My Movie Challenge - 08 - The professional - 1981
تاریخ تماشا : 1403/02/29
ساعت تماشا : 07:00 الی 10:00
از کارهای کلاسیک و همیشه جلوی چشمی که هیچوقت سراغش نرفته بودم. خصوصا بخاطر انس و علاقه عمیقی که با انیو موریکونه داشتم، همیشه میل زیادی به دیدن داستان این فیلم داشتم و دلم می خواست ترک Chi mai رو توی قالب فیلم خودش ببینم. و با وجود اینکه این ترک بطور مداوم توی فیلم استفاده می شد و حتی آدم حس می کرد که انگار فیلم اصلا ترک دیگه ای نداره، ولی بازم هیچ خسته نمیشد. و این از معجزات دستان هنرمند موریکونهی بزرگه. نشون میده که اون چقدر تبحر بالایی توی آهنگسازی داشته. واقعا ترک Chi mai چیزی خارق العاده ست که خصوصا در مورد این فیلم احساس کلاسیک عجیبی به فضا منتقل می کنه.
من آشنایی خاصی با ژان پل بلموندو نداشتم و نمی دونم جایی قبلا اتفاقی دیدمش یا نه. ولی هرچه که بود، افکار متفاوتی درباره اش پیدا کردم. تیپ و استایل بلموندو به کارهای فرانسوی و این شکلی خیلی می خوره، ولی همش فکر می کنم که آیا توی عصر حاضر هم می تونست توی فیلم های اکشن موفق ظاهر بشه یا نه. ولی صرفا مختص فیلم های فرانسوی دهه های قبل خیلی درخور نقش بود. تو این فیلم هم چهره جالبی رو از خودش نشون داد و شخصیت ژوس رو به نحو احسن به تصویر کشید.
داستان فیلم کمی تا قسمتی قابل پیش بینی بود ولی هیچ عیبی نداره و چیزی از لذتبخش بودن فیلم کم نمیشه. من واقعا سرگرم شدم و پای فیلم حس خوبی داشتم. عمر فیلم خوب بوده و بعد از دو سه دهه همچنان میشه این فیلم رو جز فیلم های جذاب در نظر گرفت و دیدنش رو به دیگران توصیه کرد.
روی هم رفته انتخاب خوبی برای دیدن بود. پایان بندی هم در نوع خودش جالب بود و باب میلم بود. (7.5/10)
My Movie Challenge - 07 - No Reservation - 2007
تاریخ تماشا : 1403/02/26
ساعت تماشا : 12:00 الی 15:00
از چیزهایی که درباره من باید بدونید و خودم هم علتش رو نمیدونم اینه که وقتی فیلمی با پوستر آشپزی می بینم، ناخودآگاه دلم می خواد اون رو تماشا کنم. حالا شاید بخاطر شکمو بودن من باشه و یا اینکه میل زیادی به دیدن صحنه های آشپزی و ترکیب کردن ادویه جات و انواع و اقسام بازی های تصویری با آشپزخونه و غیره دارم. هنوز دلیلش رو در دست اکتشاف دارم. ولی یادمه سر دیدن فیلم Chef با بازی فاوارو، خیلی ذوق داشتم و ازش خوشم اومد. ناخواسته به سمتش کشیده شده بودم و لذت برده بودم.
دورنمای این فیلم هم با حضور زتاجونز و اکهارت جذاب به نظر می رسید؛ اکهارت رو از سری Batman نولان به بعد کمتر جایی دیده بودم و دوست داشتم بازم ازش کار ببینم. زتاجونز هم که تقریبا محدوده ناشناخته ای واسه من بوده و می خواستم باهاش آشنا بشم. حداقل توی فضای درام و اینکه ببینم از لحاظ بازیگری چقدر قویه. و خوشبختانه هر دو نفر برای من جالب توجه عمل کردن و این فیلم رو دوست داشتم.
از دراما و اتفاقات ناراحت کننده دقایق اول فیلم گرفته که توسط کاترین زتا جونز و بازیگر بچه فیلم به نحو قشنگی به تصویر کشیده شدن گرفته تا بعد از اون و ورود شخصیت اکهارت که سیما و جذبه خاصی به فیلم داد و تقابلش با زتاجونز حسابی بامزه شده بود. و از اینجا به بعد دیگه فیلم تبدیل به یکی از فیلم های حال خوب کن شد و این چه خصلت خوبی بود. هر فیلمی قدرت این رو نداره که بخوبی این خصلت رو پیاده کنه ولی این فصل به خوبی از پس این حس و حال بر اومده بود. تقابل کارکترها، موزیک فیلم و حتی نقش زویی توی ادامه داستان فیلم و نشون دادن اینکه میشه از یک تراژدی عبور کرد و باز هم خوشحال بود.
از اینکه فیلم برام مأیوسکننده نبود، خوشحالم و بخاطر حال خوبی در طول دیدنش بهم داد بهش نمره خوبی می دم. و به نظرم رسید که فیلم خوبی برای دیدن با یک نفر دیگه باشه و لزوما فیلمی نیست که فقط بشه تنهایی نگاه کرد. روی هم رفته راضی بودم و انتخاب خوبی برای دیدن بود. (7/10)
My Movie Challenge - 06 - Slow West - 2015
تاریخ تماشا : 1403/02/26
ساعت تماشا : 07:00 الی 10:00
از جمله خواستههای سینمایی من که سالهاست دلم میخواست به سرانجام برسونمش، دیدن تمام آثار و کارنامه مایکل فسبندر بوده و هست و دلیل انتخاب این فیلم هم همین بوده؛ اصلا نمی تونستم قراره با چی روبرو بشم و صرفا مثل یک فن بوی هجوم بردم به سمت دانلود این فیلم و برای دیدن مایکل ذوق داشتم. سیما و نحوه بیان و کلا استایل بازیگری فسبندر برای من خیلی جذابه و اونو جز بازیگرای محبوب معاصر خودم می دونم. پس انتخاب این فیلم ناگفته برای من محرز بود. هنوز فیلم های بعدی هم در لیست تماشا دارم ولی فعلا این فیلم غافلگیری قشنگی بود و واقعا از دیدنش لذت بردم.
وسترنی ملو و آرام با نوازش همیشگی موسیقی خیلی خوب و دیالوگ هایی پسندیده و در خور فضا. ابتدای راه یکم نسبت به اینکه این وسترن می تونه حس و حال غرب رو القا کنه یا نه، مردد بودم ولی بعد متوجه شدم اینجا نوع دیگه ای از غرب قراره به نمایش کشیده بشه. انتخاب دو بازیگر اصلی فیلم به نحو احسن انجام گرفته و جی به خوبی یک شخصیت معصوم و ساده به نظر می رسه و سایلاس هم شخصیت بی رحم و با جذبه ای به نظر میرسه. شخصیتی که به نمایش کشیدنش از فسبندر کار سختی نیست و این اواخر با دیدن فیلم The killer هم به این موضوع پی برده بودم.
شخصیت های فرعی که در طول فیلم گاها اضافه میشن و بعد محو میشن، خیلی خاطرانگیز نیستن و شاید نیازی هم نیست که خاطرانگیز باشند. صرفا همینکه هدف خودشون رو به به سرانجام برسونن کافیه؛ اینکه مهره ای باشند برای پیشروی داستان دو شخصیت اصلی و بعد ناپدید بشند.
موسیقی با اینکه معمولی بود ولی حس خوبی برای من داشت و درخور فضا بود. لوکیشن ها طبق معمولا صحرا و جنگل و این قبیل لوکیشن های خوب بودند. چیزی که از یک وسترن انتظار میره و نوع فیلمبرداری هم دلپذیر بود.
داستان می تونست عمق بیشتری داشته باشه ولی در نهایت، پایان بندی در نوع خودش جالب بود و کمی خلاف انتظارم پیش رفت و همین برای من نکته خوبی بود. گندمزار خونین دلچسبی رو شاهد بودیم. (7/10)
My Movie Challenge - 05 - Terminator 3 - 2003
تاریخ تماشا : 1403/02/25
ساعت تماشا : 11:00 الی 14:00
از جمله فرنچایزهایی که بدون دلیل بخصوصی، هیچوقت فرصت رفتن سراغش رو پیدا نکرده بودم و یکی دوماه قبل بالاخره تونستم شماره یک و دو رو ببینم که واقعا دو فیلم اکشن تماشایی و بی نظیری بودن. حتی با وجود گذر چند دهه باز هم میشه کیفیت فیلم ها رو بالا دونست و بقولی عمر سری خوب بوده. و خب، آرنولد هم برای من اینجا به عنوان بازیگر و در این نقش خیلی باورپذیر به نظر می رسید و معمایی که همیشه توی ذهنم داشتم که چرا آرنولد اینقدر فیلم بازی می کرده و با این بیان ضعیفش چطور انتخاب میشده، حل شد. متوجه جذبه و ابهت اون توی فیلم ها شدم. حالا می دونم که چرا دیدن آرنولد توی یک فیلم برای تماشاچی جذاب بوده. حتی میشه گفت عامل اصلی دیدن این سری فیلم ها آرنولد بوده.
دنبال کردن ردپای شماره یک و دوی قدرتمند این فرنچایز کار راحتی به نظر نمی رسه و کمتر در باور من می گنجید که شماره سوم هم بتونه به قدرت دو شماره قبلی ظاهر بشه. فیلم سوم گرچه اکشن خوبیه و عنصرهای درگیرکننده خوبی درون خودش داره ولی سطح کیفی پایین تری به نسبت فیلم های قبل داره. که خیلی مهم نیست و لزومی نداره که همه فیلم ها در یک سطح هیجان انگیز باشند. اگه ما بتونیم تمایزی درون ذهنمون قائل بشیم تا بتونیم از هر فیلم به شکل خودش لذت ببریم، سالم تر تونستیم از این فرنچایز بهره ببریم.
با پیشرفت تکنولوژی در عرصه سینما، میشه توی این فیلم دید که استفاده خوبی از تکنولوژی های روز شده و سی جی فیلم یا صحنه های فرار و گریز و انفجارها رنگ و لعاب جالب تری پیدا کرده بودند. و مثل دو فیلم قبل لحظات دلهره آور مناسبی توی فیلم گنجونده شده بود که دنبال کردن فیلم رو باحال تر می کرد.
روی هم رفته اگه دو فیلم اول رو دوست داشتید، دیدن این فیلم هم برای یک باز می ارزه و خوبی های خودش رو داره. هنوز مثل سری های دیگه ای که به سرنوشت تلخی دچار میشن، سیر افولش غیرقابل تحمل نشده و نمی دونم از چه شماره ای این سیر شروع میشه ولی شماره سوم ترمیناتور قطعا اون مرحله نیست. یه اکشن جذاب و دیدنیه و شخصیت های آشنا و باحالی داره. گرچه بدمن و شخصیت منفی داستان می تونست قوی تر به نمایش کشیده بشه. آرنولد هم چندتا لاین و دیالوگ آیکونیک و خاطرانگیز داره. مثلا I'm back و یا You are terminated و ... روی هم رفته این فیلم ارزش دیدن رو داره. (7/10)
My Movie Challenge - 04 - Arthur the King - 2024
تاریخ تماشا : 1403/02/25
ساعت تماشا : 07:00 الی 10:00
تو نگاه اول چیزی که روی ذهن کمی بازی کرد، انتخاب مارک والبرگ به عنوان نقش اول این فیلم بود؛ احساس کردم برای یک شخصیت شرکت کننده و فعال توی مسابقات چند جانبه یکم پیر شده باشه ولی بعد که داستان به سمت سه سال بعد و اینکه این شخص تا بحال برنده نشده پیش رفت، کمی معقول تر شد. که هدف این بوده که این شخصیت کمی مسن تر به نظر برسه و در واقع کم کم وقتشه کفشهای خودش رو آویزون کنه و حالا وقتشه بالاخره یک برد بدست بیاره. و نه، من خیلی طرفدار والبرگ نیستم. بجز فیلم Departed به خاطر نمیارم که جایی اون و حضورش رو پسندیده باشم. احساس می کنم می تونسته انتخاب های بهتری تو زمینه بازیگری داشته باشه و کمتر دنبال فیلم گیشه باشه. ولی از طرفی کمی که با شخصیت مارک آشنا بشید، متوجه میشید مارک همینه و درونش اینجوری تغذیه میشه. پس ایرادی بهش وارد نیست.
شاید تا نیمی از فیلم فلسفه حضور سگ داستان رو نمی فهمیدم و هی می گفتم «چرا مدام به این سگ کات می کنیم؟» گرچه من طرفدار سگ ها هستم و از اول هم دیدن این سگ روی پوستر و خلاصه داستان باعث شد که بخوام این فیلم رو ببینم ولی دوست داشتم سگ داستان زودتر وارد بشه تا قصه شیرین تر بشه؛ در هر صورت اومدن سگ داستان ماجرا رو قشنگ تر کرد و از حالت یک فیلم معمولی «ما باید این مسابقه رو برنده بشیم» خارج شد. چیزی که موضوع رو جالب تر می کنه، اینه که قصه بر اساس یک اتفاق واقعیه و درسته که طبق معمولا برای دراماتیک و سینمایی تر شدن یه سری جزییات عوض میشه ولی باز هم شگفتی داستان سر جای خودش باقیه که یک سگ عادی و ولگرد چطور تونسته اینقدر این گروه رو همراهی کنه.
اعضای تیم مسابقه دهنده همچین خاص و منحصر به فرد نبودن و هرچی جلوتر می رفت، حس می کردم این گروه طوری انتخاب شدن که مارک والبرگ بیشتر به چشم بیاد یا خاصیت حضور والبرگ بین این بازیگرها بیشتر خودنمایی می کنه. کاش شخصیت پردازی ها کمی قوی تر بود. حسی که شخصیت پردازی سگ داستان به من می داد خیلی قوی از هر سه نفر فرعی تیم با هم بود. این یعنی افتضاح در شخصیت پردازی. ولی باز هم اگه می خواستن زمان بیشتری رو صرف شخصیت پردازی توی ابتدای فیلم کنن، داستان خیلی کندتر میشد و به صرفه نبود. کلا اینجا هنر فیلمنامه نویسی و کارگردانی مطرح میشه که افراد خبره تری باید پشت کار قرار می گرفتن تا یک جور ظرافت بخصوص به شخصیت های فرعی می بخشیدن که اینجا رعایت نشده بود.
فیلم از لحاظ لوکیشن زیبایی های خوبی داشت و تنوع لوکیشن توی سکانس های مختلف دیدنی بود. انتخاب موسیقی هم بدک نبود و با فضای معمولی فیلم همخونی داشت. به قول یارو گفتنی Nothing spectacular و همین و بس.
روی هم رفته فیلم بیشتر دلنشینه اگه طرفدار سگ ها باشید و شخصیتتون جوری باشه که یک فیلم رو زیاد جدی نگیرید. من به شخصه، بگی نگی سرگرم شدم و لذت بردم. سعی کردم خیلی عمیق دنبال مشکلات و چیزای مورد دار فیلم نکردم و از داستان شیرینش لذت ببرم. (6/10)
My Movie Challenge - 03 - Serenity - 2005
تاریخ تماشا : 1403/02/24
ساعت تماشا : 16:00 الی 20:00
My Movie Challenge - 02 - Rio Bravo - 1959
تاریخ تماشا : 1403/02/24
ساعت تماشا : 07:00 الی 10:00
دین مارتین و جان وین توی یک فیلم وسترن! به به. چه ترکیبی؛ تصورم اینه که اون زمان دیدن این دو نفر توی یک فیلم مثل دیدن مارلون براندو و جک نیکلسون توی Missouri Breaks بوده. حالا نه لزوما در یک حد مساوی چون باز هم حس می کنم نیکلسون و براندو توی یک سطح بالاتر قرار دارن ولی خب، باز هم دیدن دو ستاره محبوب اون دوران توی یک فیلم وسترن که طبیعتاً وسترن هم توی اون دوره محبوبیت بخصوصی داشته، حسابی سالن های سینما رو پر می کرده. وصف کوچه و خیابون می شده که «جان وین و دین مارتین توی دنیای غرب، هفت تیر و هفت تیر کشی و بکش بکش، بزن بریم تماشا، چه کیفی کنیم»
روی هم رفته از دیدن فیلم راضی بودم. (7/10)
My Movie Challenge - 01 - Into the Wild - 2007
تاریخ تماشا : 1403/02/23
ساعت تماشا : دور و بر 18:00 الی 10:00
تا خاطرم هست، همیشه اسم این فیلم رو توی لیست فیلم های موردعلاقه افراد مختلفی دیده بودم وهیچوقت میلی به دیدنش نداشتم. حتی سال های دور که دوز فیلم دیدنم زیاد بود و شاید روزانه 4 فیلم سینمایی هم می دیدم. و می تونم ببینم چرا طیف کسانی که این فیلم رو دوست دارن، زیاد و متنوع هستن. حس رهایی و آزادی فیلم حس قشنگیه و خیلی سعی می کنه با خصوصیت هیپستر مانند شخصیت اول فیلم، مخاطب جذب کنه و البته که موفق میشه؛ می تونه مریدان زیادی واسه خودش داشته باشه.
من به شخصه؟ نه خیلی. نه که از دیدن فیلم لذت نبرده باشم ولی اینطور نبود که سر و دست بشکونم که وای سریع این فیلم رو وارد فیلم های محبوب خودم بکنم و یا حتی اون رو جز فیلم هایی بذارم که کلمه «خاطرانگیز» کنارشون آورده میشه. از نظر من بیشتر یه فیلم معمولی بود و نه چیز دیگه. بازی ها نرمال بود ولی لوکیشن های جذاب و جالبی توی فیلم گنجونده شده بود. موسیقی چیز خاصی برای گفتن نداشت، شگفت انگیز و یا شنیدنی نبود.
چیز جذاب و قشنگی ندارم که درباره فیلم بگم. بیشتر دلم می خواست زودتر تمام بشه. و طبق معمول، روتین من به این شکله که باید حتماً فیلمی به دلم بشینه که حسابی به به و چه چه کنم و مدح و ستایشش کنم. پس از خیر نوشتن مطالب و کلمات زورکی می گذرم و صرفاً به اینکه فیلم سرگرم کننده و وقت گذرونی بود، اکتفا می کنم. شاید اگه کل عمر جوری پیش می رفتم که این فیلم رو نمی دیدم، باز هم چیزی رو از دست نمی دادم. (5/10)