M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Magi Season 2 Episode 01 // Anime

 Magi Season 2 Episode 01 // Anime


چقدر دلم برای لبخند علائدین تنگ شده بود! واقعا خیلی خوبه که بازم این انیمه از راه رسیده و میتونیم از دیدنش حسابی لذت ببریم. فصل دوم ماگی شروع آرومی داشت؛ فضای کُلی اپیزود از آرامش خاصی بهره برده بود و کارکترها وقت خوبی تو اپیزود به خودشون اختصاص داده بودن. البته شروع خودِ اپیزود طوفانی بود ... صحنه های پرهیاهویی از علائدین و بقیه دیدیم .. علائدین در حال انجام دادن کار بزرگی بود و گرد و خاک زیادی به پاک کرده بود و درکنارش در حال احضار سه غول بود، بقیه هم اونو تماشا میکردن. کلا شروع اپیزود یه مقدار گیج کننده بود که بعد از حالت گیج کنندگی خارج شد و مشخص شد اون صحنه های مربوط به آینده هستن و در واقع یک فلش فوروارد به اتفاقات آینده داشتیم. وقتی به زمان حال برگشتیم، علائدین و بقیه پیروزی شون رو جشن گرفتن و صحنه های شادی و نمایش خیلی خنده دار و خوب بود. به نظر من کمدی ماگی واقعا دوست داشتنی ــه، نمونه خیلی خوبش رو میتونید تو همین صحنه نمایش و جایی که ادای علائدین، علی بابا و مورجیانا رو در میاوردن، ببینید. بازی با کارکترها و قیافه هاشون حسابی خنده داره .. خصوصا بازی با قیافه و قد و شکل علائدین. کارکتری که Hanazawa دوبلورش بود، رن این قسمت نقش نسبتا زیادی داشت و برخورد جالبی با علی بابا داشت. آخر اپیزود هم که ماجرای شاهزاده و علائدین شکل گرفت. منحرف بودن علائدین که مثل همیشه جالب بود و بعد از اون هم اتفاق بدی که شکل گرفت و سعی علائدین برای نجاتش. علائدین آخرین لحظه اپیزود از سفری که میخواد بره حرف زد؛ باید ببینیم اون سفر چه سفری ــه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه شروع و علائدین :



- سه غولی که در کنار علائدین بودن :



- صحنه جشن و نمایشی که میدیدن :



+



- آتیش بازی؛ علی بابا در کنار علائدین :



+



- صحنه روبرویی علی بابا با رن و لگد کردن اتفاقی گل ها توسط علی بابا :



- جدا میشه علائدین رو از این بیشتر عجق وجق کرد؟



- جواب منحرف بودن علائدین :



- سفر علائدین باید خیلی جالب باشه :


Meganebu Episode 01 // Anime

Meganebu Episode 01 // Anime



"عجیب" ، "خیلی عجیب" ، "چرا؟" این‌ها کلماتی بودن که در حین دیدن اپیزود همینجوری تو ذهنم من چپ و راست میشدن! من فکر میکنم این انیمه زیاد وارد دسته "پسرهای خوشگل" نمیشه، درسته ظاهر کارکترها خوشتیپ ــه ولی از اداها و رفتارهای انیمه‌هایی مثل Diabolik Lovers و یا شاید Free آنچنان خبری نیست. اما در عوض ... فضای بسیار عجیبی داشت که توصیف‌ش سخته. ساکسفیون پلی شدن‌ها، افکت‌های صدای بین ایستگاهی رادیوییِ صحنه‌ها، افتخار کردن به عینکی بودن، شوخی‌های عینکی و ... دودلی عجیبی رو نسبت به انیمه پیدا کردم. اخیرا داشتم اپیزودی از Joshiraku رو میدیدم که حالا حس میکنم موضوعی که اونجا مطرح شد با شباهت به موضوع اصلی این انیمه یعنی عینکی بودن تمام کارکترهاشه. بحثی که مطرح شد این بود که، هیچ وقت تو یه انیمه یا مانگا نباید تمام کارکترها ظاهر یا خاصیت با شباهتی شبیه هم داشته باشن یعنی برای مثال، تو یک مانگا نباید سه برادر عینکی نقش اول های مانگا باشن. به این تاکید داشتن که چنین خاصیتی بشدت باعث بهم ریختن بالانس انیمه و از دست دادن جذابیت کار میشه.



حس میکنم این عینکی بودن کارکترها در کوتاه‌مدت جوابگو هستش ولی به مرور زمان و در درازمدت تاثیر منفی خودشو روی بیننده بذاره. اما همونطور که گفتم این فقط "حس" منه، بازم وارد فاز خوشبینی خودم میشم و میگم که شاید این انیمه با استایل عجیب و تنوع موسیقی نسبتا جالبی که داره، بتونه خلاقیتی رو به وجود بیاره و اونقدرها کسل‌کننده نشه. در نهایت انیمه اونقدر خوب بود که راجع به دیدن اپیزود دومش کنجکاو بشم و حداقل برای از سردرگمی در اومدن خودم هفته بعد هم به سراغش میام.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ربات اول اپیزود و ربط دادنش به عینک جالب بود :



- دو شات از کارکترها :



+ این یکی رو دوست داشتم :

Gingitsune Episode 01 // Anime

Gingitsune Episode 01 // Anime



انیمه خوبی بود. تا حدود زیادی با اون چیزی که در ذهن داشتم، مطابق بود و میدونستم که قراره چنین محیطی رو از این انیمه ببینم. گینتارو، روباه بیش از اندازه تنبل و بی‌حوصله‌ای بود، کسی که قراره به مردم این شهر کمک کنه ولی حتی حال و حوصله بلند شدن از جای خودشو نداره. Miki, Shinichiro واقعا در نقش گینتارو بهترین اجرا رو داره؛ صدای کسل و آرومش به فضای دلچسب انیمه میخوره و خوشحالم که یکی از دوبلورهای موردعلاقه‌م تو این انیمه‌ست. ماکوتو هم دختر مهربون و ساده‌ای بود که خیلی دوست داشت به دیگران کمک کنه. روی هم رفته انیمه‌ش حس خیلی خوبی داشت و مطمئنا جز انیمه‌هایی میشه که این فصل تا آخر میبینم. فقط امیدوارم فانتزی انیمه سطح بالاتری پیدا کنه و بیشتر از اینها به مرز تخیل وارد بشه.


داستان اپیزود اول جزییات زیادی نداشت و روی هم رفته اگه بخوام کُلی بهش اشاره کنم، به بهم خوردن رابطه گینتارو و ماکوتو برمیگشت و اینکه ماکوتو از حرف‌های بدی که به گینتارو زده بود، پشیمون میشه ولی وقتی میخواد معذرت خواهی کنه گینتارو رو نمیتونه پیدا کنه .. گینتارو هم اونقدر تنبله که حوصله نشون دادن خودشو نداره. از طرف دیگه ماکوتو بهمراه دوتا بچه و کارکتر دختر دیگه‌ای به دنبال پیدا کردن گربه‌ای هستن که زخمی شده بوده و حالا برای پیدا کردنش به کمک گینتارو نیازمند بودن. راستی یه نکته فرعی که ظاهرا بعدها هم بهش برمیگردیم و دوباره تکرار میشه، علاقه گینتارو به پرتقال ــه! نمیدونم دقیقا چرا این میوه رو انتخاب کردن ولی خوب ... یه عادت عجیبه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- بچگی ماکوتو؛ صحنه‌ای که برای اولین بار گینتارو رو دید :



- گینتاروی همیشه تنبل :



- دوکارکتر در کنار هم :



- عصبانی شدن ماکوتو از دست گینتارو :



- گینتارو در کنار اون موجوداتِ عجیب :



- بلاخره ماکوتو، گیتارو رو دید و ازش معذرت خواست :



- دو شات از قدرتی که گینتارو داشت :



+

Hajime no Ippo: Rising Episode 01 // Anime

Hajime no Ippo: Rising Episode 01 // Anime


Champion is BACK




یه شروع عالی از انیمه‌ای که میتونه بهترین انیمه فصل من باشه. نمونه بارزی از تکاملی که انیمه هاجیمه داره رو میتونید تو این اپیزود ببینید؛ اپیزودی که از حالت درام شروع میشه، ما رو به عمق احساسات اون اتفاق دراماتیک میبره و بعد از اون، سریع و بدون هیچ وقت تلف کردنی به سادگی ما رو به محیط مبارزه و رینگ بوکس وارد میکنه. تغییرفضایی که این اپیزود به بیننده قالب کرد، در نوع خودش بی‌نقص بود. این بار و تو این سری هم یه OP و ED خیلی خاص داریم؛ خصوصا ED انیمه که آدم رو یاد تصاویر میان برنامه سری اول هاجیمه میندازه ... حسابی خاطرانگیز کار شده و جالب اینکه تو صف کسایی که تو ED در حال دویدن هستن، میتونید حتی هاوک آمریکایی رو هم ببینید!

داستان اپیزود از دو بخش تشکیل شده بود ... بخش اولیه و نیمه اول اپیزود که مربوط به فلش بک پدر ایپو بود. یادم نمیاد قبلا به نحوه مُردن پدر ایپو اشاره‌ای شده یا نه .. اگه چنین اشاره‌ای شده بود بهرحال من حضور ذهنی ندارم اما این فلش بکی که تو اپیزود دیدیم، به حالت تصویری ما رو با فضای اون سال‌های زنده بودن پدر ایپو آشنا کرد؛ پدر مهربونی که با بقیه به ماهیگیری میرفت و بخاطر نجات یکی از دوستاش خودشو فدا میکنه و در دریا غرق میشه. ایپویی که به قول پدرش ایمان داره و هرلحظه منتظر برگشتن پدرشه، اشک‌های مادرش، اصرار دوستای پدرش ... هیچ کدوم چاره ساز نیست و ایپو همچنان به اینکه پدرش برمیگرده، اطمینان داره. بلاخره روز برگشتن پدرش فرا میرسه؛ اما این پدرش نیست که برمیگرده، بلکه کلاه پدرش ــه. صحنه‎‌های احساسی خیلی خوبی تو نیمه اول اپیزود گنجونده شده بود و واقعا از لحاظ درام سطح خوبی داشت. خوشحالم که شروع رو اینقدر خوب شروع کردن.

نیمه دوم اپیزود به سمت مرد دریا حرکت کردیم؛ کسی که قرار بود چهارمین مبارز ایپو برای حفظ کمربندش باشه. صحنه که ای که باهاش آشنا شدیم و یه ماهی خیلی بزرگ روی دوشش بود واقعا جالب بود. اما خیلی سریع تر از اونچه که فکر میکردم به رینگ رسیدیم، انتظار داشتم آشنایی مفصلی با کارکترش پیدا کنیم. کاری که هاجیمه با بقیه مبارزهای ایپو انجام میداده و بخاطر همین وقتی که به رینگ بازی میرسن، بیننده احساس نزدیک تری به اون حریف ها پیدا میکنه. بهرحال نکته مهمی که در مورد Shimabukuro ، مبارز جدید فهمیدیم این بود که میخواد دمپسی رول رو شکست بده و برای اینکار میخواد ایپو رو به قعر دریا ببره و تو قعر دریا باهاش مبارزه کنه! "بذار ببینم من مرد دریای بهتری ام یا ایپو" ظاهر خیلی قوی داشت ولی حداقل مثل هاوک وحشی نبود () ... مبارزه خیلی راحت شروع شد و ایپو بخاطر ترسی که از شکست دمپسی رولش داشت، شروع مبارزه رو با احتیاط آغاز کرد که نتیجه‌ش حمله ور شدن حریفش به طرف اون شد. مبارزه ، مبارزه ، مبارزه ... تا جایی از اپیزود که بلاخره صحبت در مورد قعر دریا و وارد دریا شدن بازم شروع شد؛ نقطه عطف اپیزود بازم اونجا بود ... جایی که حالا ایپو به حالت کمبود اکسیژن وارد شده بود. Shimabukuro به هدف خودش رسید. جالبه! ایپو تو تمام مبارزه‌هایی که داشته، تا بحال به چنین حالتی نیافتاده و باید ببینیم چطور میخواد از این مخصمه بیرون بیاد.

همیشه دلم میخواست یکی از انیمه‌های بلند موردعلاقه‌م مثل این انیمه رو به صورت اپیزودیک نقد کنم و تک تک نظراتم رو راجع به اون انیمه و اپیزودهاش رو بنویسم! خوشحالم که بلاخره با فصل سوم هاجیمه چنین موقعیتی برام فراهم شد. میدونم که این مسیر، مسیری میشه که حسابی ازش لذت خواهم برد. فکر کنم بعد از دو فصل موفق با عوامل انیمه، میتونیم با خیال راحت بگیم که این فصل هم یه فصل عالی میشه. داستان مانگای هاجیمه، فوق‌العاده‌ست؛ این نیازی به اثبات نداره. امیدوارم هرچند چپتری که قرار برگرفته بشه و به نمایش کشیده بشه، مثل همیشه به زیبایی هرچه تمام‌تر و جذابیت همیشگی انیمه همراه باشه. پیش به سوی یه انیمه افسانه‌ای دیگه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- پدر ایپو :



- آخرین شات تصویرهای OP :



- ایپو کوچولو در حال دادن کلاه به پدرش؛ کلاهی که بعدها به خودش میرسه :



- دریای طوفانی و اتفاقی که بعدش افتاد :



- اصرار ایپو به برگشتن پدرش :



- بلاخره کلاه از راه رسید و عکس‌العمل مادر ایپو که عالی بود :



+



- حریف جدید ایپو :



- به سمت رینگ و دفاع از عنوان :



- وارد شدن ایپو به فضای دریایی :



- و دو شات از ED عالی انیمه :



+


Diamond no Ace Episode 01 // Anime

 Diamond no Ace Episode 01 // Anime




میشد حدس زد که با بودن این دو استودیوی بزرگ در کنار هم انیمه ناامیدکننده از آب در نمیاد؛ همینطور شد. واقعا کیفیت انیمیشن خیلی خوبی داشت. خیلی جاها افکت‌ها به راحتی به چشم می‌اومدن و حتی ما هنوز به زمین بیسبال هم نرسیدیم و آنچنان به سمت ورزش و بازی هجوم نبردیم. طراحی ظاهری کارکترها عالی بود؛ ظاهر ساوامورا واقعا با این سبک انیمیشن به یک کارکتر نقش اول بی‌نقص تبدیل شده .. و وقتی که رفتارش رو در کنار این ظاهرش میذاریم؛ اون عصبانیت‌هاش، اهمیتی که به هم‌تیمی‌هاش میده، تعصبی روی بیسبال داره .. همه و همه باعث بهتر به تصویر کشیدن محیط انیمه میشه. خوشحالم که انیمه اینقدر وفادار به مانگا باقی مونده و خیلی از صحنه‌های اپیزود اول دقیقا کُپی شده از مانگا بود (بدون هیچ تفاوت کوچیکی) ؛ مثلا صحنه سیلی زدن بابابزرگ ساوامورا، یا صحنه دعوای اول اپیزود، آشنایی با آزوما و میوکی. این صحنه‌ها خیلی خوب به تصویر کشیده شدن.


کمدی که قبل از دیدن انیمه در نظر داشتم و تو مانگای کار دیده بودم، مقداری‌ش تو اپیزود اول به نمایش کشیده شد ولی انتظار میره که تو اپیزودهای بعد یه مقدار زیادتر بشه. داستان کار خیلی جالبه. ساوامورا از یک باخت شروع میکنه! عصبانیتی که از حذف تیم دبیرستانی‌ش داره رو سر بازیکن‌های حریف خالی میکنه؛ اونا رو کتک میزنه. تیم بیسبال دبیرستانی که در حال خراب شدنه و حالا باید به فکر رفتن به دبیرستان جدیدی باشن. از قضا ساوامورا آنچنان تو درس قوی نیست و برخلاف بقیه هم‌کلاسی‌هاش باید دنبال راه دیگه‌ای برای پیدا کردن دبیرستان باشه. از راه رسیدن دستیار مدیر دبیرستان شهری بیسبال معروف سیدو بهترین موقعیت ساوامورا بود. حالا با پیشنهاد وارد شدن به دبیرستانی روبرو میشه که پُر از بازیکن‌های بیسبالی ــه که میخوان تبدیل به بازیکن‌های حرفه‌ای بشن. بلاخره بعد از مدتی قبول میکنه که به سر تمرین اون تیم بیسبال بره. اونجا بازم تعصب بیسبالی‌ش گُل میکنه و با یه بازیکن بیسبال قُلدر درگیر میشه، میوکی رو برای اولین تو اون صحنه دیدیم و بعد از اون اپیزود با کلیف‌هنگر مسابقه بین ساوامورا و آزوما تموم شد.

روی هم رفته شروع انیمه رو دوست داشتم و مطابق میل‌م بود. امیدوارم تو ادامه هم بتونه کشش خودش رو حفظ کنه. ضمنا صداپیشه‌ها هم واقعا خوب بودن، OP کار عالی بود و یه سری جزییات ریز دیگه که آنچنان احتیاجی به اشاره کردن بهشون نیست. باید ببینم این انیمه چقدر موفق باقی میمونه؛ اگه واقعا خوب به جلو حرکت کرد، اونوقت مطمئنا بعد از دیدنش، دو انیمه‌ای که تو Plan To Watch خودم گذاشتم، یعنی Major و Ookiku Furikabutteرو خواهم دید.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ناراحتی ایجون از باخت‌شون :



- دختری که عضو تیم دبیرستانشون بود، نمیدونم در آینده هم چیزی ازش میبینیم یه نه :



- ایجون در کنار هم تیمی هاش :



- مشت بابابزرگش؛ فکر کنم خیلی درد داشت :



- آخرین پرتاب ایجون! انیمیشن کار اینجا واقعا عالی بود :



- جلسه خانوادگی ساوامورا در مقابل دستیار مدیر شهری :



- تعجب ایجون از دیدن امکانات بیسبال شهری :



- عصبانیت‌ش از دست آزوما؛ میمیک صورت رو ببینید :



+



- میوکی واقعا ظاهرا باحالی داره :



- اینم شات موردعلاقه‌م از اپیزود اول :

Log Horizon - Episode 01 // Anime

Log Horizon - Episode 01 // Anime


خوب وقت بازی کردنه ... آهان نه، وقت انیمه دیدنه! خیلی خوب بود. نکته جالبی که از همون شروع به ذهنم رسید و دیدمش این بود که، انیمه بدون هیچ مقدمه سازی کارکترها رو وارد دنیای بازی کرده بود و دنیای واقعی رو اصلا ندیدیم. این باعث میشه که بهتر بتونیم فضای بازی انیمه رو درک کنیم. به نظر میرسه بازی، موضوعی ــه که این انیمه بیشتر بهش خواهد پرداخت و از تعویض منوها و زیاد بودن تعداد انتخاب های کارکترها مشخص بود که تمرکز زیادی به بازی دارن. نکته خیلی مثبت انیمه از نظر من، کمدی اون بود؛ هرکدوم از کارکترهای اصلی کمدی خاص خودشون رو داشتن .. ناتسوگو با شوخی‌هاش راجع به منحرف بودن، آکاتسوکی و بازی انیمیشنی جالبی که با قیافه ش میشد و میمیک های جالبی که داشت و شیرو هم تو همراهی کردن شوخی های بقیه حسابی خوب عمل میکرد. شیرو خوشبختانه از اون کارکترهای خُشک نقش اول نبود و به نظر میرسه میتونه تو هر موقعیتی خودشو جا بده و عکس العمل های خوبی داشته باشه. ناتسوگو در عین شوخ طبع بودن، قوی به نظر میرسه و آکاتسوکی هم که اسم "قاتل" از همون اول روش بوده. کارکتر اصلی که تو این اپیزود چیزی بجز یک شات ازش ندیدیم، اون گربه (Nyanta) بود که آخرین لحظه اپیزود سر و کله ش پیدا شد. به نظر من میتونه زوج خوبی واسه کمدی های ناتسوگو بشه. نحوه تماس شیرو با ناتسوگو واقعا باحال بود و روی هم رفته نکته های ریز زیادی بود که حس گیم رو به بیننده به خوبیم منتقل میکرد.

انتظاراتی که از اپیزود اول داشتم، برآورده شد. و اما، مقایسه با SAO ، (مگه میشه اینکارو نکرد؟!) وقتی فقط اپیزود اول کار رو در نظر میگیرم، کاملا فضای دو انیمه با هم تفاوت داره و Log Horizon از فضای کمدی بیشتری برخوردداره در صورتی که SAO بیشتر حس درام رو داشت و حالت جدی در طول اپیزودش حکم فرما بود. Log Horizon سریعا وارد حالت ماجراجویانه خودش شد و با توضیحاتِ خیلی کم و مناسب در مورد محیطی که درش قرار دارن، همه چیزو جمع و جور کردن. البته من سعی ندارم ضعفی از SAO بگیرم، بلکه صرفا دارم تفاوت ها رو نام میبرم. (اگه بخوام اونکارو انجام بدم، مسلما SAO به راحتی انیمه بهتر لقب میگیره) روی هم رفته به نظر میرسه Log Horizon فضای شادتر و مبارزهای بیشتری نسبت به SAO داشته باشه. از نظر داستانی نمیدونم قراره به چه سمتی حرکت کنن ولی امیدوارم اگه قراره به سمت اپیزودهای جدی حرکت کنند، فضای کمدی رو هم در طول مسیر و به صورت گذرا حفظ کنند. این قسمت با موجودات خیلی ساده ای مبارزه کردن؛ بهتره منتظر وارد شدن هیولاهای بزرگ باشیم و فکر کنم همه موافق باشیم که پتانسیل مبارزه ای انیمه خیلی بیشتر از این موجودات ساده ست. ضمنا ... OP انیمه عالی بود، بیننده رو حسابی واسه شروع یه ماجراجویی جذاب آماده میکنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ورود آکاتسوکی :



- دنیای حقیقی جدید ما :



- یکی از صحنه های منوی بازی که البته خیلی زیاد بودن :



- ناتسوگو در کنار شیرو :



- دو نوع مرد منحرف تو دنیا وجود داره! (اونایی که اعتراف میکنن که منحرفن و اونایی که مخفیانه منحرفن!)



- شیرو از اون کارکترهای ــه که همیشه دست به عینکه :



- بازی با میمیکِ آکاتسوکی :



- ناتسوگو و گریه کردنش در حین غذا خوردن :



- و نیانتا، کارکتر اصلی دیگه تو آخر اپیزود :

James Blunt - Face The Sun

James Blunt - Face The Sun


YouTu


--



Yes, this love's not good enough
Is time to let it go
Our weary hearts just fall apart,
I feel it in my bones

And God knows
That it's hard to find the one
But in time,
All the flowers turn to face the sun



So silently just walk with me,
Like any other day
No sad goodbyes, no tears, no lies,
Just go our separate ways

And God knows
That it's hard to find the one
But in time, all the flowers
Yes in time,
All the flowers turn to face the sun



And God knows
That it's hard to find the one
But in time,
All the flowers turn to face the sun


Usagi Drop // Anime Review

Usagi Drop // Anime Review



کی فکرشو میکرد که دیدن اینکه یه مرد جوون که در حال بزرگ کردن یه دختر کوچولوئه، میتونه اینقدر لذت‌بخش باشه؟ Usagi Drop انیمه‌ایه مملو از احساسات معصومانه کودکانه؛ لبخندهای کودکانه‌ای که حتی ممکنه حس نوستالژیکی رو در بیننده زنده کنه ... احساس خیلی خوبی که مدت‌ها بوده از یاد بردیم و حالا با دیدن این انیمه، دوباره با تمام وجود حسش میکنیم. شاید بتونم پر احساس بودن انیمه رو قوی‌ترین نقطه اون بدونم. دایکیچی، مرد جوانی که بدون هیچ اجبار و لزومی داوطلب میشه تا رین، دختر کوچولوی داستان رو بزرگ کنه و اونو با خودش به خونه میبره. باندی که این دو در طول زمان با هم ایجاد میکنن، رابطه صمیمی و دوست‌داشتنی‌شون تو سراسر اپیزودها جاری ــه و در کنارش گاهی نیمچه درامی هم تو گوشه‌های داستان انیمه میبینیم.


معمولا اگه انیمه‌ای کمتر از 12 اپیزود باشه، سخته که کارکترهای فرعی‌ش رو خیلی خوب به نمایش کشید ولی به نظر من این انیمه از عهده خوب به تصویر کشیدن کارکترهایی مثل کوکی و مادرش خیلی خوب خودشون رو وارد اپیزود کردن و با دایکیچی و رین سفر دلچسبی رو تا آخرین اپیزود داشتن. انیمیشن و آرت کار مقداری متفاوت بود و به نظر میرسید میخواستن با این استایل خاص حس ساده‌تر بودن کارکترها رو بیشتر به تصویر بکشن. بعد از دیدن انیمه، نمیتونم اینکار رو با یه انیمیشن متفاوت تصور کنم؛ همین حالت فعلی، سطح واقعا عالی داشت و اصلا ایرادی بهش وارد نیست. میمیک‌های صورت کارکترای انیمه واقعا دوست‌داشتنی بود و خصوصا رین با اداهای بچگانه خودش، ناخودآگاه لبخند رو به لب بیننده می‌آورد. نکته جالب در مورد رین، دوبلور اون بود که از یک دوبلور بچه استفاده کرده بودن. شاید تو نگاه اول آنچنان مسئله مهمی نباشه ولی وقتی خودتون رو غرق در صدای رین و کارکترش کنید، متوجه میشید که صداقت بچگانه‌ای که تو صدای Matsuura, Ayu وجود داره، خیلی واضح به گوش میرسه و این‌کار، کارکتر رین رو به یک کارکتر واقعی‌تر تبدیل کرده بود. و خوب ... وقتی که کلمه "واقعی‌" به کار میبریم، میتونیم نتیجه بگیریم که این امر باعث بهتر وارد شدن بیننده به فضای انیمه میشه. بهرحال صداقت و معصومیتی که محیط داستان داشت، چیزی ـه که غیرقابل انکاره. در نهایت اینکه این انیمه، یک انیمه فوق‌العاده دوست‌داشتنی بود و خوشحالم که تونستم این انیمه رو ببینم.