M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

D-Frag - Episode 01

D-Frag - Episode 01

اول از همه میرم به سراغ روکا چان، دختری که رئیس باشگاه بود. ظاهرا دوست داشتنی داره و با همین تک اپیزود اونقدر میمیک بامزه رو کرد که سریعا وارد لیست کارکترهای محبوب فصلم اضافه شد. یوکوشیما کوتوله، در عین عجیب بودن‌ش به دار و دسته کازاما میخوره. ناگایاما تریب با معرفتی داره و با همون نگاه اولی که بهش انداختم، منو به یاد School Rumble و هاریما کنجی (Harima Kenji) انداخت .. یعنی یه ظاهر کاملا لات و خلافکار ولی یه شخصیت خیلی باحال و کمدی و این دوتا همراه‌های خوبی واسه کنجی بودن. باشگاه دخترای انیمه به دنبال عضو پیدا کردن بودن و داشتن به این فکر میکردن که چطور میتونن راهی برای جذب اعضای جدید پیدا کنن. آتیش زدن اتاق به اون صورت و از راه رسیدن پسرا چه راه عجیبی واسه آشنایی بود! ولی انگار با دیدن این انیمه، باید منتظر اتفاق‌های عجیب زیادی باشیم که این تازه اولیش بود. کُل صحنه آشنایی اونا رو دوست داشتم ولی صحنه به رخ کشیدن تکنیک روکا ... تکنیک موئه موئه فوق العاده بود ... ترس کنجی در برابر روبرو شدن با اون تکنیک و بی خطر بودن تکنیک خنده‌دار بود. صحنه فرار کنجی و تعقیب دخترا هم عالی بود .. فقط برگردید و میمیک دخترای در حال تعقیب رو ببینید .. ولی خودمونیــــم .. کنجی به عنوان یه "لات" چقدر ترسو بود و به راحتی زهرترک شده بود و جیغ و دادش تو کُل مدرسه به گوش میرسید.

ظاهرا روکا چان بجز حمله موئه‌ش، کارای دیگه‌ای هم میتونست انجام بده! دیدن اینکه دختر ساده و کوچولویی مثل روکا چان که تا چندلحظه پیش کاوایی و بامزه رفتار میکرد تبدیل به یه هیولای ترسناک شده، خیلی جالب بود. یکی دیگه از صحنه‌های طنز جالب اپیزود، صحنه‌ای بود که سر کنجی رو پوشوندن و به اون حالت خنده دار خودشونو یکی یکی معرفی میکردن .. یه لحظه کاملا WTF بود .. از اون به بعد بازم یه سری صحنه‌ها تکرار شدن، مثل تعقیب و دوباره روبرو شدن کنجی با حالت تاریک روکا چان که البته اینبار به شکل دیگه‌ای تعقیب و صحنه مربوط به روکا چان رو دیدیم. صحنه‌ای که نزدیک بود کنجی از پنجره بیرون بیافته، عالی بود .. همین که روکا تونسته بود پای کنجی رو نگه داره، خودش شاهکاری بود .. تازه داشت راجع به نگه داشتن کنجی با تمام توان‌ش هم سخنرانی میکرد .. البته این سخنرانی زیاد طول نکشید و حالت کمدیک کار جایی بود که روکا سریعا حرف خودشو پس گرفت و دیگه نمیتونست کنجی رو نگه داره .. نگران بچه‌دار شدن خودش بود! بلاخره با رسیدن بقیه دخترا کنجی از خطر مرگ نجات پیدا کرد. صحنه ورود آتارو، دوست کنجی، همون کسی که Fukuyama Jun دوبلوری‌ش رو به عهده داره، خیلی باحال بود .. فلش بک‌شون و ظاهر این کارکترها تو بچگی دیدنی بود. تو این بین مشخص شد که کاراسویاما، یکی از دخترای باشگاه بازی، رئیس شورای مدرسه ست! جالب این بود که خود کاراسویاما از اون بالا همه چیزو دید میزد و حرفا رو میشنید. صحنه رخت کن دخترانه هم جز یکی از نقاط مثبت اپیزود بود و یه پایان بخش کمدی خیلی خوب واسه اپیزود بود.

با دیدن اپیزود اول، ذهنیت خوبی راجع به انیمه پیدا کردم و فقط امیدوارم تو ادامه اُف نکنه. کارکترهای خوبی داره، یکی از یکی بهتر .. پسرا و دخترای انیمه کمدی خیلی خوبی رو وارد فضای انیمه میکنن. با عضو شدن کنجی تو باشگاه هم باید منتظر راه افتادن فعالیت‌های باشگاه باشیم .. اینکه دقیقا میخوان چه کاری تو این باشگاه انجام بدن، کنجکاو کننده ست ولی حاضرم شرط ببندم که یه عالمه بازی عجیب و غریب رو میکنن که کنجی رو از عضو شدن‌ش تو این باشگاه پشیمون میکنه. این وسط حالت‌های کارکترها رو باز خواهیم دید، مثل حالت ترسناک/کاوایی روکا، قدرت رئیس شورا (کاراسویاما) ، مشاوری که بین دختراست (مینامی) و اون یکی دختر، ساکورا که ظاهر شاد و بیخیالی داره و باید بیشتر با کارکترش آشنا بشیم. راستی یه کارکتر دختر اصلی به نام Takao هم داریم که تو این اپیزود نبودش و باید منتظر ورودش باشیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- حالت موئه روکا :



- بیچاره ناگایاما :



- تعقیب کنجی توسط دخترا :



- صحنه مربوط به رخت‌کن دخترانه :

Witch Craft Works - Episode 01

Witch Craft Works - Episode 01

استارت خوبی بود، صحنه‌سازی انیمه و استایل تعویض صحنه‌ها رو دوست داشتم و البته صحنه‌های اکشن هم پرداخت خوبی داشتن. دوبلورها هم در سطج خوبی بودن، خصوصا Kobayashi Yuusuke که تو این کار، اولین کار گویندگی خودشو تجربه میکنه، خیلی صدای خوبی داشت و از الان میتونم ببینم که تو آینده پرکار میشه. اما داستان کمدی حاشیه‌ای قشنگی داشت، به جای اینکه مستقیم صحنه‌های کمدی ببینیم، کمی حالت حاشیه وار به اونا میپرداختیم و به نظر من نکته مثبت خوبی بود. با اینکه صحنه‌ها خیلی ساده جلو میرفت و روابط بین تاکامیا و کاگاری رو میدیدیم که در حال شکل گرفته بود، داستان شکل جالبی رو دنبال میکرد. قبل از دیدن انیمه و با دیدن تریلر کار، نظر زیاد مثبتی به کارکتر کاگاری نداشتم و فکر میکردم یه کارکتر غیرقابل تحمل میشه ولی تصورم اشتباه بود و تاکامیا و کاگاری زوج اصلی خوبی هستن. اون موجودات رباتی خرگوشی هم کارکترهای باحالی بودن و خصوصا صحنه گردن زدن تاکیاما به نظرم خیلی جالب اون موجودات رو به تصویر کشید. زیاد طرفدار اون صحنه‌های حسودی دخترها به نزدیکی تاکامیا به کاگاری و صحنه‌ها کتک زدن تاکیاما نبودم (یه کارکتر به اسم Obama هم داشتیم .. اوباما کون :دی) ولی خُب، چون تو شروع کار هستیم، بهش تمرکزی نمیکنم و امیدوارم اپیزودهای بعدی این موضوع کمتر به نمایش کشیده بشه و بیشتر به سراغ داستان و اینکه قراره ما رو به کجا ببره، بریم.

راستی .. ED انیمه هم خیلی جالب بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ظاهر کلاسی و فضای بین تاکیاما و کاگاری :



- صحنه نجات تاکیاما توسط کاگاری از مرگ و پیدا شدن خرگوش‌ها :



- صحنه آماده شدن برای جدا کردن سر از تن تاکیاما :



- اینم ارتش خرگوشی از زاویه دیگه :

Super Sonico Animation - Episode 01

Super Sonico The Animation - Episode 01

شروع خوبی بود. سونیکو ظاهر عالی داره و دختر جذابیه ولی اولین چیزی که تو انیمه منو درگیر خودش کرد، اون گربه‌های ملوس بودن! چه ظاهر بامزه‌ای داشتن و تازه ... یکی، دوتا هم نبودن؛ یه عالمه گربه کاوایی! :دی شروع روز سونیکو رو با هم دیدیم، دوچرخه سواری تو شهر و سلام کردن با همسایه‌ها و کسایی که باهاش آشنا بودن. این وسط سونیکو اشتباهی سرکلاس دیگه‌ای رفت (چطور ممکنه چنین اشتباهی کنه؟! :دی) فضای انیمه و شروع‌ش واسم جالب بود و حس یه Slice of life خوب رو برام داشت. سونیکو یه دختر خیلی مهربون بود که با همکلاسی‌هاش رابطه نزدیکی داشت و واقعا به اونا اهمیت میداد. بعد از مدرسه، نوبت به رفتن سر کار بود و از سونیکو خواستن که بذارن ازش عکس گرفته بشه. صحنه‌های عکاسی داشت سونیکو رو به سمت معذب بودن هُل میداد ولی بلاخره یه ناجی (مدیر برنامه‌هاش) با اون ماسک عجیب از راه رسید و سونیکوی بیچاره رو از دست اون دو نفر نجات داد. فقط دو قسمت دیگه باقی مونده بود؛ قسمتی که سونیکو به مادربزرگ خودش تو رستوران کمک میکرد و قسمتی که با دوستاش، سوزو و فوری ملاقات کرد. تمام طول اپیزود به اکتشاف کارکتری سونیکو پرداختیم و متوجه شدیم که با چه دختری روبرو هستیم .. دختر ساده و مهربونی که به اطرافیان خودش اهمیت زیادی میداد. من که از فضای کُلی انیمه خوشم اومد و اپیزود بعد رو هم میبینم. امیدوارم تو ادامه بهتر از این بشه .. تا اینجا که اپیزود اول دوست داشتنی داشت.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- سونیکو در محاصره گربه‌ها :



- در کنار دوستای مدرسه‌ش :



- مدیرش، کسی که اونو از دست اون دو نفر نجات داد :



- ED جالب انیمه :

Magi Season 2 - Episode 12

Magi Season 2 Episode 12

یه اپیزود کاملا متمرکز به امپراتوری و اتفاقاتی که بین کوهن، هاکوریو، شاهزاده رن و مادرشون افتاد. تو شروع صحنه صحبت خیلی جالبی بین هاکوریو و کوهن دیدیم که کوهن از این حرف میزد که "دنیا فقط باید یک امپراتور داشته باشه" ، اتحاد داشتن کُل دنیا از نظر اون، آشنا شدن با کمی از افکار کوهن جالب بود و بعد از اون به صحنه خوندن وصیتنامه امپراتور رسیدیم. جایی که بدن امپراتور رو تو اون شرایط وحشتناک دیدیم و از طرف دیگه مادر اونا به حالتی چندش آور به کوهن خودشو نزدیک میکرد و بقیه تحمل دیدن چنین صحنه‌ای رو نداشتن. عکس‌العمل رن کوها خنده‌دار بود. دوبلور مادر واقعا فوق العاده بود و کارشو واقعا دوست داشتم .. بیننده میتونست حالت تنفرآمیزی که داره به وسیله صدا منتقل میشه رو کاملا حس کنه .. کارش عالی بود. تو ادامه وصیتنامه خونده شد و در کمال تعجب همگی، این مادر بود که به عنوان امپراتور نام برده شده بود. عصبانیت حاضرین و بعد از اون حرکات هاکوریو برای حمایت کردن از مادرش که در واقع برای حمایت از خواهرش بود. صحنه‌های اعلام وصیتنامه عالی بود ولی عالی تر جایی بود که هاکوریو به جودال برخورد کرد و بعد از اون با مادرش مبارزه‌ای خیلی جذابی رو دیدیم. جایی که مادرش به راحتی اونو شکست داد و حتی تهدید به کشتن هاکوی کرد. چهره مادر هاکوریو تو این اپیزود هر لحظه تاریک و تاریک تر شد و تو آخرین لحظات و صحنه مبارزه به اوج خودش رسیده بود. اما کلا انتظار چنین قدرتی رو از مادرشون نداشتم و خیلی شیطانی و قدرتمند ظاهر شد. باید ببینیم تو اپیزودهای بعد چه اتفاقی می افته.

تیتراژ پایانی آخرین امتحان علائدین رو بهمون نشون داد. امتحان نهایی برای سومین نسل دانش آموزان .. جایی که علائدین همه رو شگفت زده کرد.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- مادر :



- هاکوریو و جودال تو نیمه دوم اپیزود :



- مبارزه هاکوریو با مادرش :



- بعد از شکست خوردن :

Magi Season 2 - Episode 13

Magi Season 2 Episode 13

با یه اپیزود خیلی خوب دیگه به سمت علائدین و موفقیت‌هایی که بدست آورده برگشتیم. اما خوشحالی موفقیت کمی بیشتر طول نکشید و با تیتوس آشنا شدیم؛ تیتوس، کسی که شاگرد اولی بودن رو از علائدین دزدید .. صحنه خیره شدن تیتوس و علائدین خیلی جالب انگیز بود، با تعجب به همدیگه نگاه میکردن و غرق در نگاه هم شده بودن! ظاهرا تیتوس از یه خانواده قدرتمند بود و مجلس سنای لیم به دست خانواده اونا هدایت میشد که بخاطر همین حمایت زیادی رو از آدمای مختلف به خودش اختصاص داده بودن و کسی جرات روبرویی با اونو نداشت. اما تو این بین و در کمال تعجب همگی، این تیتوس بود که به سمت علائدین اومد و ازش درخواست دوستی کرد. "من و تو خاص هستیم! چطوره با هم دوست بشیم؟" این حالت خودخواهانه و دستی که بسمت علائدین برای دوست دراز کرد، با یه حرکت خنده‌دار از طرف علائدین بهم ریخت؛ علائدین فکر میکرد تیتوس یه دختره! خیلی تیتوس رو عصبانی کرد و تو این بین مدیر مدرسه کم کم با یک برنامه جالب خودشو به علائدین و تیتوس نزدیک کرد.

مدیر برای تیتوس و علائدین یه برنامه جالب توی سر داشت؛ آزمون مبارزه ای بین اون دونفر .. مبارزه باحالی بود و هر کدوم از دو طرف جادوهای زیادی به سمت همدیگه زدن. جادوی اوگو کون علائدین از لحاظ ظاهر شکلی عالی داشت. اینجور که از مبارزه پیدا بود، سطح جادوی تیتوس بالاتر از علائدین بود و در کنار اینکه تیتوس تمام جادوهای علائدین رو جاخالی میداد، با فرستادن یه جادوی ساده علائدین رو مجبور به عقب پریدن کرد که برتری اونو تو مبارزه نشون میداد. کار به جایی رسید که علائدین با داد و فریاد از ضربات و جادوهای تیتوس فرار میکرد و حتی تو این بین ضربه هم خورد. تو این بین علائدین بلاخره تونست گوی طلایی محافظ تیتوس رو با تکنیک خودش نابود کنه و بهش حمله بشه .. اونجا یه صحنه عالی دیدیم، جایی که هر دونفر از وجود سنگ ـی که هویت اونا رو مخفی میکرد، باخبر شدن! اینکه واقعا ماگی هستند و حالا حتی تیتوس هم چنین سنگی رو داشت .. پس یعنی تیتوس، کسی که تونسته بود به علائدین چنین فشاری رو وارد کنه، هم مثل اون ماگی بود. بلاخره مدیر مسابقه رو متوقف کرد و اونو "مساوی" اعلام کرد. علائدین میخواست سر از دلیل بودن تیتوس ماگی تو چنین جایی در بیاره ولی تیتوس با حمله ور شدن به علائدین بهش جواب داد. بهرحال نتونست آسیب زیادی به علائدین برسونه. علائدین تو حال خواب، یه رویای جالب دید که خیلی ذهن‌ش رو مشغول کرده بود و آخرین اتفاق اپیزود حرف‌های شهرزاد ساما با تیتوس بود که اونو تشویق به تحمل و ادامه هدف‌ش میکرد. ارتباط جالبی بین دوکارکتر تازه معرفی شده، پیدا کردیم. روی هم رفته پرداختن به بخش علائدین رو واقعا دوست داشتم.

قسمت بعد بازم به علائدین میپردازیم که خیلی خوبه. ظاهرا شهرزاد هم نقش بیشتری خواهد داشت و حالا میتونیم کمی بیشر باهاش آشنا بشیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- مدیر و کسی که باهاش همراه بود :



- جادوی اودو کون علائدین :



- صحنه خرد کردن محافظ تیتوس توسط علائدین :



- برملا شدن هویت‌ها با اون حمله آخر :

Hajime no Ippo: Rising - Episode 13

Hajime no Ippo: Rising Episode 13

ادامه میدیم! ساوامورا، آیا الان که توسط ایپو داون شدی، هنوز هم خوشمزگی حریفت رو حس میکنی؟ هنوز هم دوست داری بیشتر بهش ادویه بزنی یا نه ... صبرکن! انگار تو این بین و در حال پختن این غذای خوشمزه، دست خودت رو سوزوندی! مراقب نبودی! ساوامورا فرصت تموم کردن مبارزه رو داشت ولی با کش دادن لذتی که از کار خودش میبرد، به ایپو فرصت برگشتن به مبارزه رو داد. فرصتی که به حرکت عالی ایپو و تلاش مجددش منجر شد و بلاخره این ساوامورا بود که اولین نفر داون شده تو این مبارزه بود. تو این دو اپیزود گذشته به موضوعی اشاره نکردم، اونم افکار میاتا و تمرکزی بود که به کارکترش شده بود؛ بین این مبارزه جذاب، انیمه خیلی جالب به فضای درونی و اشتیاق میاتا برای مبارزه با ایپو پرداخته بود. اما تو صحنه مبارزه، ماکونوچی داشت از حد خودش فراتر میرفت. ساوامورا از بدن داور واسه وایسادن استفاده میکرد. راند ششم هم تموم شد. اینبار به نفع ایپو .. ساوامورا با یک مشت کاملا به ضعف فرو رفت و ظاهرا آسیب زیادی بخاطر اون مشت دیده بود.

"اگه نتونم به مشت هام اعتماد کنم، برمیگردم به سرجای اولم" حالا دیگه نوبت به درگیری های فکری ساوامورا رسیده بود. واسه دلسوزی برای ساوامورا خیلی دیر شده و همدلی کردن باهاش بعد از این مبارزه غیراخلاقی واقعا غیرممکنه. یه صحنه فوق جذاب در راه بود، صحنه حمله ور شدن ایپو با دمپسی رول و اینبار ساوامورا به خیال اینکه ایپو بازم وسط راه متوقف میشه آماده جواب دهی بود ولی ایپو چندبار اونو چرخوند و ایندفعه به جای یک مشت، اونو به رگبار مشت های خودش بست که باعث شد ساوامورا به شکل فجیع و باورنکردنی داون بشه. اینبار دیگه از بلند شدن ساوامورا خبری نبود، ساوامورا نابود شده بود. غذا به کسی که قرار بود اونو بخوره، پیروز شد! زنگ پایان مبارزه زده شد و ایپو برنده رینگ اعلام شد. نکته جالب این بود که ساوامورا در حالی بیرون برده شد که غرق در تشویق تماشاگران استادیوم بود. دیگه تنهایی ساوامورا تو اون صحنه معنایی نداشت، حتی غیراخلاقی بازی کردنش هم باعث نشد که تماشاگرا از مبارزه زیبای اون چشم پوشی کنن. پایانی دیدنی برای مبارزه ایپو و ساوامورا. شما رو نمیدونم ولی من این مبارزه رو یکی از بهترین مبارزه‌های سری میدونم. کارکتر ساوامورا جذابیت زیادی داشت و از مبارزه‌ش با ایپو حسابی خوشم اومد.

امیدوارم اپیزود بعد یه اپیزود استراحت وار جالب باشه. کمی از فضای سنگین مبارزه دور بشیم و برای صحنه‌های بوکس بعدی آماده بشیم. هنوز کُلی راه تا پایان فصل باقیه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- روپا ایستادن ساوامورا به کمک بدن داور :



- دمپسی رول آخر ایپو :



- فرود ساوامورا به کف زمین :



- خروج ساوامورا در حالی که تماشاگرا اونو تشویق میکردن :

Hajime no Ippo: Rising - Episode 12

Hajime no Ippo: Rising Episode 12

شکارچی که به دنبال خوشمزه کردن غذای پیش روی خودشه، ساوامورایی که با لبخندی ملیح گارد خودشو بالا گرفته و داره از ضربه‌هایی که از ایپو میخوره، لذت میبره؛ پیکوبوهای ایپو لحظه به لحظه شدت گرفتن، موسیقی غوغای خودشو ادامه میداد و هر لحظه به اوج گرفتن خودش ادامه میگرفت، رینگ بوکسی از حرکات زیبا و پر افکت ایپو که در کنار خونخوار بودن ساوامورا ترکیب شده و حالا دیگه وقتشه! وقت دمپسی رول .. فوق العاده بود. با اون همه اتفاقاتی که در مورد ورگ دیدیم و موضوعاتی که در مورد دمپسی رول پیش اومد، متعجبم که چرا ایپو دوباره با دمپسی رول به جون ساوامورا افتاد. مشخص بود که بی نتیجه میمونه. ساوامورا به همین راحتی کانتر دیوانه واری رو به صورت ایپو وارد کرد و تکنیک دمپسی رول رو نابود کرد. این تیکه از اپیزود خیلی عالی بود، ایپوی بی جون و بی انرژی در مقابل ساوامورایی قرار گرفت که فقط داشت از دیدن قیافه ضعیف اون لذت میبرد. اون نحوه کج کردن گردن ساوامورا و نگاه وحشیانه ش به ایپو، هیچ وقت خسته کننده نمیشه .. چقدر عالیه این کارکتر ساوامورا و چقدر لحظه به لحظه به جذبه کارکترش اضافه میشه .. راند چهارم با این اتفاق آخر تموم شد و یه راند طلایی و جذاب بود. ایپو به سختی شکست خورد و به زحمت روی پای خودش وایساده بود.

لذتی که ساوامورا گوشه رینگ از کار خودش میبرد، دیدنی بود .. از طرف دیگه ایپویی که عاجزانه به فکر برد در مقابل چنین حریفی بود، رو میدیدیم. ولی واقعا چطور؟ راند پنجم با جب های گلوله‌ای سریع تر ساوامورا شروع شد. آنالیز ساوامورا در مورد گوشت و ماهیچه‌های ایپو و خوشمزگی اونا فوق العاده بود. هرچقدر این گوشه از رفتار ساومورا رو میبینم، "سیر" نمیشم! خوشحالی ساوامورا لحظه به لحظه داشت بیشتر میشد و دیگه به راحتی میشد برتری اونو به ایپو اعتراف کرد. راند پنجم خیلی زود تموم شد و دوباره افکار ایپو، "هنوز میتونم حرکت کنم" "تا وقتی بهوشم، باید بجنگم" از طرف دیگه ساوامورا حس میکرد بقیه شام خوردن‌ش رو بهم زدن؛ "زنگ لعنتی رو بزنید دیگه" واقعا این صحنه ترکیب شده بین افکار ایپو و ساوامورا عالی بود، چه افکار متفاوتی و جو واقعی مبارزه رو به تصویر میکشید. لحظه وارد شدن به دمپسی رول دوباره ایپو و دیدن ترس حضار بازم یکی از صحنه های خوب اپیزود بود؛ جایی که هرکس به شیوه خودش حرکت ایپو رو اشتباه قلمداد میکرد اما ایپو به حرکت خودش ادامه داد و بازم کانتر خورد. اینبار هم سرجای خودش وایساد و نیافتاد. "کانتر رو یاد گرفته" خیلی خوب بود که برای اولین بار ترس رو تو چهره ساوامورا دیدیم! یا اگه بخوام به سبک خود ساوامورا حرفمو بزنم، "دیدن ترس ساوامورا چه خوشمزه بود!" اینجا دیگه موسیقی به حالتی وارد شده بود که انگار ایپو داره به مبارزه برمیگرده. ساوامورا دوباره غیراخلاقی عمل کرد و به ایپو با آرنج صدمه زد.

آخرین لحظات ایپو دوباره وارد حالت دمپسی رول شد، دمپسی رولی که در حالت نیمه بیهوشی به سمت ساوامورا به جلو میبرد. حتی اینکه بعد از خوردن اینهمه مشت، میتونست سرجای خودش وایسه، شاهکار بود دیگه چه برسه به اینکه تکنیک سنگینی مثل دمپسی رول رو اجرا کنه. واقعا اراده ایپو تاثیر زیادی در تحمل بالاش داشت. شکلی که مبارزه به سمت جلو رفت، شنیدن افکار هردو مبارز جوری ادامه پیدا کرد که اصلا حس غیرواقعی در مورد مبارزه به من منتقل نشد و خیلی این نکته رو دوست دارم. اینبار ایپو وسط راه پرت کردن مشت خُشکش زد و از طرف دیگه ساوامورا نتونست جلوی خودشو بگیره و مشتی رو به هوای توخالی پرت کرد. اون لحظه بود که ایپو از موقعیت استفاده کرد و مشت سنگینی به صورت ساوامورا زد. یه صحنه جذاب که قهرمانمون رو به مبارزه برگردوند. حتی عنوان اپیزود بعد هم گویای اینکه چه اتفاقی میخواد بیافته، هست و خیلی از روندی که این مسابقه داشت راضی ام! ایپو یکی از سخت ترین مبارزه‌های خودشو تجربه کرد و حالا به لحظات آخر اون مبارزه رسیده. اگه از طرفدارای این انیمه باشید، میدونید که همیشه آخرین لحظات هر اپیزود اونقدر جذابه که ناخودآگاه عطش فوق العاده ای واسه دیدن اپیزود بعدی پیدا میکنید و حتی اگه عنوان اپیزود بعد کمی محتواش رو اسپویلر کرده باشه، بازم معلوم نیست که واقعا چطور به اون مسیر حرکت میکنه. اما چیزی که مشخصه اینه که رینگ بوکس بین ساوامورا و ایپو بی نهایت جذاب و عالی بود. بذارید این فصل رو کمی به جلو ببرم و بگم، خیلی دوست دارم ببینم مبارزه تاکامورا و اون خارجی چقدر میتونه به مبارزه ایپو و ساوامورا نزدیک باشه .. چون این مبارزه خیلی سطح بالایی داشت و حالا اون مبارزه سنگین هم در راهه و امیدوارم بتونه سطح انتظاراتمو برآورده کنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- لبخند سوپر جذاب ساوامورا پشت دستکش و در حال مشت خوردن از ایپو :



- لحظه کانتر زدن ساوامورا به دمپسی رول و هیجان‌ش برای اینکار :



- آرنج غیراخلاقی ساوامورا :



- مُشت نهایی ایپو، برگشتن به مبارزه :

Nobunaga the Fool - Episode 01

Nobunaga the Fool - Episode 01

شروع جالبی داشت؛ اولین چیزهایی که تو فضای انیمه ذهن منو به خودش مشغول کرد، یکی فضای حماسی خوب کار بود و یکی موسیقی متن شنیدنی‎‌ش! هر دو خوب بودن و با توجه به اینکه هنوز تو شروع کار هستیم، اون موضوع "حماسی بودن" بیشتر حالت مقدمه داشت و میتونه به سمت بهتر شدن حرکت میکنه .. امیدوارم تو ادامه سطح خوبی پیدا کنه. چقدر محتویات اپیزود اول متفاوت و جور واجور بود: سفرهای فضایی از ستاره‌ای به ستاره دیگه، ماژلان، دریانوردی که تو این انیمه در فضا به سر میبرد، منظره‌های طبیعتی در دوران قدیمی که پر از ربات‌های مبارز بودن، داوینچی ساز به دست، ژان دارک (قهرمان ملی فرانسوی) دختر زیبای انیمه در کنار داوینچی و همسفری اون و صداهایی که به گوشش میرسید و فراری بودن مردم از اون، شاه آرتور و ... این نکات خیلی جزیی و کارکترهایی که برامون نام آشنا هستن، باعث میشه دیگه زیاد آنچنان لزومی برای معرفی هر کارکتر نداشته باشیم و مقدمه سازی خودش انجام گرفته ست. به نظر من فضای داستانی کار کمی از لحاظ داستانی سنگین ـه و باید تمرکز خوبی روی داستان داشته باشید تا بهتر اونو درک کنید. کارکترهای خوبی داشت، رابطه بین سه دوست اصلی برام جالب بود و بین این سه نفر مسلما کسی که بیشتر از همه به چشم میاد، اودا نوبوناگا ـه که کارکتر اصلی انیمه ست. بجز این کارکترها، کُلی کارکتر فرعی دیگه هم دیدیدیم ولی مهم‌تر از همه داوینچی و ژان بودن که به سیاره شرقی سفر کردن و بعد از رسیدن و برخورد به زمین، با نوبوناگا برخورد کردن که باید ببینیم تو اپیزود بعد به چه سمتی حرکت میکنیم. آیا ترکیب کردن فضای تاریخی با رباتی و این کارکترهای متفاوت جواب میده؟ رابطه بین نوبوناگا و ژان به چه شکلی ادامه پیدا میکنه؟ ترجیح خودم رو نمیدونم و باید ببینم انیمه چه مسیری رو حرکت میکنه. امیدوارم مسیر خوبی برای ادامه راه داشته باشه.

راستی ... این Sugita چه داوینچی خوبی بود؛ علاوه بر اینکه کار Mamoru خیلی خوب بود، بقیه دوبلورها هم خوب دوبلوری کرده بودن اما کار Sugita رو بیشتر از بقیه پسندیدم. مثل همیشه عالی بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- داوینچی در کنار جان :



- این صحنه نوبوناگا یه دیالوگ عالی داشت "به نظرت دارم میخندم یا گریه میکنم؟" خیلی به فضای صحنه میخورد :



- سه دوست در کنار هم :



- نگاه متعجب جان بعد از دیدن نوبوناگا در ربات کنار خودش :