کوین اسپیسی، قبل از گرفتن دو اسکار بازیگری، یک سال قبل از ساخته شدن شاهکاری به نام The Usual Suspects و یک سال بعد از فیلم دیدنی The Ref که فیلم خیلی سرگرم کننده ای بود، درون فیلمی عالی به نام Swimming with Sharks ظاهر میشه و بازی خیره کننده ای از خودش به نمایش میزاره! من بعد از تموم شدن فیلم، باورم نمیشد که هیچ جا اسم این فیلم از کوین اسپیسی برده نشده در صورتی که بدون شک بعد از دیدن باید بگم که، یکی از بهترین بازی های ممکن کوین اسپیسی در اون این فیلم هستش و کوین فوق العاده ست تو این فیلم. قدرت بیان و دیالوگ کوین اسپیسی، میمیک های صورت کوین اسپیسی تو این فیلم، بالاترین سطح ممکن رو داره! به جرئت میتونم بگم که این چند وقت اخیر این قدرها از بازی بازیگری تو فیلمی خوشم نیومده بود و واقعا لذت بردم.
1958
کارگردان :
Stanley Donen
George Abbott
بازیگران :
Tab Hunter در نقش Joe Hardy
Gwen Verdon در نقش Lola
Ray Walston در نقش Mr. Applegate
داستان راجع به پیرمردیه که طرفدار سرسخت تیم بیسبال Washington
Senators هستش و شدت علاقه ای اون به حدی زیاد هستش که حاضر میشه با شیطان
یه قرارداد ببنده برای اینکه بهش کمک کنه تا تیم مورد علاقه ش قهرمان لیگ
بشه! شیطان اون پیرمرد رو تبدیل به یه جوان خوش چهره و با استعداد میکنه و ...
(صحنه بسته شدن قرارداد ^)
خوب Stanley Donen که نیازی به معرفی نداره! کارگردان فیلم هایی مثل Singin' in the Rain (با همراهی جین کلی) ، It's Always Fair Weather ، On the Town ، Royal Wedding و ... وقتی که اسم Donen به عنوان کارگردان یک موزیکال مطرح باشه، اون فیلم برای من ناخودآگاه ارزش دیدن رو پیدا میکنه! کارگردان خوش ذوق و خلاقی که چندتا از بهترین موزیکال های دهه 50 تا 60 رو ساخته. اینجا هم یکی دیگه از موزیکال های زیبای خودش رو پیش ما رو میکنه.
وقتی که زمین بیسبال رو تبدیل به یک محیط موزیکال کنیم، آیا با چیز
جالبی روبرو میشیم؟! من زیاد اهل بیسبال نیستم ولی وقتی که نمره بالا و
خیلی خوب این موزیکال رو دیدم، رفتم سراغ دیدنش و حسابی از دیدنش لذت
بردم. من یک جمله از یکی از نقدهایی که راجع به فیلم خوندم، رو تکرار
میکنم : Baseball was never this much fun in a movie / بیسبال هیچ وقت در
فیلمی اینقدر جالب نبوده. گاهی یک فیلم راجع به بیسبال هم میتونه جذاب
باشه! این نکته ای بود که من از این فیلم یاد گرفتم!
شعرهای خیلی خوبی که از همون تیم قبلی فیلم The Pajama Game به ما تحویل داده میشه و روتین های خیلی عالی موزیکال!
خلاصه داستان: مأموران دادگاه تفتیش عقاید اسپانیا، «میگل د سروانتس»
(اوتول) و خدمتکارش (کوکو) را دستگیر می کنند و به سیاه چال می اندازند.
زندانیان بلافاصله آن دو را غارت می کنند و «سروانتس» برای بازپس گرفتن
متن رمانش ناچار می شود روایت سرگذشت «دون کیشوت» را به مرحله ی «عمل»
درآورد...
بازیگران : Peter O'Toole ، Sophia Loren ، James Coco
کاندید دریافت اسکار برای بهترین موسیقی
جالب بود .. واقعا خوب کار کرده بودن روی قطعات موزیکال فیلم و بعضیاش
حسابی دیدنی شده بود و البته یه بازیگر قدرتمندی مثل او تول هم پشت این
موزیکال ها بود که دیگه حسابی کار رو دیدنی کرده بود .. من از فیلم های
قدیمی سوفیا لورن فقط A Countess from Hong Kong
رو دیده بودم و برام جالب بود که ببینم چطور ظاهر میشه توی این فیلم؛ خوب
کار کرده بود، خصوصا قدرت بیان خوبی داشت لورن! او تول به شخصیت دن کیشوت
ظاهر خیلی جذابی داده بود!
خوب برای من بهترین قطعه و آهنگ فیلم، Man of La Mancha بود خیلی زیبا و
عالی کار شده بود! استفاده از عروسک های اسب مانند و آسیاب بادی دو از
بهترین صحنه های فیلم
بود! جایی که دن کیشوت آسیاب بادی رو به چشم دشمن میبینه و به
سوی اون حمله ور میشه! عروسک اسب مانندی که سر اون روی سر دو نفر بود و دن
کیشوت و خدمتکارش روی اسب و الاغ سوار بودن و شعر هاشون رو میخوندن!
- پیتر او تول آهنگ های موزیکال فیلم رو خونده و بعد از خوندن متوجه میشه
که زیاد به موسیقی فیلم نمیخوره و دنبال یه خواننده جایگزین برای خودش
میگرده ولی کسی که او تول انتخاب میکنه، اصلا به صدای اون شباهتی نداشته و
یه جستجوی جدیدی آغاز میشه برای پیدا کردن خواننده که Simon Gilbert در نهایت برای این کار انتخاب میشه و به جای او تول آهنگ ها رو میخونه!
- هیئت ملی نقد فیلم (National Board of Review) این فیلم رو یکی از 10 فیلم برتر سال 72 انتخاب کردند.
- یکی از کسانی که روی صحنه تئاتر نقش دن کیشوت رو تا بحال بازی کرده بوده، José Ferrer بود که پیتر او تول سابقه همکاری با اون رو در فیلم Lawrence of Arabia داشته و همچنین گفته که بیشتر بازیگری خودش رو مدیون مدتی کوتاهی بوده که با Ferrer گذرونده
فیلم موزیکالی که بیننده رو سحر و جادو میکنه و با یک پرستار بچه، یک
موزیکال فوق العاده زیبا خلق میشه! پرستار بچه ای که با چتر از آسمان ها
میاد! از روی ابر بلند میشه و با چترش به سوی زمین پرواز میکنه و به سوی
خانواده Banks میاد تا پرستاری پسر و دختر کوچولوی آقای Banks رو به عهده
بگیره! اما این پرستار بچه ما،یه پرستار عادی نیست بلکه یه سوپر پرستار
بچه ست! کسی هستش که با جادو سر و کار داره و حتی پایین رفتنش از پله ها
هم، با استفاده از جادو و جنبل هستش! وقتی که بچه ها به این موضوع پی
میبرند که با یه پرستار بچه ی غیر عادی روبرو هستند، ذوق زده و هیجان زده
خواهان بودن با اون و گذروندن وقت بیشتری با اون میشند! اون بچه ها رو به
پارک میبره جایی که ما با شخصیت برت (Dick Van Dyke) آشنا میشیم! و بعد از
اون دنیایی فانتزی و موزیکال رو پیش روی خودمون میبینیم!
وارد یک دنیای خیالی و فانتزی میشیم؛ جایی که میتونیم برای رد شدن از
رودخانه روی سر لاک پشت ها سوار بشیم و یا برای رفتن از جایی به جای دیگه
سوار اسب های شهربازی بشیم و یا با شخصیت های کارتونی و انیمیشنی به صحبت
بپردازیم و باهاشون شعر بخونیم و به زیبایی برقصیم! کارکترهای فیلم با
پنگوئن ها میرقصند و با حیوون های محلی، گاو و بز و اردک و ... شعر
میخونند! جایی که مردمی وجود دارند که از شدت خنده به سقف خونشون میچسبند
و تا کمی ناراحت نشن، نمیتونن پایین بیان!
من از فیلم هایی که انیمیشن و فیلم رو با هم قاطی میکنند، خیلی خوشم میاد!
سکانس هایی با شباهت به این سکانسها رو من قبلا در موزیکال Bedknobs and Broomsticks
به همین شکل و شمایل دیده بودم و اونجا هم خیلی زیبا بود! Julie Andrews و
Dick Van Dyke به معنای واقعی کلمه در این فیلم جادو به کار بردند و فیلم
رو خیلی دیدنی میکنند! استایل رقصیدن Van Dyke خیلی چشم نواز و در نوع
خودش جالب بود، حتی راه رفتنش هم به نظر موزیکال میرسید و وقتی که شروع
میکرد به خوندن Chim-Chim-Cheree میکرد، کارش به اوج خودش میرسید! جولی
اندروز، بسیار دوست داشتنی و عالی توی فیلم بازی میکنه و اسکار بهترین
بازیگری زن سال 1964 رو بدست میاره (فیلم چهار اسکار دیگه رو هم برنده
شده) آهنگ های فیلم من رو یک مقداری به یاد Oliver
انداخت! خیلی عالی بودن! هنوز خیلی زوده که بخوام راجع به بهترینشون نظری
بدم ولی فکر کنم آهنگ A Spoonful of Sugar رو بیشتر از همه دوست دارم
(Spoonful of sugar helps the medicine go down)
روی هم رفته، حالا دلیل اون همه ارجاعاتی که ازش تو سری های انیمیشنی مثل
سیمپسون ها بود، رو میفهمم و اینکه چرا یک پرستار بچه که از آسمون با چتر
روی زمین میاد، میتونه اینقدر موضوع جالبی باشه!
Duel - 1971 / Steven Spielberg
فیلمی درگیر کننده از اسپیلبرگ
یه فیلم جاده ای خوش ساخت و عالی! اصلا فکرش رو نمیکردم که با چنین فیلمی
روبرو بشم! وقتی که اومدم و صفحه IMDb رو چک کردم و دیدم که فیلمش مربوط
به تلویزیون بوده، با خودم فکر کردم که ممکنه فیلم ضعیفی باشه و بجز اینکه
یکی از فیلم های اسپیلبرگ رو میتونم ببینم، محتوای خاصی دستگیرم نمیشه و
ازش لذت نمیبرم ولی اشتباه فکر میکردم، این فیلم واقعا عالی بود از همه
لحاظ! یه هیجان تمام نشدنی توی جاده ای که آدم احساس میکنه پایانی نداره و
دیوید (شخصیت اصلی داستان) نمیتونه خودش رو نجات بده! داستان راجع به مرد
معمولی هستش که با ماشین در جاده داره به یه ملاقات میره و همه چیز به
خوبی وخوشی داره پیش میره تا اینکه با یه راننده روانی (به معنای واقعی
کلمه) برخورد میکنه و وقتی که از کامیون اون سرقت میگیره، یه جورایی باعث
بهم ریختن خلق اون راننده میشه و از اینجاست که ماجرا شروع میشه :
تعقیب و گریزی وحشتناک شروع میشه و راننده کامیون بیخیال دیوید نمیشه و
همینطور یه ریز اون رو دنبال میکنه و باعث ترس و وحشت دیوید میشه! جلو
افتادن های کامیون هم فایده ای نداره و حتی وقتی که دیوید به نرده های
نزدیک یه آبادی میخوره و وارد یه مهمون خونه میشه، همچنان کامیون همون دور
و برا میمونه! حتی ما قیافه راننده کامیون رو نمیبینیم و همیشه در حال
نشون دادن تصاویر از دیدن راننده هستیم و این خودش نکته خیلی مثبت و جذابی
بودش در فیلم! وقتی که دیوید به مهمون خونه میرسه و متوجه میشه که راننده
کامیون هم بهمراهش وارد مهمون خونه شده، سعی میکنه که اونو از بین آدمایی
که تو اونجا هستند، تشخیص بده ولی فایده ای نداره چون تا بحال اون رو
ندیده و بعد از مدتی تصمیم میگیره که بیخیال بشه و دوباره بزنه به دل
جاده! ولی این رو نمیدونه که دوباره قراره با راننده روبرو بشه و تعقیب و
گریز ها وحشتناک تر از قبل ادامه پیدا کنه و ...
دیگه بیشتر توضیحی راجع به داستان فیلم نمیدم و بهرحال این فیلم کشش خاصی
داره و فکر کنم یکی از بهترین فیلم های جاده ای بود که تا بحال دیدم!
اسپیلبرگ جا داشت این فیلم رو روی پرده های سینمای بیاره و بودنش روی صفحه
تلویزیون واقعا کافی نبوده! این فیلم نمونه خیلی عالی هستش از فیلم هایی
که با بازیگران کمتر از تعداد انگشتان دست، تبدیل میشند به یه فیلم عالی و
این رو میتونیم متوجه بشیم که همیشه برای اینک یه فیلم عالی باشه، نیازی
نیست که کلی سیاه لشکر وجود داشته باشه! چیزی که اسپیلبرگ توی همه کارای
خودش داره، اون خلاقیتی هستش که همه جا اون رو به نمایش میزاره، یک
کارگردان توانا و خوش فکر .. کسی که از Jaws که فیلمی در دل دریاها و کوسه
ها یه فیلم عالی میسازه یا از Indiana Jones یه مرد و یک کلاه و یک حس
ماجراجویی، فیلمی پر از ماجراجویی ها و هیجان میسازه یا Schindler's List
یا Saving Private Ryan و ... و یا این فیلم که بیننده رو در عمق جاده های
پر پیچ خم غرق میکنه! اسپیلبرگ واقعا کارگردان بزرگی هستش و هیچ وقت دیدن
دوباره کاراش خسته کننده نمیشه!این فیلم از جمله فیلم هایی بود که بعد از دیدنش، وقتی که عنوانش (Duel)
رو نگاه کردم، احساس کردم که چقدر این عنوان به فیلم میخوره و اگه از دوئل
های وسترن با هفت تیر خسته شدید، این فیلم و دوئل یک کامیون و یک ماشین
ساده حسابی میتونه شما رو از این رو به اون رو بکنه!
Grease
1978
خلاصه ای از داستان : دو ملوان نیروی دریایی، به مدت چهار روز از مقررشون
خارج میشند و وارد شهر لس آنجس میشند! یکی از اونها جوانی خام و بی تجربه
ست به نام کلارنس و اون یکی جوزف، آدم پخته و باهوشیه! کلارنس در ارتباط
با زنها تا بحال آنچنان موفقیتی نداشته و از اون طرف نفر دوم ما جوزف،خیلی
تو این زمینه ها تجربه داره و جوزف تصمیم میگره که به کلارنس در این راه
کمک کنه و ...
موزیکالی که چند ماه قبل از پایان جنگ به روی پرده های نمایش رفت / باز هم کمپانی MGM و یه موزیکال خیلی خوب دیگه!
اولین فیلم از سه فیلمی که جین کلی و فرانک سیناترا با هم همبازی بودند! بعد از این فیلم، جین کلی و سیناترا در فیلم های Take Me Out to the Ball Game و On the Town
همبازی شدند و فیلم های خاطر انگیزی رو به جا گذاشتند! داستان فیلم، خواه
ناخواه بینندگان فیلم های موزیکال رو به یاد فیلم On the Town می اندازه و
اون داستان سه ملوانی که یک روز وقت دارند و میخوان اون رو در شهر به به
خوشی بگذرونند! جین کلی و فرانک سیناترا نیازی به معرفی ندارند! زیبایی
صدای سیناترا و چشم نواز بودن حرکات جین کلی، کافیه که بتونه یه بیننده رو
حسابی راضی کنه و اون پتانسیل کاری که این دو بازیگر دارند، واقعا دیدنی
هستش!
از جمله آهنگ های خیلی زیبای فیلم میشه به آهنگی اشاره کرد که اوائل کار توسط کلی و سیناترا خونده میشه (I Begged Her) اشاره کرد :
اما معروف ترین سکانس موزیکال این فیلم، سکانسی هستش که جین کلی به دنیای
خیالی کارتون ها سفر میکنه و با جری (موش) دیدار میکنه و سکانس فوق العاده
زیبای موزیکالی رو با هم تشکیل میدن! نکته جالب درباره این سکانس اینه که،
از ابتدا شخصیتی که عوامل در نظر داشتن برای این کار، شخصیتی نبوده بجز
میکی ماوس که به دلیل مخالفت والت دیزنی، اونها به کارتون Tom & Jerry رو میارند و جری رو برای رقص با جین کلی انتخاب میکنند! جری هم با کلی ناز و بهانه آوردن (
) بلاخره کار رو قبول میکنه و با جین کلی به روی صحنه میاد و سکانس موزیکال بسیار به یاد ماندنی رو خلق میکنه!
ورود جین کلی به دنیای کارتون ها (البته اینجا جین کلی در حال تعریف داستان هستش و این اتفاق جز داستانیه که داره تعریف میکنه) :
+
سکانس رقص جین کلی با جری :
یکی دیگه از سکانس های موزیکال فیلم :
68th Golden Globe Awards
The Social Network
چهار تا از جوایز برد!