M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Chuunibyou Ren - Episode 03

Chuunibyou Ren - Episode 03

یه اپیزود خوب با معرفی دختر جدید داستان .. تقابل ریکا با ساتونه چیزی بود که این اپیزود رو دیدنی میکرد؛ اینکه روبرو شدن‌شون با هم چه حوادثی رو به همراه داشت .. وارد شدن به اون حالت مبارزه تخیلی مثل همیشه جذاب بود و اینبار نوبت به مبارزه فرشته با دختر جادویی رسیده بود .. مبارزه‌ای که توسط یوتا به اون شکل خنده دار قطع شد. دیدن حسودی‌های ریکا به رابطه بین ساتونه و یوتا یکی از بخش‌های بامزه اپیزود بود. چقدر کُزپلی یوتا بهش می اومد و از اون طرف، کومین سنپای به طرز فجیعی کاوایی شده بود .. بین این دوتا مسلما اون تغییر لباس خیلی بیشتر به کومین می اومد. تو این اپیزود مشخص شد که ساتونه دلیل چونیبو داشتن یوتا تو گذشته بوده و کسی که باعث شروع چونیبوی یوتا بوده، حالا بار دیگه جلوی روی یوتا قرار گرفته که باید ببینیم این داستان قرار به چه سمتی حرکت کنه. یه صحنه کاملا زیبا رمنس هم بین یوتا و ریکا داشتیم که تو آخرین لحظات شکل گرفت؛ جایی که ریکا از لمس بینی ساتونه و یوتا عصبانی شد و بازم مثل قبل حسودی میکرد. اینبار یوتا برای اینکه خیال ریکا رو راحت کنه، به شکل زیبایی تماس بینی (یا همون بوسه بینی!) رو اینبار با ریکا انجام داد. میشد باریکه‌هایی از علاقه ساتونه به یوتا رو حس کرد، خصوصا صحنه‌ای که یوتا از خداحافظی نکردن با ساتونه حرف میزد و با هم رفتار ساتونه رو میدیدیم .. شاید تو اپیزودهای آینده ساتونه نتونه فاصله خودشو حفظ کنه و بخاطر علاقه‌ای که به یوتا داره، دست به انجام کاری بزنه.

روی هم رفته اپیزود خیلی خوبی بود و خیلی جالب کارکتر جدید رو بهمون معرفی کرد .. ساتونه میتونه سطح جذابیت داستان رو به سمت خوبی حرکت بده .. باید ببینیم چطور این جریانات مربوط به چونیبوها ادامه پیدا میکنه. در کنار این موضوع داستان، از لحاظ انیمیشن هم واقعا سطح عالی داشت و خیلی جاها تحت تاثیر محیط انیمیشن قرار گرفتم .. چیزی که بهرحال انتظارش میرفت و کیوتو انیمیشن مثل همیشه تو این موضوع موفق عمل میکنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه پرت کردن موبایل نیبوتانی :



- کومین سنپای با اون کُزپلی :



- روبرویی ریکا با ساتونه :



+



- اینم بوسه بینی ساتونه و یوتا :

D-Frag - Episode 03

D-Frag - Episode 03

جا داره اول بازگشت یامادا به انیمه رو به طرفدارای این کارکتر محبوب تبریک بگم .. خوشبختانه صحیح و سالم از اداره پلیس برگشت و بلایی سرش نیومد. اپیزود خوبی بود .. هر چند به نظر من از لحاظ طنز کمی ضعیف‌تر از اپیزودهای قبلی بود ولی بازم نکات جالبی داشت و خصوصا از لحاظ صحنه‌های احساسی چیزای جالبی دیدیم. رابطه بین تاکائو و کنجی به شکل کمدی جالبی در اومده بود .. اتفاقات منحرفانه بامزه‌ای برای تاکائو افتاد که همه اونا دور کنجی میچرخید؛ مثل اون قضیه هُل دادن تاکائو به طرف کنجی یا جایی که تاکائو به کنجی بیچاره "منحرف" گفت در صورتی که اون بیچاره کاری نکرده بود. صحنه صحبت درگوشی کاراسویاما با تاکائو و صحنه بعدی صحبت تاکائو با روکا و البته اون صحنه صحبت روی پشت بوم بین کنجی و روکا، هر سه جز صحنه‌های احساسی خوب اپیزود بودن. یه چیز عجیب که تو این اپیزود توجه منو به خودش جلب کرد، علاقه و دید منحرفانه بعضی از دخترای باشگاه‌ها به تاکائو بود که سینگال یوری عجیبی به تاکائو داشتن! البته به نظر من معلومه که چیز خاصی در جریان نیست و صرفا دارن یه شوخی دراز مدت رو ادامه میدن.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- از این میمیک‌های روکا واقعا خوشم میاد :



- کنچی بیچاره چه سیلی خورد :



- از افکت‌های تصویری باحال روی کارکتر کاراسویاما :



- صحنه بین تاکائو و کاراسویاما با اون کُزپلی جالب :

Super Sonico Animation - Episode 03

Super Sonico Animation - Episode 03

یه کارکتر فرعی با دوبلوری Kanemoto Hisako به داستان اضافه شد که این اپیزود نقش خیلی کمی داشت ولی بهرحال با ظاهر بامزه‌ش آشنا شدیم .. Hisako یکی از دوبلورهای موردعلاقه منه و امیدوارم تو آینده نقشش کمی پررنگ تر بشه. اما در مورد خود اپیزود، اپیزود خوبی بود و اینبار به جای تمرکز به باند موسیقی سونیکو، به شغل مدل بودنش تمرکز کردیم و با اون به سمت ساحل اوکیناوا حرکت کردیم .. جایی برای کاور صفحه اول یه مجله از سونیکو عکس گرفته شد و تو این بین اتفاقات بامزه دیگه ای هم افتاد. قبل از رفتن به این سفر، دیدن صحه سپردن گربه های سونیکو به مادربزرگ حس شیرین جالبی داشت و اون صحنه رو خیلی دوست داشتم .. بعد از اون همراه شدن با اون مردها تو ون و البته آخرین صحنه قبل از ED که یکی دیگه از نقاط قوت اپیزود بود .. جایی که بخاطر اشتباه مدیر برنامه های سونیکو، سونیکو مجبور شد تو یه صحنه از فیلم های رنجر بازی کنه .. جایی که مدیر برنامه هاش با دیدن ظاهر صحنه تعصبی شد و بجای اینکه رنجرها سونیکو رو نجات بدن، این مدیر برنامه های سونیکو بود که به وسط صحنه پرید و مثلا سونیکو رو نجات داد .. و جالبتر این بود که صحنه مدیر رو حذف نکردن و اونو تو فیلم نگه داشتن! بهرحال روی هم رفته اپیزود خوبی بود .. تو پیشنمایش اپیزود بعدی حالت درامی به چشم میخورد .. شاید یه اپیزود احساسی در راهه، امیدوارم اینطور باشه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- اوکا چان، کارکتر فرعی جدید :



- مادربزرگ در کنار گربه‌های سونیکو :



- ون و همراهی با اون دو مرد :



- سونیکو و مدیر در ساحل :

Tonari no Seki-kun - Episode 03

Tonari no Seki-kun - Episode 03

وقت تمیز کردن میزه! سکی اینبار با کُلی وسیله واکس و لوازم تمیز کننده دیگه، به جون میز خودش افتاده بود. جوری میزشو تمیز کرد که تصویر آفتاب مثل آیینه روی میزش پیدا بود .. از طرف دیگه شاگرد جلویی خودشو کُلی کثیف کرد .. کسی که ظاهرا اسمش مائدا بود. بهرحال سکی تنها به تمیز کردن میز خودش راضی نبود و میخواست میز رومی رو تمیز کنه که رومی به هیچ شکلی حاضر نشد تن به این کار بده .. حتی با پول براق و تمیز شده! دیدن دپرسی سکی کون خیلی بامزه بود .. پایان بندی اپیزود با اون حالت موهای سکی و رومی خیلی جالب و دیدنی بود .. الکتریسیته ساکن باعث و تمیز کردن‌های سکی باعث شد که موی هر دو نفرشون به اون شکل خنده دار در بیاد.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- دست به کار شدن سکی کون :



- خوشحالی سکی از میز براقش :



- موهای رومی بعد از اتاق آخر :

Space☆Dandy - Episode 03

Space☆Dandy - Episode 03

یه اپیزود جالب دیگه از انیمه .. بازم با دندی و سرنشینان سفینه آلوها اویی همراه شدیم و پا به سرزمین‌های ناشناخته گذاشتیم! شما رو نمیدونم ولی قالب کلاسیک انیمه کاملا برای من جا افتاده و مثلا از الان بعد از هر اپیزود به دنبال توضیح خاصی در مورد اتفاق اپیزود قبلی نیستم و فقط با موج اتفاقاتی که منو به سمت جلو حرکت میده، همراه میشم. اتفاقات زیادی تو این اپیزود افتاد که قسمت بعد از اونا چیزی نخواهیم شنید ولی بزرگترین اتفاقی که حالت کمدی وار و جالبی داشت، قورت داده شدن میو توسط اون هیولای فضایی یعنی "دثگریان" بود .. یه صحنه خیلی باحال و جذاب. روی هم رفته اپیزود چیزای جدید زیادی داشت و به نسبت اپیزود قبل، تفاوت‌ها به راحتی قابل تشخیص بودن .. اپیزودی که در اون با دختر خوشگلی روبرو شدیم .. نقطه ضعف دندی و میوی منحرف به دست سرنوشت جلوی مسیر اونا قرار گرفته بود ... دختر کاوایی که اصلا اون چیزی که به نظر می اومد نبود و در واقع هیولایی در قالب انسان بود. اما راهی که دندی و بقیه برای شکست اون طی کردن فوق العاده جالب و سرگرم کننده بود. استفاده از آلوهای کوچولو و غذاهای تاریخ مصرف گذشته و البــــــــــته، تغییر شکل دادن به یانکی هاوایی، اون ظاهر عجیب آلوهای کوچولو حسابی سوپرایز کننده بود.

همه چیز از یک کارت اعتباری شروع شد؛ کارت اعتباری بــ .. رستوران که فقط تا آخر روز وقت داشت و دندی باید هرجور شده خودشو به یه شعبه رستوران میرسوند. تو این بین دیدن اینکه میو "گربه بازی" در میاره و با هولوگرام عسل بازی میکنه، خیلی خنده دار بود. به قول دندی، "این یارو واقعا گربه ست" هرچند خودش این موضوع رو انکار میکنه ولی امیدوارم روزی بلاخره بتونه با حقیقت کنار بیاد! کم بودن وقت کارت اعتباری باعث شد که دندی دست به استفاده از سرعت مافوق نور یا همون وسیله انحرافی و غیبی سفینه بزنه و بخواد با استفاده از اون به یه شعبه رستوران برسه! (ظاهرا دیگه کچل شدن واسش مهم نبود، مهم وقت باقی مونده کارت اعتباری بود.) زدن دکمه سرعت مافوق نور اصلا نتیجه خوبی نداشت و اونا تو یه سیاره ناشناخته سقوط کردن. جایی که یه دختر مهربون و کاوایی رو از دست موجودات زشت ساکن اون سیاره نجات دادن. دختری به اسم "مامیتاس" با دوبلوری Ayana Taketetsu ، انتظار اومدن چنین دوبلوری تو این انیمه رو نداشتم .. واقعا ظاهر وجود این دختر رو چند برابر مهربون تر میکرد و خیلی بیشتر میشد با اون دختر احساس همدردی داشت و البته بعد که با صحنه هیولا شدن این دختر روبرو شدیم، خیلی حس واقعی بهتری به بیننده منتقل میشد. صحنه شلیک‌های احمقانه دندی به اون موجودات خیلی باحال بود .. به قول میو، به هیچ کدومشون نزد .. واسه یه شکارچی فضایی چه نشونه گیری بدی داشت (!) و البته از طرف دیگه با اتفاقاتی که بعدا تو اپیزود افتاد، همون بهتر که دندی به هیچ کدوم اون بیچاره ها شلیکی نکرد و بهشون صدمه ای نزد.

آشنایی با مامیتاس بخاطر منحرف بودن میو و دندی اصلا به حالت معمولی جلو نرفت .. هر کدوم میخواستن مامیتاس رو تحت تاثیر قرار بدن و یه جوری توجه اونو به خودشون جلب کنن. ظاهر مهربون مامیتاس و اینکه چقدر از این دو خوشش اومده و در همون حال، گیجی کیوتی از اینکه واقعا چرا اینا به این دختر اینقدر علاقه دارن، همه صحنه‌های بامزه ای بودن. اما از همه اینها که بگذریم، نیروهای گوگول و دکتر گل نزدیک بودن و دوباره موفق شده بودن لوکیشن دندی رو پیدا کنن! لوکیشنی که تو این چند اپیزود بارها پیدا شده و نیروهای گوگول نتونستن دندی رو بگیرن! "اگه بتونیم دندی رو بگیریم، اونوقت تمام دنیا ازعان امپراتوری گوگول میشه" واقعا دندی چه بلایی سر این عالیجناب آورده که داره اینجور تعقیب میشه؟ چه اتفاقاتی بین این دو افتاده که به داریم رابطه شون رو به این شکل دنبال میکنیم؟ نکته جالب اینه که به نظر میرسه دندی حتی خودش هم از موضوع تعقیب خبری نداره و اگه در آینده بفهمیم که دندی اصلا این عالیجناب رو نمیشناسه، اصلا سوپرایز نمیشم و منتظر یه حالت کمدی و پایان بندی طنز برای این قسمت از ماجرا هستم. بهرحال تو سفینه گوگول از وجود هیولایی فضایی آگاه شدیم؛ هیولایی به اسم "دثگریان" که وقتی گرسنه میشه، تغییر شکل میده و هرچیزی که جلوش باشه رو میخوره و .. سوپرایز داستان جایی بود که عکس اون "دثگریان" رو باهم دیدیم؛ دثگریان همون دختری بود که دندی و بقیه اونو نجات داده بودن.

از طرف دیگه وجود این موجود تو این سفینه باعث شد نیروهای گوگول عقب نشینی کنن و حتی از هدف بزرگشون که دستگیری دندی بود، چشم پوشی کنن. بعد از دیدن چنین تصمیمی از گوگولی ها میشد حدس زد که واقعا این هیولا، هیولایی ترسناک و خطرناکه! هیولایی که حالا به خوردن گربه علاقه پیدا کرده بود. یه صحنه عالی کمدی دیگه از اپیزود، صحنه ترجمه حرف های اون موجودات زشت بود، یکی از موجودات به حالت خودمونی و عامیانه‌ای از خطر دثگریان با دندی حرف میزد و واقعا شنیدن چنین کلمات دلرحمانه ای از ظاهری به این بدشکلی فضای عجیبی به ظاهر صحنه داده بود. ولی هشدار دادن به میو خیلی دیر شده بود و دندی نتونست خودشو به موقع به میو برسونه. صحنه تغییر شکل دادن دثگریان واقعا عالی بود. جذاب ترین رویای دندی و میو که همون سیـ ــنه ها باشه، تبدیل به کابوس شون شد. نوبت به مبارزه اصلی اپیزود رسیده بود؛ مبارزه با آلوهای کوچولو و شروع شکست دادن دثگریان ترسناک! اما ظاهرا آلوهای کوچولو اونقدرها هم کوچولو نبود و "حالا نوبت ماست که تغییر شکل بدیم" دندی بازم یه راه چاره جالب رو کرد .. راه چاره ای که حتی کیوتی هم ازش خبری نداشت .. تبدیل شدن به رباتی به اسم یانکـــی هاوایی! یانکی با ظاهر و لباس هاوایی خنده دار ... واقعا رسیدن به این ایده یانکی هاوایی باید مراحل جالبی رو در ذهن نویسنده کار شکل داده باشه! خیلی واسم جالب بود که چنین ظاهری رو برای ربات انتخاب کردن. هنوز تو آشوب مبارزه به سر میبردیم که اون هیولا اتفاقی یکی از غذاهای تاریخ مصرف گذشته رو خورد و حالش بد شد. دندی سریعا راه شکست دثگریان رو پیدا کرد! کُلی غذای تاریخ مصرف گذشته رو به دهن دثگریان پرتاب کرد که باعث نابود شدن‌ش شد. یه راه عجیب و غریب واسه شکست هیولایی به این بزرگی که فقط در فضای چنین انیمه‌ای منطقی به نظر میرسه.

با این کار و گرفتن دثگریان، اینبار دیگه اسکارلت مجبور شد مهر "تایید شد" رو بزنه و پول رو به دندی بده! پولی که حالا دندی میتونست کُلی اونو تو رستوران خرج کنه. حالت کلاسیک آخر این اپیزود و حرکات دندی و کیوتی عالی ـه. جایی که با اون موسیقی کمدی روبرو میشیم و کیوتی از فراموش کردن چیزی حرف میزنه! چیزی که ما بیننده ها میدونیم "میو" ـه و باز هم Space Dandy دست به حرکت خنده داری زده و اینبار بلعیده شدن میو بهونه ای برای یک پایان بندی بامزه شده بود. وقتی به پیدا کردن رامن فضایی و روبرویی با اون رامن فروش بُعد دیگه فکر کنید و بعد به سمت این اپیزود بیاید و مبارزه دندی با دثگریان و کُل جریان سقوطشون رو با هم مقایسه کنید، واقعا تفاوت و زیبایی کار بیشتر به چشم میاد و خلاقیت موضوعی هر اپیزود دندی به نظر من یکی از بهترین نقاط مثبت اونه. چیزی که امیدوارم تا پایان سری ادامه پیدا کنه و اُفت آنچنانی در خلاقیت کار نبینیم .. من امید زیادی نسبت به این موضوع دارم و حالا با دیدن پیش نمایش اپیزود بعد اون فضای "زامبی وار" شدیدا نسبت به دیدن اپیزود بعد هیجان دارم .. میدونم که یه اپیزود هیجان انگیز انتظارمو میکشه ... !

صحنه‌هایی از اپیزود :

- دندی در کنار مامیتاس :



- دندی در کنار موجوداتی که بهش هشدار دادن :



- بازی احمقانه میو با هولوگرام :



- یانکی هاوایی و شکست دثگریان :

Magi Season 2 - Episode 15

Magi Season 2 - Episode 15

همونطور که مشخص بود، مارگا نجات پیدا کرد ولی رئیس اون گروه حسابی از دست علائدین و بقیه عصبانی شده بود. "هر گوی که بخواد با جادوگر در بیافته، مجرمه و باید از بین بره" همین بهونه ساده بهش اجازه داد که مردمو دسته دسته به درون ماکبارا بندازه .. یه صحنه فجیع و دردناک که البته بازم با دخالت علائدین اونا نجات پیدا کردن. از بین بردن نابودی این کشور واقعا به راحتی ها نبود و حالا با تیتوس زخمی، کار علائدین و سوفینتوس سخت تر هم شده بود .. خوشبختانه با دخالت مایرز سنسی همه چیز تموم شد و اتفاق بد دیگه ای نیافتاد. مدیر خیلی راحت علائدین رو به خاطر ورود به ناحیه 5 بخشید .. انتظار داشتم برخورد بدی باهاش بشه ولی خوشبختانه اینطور نشد. صحنه سالن و حرف‌های مدیر یکی دیگه از صحنه های خوب اپیزود بود .. صحبت‎‌های در مورد جادوگران و تاریخ جادوگری .. تو این صحنه بلاخره چهره مهربون مدیر به چهره خشنی تغییر پیدا کرد .. تو این بین فلش مربوط به جوونی مدیر رو هم دیدیم که خیلی جالب بودن. رابطه ای که با دخترش داشت، دختر دوست داشتنی که راجع به جادوگر بودن اونا کنجکاو بود. "چون جادو نعمت بزرگیه" .. روی هم رفته این اپیزود باعث شد درک و شناخت بهتری از کارکتر مدیر و کارهایی که انجام داده و میده، پیدا کنیم .. شکنجه‌ها، زندانی شدن‌ها، جنگ‌ها و بلاخره صحنه مرگ دختر مدیر که خیلی دردناک بود و میشد کاملا با مدیر احساس همدردی کرد. آخرین صحنه روبرویی موگامت با اون نجیب زاده ها و دیدن اونا به شکل خوک و موجودات وحشی فوق العاده بود و در کنار اون افکاری مثل "باید از سلطه گوی ها فرار میکردیم" حالا کاملا از دید ما بیننده ها منطقی به نظر میرسید و میتونستیم با آدم بد داستان همراه بشیم و زاویه دید اونو درک کنیم. یه اپیزود عالی از ماگی .. احتمالا یکی از بهترین های این فصل ماگی .. صحنه‌های احساسی خیلی خوبی داشت.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- موگامت و شروع صحنه سالن :



- موگامت بهمراه دخترش تو فلش بک :



- صحنه مرگ دخترش :



+

Nisekoi - Episode 02

Nisekoi - Episode 02

OP انیمه رو در نظر بگیرید؛ قبل از اون یه صحنه خشن و دو گروهی که آماده تیکه پاره کرده همدیگه بودن و هر لحظه داشتیم به یه مبارزه وحشیانه نزدیک تر میشدیم .. اونوقت خبر علاقه این دوتا ارباب از زبون روئسا شنیده شد و به بعد OP رفتیم .. جایی که اعضای باندها به اون حالت خنده دار ارباب خودشونو تحسین میکردن و کُلی اشک از سر و صورت شون جاری بود! این صحنه‌های شروع رو خیلی دوست داشتم و مطمئن بودم که یه اپیزود خوب در انتظارمه. صحنه‌های قرار زورکی بین ایچیجو و کریساکی واقعا عالی بود و عذاب این دوتا در کنار تعقیب اعضای دو گروه به شکل خنده داری جلو میرفت. نکته جالب تو ذهن من اینه که کاملا میتونم برعکس شدن این تنفر رو تصور کنم و اصلا برام دور از انتظار نیست .. از طرف ایچیجو مسئله حل شده ست، فقط باید یه فکری به حال کریساکی بشه و کمی از این حالت دفاعی خودش در مقابل ایچیجو فاصله بگیره! بهرحال اومدن اونودرا وسط قرار این دوتا همه چیزو بهم ریخت .. صحنه‌های شوکه شدنشون عالی بود .. هر کدوم به یه شکلی قاطی کرده بودن. بلاخره صحنه شکنجه قرار تموم شد و تو این بین صحنه روبرویی ایچیجو با اونودرا در مورد موضوع قفل رو دیدیم که اونودرا کاملا موضوع دیدن قفل رو انکار کرد اما بعد وقتی که اونودرا به خونه رسید از "یک دروغ" حرف زد؛ حداقل اینو میدونیم که ارتباطی با اون قفل داره .. ممکنه اون دختر مورد نظر نباشه ولی ... این قسمت از داستان حس کنجکاوی خوبی به بیننده میده و تا الان خیلی خوب منو به دنبال خودش کشونده.

اپیزود کمدی خیلی خوبی بود و من که حسابی ازش راضی بودم. پیش‌نمایشی نداشتیم، ظاهرا قرار نیست چیزی از قسمت بعد برامون لو بره. احتمالا بازم یه جور دیگه وارد رابطه ایچیجو و کریساکی بشیم و یا شاید کارکتر جدیدی به داستان اضافه بشه. استایل انیمیشن کار هنوز به حال خودش باقیه و جذابیت خاصی داره .. چیزی که این اپیزود به ذهنم وارد شد این بود که، چقدر دیدن این استایل باحال در کنار کارکترهای گنگستری و مافیایی و لات جذاب شده و به نظر من واقعا ترکیب عجیب ولی جالبی از آب در اومده.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- این حالتی که از دو گروه به تصویر کشیده شد، خیلی جالب بود .. مگه میشه با این جمع مخالفت کرد؟ :



- یه نگاه کاوایی از کریساکی! سخته تغییر ناگهانی کریساکی رو تو این صحنه به اون حالت خشن قبول کرد :



- خواب رفتن حین دیدن فیلم :



- روبرویی با اونودرا و شوکه شدن شون :



- نگاه آخر اونودرا .. در حال فکر به رازی که پیش خودش نگه داشته :

Gin no Saji 2nd Season - Episode 02

Gin no Saji 2nd Season - Episode 02

اپیزود خیلی خوبی بود .. پیدا کردن سگ به اون بامزگی خیلی راحت میتونه هاچیکن رو دست به جیب کنه! هاچیکن نشون داد که هنوزم نقطه ضعف خودش رو در مقابل حیوون‌ها داره و البته این ویژگی از نظر من، اصلا چیز بدی نیست و خیلی کارکتر هاچیکن رو درک میکنم. پول واکسن به نظر زیاد میرسید ولی حداقل توکیوا واسه پول غذا دست به یه نقش ماهرانه زد و به شکل خنده دار ملت رو وادار به پول دادن کرد. اما از بحث غذا و پول که بگذریم، آموزش دادن چنین سگ کوچولویی باید خیلی باحال باشه .. سخت ولی باحال! "سگ معاون" اسم خیلی خوبی بود و حالا هاچیکن میخواست بهش آموزش بده و کمی به حالت بی رحمی وارد شد .. صحنه کلوچه خوردن هاچیکن هم بامزه بود و هم دلسوزانه! معاون بیچاره بلاخره یه چیزایی یاد گرفت و البته به قول هاچیکن "تو یاد گرفتن بهتر از توکیوا بود" .. اشک همه با شنیدن این حرف در اومد .. .. بیچاره توکیوا.

صحنه اون آموزش مربوط به گاوها واقعا وحشتناک بود .. دیدن صحنه‌ش هم اذیت کننده و هم شاید چندش آور بود ولی خُب، جنبه آموزشی جالبی داشت. روی هم رفته این انیمه گاهی چیزایی رو به تصویر میکشه که کمتر به تصویر کشیده شدن، مثل واکسن زدن سگ معاون یا همین عملیات مربوط به گاو و یا مثلا تو فصل اول هم کُلی صحنه جالب مربوط به حیوانات داشتیم که همه جز نقاط مثبت این انیمه هستن. این اپیزود تنها چیزی که کم داشت، ادامه دادن اون موضوع مربوط به میکاگه بود که الان برام ابهام شد که آیا کلا فراموش شده یا نه؟ میشد اون صحنه صحبت‌های کومابا راجع به "اینقدر به فکر دیگران نبودن" هاچیکن رو یه جورایی به اون موضوع مرتبط کرد .. حرکات دوربین به چهره میکاگه رفته بود ولی شاید همش اتفاقی بود و ذهن من زیادی قصد مرتبط کردن دو صحنه رو داشت. بهرحال اپیزود خیلی شاد و سرحال کننده ای بود و بودن با Gin no Saji در بین حیوون‌ها هیچ وقت خسته کننده نمیشه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- سگ اپیزود، معاون :



- معمای هفته: هاچیکن را در این صحنه بیابید :



- ناراحتی هاچیکن بخاطر آموزش نداشتن معاون :



- خوشحالی هاچیکن بخاطر بهتر بودن استعداد معاون از توکیوا :