Golden Time Episode 10 // Animeاپیزود خوبی بود. مریضی بانری بهونه خوبی واسه جمع شدن کل کارکترها کنار هم
شد و پیشرفت داستان تو این اپیزود خوب بود. اینبار واقعا ابهامات و
سوالات با دیدن برگشتن علاقه بانری به لیندا زیادتر میشه؛ اینکه چطور
ممکنه علاقه "با لیندا بودن" ـه بانری برگرده ولی حافطهش همچنان فراموش
باقی بمونه، کمی اذیت کننده ست و من که امیدوار بودم حافطهش برگشته باشه.
بهرحال دیدن حسودیهای کودکانه کوکو و از طرف دیگه مراقبت صادقانه لیندا
از بانری، بازم بیننده رو به سمت علاقه بیشتر به سمت لیندا هُل داد و به
نظر من این صحنهها واقعا دارن کارکتر کوکو رو کمی متفاوت میکنن. من که
هرچقدر نانا رو ببینم، خسته نمیشم، یه چیز جالب خیلی خاص به انیمه اضافه
میکنه که فوق العاده واسم لذت بخشه .. اون حالت سرد برخوردش با بقیه و در
همون حال، مراقبتی که از بانری کرد و اونو به بیمارستان برد، جالبتوجه
بود. نانا این اپیزود نقش نسبتا پررنگی داشت و بهرحال به عنوان یه کارکتر
فرعی، خیلی خوب بوده. روی هم رفته اپیزود خوبی بود و بازم صحنههای احساسی
جالبی داشت.
انتهای اپیزود، حرف از ساحل و ساحل رفتن دسته جمعی شد ... اپیزود بعدی، اپیزود ساحلی ـه؟ باید جالب باشه.
صحنههایی از اپیزود :
- کمک نانا به بانری :
- مراقبت لیندا از بانری :
- از راه رسیدن کوکو و بقیه برای عیادت :
- خواسته کوکو از بانری :
