M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Gintama | 2015 - Ep 02

Gintama | 2015 - Ep 02





 "فقط باید باتری رو عوض کنیم!"



اگه فقط به همین راحتی بود ... ! این اپیزود عالـــــــــــی بود .. واقعاً خندیدم .. چندین بار در طول اپیزود انیمه رو متوقف کردم و مشغول خندیدن شدم .. این گینتاماییه که واسه منه! و خوبی جریان اینه که ما تازه شروع کردیم و هنوز روی دور نیافتادیم .. وقتی روی دور بیافتیم، دیگه تحمل دیدن چنینی صحنه های طنزی واقعاً مشکل میشه .. ولی چرا که نه! من از خندیدن با گینتاما خسته نمیشم، هفته بعد هم همینجام.

از کدوم قسمت اپیزود شروع کنیم؟ .. همه جای اون خنده دار بود .. شاید بهتره اول بگم که خوشی این اپیزود وقتی چندین برابر شد که کلی از کارکترهای فرعی یهویی وارد اپیزود شدند؛ هیجیکاتا، سوگو، کیوبی، اوتائه، کاتسورا، الیزابت و ... همه مسیر رسیدن به باتری ساعتی رو سد کردند که گینتوکی، شینپاچی و کاگورا برای نجات دنیا بهش نیاز داشتند و حالا وقتش بود که به هر زحمتی که شده به باتری دست پیدا کنیم! تیکه های مربوط به هیجیکاتا فوق العاده بودن .. دیدن اینکه چطور گینتاما سوژه های کمدی رو به فازی تخیلی و خیلی عجیب وارد می کنه، همیشه دیدنیه .. اینکه چطور دست هیجیکاتا باز نمیشد و حتی تا مراسم تدفینش هم دستش رو محکم مشت کرده بود، واقعاً خنده دار بود و خنده دارتر، تیکه ای بود که هیجیکاتا و سوگو رو به باد کتک گرفتن و دست هیجیکاتا رو از جا کندن و کاگورا می خواست دست رو به همون حالت وارد جای باتری کنه! من حداقل دو سه بار صحنه رو برگردوندم و از اول بازم بهش خندیدم .. حرف نداشت .. !

وقتی اپیزود اول وقتش نباشه، اپیزود دوم دیگه مطمئناً وقتشه. وقت ورود کاتسورا و الیزابت رسید؛ هرچقدر هم که کوتاه ولی حتی شنیدن موسیقی متن خاص کاتسورا فضای گینتاما رو عوض می کنه و ما رو آماده شنیدن بعضی از عجیب ترین دیالوگ های گینتامایی می کنه. راکت پانچ واقعاً هم بیش از اندازه قدرتمند بود .. ایده کاگورا و عوض کردن دست هیجیکاتا با کاتسورا فکر خیلی خوبی بود ولی ظاهراً فکر اینکه راکت پانچ بیش از اندازه قوی باشه رو نکرده بود .. راکت پانچ نه تنها الیزابت رو سوراخ کرد و منظره ای فجیع از این موجود کاوایی به جا گذاشت بلکه هر چیزی که سر راهش بود رو هم به نابودی کشوند.

تو ادامه پرواز، راکت پانچ ما رو به یک موقعیت و سناریوی وحشتناک عجیب دیگه برد؛ جایی که به لطف خلاقیت گینتوکی پای یک SFX باحال به درون فضای انیمه کشید شد .. SFX ـی که در نجات دنیا نقش اصلی رو ایفا کرد و با اینکه کل سناریوی ازدواجش با اوتائه چشم ها رو از تعجب گشاد می کرد ولی بهرحال تونست مردم دنیا رو از این بدبختی توقف زمان نجات بده. لحظه رو شدن فرق کردن باتری ساعت با باتری ای که گینتوکی و بقیه به دست آورده بودن، واقعاً یکی از بهترین لحظه ها بود .. البته این اپیزود اونقدر صحنه تاپ داشت که سخت میشه بین صحنه ها چند صحنه رو بهتر از بقیه دونست. از نظر من هر لحظه ش خنده دار و پر از اتفاقات جالب بود. با این کاری که جناب "هام سان" یا همون SFX عزیز انجام داد، به نظر میرسه که این آرک با همین دو اپیزود به انتها رسید. یه شروع خیلی مناسب و دیدنی برای گینتاما و پایانی بسیار درخور برای این آرک جالب.

[پیش نمایش یامازاکی رو نشون میداد .. مطمئنم چیز خیلی باحالی انتظارمونُ می کشه!]


تصاویری از اپیزود :

- صحنه کتک زدن هیجیکاتا و سوگو شاهکار بود :



- کاگورا در حین گذاشتن باتری تو ساعت :



- لبخند اوتائه تو این صحنه دیدنی بود :



- بیچاره کیوبی چه اشکی سر عروسی اوتائه میریخت :




- ماشالا هیجیکاتا حتی تو پیری هم خوشتیپی ازش میباره :



- البته اینجا خیلی باحالتره .. خصوصاً با این مشت راکت پانچ دارش حسابی جذاب شده :



- کاتسورا هم نیمچه میمیک باحالی با شباهت به هیجیکاتا داشت :



- و ...

Baby Steps 2nd Season - Ep 02

Baby Steps 2nd Season - Ep 02

با موقعیتی که ایکه سوجی واسه ماروئو مهیا کرد، فرصت تمرین بهتری برای ماروئو به وجود اومد و تونست با انواع و اقسام بازیکنای آکادمی بازی کنه و خودش رو محک بزنه. بدست آوردن برد تا مدت زیادی ممکن نشد و ماروئو وارد دام عادت خطرناکی به نام عادت باخت شد که از لحاظ فنی بررسی های خیلی جالبی رو در مورد این موضوع داشتیم؛ بکار گرفتن برنامه ریخته شده برای ماروئو توسط تیم فنی آکادمی باعث شد که از لحاظ ذهنی ماروئو وارد وضعیت بدی بشه و بجای اینکه در حساس ترین نقطه بازی بهترین عکس العمل رو نشون بده، باخت رو بپذیره و به عبارتی که درون انیمه بیان شد، غریزه اون دچار کمبود اطمینان و اعتماد به نفس شد. اما بدست آوردن دوباره این اعتماد به نفس کار سختی به نظر میرسید. باز هم لحظات تاکتیکی و فنی تنیس زیبایی رو شاهد بودیم؛ از بررسی کردن فرم درون مونیتورها و آنالیزهای ماروئو درون زمین گرفته تا دوباره پیش کشیدن بحث منطق و غریزه که یکی از بحث های مورد علاقه من از فصل اول انیمه بود.

خوشبختانه به نظر میرسه وارد هفته دوم برنامه آمریکای ماروئو شدیم و بزودی بازگشت اونو به ژاپن خواهیم دید ولی قبل از اون، یه مسابقه خیلی هیجان انگیز بین ماروئو و ایکه سوجی در راهه که دیدن داره. تو این بین، بلاخره کریشنا هم کلامی به زبون آورد و هر چند صحبت نکردنش تو اپیزود قبلی کمی عجیب بود ولی به نظر میرسه که دیگه داره عادی حرف میزنه و مشکلی تو بیان کلمات نداره. ایراد کوچولویی که اهالی مانگا به انیمه و به سر بردن ماروئو در آمریکا گرفته بودن این بود که ظاهراً در مانگا فضا جوری به تصویر کشیده شده که کارکترهای آمریکایی، به زبان آمریکایی صحبت می کردند ولی اینجا کاملاً همه چیز ژاپنی شده و فضا اون چیزی نیست که درون مانگا بوده. فرضاً گاهی ماروئو برای فهموندن منظورش کارهای دیگه ای می کرده .. ولی بهرحال فکر نمی کنم آنچنان مسئله بزرگی باشه و من که باهاش مشکلی ندارم.

زمینه سازی خوبی برای رفتن به سراغ ایکه سوجی با هم دیدیم. مراحل پیشروی برای برد و اینکه حتی بدست آوردن یک ست برای ماروئو به کاری غیرممکن تبدیل شده بود و اینجا بود که یک اتفاق ساده مثل باز بودن بند کفش های ماروئو به نجات اون اومد و تونست به ریتم و روتین خیلی جالبی دست پیدا کنه؛ تنظیم کردن سیم های راکت و کشیدن یک نفس عمیق .. به همین سادگی و به همین خوشمزگی راه بدست آوردن تعادل فکری خودش رو متوجه شد. صحبت های مایک درباره روتین بسیار جالب انگیز بودند و هر چند خودم بارها این روتین زدن توپ به زمین در بازی های تنیس رو دیده بودم ولی هیچ وقت از لحاظ فنی اطلاعی ازش نداشتم و تصور نمی کردم که درون انیمه این موضوع به پیش کشیده بشه .. بخاطر همین از به میان اومدن چنین بحثی خوشحال شدم و استقبال کردم. اما باید ببینیم که ماروئو چقدر می تونه با این روتین در مقابل سوجی خوب عمل کنه ... بازی بسیار هیجان انگیزی میشه.

و البته .. جمله کلیدی اپیزود رو فراموش نکنیم : "به خودت باور داشته باش!"

صحنه‌هایی از اپیزود :

- مایک در کنار ماروئو، از صحنه های جالب همفکری این دو نفر :



- ملاقات ماروئو با ایکه هم خیلی صحنه خوبی بود :



- من عاشق شکار اینجور شات های ورزشی ام :



- برادر و خواهری که از باختن متنفرند ، مارشا و الکس :

Hello!! Kiniro Mosaic - Ep 02

Hello!! Kiniro Mosaic - Ep 02




های های، وقت پارتی چاییه. اما قبل از اون، سنسی همچنان درگیر یاد گرفتن راهی واسه محبوب شدنه .. نمی تونه تغییری که دوست داره رو به خودش بده و لبخندش هیچ وقت درست از آب در نمیاد و ترسناک به نظر میرسه. اینو گذرا تو طول اپیزود دیدیم و با اتفاقی که تو اپیزود قبلی افتاد، به نظر میرسه حداقل کارن از روی خوش سنسی با خبر شده و یه جورایی قصد کمک کردن بهش رو داره. بخاط همین بهش لبخند میزنه و کارهای دیگه ای رو انجام میده که سنسی رو به جلو هل بده. ولی از سنسی که بگذریم، یه اپیزود سراسر خنده و لبخندهای زیبا رو دیدیم. فکر کردن درباره پارتی چایی شینوبو منو خوشحال می کرد و دوست داشتم هر چه زودتر اون پارتی رو ببینم .. با اون لباسایی که تو خیالات شینوبو بود، یه ظاهر نجیب زاده به کارکترها داده بودن و خیلی دوست داشتنی شده بودن .. البته، مسلماً پارتی واقعی رو با این لباس ها برگزار نمی کردن ولی خب .. بازم یه پارتی چایی بود و خارج از لباسای مدرسه ای کارکترها رو با لباسای خوشگل و بامزه میدیدیم که یه جورایی لذت بخش بود.

نه نه، من از اون بیننده هایی نیستم که با دیدن لباس خدمتکارها تو تن کارکترهای مورد علاقه ـم ذوق کنم و بگم بهتر از این نمیشه ولی انصافاً شینوبو با لباس خدمتکارها خیلی بامزه شده بود. حیف که لباسش کثیف شد و مجبور به عوض کردنش شد .. در عوض بقیه هم لباس های خیلی جالبی داشتن و یه جورایی به اون بخش های تکراری انیمه های دیگه تبدیل نشد .. بخش هایی که هر اتفاقی بیافته، کارکترهای انیمه لباس های همیشگی خودشونُ می پوشن و اینجا هر کدوم با یه جور مد و لباس متفاوت وارد پارتی شدند.

نیمه دوم به رولباسی دوختن مرتبط بود و جدا از اینکه دیدیم از هر انگشت شینوبو یه هنر میباره، بازم کارن بود که به سنسی هدیه ای داد و از لبخند سنسی تعریف کرد .. نقطه عطف سناریوی داستانی سنسی بلاخره از راه رسید و به لطف کارن بقیه هم متوجه سرزنده تر بودن سنسی شدن و فکر کنم دیگه وقتشه که به این جریان کوزوهاشی سنسی پایان بدیم. ممکنه تو ادامه اشاره هایی بهش بشه ولی از محوریت داستانی جدا میشه و کمتر بهش برمی گردیم .. تا ببینیم تو ادامه چه میشه. بهرحال، روی هم رفته یه اپیزود دلچسب و پر از لحظه های دوست داشتنی بین کارکترهای انیمه بود و مثل همیشه .. چسبید ... آهان .. OP و ED رو هم درست و حسابی دیدیم.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- کاش پارتی و مهمونیشون عین تصورات شینوبو بود :



- سنسی اونقدرا هم چهره خشنی نداره .. نمیشه دنیای این انیمه رو خشن کرد :



- شینوبو با لباس خدمتکارها :



- این صحنه هم دیدن داشت .. با این علاقه ای که این دوتا بهم دارن، دور از انتظار نیست :

Yamada-kun to 7-nin no Majo - Ep 01

Yamada-kun to 7-nin no Majo - Ep 01



شروع خیلی جالبی واسه انیمه بود و فکر می کنم به راحتی بهتر از OVA ساخته شده بود. بازی با سوژه خاص تعویض بدن انیمه لذت خاصی داره و هر چقدر که سناریو رو بپیچونیم و کارکترها رو با همدیگه جفت کنیم، جور دیگه ای انیمه هیجان پیدا می کنه. افکار منحرفانه، استفاده هایی که میشه از این توانایی برد و اینکه چه اتفاقات دیگه ای تو ادامه داستان می افته و چه ماجراجویی هایی پیش میاد، خیلی آدمُ کنجکاو می کنه. خوبی جریان اینکه اونقدرها ایچی خاصی به چشم نمی خوره .. حداقل تو شروع اینجور به نظر می رسید و به تصویر کشیدن صحنه هایی که منجر به تعویض بدنشون میشه، همراه با کمدی و با حالتی جالب انگیز پیش برده میشه و این نکته مثبت و خیلی خوبی واسه انیمه ست.

همینطور، کارکترها هم نکته مثبت دیگه ای هستند که باید برای کار در نظر بگیریم؛ شیرایشی یه دختر خیلی جالبه که دوست دارم بیشتر باهاش آشنا بشم، وقتی یامادا در قالب شیرایشی بود، میمیک های خنده دار زیادی داشت و وقتی که به حالت دخترونه خودش برمی گشت، درجه کاوایی کارکترش بشدت بالا میزد. از طرف دیگه، یامادا با اینکه حالت تکراری کارکترهای لات مدرسه ای رو داره ولی تو همین اپیزود اول نشون داد که می تونه گاهی غافلگیر کننده ظاهر بشه و تن به کارهایی بده (!) که معمولاً اینجور کارکترها حاضر به انجامشون نمیشن. و در نهایت هم فکر می کنم میامورا، رئیس شورا اونقدری که فکر می کردم بد از آب در نیومد و می تونه به یک کارکتر خیلی جالب تو ادامه روند پیشروی داستان باشه. هنوز احساسم رو در مورد میابی، دختری که تو انتها دیدیم نمی دونم ولی پیش نمایش صحنه های جالبی رو با حضور میابی بهمون نشون داد که نسبت به دیدن قسمت بعد حسابی هیجان زده شدم .. پس میابی هم می تونه یکی از کارکترهای دختر خوب داستان باشه و بهش امیدوارم.

روی هم رفته، شروع باحال و لذت بخشی بود .. کارکترها معرفی شدند .. داستان رو به خوبی به چشم دیدیم و با فضای انیمه آشنا شدیم و هر چند باقی کارکترها، میامورا و میابی کمی سریع وارد داستان شدند ولی همچنان میشه به انیمه دید مثبتی داشت، از بابت این قضیه نگران نبود و فکر می کنم این انیمه می تونه به راحتی یکی از کارهای خیلی خوب فصل بشه .. حداقل محتوای مانگا که این نوید رو میده و می تونیم با خیالی راحت پای دیدن انیمه بشینیم.





Ore Monogatari - Ep 01

Ore Monogatari - Ep 01




" هر جور بتونم بهت کمک می کنم ... " تاکئوی با مرام.


از اون لحظه هاست که اصطلاح قضاوت کتاب از روی جلد برای من صدق می کنه. می دونستم مدهوس کار زیبایی رو میسازه ولی در مورد گوینده کارکتر دختر داستان آنچنان مطمئنم نبودم .. بعد از دیدن تریلر و شنیدن صدای گوینده تو اون فضا حس بدی در این باره پیدا کرده بودم ولی بعد از دیدن اپیزود اول کاملاً مجذوب کارکتر یاماتو و عاشق این ورژن صدای Han Megumi شدم. به طرز عجیبی به دلم نشست و لحظه لحظه ای که تاکئو محصور نگاه یاماتو شده بود، من هم بهمراه اون غرق در لذت بودم و از دیدن این رابطه زیبا لذت می بردم.

و این تاکئو چقدر مرد بود .. یه کارکتر واقعاً دوست داشتنی و باحال! کسی که شرایط خاص خودش رو قبول کرده و نگاه متفاوتی نسبت به دنیای اطرافش داره .. شاید یه مقدار اعتماد به نفس پایینی داشته باشه و من میگم باید در آینده به خودش بیاد و بیشتر از اینها به خودش باور داشته ولی از زاویه دیگه به نظر میرسه که بخاطر همین وضع خاصی که داره شکل اهمیتی که به آدمای اطرافش میده حالت مثبت و دیگه ای پیدا کرده. دیدن تاکئو در کنار سونا توی خیابون کافیه که دلیل علاقه زیاد دخترها به سونا رو درک کرد و ترس بقیه در مقابل تاکئو رو فهمید. همه چیز در ظاهر کار به وضوح پیداست و نیازی به اشاره به جزییات اینکه چرا اطرافیان چنین برخوردی با این دو دارند، نیست. نکته مثبت کار اینه که سونا هم کارکتر خیلی جالبی داره و در کنار تاکئو که مردونه رفتار می کنه، با رفتار متین و خاص خودش همراه مناسبی واسه تاکئو به نظر میرسه .. رفتار برادرانه بسیار جالبی با تاکئو داره که یه نقطه مثبت بزرگ در جنبه کارکتر پردازی این انیمه ست.

اما این بحث رابطه عشقی داستان خیلی مجذوب کننده ست و واقعاً با دیدن همین تک اپیزود اشتیاق زیادی واسه دنبال کردن ماجرا پیدا کردم؛ اینکه قراره به چه پایانی برسه، خیلی کنجکاو کننده ست .. اینجور که به نظر رسید، سونا هم نیمچه تمایلی به یاماتو پیدا کرد و باید ببینیم تو قسمت های بعد چه اتفاقاتی بین رابطه این سه نفر می افته. آنچنان به مثلث عشقی شباهتی نداره و بیشتر به نظر میرسه که تاکئو بخاطر اعتماد به نفس پایین خودش متوجه علاقه یاماتو به خودش نباشه. نمی دونم .. شاید دارم درباره تاکئو زود قضاوت می کنم و بهتره کمی منتظر بمونم .. بهرحال من مانگا رو نخوندم و ترجیح میدم با فضای انیمه که واقعاً عالی از آب در اومده، همراه بشم و ببینم چه داستانی انتظارم رو می کشه.

حرفی که در نهایت باید زد اینه که، مدهوس بار دیگه کار خودشو کرده و یه اثر زیبا رو پیش روی ما گذاشته و به سادگی میشه به ادامه کار امیدوار بود .. حتی فکر خراب پیش رفتن داستان هم به ذهن من خطور نمی کنه .. منتظر هفته های بعد می مونم! یکی از بهترین انیمه های فصل این انیمه خواهد بود .. مطمئناً.


>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>






Gintama | 2015 - Ep 01

Gintama | 2015 - Ep 01




"چرا درست وقتی که انیمه دوباره شروع به پخش کرده، زمان باید متوقف بشه؟!"
و ... برگشتیــــــــــــــــم!


چه شروع جذابی بود .. فقط کافی بود با صحنه شروع انیمه و عذرخواهی گینتوکی بابت دوباره پخش شدن انیمه گینتاما روبرو بشم تا حس و حال گینتامایی تمام وجودمُ فرا بگیره. یه صحنه خیلی عالی و خنده دار بود .. اما اینقدر تو اپیزود نکات خوب داشتیم که به راحتی حس فوق العاده ی همیشگی سری رو برگردوند .. انگار نه انگار که اینهمه مدت از زمان پخش سری قبلی گذشته .. شاید بهتره از همون اول شروع کنیم؛ OP خیلی دوست داشتنی بود .. البته OP های گینتاما همیشه دیدنی ان .. ایندفعه هم مثل همیشه ترکیبی از صحنه های دوران گذشته گینتوکی بهمراه دوستان و هم رزم های خودش و در کنارش، روندن موتور و سواری گرفتن از ساداهارو که از اون صحنه های گینتامایی خیلی خیلی خاطرانگیزه و تک تک کارکترهای فرعی که شاتی ازشون دیده میشد. بهتر از این نمیشد .. حتی اولین ثانیه های اپیزود و اون ترک موسیقی متن گینتامایی هم ناخودآگاه لبخند رو به لب من نشوند .. بعدشم که درجا با ورود اوتوسه به داستان این اپیزود وارد شدیم و نوبت توقف زمان رسید!

بسپرش به گینتاما تا حتی یک اپیزود با محوریت توقف زمان رو هم به بهترین اپیزود ممکن تبدیل کنه .. اما شاید این اپیزود رو بهتره به نام گنگای سان و هاسگاوا بزنیم .. هر چی ممکن بود و تونستن، بلا سر این دو نفر آوردن و هیچ کدوم لحظه ای آرامش نداشتن .. زمان متوقف بود، آره ولی تا تقی به توقی می خورد، یکی از این دوتا می مرد و تشیع جنازه ای واسشون گرفته میشد. گنگای سان رو میشه اینجوری پذیرفت ولی مادائوی بیچاره .. که خودش حسابی بیچاره ست دیگه چرا؟! ولی این گینتاماست و فکر کنم نیازی به جواب این سوال نباشه .. دقیقاً بخاطر همین "بیچاره بودن" اونه که این بلاها سرش میاد. این چیزیه که خنده دارش می کنه .. این چیزیه که مادائو رو اینقدر باحال و دوست داشتنی می کنه! با اینکه دیالوگی تو این اپیزود نداشت ولی همین حضور خاص کارکترش و صحنه هایی که با چهره شخصیتش دیدیم، کافی بود که بهمون بفهمونه مادائو هنوز همون مادائوی همیشگیه و میشه حتی با اشاره کردن به کارکترش هم یکی از بهترین سناریو های کمدی انیمه رو شکل داد.

درسته که این فصل کینتوکی نداشتیم ولی اینبار هم مثل بار قبل حس و حال سرکاری خیلی جالبی تو شروع انیمه داریم و من که خیلی از دیدن اپیزود اول راضی بودم .. واقعاً حس آشنا و خیلی خوبی واسه من داشت و شنیدن حتی افکت های صدای آشنای گینتامایی هم واسم لذت بخش بود. چیزی که بعد از دیدن اپیزود بهش فکر می کردم این بود که، حالا دیگه هر هفته گینتاما داریم .. هنوز کمی باورش واسم سخته ولی انگار حقیقت داره .. هر هفته قراره بخندیم .. حتی اگه تو حس و حال بدی باشیم، انیمه ای رو کنارمون داریم که می تونیم با دیدنش خوشحال باشیم و لبخند بزنیم .. چقدر مشتاق دیدن باقی اپیزودهای انیمه هستم .. پیش به سمت هفته های بعد ... !


تصاویری از اپیزود :


- OP جدید عالــــــــــــی بود :



+



- اوتوسه ی خشک شده بهترین کسی بود که واسه شروع دیدن لحظات توقف زمان می تونستن انتخاب کنن :



- کاگورا هم خوب جلوی منحرف بازی این دوتا رو گرفت :



- گنگای سان بیچاره :



- "مادائو تو کامیون بود ... " عکس العمل ها و میمیک های سوپر باحال گینتامایی :



- گینتاما معطل نکرد و مادائوی بیچاره رو به بدترین حالت ممکن کشت!

Hibike! Euphonium - Ep 01

Hibike! Euphonium - Ep 01




" به دنیای پر از یوفونیوم خوش اومدید .. "


میشد قبل از شروع فصل هم حس کرد که کیوتو وقتی بحث موسیقی وسط کشیده میشه، راهی واسه جذاب کردن دنیای انیمه پیدا می کنه .. ترکیبی از برش زندگی و فضای موسیقی بسیار زیبا که اینجا هم به همین شکل با پتانسیل و دوست داشتنی به نظر میرسه؛ کارکترهای اصلی به راحتی معرفی شدند و نمایی از باندی که دوست داشتن بهش ملحق بشن دیدیم .. در کنارش درامی که در دوره راهنمایی واسه کوساکا و کومیکو پیش اومده بود رو هم به تماشا نشستیم. هنوز واسه بهتر وارد فضا شدن وقت بیشتری نیازی داریم ولی در نگاه اول انیمیشن خیلی زیبایی رو به چشم دیدیم و هر چند این مسئله قابل پیش بینی بود ولی باز هم وقتی باهاش روبرو میشیم، چاره ای جز لذت بردن از فضای پیش روی خودمون نداریم.

فضای موسیقی تو این انیمه ممکنه اونقدر که تصور میشه به خوبی به تصویر کشیده نشه .. درسته که سازهای کمتر به نمایش کشیده شده ای درون انیمه وجود داره و جلوه هایی از نحوه استفاده اونا رو به چشم می بینیم ولی به نظر نمیرسه اصول خیلی خاصی درباره اون سازها به ما نشون داده بشه .. هر چند من به این موضوع علاقمند هستم و اگه اینجور بشه بهتر از قبل انیمه رو دوست خواهم داشت. در عوض فکر می کنم پرداخت کارکترها و روابطی که با هم پیدا می کنند، رنگ و روی بیشتری به خودش می گیره و از لحاظ فضای پیرامون موسیقی و اینکه چطور کارکترها به سمت بهتر و بهتر شدن حرکت می کنند، لحظات خیلی جالبی رو خواهیم دید.

روی هم رفته برای شروع دوست داشتنی بود .. کارکترها رو پسندیدم و فکر می کنم با اینکه از لحاظ موسیقی متن کمی ضعیف به نظر میرسه ولی از لحاظ موسیقی اجرایی روی صحنه می تونه خیلی جالب باشه و از الان منتظر دیدن اولین اجرای باند موسیقی مدرسه شون هستم. امیدوارم اون اجرا خلاصه شده نباشه و ما بتونیم به خوبی وارد فضای این چنین باندی بشیم.


>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>






Baby Steps 2nd Season - Ep 01

Baby Steps 2nd Season - Ep 01

خب خوشبختانه تغییر زمانی عجیبی و غریبی نداشتیم و از همونجایی که فصل قبل انیمه رو رها کرده بودیم، ادامه داستان رو پی گرفتیم. و شروع واقعاً خوب بود .. حس جاری بودن انیمه مثل بارهای قبل وارد ذهنم شد .. کمی صحبت در مورد تاکتیک ها، کمی شوخی و صحنه های کمدی و یک ترکیب دوست داشتنی از صحنه های مختلف دیگه ای که Baby Steps رو دیدنی می کنه. چیزی که تو نگاه اول جالب به نظر میرسید این بود که، چقدر حس انیمه به فصل اول نزدیکه و حتی با عوض شدن محیط همچنان فضا حس و حال آشنای قبلی رو داره و این، یک نکته خیلی خوب بود.

ماروئو به آمریکا رسید .. با مایک ملاقات کرد، با مارشا یه بازی دست گرمی زد و بعد از اون با هم اتاقی های جالب خودش آشنا شد. بین هم اتاقی ها فعلاً اونی که بیشتر به چشم اومد، الکس بود که اتفاقاً برادر مارشا هم بود و مسابقه بین الکس و ماروئو به نفع الکس تموم شد. من فکر می کردم حداقل ماروئو بتونه کمی بهش فشار بیاره ولی انگار الکس حرفه ای تر از این حرفا بود و با اینکه حرف های سوجی درسته و ماروئو فقط 2 ساله که تنیس بازی می کنه ولی جا داشت یک جلوه هایی از عصبی کردن حریف و الکس رو ازش ببینیم. بهرحال فکر کنم فعلاً همچنان باید چشم به پیشرفت کردن ماروئو بدوزیم. بین هم اتاقی ها یه کریشنای هندی هم بود که حرف نمیزد .. جالبه که برای اون کارکتر یه دوبلور خیلی معروف لیست شده و منتظر ببینم کی این کارکتر به حرف میاد.

نیمچه صحنه های کوتاهی هم از ژاپن دیدیم؛ جایی که ناتسو با بقیه صحبت می کرد و از اینکه ماروئو به آمریکا و فلوریدا رفته حرف زد. بهرحال از حق نگذریم، امکانات آکادمی تنیس فلوریدا هم دیدنی بود و به قول ماروئو، واقعاً جایی بود که میشد فقط و فقط روی تنیس تمرکز کرد. رژیم های غذایی خاص و برنامه تمرینی خاص تر. فرضاً اون جریان عکس هایی که دوربین می گرفت و چک کردن فرم و سبک بازی می تونه یکی دیگه از نکات جالب انیمه باشه .. واقعاً استفاده از دوربین برای چک کردن چنین مسائلی می تونه به پیشرفت بازیکن کمک کنه .. خصوصاً اگه یک مربی متخصص در اون زمینه هم در کنار فرد بازیکن باشه. علاوه بر این جریان دوربین، بحث نکته برداری بچه ها در مورد نحوه خواب و غذایی که می خورند و جزییات دیگه هم جنبه جالب توجه دیگه ای بود که تو اپیزود اول بهش پرداخته شد. پس روی هم رفته فضای واقع گرایانه و جالب انگیز دیگه ای رو باز از انیمه دیدیم که رضایت بخش بود.

در نهایت، حس می کنم شروع خیلی خوبی بود و انیمه می تونه به راحتی دوباره مسیر اوج گیری خودش رو طی کنه و مطمئناً حتی درون همین آمریکا هم صحنه های جذاب زیادی رو خواهیم دید. نکته و سوالی که مطرحه اینه که چند قسمت قراره به آمریکا اختصاص داده بشه و ماروئو با چند تا حریف خاص روبرو میشه .. فکر کنم باید صبر کنیم و منتظر اپیزود های بعد و فهمیدن این قضیه باشیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- OP همچنان OP سابق باقی موند که یه جورایی نکته مثبتیه :



- مارشا، خواهر الکس :



- ماروئو در کنار هم اتاقی هاش (منهای الکس) :



- الکس در کنار ایکه سوجی :