادن یه رابطه دوستانه پیش میرن. داج بال بازی میکنن، با هم غذا میخورن، از تنها مغازه شیرینی فروشی دهکده حرف میزنن، به سمت درخت ساکورا میرن و زیر درخت ساکورا دسر غذا شون رو میخورن، سطل‌های مدرسه که واسه چکه های بارون گذاشته شده رو میبینن، سر اینکه "آیا دهاتی هستن یا نه" با هم بحث میکنن و آخرشم به نتیجه میرسن که دهاتی نیستن! رن چان، تانوکی رو احضار میکنه و میخواد کاری کنه که حقه انجام بده ولی فایده نداره و ...

چقدر این انیمه خوب بود؛ بازم موفق شدم یه فضای ذلچسب دیگه تو ژانر Slice of life برای خودم پیدا کنم ... انیمه‌ای که دقیقا برای من ساخته شده و از تک تک لحظاتش لذت بردم. سکوت زیادی تو طول انیمه برقراره و بخاطر اینکه محیطش، محیط یه دهکده ست، پر از مناظر دیدنی و دلگرم کننده ست. از طرف دیگه کارکترها خیلی دوست داشتنی بودن و مثلا من قبل از دیدن انیمه فکر میکردم، کارکتر رن، یه کارکتر کلیشه‌ای میشه ولی اتفاقا اینجور نبود. یه دختر ساده کلاس اولی بود که مناسب سنش رفتار میکرد. خود به خود چشمم روی هوتارو قفل شد و از الان کارکتر موردعلاقه م شد. یه کارکتر پسر توی کلاس‌شون بود که بیشتر حالت مجسمه داشت و هیچ‌کار خاصی انجام نمیداد. نمیدونم چه بلایی میخوان سر این کارکتر بیارن ولی اتفاقی که تو اپیزود اول واسش افتاد، بامزه بود. معلم کلاس کاملا تو حالت خواب قرار داره ولی به نظر دوست‌داشتنی می اومد. حس انیمه کاملا به Tamayura نزدیکه ... البته با فضای آروم‌تر و تفاوت کوچولویی در موضوع داستان. روی هم رفته حس میکنم از این انیمه بیشتر از Tamayura لذت ببرم. باید منتظر بقیه اپیزودها باشم. جزییاتی که بالا بهشون اشاره کردم، همه به خوبی اجرا شده بود و برای یک انیمه Slice of life ــی، شروع فوق‌العاده‌ای بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- عکسی از یکی از لوکیشن‌های عالی انیمه (تعداد لوکیشن‌های عالی‌ش زیاد بود) .. :



- کلاس بچه‌ها؛ جالب اینکه کارکتر پسره رو همیشه نصفه میبینیم! :



- یکی از صحنه‌های OP :



- صحنه معرفی هوتارو :



- سطل‌های چکه گیر مدرسه :



- نیمکت سرراهی‌شون :



- به سمت درخت ساکورا و دسر خوردن :



+



+



- یکی از صحنه‌های مورد علاقه‌م. همه منتظر اتوبوس هستن و تو سکوت مطلق همینجور سرجای خودشون وایسادن و یهو یه ماشین از کنارشون میگذره و هیچ عکس العملی نشون نمیدن. پرداخت صحنه‌ش رو واقعا دوست داشتم :



- ED انیمه واقعا خوب بود :