M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Nisekoi - Episode 19

Nisekoi - Episode 19

وقت نمایش رومئو و جولیت رسیده و نقش رومئو و جولیت به رومئو و جولیت (راکو و اونودرا) رسیده! من تمام طول اپیزود منتظر اتفاقی بودم که ما رو به سمت اتفاق بین راکو و چیتوگه برسونه. سردی که چیتوگه در مقابل راکو نشون میداد، واقعا غیرقابل تحمل بود .. اون کارکتر شاد و بامزه به این شکل سرد شده بود و واقعا من یکی که دوست نداشتم بیشتر از یک اپیزود با چنین ظاهری از چیتوگه روبرو بشم. خوشحالم که جریان تو همین اپیزود تموم شد و مثل بعضی از سوتفاهم‌ها تا چند اپیزود ادامه پیدا نکرد. از نکات مثبت اپیزود، تمام جزییات مربوط به نمایش رو میشه اسم برد؛ لباس اونودرا و راکو هر کدوم به یک شکل عالی بود و از طرف دیگه ماری که به عنوان ذخیره آماده نقشه چیدن و خراب کردن نقش اونودرا بود .. (البته بیچاره مریض شد و کلا سر و کله ـش پیدا نشد!) ولی خُب، همه چیز دست به دست هم داد تا اونودرا قادر به اجرای نمایش نباشه و حالا راکو به فکر کشوندن چیتوگه و وارد کردنش به فضای نمایش افتاد که در نهایت این جریان باعث شد که راکو به دلیل ناراحت بودن و سردی چیتوگه پی ببره. واقعا سبک دلجویی راکو از چیتوگه خنده دار بود .. درسته که جواب داد و چیتوگه از اون حالتش خارج شد ولی گفتن این جملات دقیقا مشابه به جملات ساحلش خیلی بدجنسانه به نظر میرسید : "با وقار نیستی، خشنی و تمام مدت با هم دعوا میکنیم و ممکنه اصلا جواب نده ولی ... اصلا ازت متنفر نیستم" دوست داشتم حداقل یه جمله مثبت بگه و بهتر از اینها جواب چیتوگه رو بده ولی خُب، ظاهرا همین جملات هم برای راضی کردن چیتوگه کافی بود.

کمی ناراحت هستم که نمیتونیم اونودرا رو توی نمایش رومئو و جولیت ببینیم چون واقعا اون لباس بهش می اومد و مشخص بود که برای اجرای نمایش آماده ست. از طرف دیگه، چیتوگه هیچ دیالوگی از نمایش رو نمیدونه! چطور میخوان چیتوگه رو وارد نمایش کنن؟! به نظر میاد چیتوگه کاملا این نمایش رو بهم بریزه! منتظر دیدن اتفاقات عجیب و غریب تو اپیزود آخر انیمه هستم. به نظر میاد اجرای نمایش رومئو و جولیت، راه خوبی برای پایان دادن به انیمه باشه و حداقل به عنوان یک انیمه هارم بی پایان، بتونیم کمی باهاش کنار بیایم. من که از همون اواسط کار خودم رو برای دیدن یک انیمه بدون پایان آماده کرده بودم و حالا هم فقط منتظر دیدن اتفاقات خاص اپیزود آخر هستم.

راستی اگه هنوز مطلع نشدید : یک OVA هم برای انیمه تایید شده و قراره 3 اکتبر پخش بشه. (تقریبا 5 ماه دیگه.)

صحنه‌هایی از اپیزود :

- اونودرا در نقش جولیت :



- نگاه سرد چیتوگه :



- ماری همون چند صحنه‌ای که حضور داشت، کُلی میمیک باحال داشت :



- تیکه آخر مربوط به راکو و چیتوگه عالی بود :



- ED Card این اپیزود هم بسیار کاوایی بود :

Diamond no Ace - Episode 32

Diamond no Ace - Episode 32

چه مسابقه دراماتیکی شد! یاکوشی با حرکات رایچی و نقش قدرتمند اون در زمین تونست از سد ایچیدای سوم بگذره. شاید اگه ماناکا درون زمین باقی مونده بود، میتونستن نتیجه رو حفظ کنن و به نتیجه 13 - 12 نبازن. واقعا بودن ایس ـشون درون زمین میتونست کمک زیادی برای تیم باشه ولی متاسفانه طی اون حادثه و چوب زنی رایچی که به بدن ماناکا خورد، مصدومیت دامن گیر ماناکا شد و مجبور شد از زمین بیرون بره. از لحاظ مسابقه ای واقعا فضای خوبی بود و حدس زدن برنده، همونطور که قبلا هم بهش اشاره کرده بودم، کار سختی بود. اما حالا با برنده شدن رایچی و یاکوشی یه جورایی خوشحالم؛ چون میتونیم با رودرویی فورویا، ساوامورا با رایچی رو ببینیم که حسابی جذاب و دیدنی میشه .. در کنارش میتونیم برگشت تانبا به زمین و لحظات جبران کردنش برای ماناکا، دوست قدیمی ش رو ببینیم. مسلما انگیزه همه بالاست و هر کدوم با فکر خاصی پا به زمین میذارن. نکته ای که در مورد تیم یاکوشی بیشتر دوست دارم اینه که، اونا کارکتر پردازی بهتری دارن. مثلا رایچی یه کارکتر خاص ـه. یه جوون تازه به دوران رسیده و بَتر پاکسازی که علاوه بر غروری که داره، اشتیاق بیسبال بازی کردنش زیاده. یا مثلا پدر رایچی، مربی بسیار خونسرد و باحالی به نظر میرسه .. خیلی دوست دارم از دست دادن خونسردی ـش رو ببینم و البته .. اون بازیکنی که مربی میخواست با ایچیدا بازی بده، کی بود؟ چرا ازش به عنوان "حقه توی آستین" حرف زدن؟ یعنی چه قدرت خاصی داره؟ اونم نکته کنجکاو کننده خاصی ـه.

روی هم رفته اپیزود پایان بخش خوبی واسه مسابقه ایچیدای و یاکوشی بود. تو این بین دوباره نارومیا می رو دیدیم. پیچر تیم ایناشیرو و قبلا هم بهش برخورد کرده بودیم و میدونیم که چقدر پیچر خوبیه. باید منتظر روبرویی اون حریف خودش باشیم. اما فعلا، مسابقه سیدو و یاکوشی در راهه. آنالیزهای کریس و بقیه شروع میشه و باید ببینیم چطور اون مسابقه شروع میشه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- لحظه خوردن توپ برگشتی به ماناکا و مصدوم شدنش :



- برد یاکوشی :



- پدر و پسر اصلا سیدو رو تیم حساب نمیکنن :



- تانبا داره برمیگرده :

Isshuukan Friends - Episode 06

Isshuukan Friends - Episode 06




پیش به سوی منزل فوجیمیا .. خیلی خوب بود و پر از صحنه‌های بامزه بین کارکترها ؛ ذوق کردن مادر فوجیمیا در برابر دوستای فوجیمیا واقعا جالب بود و وقتی کسی رو در نقش مادر دختری فراموش کار (به این شکل) تصور میکنم، واقعا سوپرایز شدن ـشون اونقدرا عجیب نیست و مشخصه که انتظار چنین چیزی رو نداشته. بهرحال یاماگیشی هم چنان بعد از ورودش به انیمه بار کمدی رو به دوش میکشه و با اون سبک بامزه حرف زدنش حسابی جو اتاق فوجیمیا رو دیدنی کرده بود. تلاشش واسه نزدیک کردن کائوری و شوگو و لحظات کمدی که با هم دیدیم، لحظه‌های مثبت اپیزود بودن و بعد از اون، تو نیمه دوم انیمه به سمت اتفاقات جالب‌تری حرکت کردیم. جایی که مادر کائوری جریان تصادف اونو برای هاسه تعریف کرد؛ تصادفی که باعث فراموشی عجیب کائوری شده و لحظه‌ای که برای اولین بار دوستان خودشُ به خاطر نیاورد. لحظات جالبی بود و واقعا موقعیت کائوری رو شفاف‌تر از قبل کرد و خوشحالم که تونستیم چنین صحنه‌ای رو درون انیمه ببینیم. بعد از اون صحنه پایان بندی به با جمله سوالی کائوری به زیبایی پیش برده شد : "میشه منتظر دوباره شنیدن اون کلمات بمونم؟" ، حس خوبی که از پایان بندی این داستان شیرین به بیننده منتقل شد و ما رو به انتهای اپیزود رسوند.

رضایت کامل رو از اپیزود داشتم .. احساس آرامش خوبی داشت و کمدی اپیزود هم در سطح شیرینی قرار داشت که روی هم رفته شرایط رو برای لذت بردن از اون اپیزود راحت میکرد. پیشروی آنچنان خاصی رو ندیدیم ولی خُب، روند انیمه تا اینجا مناسب بوده و میشه ازش انتظار یک پایان بندی قابل قبول رو داشت.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- رسیدن به خونه کائوری، حرکات دست یاماگیشی تو هر صحنه در نوع خودش جالبه :



- ذوق مادر کائوری از دیدن دوستای اون :



- سر کار گذاشتن هاسه توسط مادر کائوری هم بامزه بود :

Gochuumon wa Usagi Desu ka? - Episode 06

Gochuumon wa Usagi Desu ka? - Episode 06

چقدر خوب بود .. این اپیزود کُلی صحنه بامزه از هر کدوم از کارکترها دیدیم. تو این بین دوستای چینو چان هم صحنه‌هایی داشتن و بخاطر کار کردن تو کافه، تونستیم بیشتر اونا رو ببینیم. بین دو دوست چینو، Megumi رو بیشتر دوست دارم .. اونم بخاطر علاقه ای هست که به دوبلورش دارم. (Murakawa Rie) قبلا خاطرات خیلی خوبی از اون با دیدن انیمه Non Non Biyori و کارکتر Hotaru داشتم و مطمئنم که در آینده باز هم تعداد کارهاش بیشتر میشه. البته یکی از دیگه از دوبلورهای اون انیمه تو انیمه هست و اونم Sakura Ayane هست که صدای کارکتر Natsumi بود که قبلا در مورد این دوبلور صحبت کرده بودم. در نهایت باید بگم که تیم دوبلوری رو تا اینجای کار دوست داشتم و هر کدوم به شکلی فضای انیمه رو دیدنی کردن.

این اپیزود با یک تیپ جدید از لیز روبرو شدیم؛ دیدن کلنجار رفتن لیز موقع خرید لباسش خیلی بامزه بود و بعد از اون روبرو شدن کوکوا، چینو با ظاهر جدیدش و نشناختنش که خنده دار بود. واقعا هم اون قیافه بهش می اومد و جا داره دوباره اونو با این لباس‌ها ببینیم. کل صحنه همراهی چینو با کوکوا مثل همیشه بامزه بود و حس ریلکس کننده خوبی داشت. آنکو، خرگوش شیطونی ـه و چقدر این بیچاره شارو رو اذیت میکنه .. اینبار هم نذاشت دست شارو به کرپ برسه و شارو رو حسرت به دل گذاشت. این اپیزود کوکوا باز هم وارد فاز "اونه سان" ـی خودش شد و میخواست جلوی دوستای چینو ادای خواهر بزرگ‌تر رو دربیاره. کارکتر رمان نویس رو هم دیدیم که برخورد جالبی با چینو داشت و از احساسات چینو با هم حرف زدن. روی هم رفته شبیه به هفته‌های قبلی بامزه و کاوایی و دیدنی بود و من در طول هفته گذشته ناخودآگاه منتظر رسیدن این روز و دوباره دیدن این انیمه بودم. خوشحالم که از باز هم اپیزودی دلچسب انتظارم رو میکشید.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- دیدن مناظر اطراف کافه واقعا دلنشین ـه. ظاهر اروپایی و جذاب لوکیشن‌ها :



- تصور کوکوا از دوچرخه سواری ـشون بامزه بود :



- بیچاره شارو :



- کوکوا در کنار رمان نویس :



+ ED Card اپیزود :

Escha & Logy no Atelier - Episode 05

Escha & Logy no Atelier - Episode 05

سلام به لوسیل؛ کارکتر جدید داستان ما، دختری از قشری متفاوت که پا به بخش کولسیت گذاشته و حتی با اینکه خانواده پولدار و ثروتمندی داره، باز هم نمیتونه بیخیال رویای خودش بشه و از نگاه به دنیا پیرامون ـش دست بکشه. رویای خالی کردن این دنیای نزول پیدا کرد از شر مریضی های موجود، رویای بزرگی به نظر میاد ولی خُب، لوسیل قدم اول محکمی رو برداشت و تونست داروی پیشگیری ـه که شهر سنترال سفارش داده بود رو تهیه کنه و از بین تمام داروهایی که ارائه شده بودن، داروی لوسیل مورد تایید قرار گرفت. (البته این سوپرایز نبود!) جریانات بامزه ای رو تو این اپیزود دنبال کردیم .. چیزی که خیلی دوست داشتم ببینم، اینجا اتفاق افتاده و دیدم .. حضور اون موجودات که حالا فهمیدیم اسمشون "هومونکولی" هست و موجودات ساخته شده توسط انسان های قدیمی بوسیله کیمیاگری هستن که علاوه بر ظاهر بامزه شون، شکل صحبت کردن و گویش خنده داری هم دارن. از طرف دیگه قاطی کردن کارکتری خشک مثل سول با این موجودات، جریان رو دوبرابر دیدنی کرده بود و واسه من که حسابی لذت بخش بود. عشق این موجودات به چیزای براق و شیرینی، چیزی ـه که اونا رو معصوم تر از حالت معمولی نشون میده و حالا با روبرو شدن با لوسیل همه چیز تکمیل میشه و یه زوج عالی و دلچسب روی تو صفحات تصویر خودمون دیدیم. صحبت های اونا و علاقه ای که به لوسیل پیدا کردن، همه جز نقاط مثبت اپیزود بودن.

باز هم صحنه هایی مربوط به کیمیاگری دیدیم و اسکا تونست با دستور عملی که لوسیل به سختی و بعد از ترجمه شدن زبان باستانی نوشته بود، داروی مربوط به پیشگیری رو تهیه کنه و اونو ارائه بدن. تو این بین دوباره اشاره کوچیکی به گذشته لوجی شد و خیلی کوتاه دیالوگی رو مبنی بر اینکه دیگه فرصتی نداره، شنیدیم. نقش ویلبل و نیو این اپیزود کم شد ولی در عوض ماریون با اون صحنه نوشیدن زیاد از حدش گل کاشت و حسابی بامزه ظاهر شد. به نظر میاد اپیزود بعد راجع به خوراکی باشه و از اسم اپیزود که "دسر" رو توی خودش داره، حس میکنم که قراره به سمت یه فضای غذایی باحال بریم. من که از الان منتظر دیدنش هستم و امیدوارم به اون خوشمزگی که فکر میکنم باشه. البته تو شروع این اپیزود اسکا یه کیک خیلی خوشمزه رو آماده کرده بود و پشت سر هم ازش گاز میگرفت که صحنه خوشمزه ای بود. انتظاری که از اپیزود بعد دارم، خوشمزگی در سطح خوب و حداقل چند صحنه از حضور هومونکولی ها تو فضای انیمه ست.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- لوسیل در کنار شیرینی هایی که به هومونکولی ها داد :



- هومونکولی ها موجودات فوق العاده ای بودن :



- لوسیل در حال کار بر روی دستور عمل دارو :



- ماریون و جریانات مربوط بهش تو این صحنه دیدنی بود :



+ یه میمیک دیگه :



- ED Card این اپیزود احتمالا بهترین Card بین 5 اپیزود گذشته بود؛ عالی بود :

Bokura wa Minna Kawaisou - Episode 06

Bokura wa Minna Kawaisou - Episode 06

اپیزود خیلی خوبی بود .. ظاهرا منحرف داستان ما، اونقدری که فکر میکردیم منحرف نیست. حداقل در برابر دختر بچه دبستانی که بهش ابراز علاقه کرد، صبر به خرج داد و قضیه رو به 9 سال بعد موکول کرد. ورود دختر بچه بامزه ای مثل چیناتسو چان به داستان، حسابی فضای انیمه رو کاوایی کرد و بخاطر فاز کودکانه ای که درون انیمه بود، کمی کمدی انیمه شیرین تر از اپیزودهای قبلی کرد. دیدن درگیری مایومی با چیناتسو هم در نوع خودش جالب بود .. هر لحظه از اپیزود حس کمدی خوبی داشت و علاوه بر اون تونستیم صحنه‌های احساسی جالبی رو هم ببینیم که باعث دلچسب‌تر شدن اپیزود شده بودن. این اپیزود آنچنان از رودرویی کاوایی و اوسا خبری نبود و به یه موضوع کاملا بی ربط به اونا پرداختیم ولی امیدوارم اپیزود بعد بازم کمی به سمت این زوج برگردیم چون کشش رابطه بین این دو کارکتر واقعا خوبه و میتونیم حالا حالاها به داستان‌ها و اتفاقات بین شون بپردازیم

اگه از من بپرسید، بدم نمیاد چیناتسو جز کارکترهای فرعی انیمه بشه و گه گاهی اونو تو فضای انیمه ببینیم .. باعث بامزه تر شدن انیمه میشه و میتونیم اتفاقات جالبی رو بین اون و منحرف و مایومی ببینیم. بهرحال باید منتظر اپیزودهای بعدی بمونیم و ببینیم که چه اتفاقاتی می افته و قراره به چه سمتی حرکت کنیم. همونطور که قبلا اشاره کردم، امیدوارم به سمت اوسا و کاوایی متمایل بشیم و در کنارش هم میتونیم سناریوهای طنزی رو شکل بدیم و از دیدنشون لذت ببریم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- چیناتسو در کنار شیروساکی :



- اوه، مایومی چه گناه بزرگی مرتکب شدی :



- البته فکر کنم خودش هم بلافاصله متوجه کارش شد :



- یکی از صحنه‌های آخر اپیزود که دوست داشتم :

Mushishi Zoku Shou - Episode 06

Mushishi Zoku Shou - Episode 06

اوه، واو! من فکر میکردم اپیزودهای قبل تاریک هستن ولی حالا بعد از دیدن این اپیزود و حس تاریکی که درون داستان بود، کاملا نظرم عوض شد و این اپیزود رو بهترین اپیزود از لحاظ تاریکی داستانی این فصل میدونم. داستان ساهو و ماساکیِ باغبان که حاضره حتی برای ماندگاری ساهو قتل انجام بده و اونو پیش خودش نگه داره. لحظه فاش شدن این موضوع و روبرو شدن بیننده با جریان مربوط به پیوند بدن به سر واقعا حس تاریکی داشت و لرزه رو به تن بیننده وارد میکنه. تصور اینکه چقدر این چرخه ادامه پیدا کرده و جریان مربوط به "کوداما" موشی ـه عجیب این اپیزود، ناخودآگاه بیننده رو جذب این اپیزود میکنه و تا آخر اونا رو به دنبال خودش میکشونه. نسل بعد از نسل خانواده باغبان‌ها که ساهو رو به مانند روح درخت ساکورا میپرستیدن و حالا به نقطه از زمان وارد میشیم که موشیشی، گینکو وارد فضای انیمه میشه و با این جریانات روبرو میشه. تو ادامه داستان و در انتها، گینکو اون دختر جوون رو نجات میده و خونه رو به آتیش میکشه تا پایانی به ماجرای تلخ این اپیزود داده باشه. بعد از اون هم صحنه زیبای خروج کوداما از گردن ساهو رو با هم دیدیم که واقعا دیدنی بود و پایان بخشی عالی به اپیزود بود.

هر اپیزود از موشیشی، حس خاص خودش رو داره و اینجا هم همینطور بود؛ با کارکترهایی روبرو شدیم که تفاوت زیادی با کارکترهای اپیزود قبل دارن. دوست دارم یکی از جملات نقدهایی که در مورد این اپیزود خوندم رو نقل قول کنم و بگم : "یکی از رازهای کثیف کوچولوی موشیشی اینه که، بیشتر وقت‌ها محتوای انیمه در مورد موشی‌ها نیست؛ بلکه در مورد انسان‌هاست" این جمله رو خیلی دوست داشتم و حس میکنم خصوصا در مورد این اپیزود کاملا صادق هست و منظور جمله رو میشه در فضای انیمه به وضوح دید.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- این صحنه خیلی زیبا بود :



- میساکی تبر به دست :



- بیرون اومدن کوداما از گردن ساهو :

Baby Steps - Episode 06

Baby Steps - Episode 06

اپیزود خوبی بود و پایان بخش جالبی به مسابقه مقابل اوبایاشی. همونطور که فکر میکردم، ماروئو باخت و حس واقع‌گرایانه انیمه همچنان سر جای خودش باقی موند اما خُب، پیشرفت جالبی رو از اون دیدیم. تمرکزی که بر روی دید ماروئو شده و مشخصه که تیزی خاصی تو نگاه و بینایی خودش داره، نکته مثبت خیلی خوبی براش محسوب میشه و از طرف دیگه جزوه ها و نوشته هایی که از کار خودش یادداشت میکنه، کمک دیگه ای برای اون ـه و با این کارها میتونه به خوبی به سمت جلو حرکت کنه. فضای تاکتیکی اپیزود خصوصا تو روز دوم و بررسی مسابقات دیگران جالب شده بود و تونستیم انواع بازیکن های تنیس متفاوت رو ببینیم. جدا از استایل بازی سرو و والی که اوبایاشی داشت، اینبار استایل بازی انتهای خط رو هم تونستیم ببینیم که به نظر کار مشکل ولی جالبی میرسید. ایچیرو از مسابقات حذف شد ولی اصلا افسردگی یا ناراحتی خاصی بابت قضیه نداشت و هیجانش برای پیشرفت کردن دیدنی ـه. اینکه حالا بعد از هر مسابقه دنبال نکته های ریزی برای پیشرفت خودشه، تحسین برانگیزه و منم با مربی تیم موافقم! اگه ایچیرو به این خوبی عمل کنه و پیشرفت خودشو ادامه بده، به راحتی تو مدت زمان کمی میتونه از این بازیکن های رده دار بهتر عمل کنه. علاوه بر مهارت خوبی که ایچیرو داره، انگیزه کافی هم برای این کار به دست آورده و باید منتظر دیدن روند پیشرفت اون و تمریناتی که درون STC انجام میده باشیم.

بقیه محتوای اپیزود به بازی ناتسو، اوبایاشی و میاگاوا که به نظر جالب میرسید، توضیحات یوکیچی کون در مورد بازیکن‌ها و گذروندن وقت به آنالیز صحنه‌های متفاوت گذروندیم. جدا از طراحی چهره بعضی از کارکترها که آنچنان باب میلم نیست (مثل یوکیچی کون) ، صحنه‌های مسابقه رو دوست دارم و تنیس به شکل زیبایی داره به تصویر کشیده میشه. مثلا صحنه تلاش زیاد ایچیرو برای رسیدن به اون توپی که بعدش به صورتش خورد، دیدنی شده بود و میشد حس فشاری که داره بهش وارد میشه رو درک کرد. امیدوارم تو ادامه هم مسابقات تنیس جذابی رو با هم ببینیم و تازه شروع مسابقات تنیس جذابی باشه که در راهه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- یکی از شات‌های موردعلاقه ـم از اپیزود :



- صحنه پرش سخت ایچیرو برای توپ کوتاه :



- مسابقه ناتسو که همه بهش خیره شده بودن :



- ماروئو در کنار یوکیچی و میاگاوا :