M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Golden Time - Episode 13

Golden Time Episode 13

با رو شدن OP , ED جدید، نیمچه امیدواری که به دختر اول بودن لیندا داشتم هم از بین رفت .. تنها مشکل اصلی Golden Time به نظر من همین "معلوم بودن دختر اول انیمه" هستش که جای هیچ شکی رو باقی نمیذاره. با اینکه مدت زیادی رو به اکتشاف رابطه بین بانری و لیندا میپردازیم و حتی خیلی جاها باهاشون همدردی میکنیم و اونا رو به سمت جلو تشویق میکنیم ولی نمیتونیم از عنصری که پررنگه و از بهم پیوستن لیندا و بانری جلوگیری میکنه چشم بپوشیم! اونم چیزی نیست بجز کوکو و وجودش در مرکز انیمه؛ جایی که به هیچ وجه جایی برای لیندا باقی نمیمونه. بهرحال این اپیزود هم مثل اپیزودهای قبل خوب بود و صحنه‌های جالبی داشت. صحنه رقص عجیب‌شون حالت کمدی باحالی داشت و به حالت بامزه ای به فضا داده بود. فلش بک اول اپیزود بین لیندا و بانری باز هم مثل بقیه فلش‌بک ها حسابی دیدنی بود و اینجا میشد علاقه لیندا به بانری رو به راحتی دید. روح بانری یا همون گذشته‌ش هم زیاد با رفتار فعلی بانری رابطه خوبی نداره و اونو نفرین میکرد. بانری چه مُشت خوشمزه ای از NANA خورد .. در آ که باز شد، درجا به خودم گفتم الان NANA پشت در آه! هاها .. صحنه‌های آشپزی کوکو و صحبت پایانی‌شون هم بد نبود و بعدش اون رد کردن بوسه کوکو توسط بانری غیرمنتظره و عجیب بود. حرفهای آخر روح بانری خیلی توی ذهن میموند .. واقعا منظورش از اینکه "تو رو بدبخت تر میکنم" چی بود؟

پیش نمایش قسمت بعد کمی حالت فن‌سرویس دار داشت ..

صحنه‌هایی از اپیزود :

- اشک‌های لیندا در فلش بک :



- رقص عجیب :



- مُشت NANA :



- حرف‌های روح بانری :

Kill La Kill - Episode 13

Kill La Kill Episode 13

اگه طی چندهفته گذشته مثل من OST کار رو دانلود کرده باشید و حداقل چندباری بهش گوش داده باشید، مسلما با ترک Blumenkranz آشنایی دارید؛ ترکی که با ورود مادرساتسوکی به صفحه شروع به پلی شدن میکنه .. احتمالا بهترین ترک از نظر من تو بین OST باشه. صحنه روبرویی مادر و دختر به شکل عالی به تصویر کشیده شد و به نظر من یکی از دو نقطه اوج اپیزود بود. (صحنه بعد، صحنه پایانی) از صحنه‌ای شروع شد که اون مردها شعار "لباس گناهه" رو سر میدادن و بعد از اون روبرویی ساتسوکی و مادرش. قبلا از اون هم چیزای جالبی از ماکو چان و ریوکو دیدیم .. ریوکویی که از قدرت خودش میترسید و حالا به این وضع دپرس فرو رفته بود. شنیدن حرف‌های اون با سنکتسو مثل همیشه جالب بود. روی هم رفته به نظر من به نسبت اپیزودهای قبل روند آروم تری رو دنبال کردیم و بیشتر به صحنه‌های پیش رومون پرداخته شده بود ولی بازم استایل همیشگی حفظ شده بود .. موسیقی کمک زیادی به حفظ استایل کرده بود و البته .. نیمه دوم کاملا جبران شد و اتفاق‌های سوپرایز کننده و جذابی رو به چشم دیدیم.

تو این بین دیدن ناگیتا هم به عنوان کسی که میخواست ریوکو رو تشویق به ادامه مبارزه کنه هم جالب بود و البته بهترین همراه ممکن رو برای خودش انتخاب کرده بود .. یعنی ماکو چان! صحنه‌های درگیری‌ش با کمیته انظباتی خیلی بامزه بود. بلاخره وقت‌ش شد و شنیدن عبارت Dont lose your way بیان‌گر ورود دوباره ریوکو بود؛ حالا دیگه به کمک ناگیتا اومده بود و حاضر شد که به میدان مبارزه برگرده. اگه فکر میکنید که قضیه به همین سادگی تموم میشه، اشتباه میکنید .. ناگیتا اصلا اون چیزی که به نظر میرسید نبود، همین سوپرایز عالی اپیزود بود و حالا بلاخره با روی واقعی اون آشنا شدیم! هاریــــــــمه نوئی! باز هم هاریمه نوئی بود که پُشت ماسک ناگیتا قایم شده بود. سنکتسو تیکه تیکه شد و از بین رفت! ریوکو سنکتسو رو از دست داد؟! واو .. چه تغییر بزرگی تو داستان. دیدن اینکه ساتسوکی چطور کلمه "رقت انگیز" رو جلوی ریوکوی بیهوش به زبون میاره، فوق العاده بود. صحنه ریز ولی واقعا جذاب .. فقط کافیه برگردید و دوباره اون صحنه رو چک کنید .. بیشتر از اون چیزی که پیداست، سنگین ـه. حالا مسیر مبهمی پیش روی ریوکوست؛ واقعا میخواد چیکار کنه؟ باید منتظر یه اپیزود عالی دیگه بمونیم!

صحنه‌های از اپیزود :

- ماکو چان در حال بازیگوشی!



- ریوکوی دپرس :



- ساتسوکی در کنار کریوئین راگیو، مادرش :



- لبخندهای کثیف آخر هاریمه نوئی در جلد ناگیتا :

Samurai Flamenco - Episode 12

Samurai Flamenco - Episode 12

بعد از استراحت چندهفته‌ای، مثل بقیه انیمه‌های ادامه پیدا کرده از پاییز، تو این انیمه هم با OP و ED جدید روبرو شدیم. بهرحال فضای تصویری اوپنینگ و اندینگ جدید هم به محیط جدید انیمه میخورد. خیلی سریع دوباره به سراغ یه موجود دیگه واسه مبارزه رفتیم! این دفعه فلامن‌ها یه موجود آتیشی برخورد کرده بودن و با اون میجنگیدن که نهایتا با ربات اونو شکست دادن. بقیه هنوز کازاما رو درست و حسابی به عنوان رهبر قبول نکرده بودن و بعد از شکست دادن دشمن، ماسایوشی در حال سعی کردن برای جلب کردن توجه بقیه به خودش بود. نکته جالب حاشیه‌ای اینه که، حالا دیگه شرایط پذیرش دنیا در مورد فلامنکو و امثال اون جوریه که ماسایوشی رو به برنامه تلویزیونی دعوت میکنن و باهاش مصاحبه میکنن! کلا اگه تازه این انیمه رو شروع کرده باشید، عمرا بتونید تصور به اینجا رسیدن به خودتون راه بدید. بهرحال هرچقدر که هم‌تیمی‌ها هنوز به ماسایوشی عادت نکردن، مردم به این گروه عادت کردن و به اونا احترام زیادی میذارن.

یه صحنه مستند وار جالب هم داشتیم که با تک تک فلامن‌ها صحبت میشد و هر کدوم حرف‌هایی راجع به نجات مردم و مبارزه میزدن .. هممم، نمیدونم راجع به این تصاویر راندوم مثل این مستند چی فکر کنم ولی بهرحال در مقایسه با جو فعلی که بر انیمه حاکمه، اونقدرا نقطه ضعفی نیست. مستندی که فلامن‌‎ها رو تا مبارزه با هیولاها دنبال میکرد و ژس‌های اونا و مبارزه‌شون با هیولاها رو نشون میداد. هیولاها هم مثل این صحنه مستند فوق راندوم به نظر میان و بجز اون Torture تا حالا هیولای جالب دیگه‌ای ندیدیم. روی هم رفته انیمه کاملا به درون حالت Star Rangers وارد شده و هرچند امیدوارم اواخر انیمه سوپرایز جالبی ببینم، ولی فعلا فضای قابل پیش‌بینی پیدا کرده .. پیدا کردن هیولاها، شکست دادن‌شون، ماسایوشی که توسط بقیه موردقبول قرار نگرفته و آینده ای که اون با انجام دادن کاری، تایید بقیه رو به دست میاره و ... (که آخر اپیزود این اتفاق افتاد و بقیه اونو قبول کردن.) بهرحال منتظر دیدن ادامه داستان میمونم.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- مبارزه اول اپیزود با موجود آتشی :



- فلامن‌ها تو شروع حالت مستند وار :



- هیولاهای بعدی :



- لحظه‌ای که بقیه ماسایوشی رو به عنوان رهبر قبول کردن :

Sakura Trick - Episode 01

Sakura Trick - Episode 01

بلاخره از راه رسید؛ انیمه یوری که خیلی‌ها منتظرش بودن .. انیمه‌ای که قرار شروعی برای ورود هرچه بیشتر سبک یوری به انیمه‌ها بشه و بعد از دیدن اپیزود اول به راحت میتونم بگم که این انیمه، واقعا یوری بود .. چقدر صحنه‌های دوست داشتنی و جالبی داشت و من یکی که به عنوان یه طرفدار ژانر یوری حسابی ارضا شدم و از دیدن این کار و برداشتن‌ش برای ترجمه خوشحالم. خوشبختانه با شباهت به مانگا ساخته شده و حس نزدیکی به کارکترها به راحتی ایجاد میشه و میشه گفت یه اقتباس عالی از مانگا بوده. OP و ED رو دوست داشتم (خصوصا رقصی که تو اوپنینگ بود) و کاملا به فضای شیرین انیمه میخوردن. کمدی انیمه خیلی ساده ست ولی رابطه بین یو و هاروکا فوق العاده دلچسب و لذت بخشه .. من یکی که نمیتونستم رابطه بهتری براشون تصور کنم. دوستای قدیمی که حالا طی اتفاقی تصمیم میگیرن برای اینکه رابطه خاص خودشون رو بهم ثابت کنن، لحظه خاصی رو به اشتراک بذارن؛ همدیگه رو ببوسن! ظاهر جملات به نظر منحرفانه و ایـــچی میاد ولی اصلا درون انیمه به این شکل نیست و همه چیز با لطافت و شیرینی خاصی جلو میره .. چیزی که من دوست داشتم ببینم.

هاروکا و یو هر کدوم به سبک خودشون خجالتی هستن و به نظر میرسید با اینکه هر دو چنین رفتاری دارن ولی بازم به اشتراک گذاشتن یه بوسه، بهترین راه نشون دادن رابطه ویژه بین شون بود. یه شیطنت کودکانه، Trick ـی بچگانه ولی دوست داشتنی که به یاد هر دوی اونا باقی میمونه. همه چیز از جایی شروع شد که هاروکا بخاطر نزدیک نبودن نیمکت‌ش تو کلاس به یو، به دخترای دیگه کلاس حسودی‌ش گرفت و از طرف دیگه یو متوجه وابستگی هاروکا به خودش شد. بخاطر همین مسئله به اشتراک گذاشتن یه لحظه خاص رو پیش کشید. صحنه‌های بوسیدن خیلی جالب به تصویر کشیده شده بودن .. خوشبختانه بوسه‌ای که تو این انیمه بود، مثل خیلی از انیمه‌های دیگه که صحنه بوسیدن دارن، کوتاه و ساده نبود. اینجا با در عین کش‌دار بودن، چندین بار در طول اپیزود به حالت طنز اتفاق افتاد و صحنه‌های بامزه ای بین یو و هاروکا به وجود آورد. یعنی به راحتی میشه توقع دیدن چنین صحنه‌هایی رو تو اپیزودهای بعد داشت.

خوشبختانه کارکترهای فرعی و دانش‌آموزای کلاس عجق وجق نبودن و تونستم به راحتی باهاشون کنار بیام! فکر میکردم حداقل یکی از اونا غیرقابل تحمل بشه ولی اینجور نبود و اتفاقا موضوع مربوط به "یاکیسوبا" ـی اپیزود اول رو دوست داشتم. یوزو هم بین بقیه بیشتر به چشم می اومد. از بین نکات دیگه، میشه به انیمیشن خیلی خوب کار و میمیک‌های بامزه کارکترها که پایین ازشون شات میذارم، اشاره کرد. یو و هاروکا هر کدوم میمیک‌های بامزه زیادی داشتن و خصوصا لحظاتی که در تقابل با هم قرار میگرفتن، این صحنه‌ها و میمیک‌های Awww دار به اوج خودش میرسید. انیمه ظاهرا از اون حالت‌های دو بخشی برخورد داره. مثلا بخش اول اپیزود یک به شروع اون بوسه بین هاروکا و یو مرتبط بود و بخش دوم به ماجرای بالکن و فراری بودن از دست معلم‌ها .. بخش دوم و صحنه خوابیدن روی بالکن فوق العاده بود؛ واقعا درگیری ذهنی هاروکا در مورد یو رو دوست داشتم و به نظر من به بهترین شکل ممکن اون صحنه طنز خلق شد. هاروکا با یهویی بوسیدن یو روی بالکن اونو غافلگیر کرد که باعث شد یو حسابی قاطی کنه! بعد از اون هم تصور هاروکا به متنفر بودن یو که اونو به حالت جنون رسوند ... هر لحظه بهتر میشد تا بلاخره به اون صحنه پرش از بالکن رسیدیم، چه پرش وحشتناکی بود ... کُلی معلق زدن .. از اون صحنه‌های WTF که فقط باید بهش خندید. واقعا اینا چطور سالم موندن؟! هاها .. خیلی بامزه بود.





Gif Source - My Friend

نهایت‌ش از دست اون بالکن نجات پیدا کردن و به بالکن کلاس خودشون رسیدن، جایی که یاکیسوبای یوزو رو بهش تحویل دادن. روی هم رفته قسمت اول خیلی بالاتر از سطح انتظاراتم بود و دودلی که نسبت به ضعیف بودن کار داشتم، از بین رفت. شیرینی کار مطمئنا تا هفته بعد که قسمت بعد میاد، زیر زبونم باقی میمونه و امیدوارم بتونه تا آخر همین احساس خوب رو در فضای خودش نگه داره. به نظر میاد رابطه هاروکا و یو جلوتر از این "بوسیدن" هم بره .. خصوصا پیش‌نمایش اپیزود بعد چیزای خطرناکی درون خودش داشت .. هه هه .. باید ببینیم چقدر میتونن این موضوع رو به جلو هُل بدن.

طوماری از شات‌های اپیزود اول انیمه :
(میریم که رکورد شات گذاشتن رو بشکنیم!)

- عصبانیت هاروکا بابت زنگ زدن نصفه شبی یو



- OP جالب انیمه :



+



- هاروکا در کنار یو :



- کلاس در حال تقلید کار کوتونه :



- خواب رفتن یو تو مراسم افتتاحیه :



- تصورات زیبای هاروکا :



- هاروکای در حالی که برگ ساکورا به دهان داره :



- تصورات هاروکا از چیدن گل‌های سر یو:



- خجالت‌شون از موضوع بوسیدن :



- دست‌ها :



- و بلاخره :



- صحنه دست انداختن یو توسط هاروکا .. قیافه هاروکا رو ^_^ :



- Pout کردن هاروکا :



- چی میشه اگه تو قفسه قایم بشیم؟



- ولو شدن روی زمین بالکن :



- بوسه بالکن :



- کُل صحنه و لوکیشن بالکن حرف نداشت :



+



- خوشحالی هاروکا روی بالکن :



- Oh no, you didn't xD :



- "من منحرف نیستم" :



- "ببخشید، منحرف منم .. تو نیستی" هاها :



- ابر پرش هاروکا و یو از بالکن :



+

Nagi no Asukara - Episode 14

Nagi no Asukara Episode 14


OP و ED انیمه عوض شد .. OP اول واقعا زیبا بود و حالا که تو نیمه دوم هستیم، دوباره یه موسیقی جدید و تصاویر جدید و اوپنینگ و اندینگ دیدنی دیگه انتظار ما رو میکشید و قراره تا آخر انیمه به این شکل ادامه بدیم. تصاویر OP از تغییرات زیادی خبر میداد، اما از برف و یخبندان اوپنینگ جدید که بگذریم، دیدن اینکه بعد از اون طوفان حوادث چه اتفاقاتی افتاده، وقتی برای تلف کردن باقی نمیذاشت و باید سریع‌تر به سمت اپیزود هجوم میبردم. وقتی نظر کسایی که این انیمه رو دنبال میکنن رو میخوندم، گذر زمان، چیزی بود که خیلی‌ها اونو پیش‌بینی کرده بودن و فکر میکردن اون اتفاق بخاطر حوادثی که اپیزود قبل افتاد، می افته. همینطور هم شد و حالا به 5 سال بعد اون حادثه رفتیم. دیدن اینکه شرایط در این چند سال چه تغییراتی کرده، خیلی جالب بود؛ بزرگ شدن میونا و سایو با اون شکل و شمایل و تو مدرسه بودن‌شون، بچه‌دار شدن آکاری و بزرگ شدن اون بچه، ظاهرا چیساکی و سوموگو بعد از اینهمه سال و زندگی کردنشون با هم زیر یک سقف و ... تو این بین فلش‌بک هایی از زمان‌های گذشته هم دیدیم .. زمان حاملگی آکاری، جایی که میونا تصمیم گرفت بابت اون اتفاق گریه نکنه، فلش بکی که در اون پدربزرگ سوموگو، چیساکی رو به خونه خودشون دعوت کرد و صحنه گریه‌های چیساکی. همه وقعا عالی بودن و تصویر واضحی از زمان حال به ما دادن. سوموگو وقت و مطالعه خودشو صرف فهمیدن دلیل اون حادثه بزرگ کرده بود و تحصیلات خودشو بخاطر در همین ضمینه ادامه داده بود و زمان زیادی رو صرف مطالعه اون دریای یخ زده میکرد.

آخرین لحظات اپیزود نوری شروع به درخشش از درون دریا کرد کرد .. میونا و سوموگو به دنبال این اتفاق، بدن هیکاری رو پیدا کردن .. یه اتفاق کاملا عجیب و عجیب‌تر این بود که بدن هیکاری از زمانی که اون حادثه چندسال پیش اتفاق افتاده بود، هیچ تغییری نکرده بود و حتی به نظر میرسید در حین بیدار شدن به تصور اینکه هنوز تو شوک حادثه قبلی ـه، ماناکا رو صدا زد. بهرحال کُل صحنه شوکه کننده و باورنکردنی بود. هیکاری میونا رو نشناخت که کاملا طبیعی بود، بهرحال میونا کُلی بزرگ شده بود و البته تو طول این اپیزود به این پی بردیم که به هیکاری علاقه داره و شاید به چشم دیگه‌ای داره بهش نگاه میکنه. اما الان وقت پرداختن به درگیری های ذهنی و عشقی میونا نیست؛ مسئله مهمتری روی میزه ... واقعا داستان قراره به چه سمتی حرکت کنه؟ این تفاوت سنی همه چیزو بهم میریزه .. اگه بدون تفاوت سنی برمیگشتن، همه چیز به خوبی و خوشی ادامه پیدا میکرد ولی حالا با چنین اتفاق عجیبی، ظاهر قضیه به سمت تاریکی و درام حرکت میکنه. باید ببینیم چطور این رشته عجیب داستانی رو به پایان بندی پیوند میزنن.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- مراقبت چیساکی از پدربزرگ مریض :



- چیساکی در کنار آکیرا، پسر آکاری :



- ظاهرا میونا و سایو بعد 5 سال :



- سوموگو در کنار دریای یخ زده :



- پیدا شدن هیکاری تو انتهای اپیزود :

Mikakunin de Shinkoukei - Episode 01

Mikakunin de Shinkoukei - Episode 01

بلاخره نوبت دیدن کوبینی و ماشیرو رسید .. این انیمه، از اون انیمه‌هایی بود که امید زیادی بهش داشتم و حالا بعد از دیدن اپیزود، حس میکنم تا حدود زیادی انتظاراتم بر آورده شده و از دیدن‌ش راضی بودم. فضای انیمه کمی تند پیش میره و اونقدری که فکر میکردم قرار نیست به سمت "آرامش‌بخش" بودن پیش بره ولی خُب نقاط مثبت دیگه‌ای داره که اونو دیدنی میکنه. مثل ظاهر دوست داشتنی کوبینی که از الان میتونه وارد لیست محبوب‌های من بشه، میمیک‌های دوست داشتنی که داشت و رفتارش در مقابل هاکویا کاوایی و جالب بود، روی هم رفته دختر بامزه‌ای بود و یه کارکتر اصلی خیلی خوبه .. از طرف دیگه خواهر کوبینی، بنیو یه شکنجه گر Loli ـه که اصلا خبری خوبی واسه ماشیروی بیچاره نیست .. برخلاف کوبینی که خیلی با ادب و باوقاره، بنیو حالت منحرفانه و تُندی داره. تو همین اپیزود اول کُلی درگیری بامزه بین بنیو و ماشیرو داشتیم. در مورد داستان، ظاهرا پدربزرگشون هاکویا و کوبینی رو برای همدیگه نشون کرده و حالا مجبور میشن با هم خونه بشن که رابطه‌های جدیدی رو به وجود آورد. فضای مدرسه و بعضی از کارکترهای فرعی رو هم به صورت گذرا دیدیم که آشنایی اولیه خوبی بود و میتونیم در آینده بیشتر بهشون بپردازیم.

راستش، زیاد از کارکتر هاکویا خوشم نیومد و خصوصا دوبلور کارکتر اصلا نمیتونه با فضای انیمه خودشو همراه کنه و به نظر من کارکتر هاکویا در مقایسه با بقیه کارکترهای انیمه، شکل خوبی نداره اما خوشبختانه مثل یک مجسمه متحرک میمونه و دیالوگ‌های زیادی نداره، بیشتر وقتی که بهش اختصاص داده میشه و اونو تو تصویر میبینیم، ساکته که باز جای شکرش باقی ـه .. شاید در آینده بیشتر بتونم به کارکترش عادت کنم و زیاد منو اذیت نکنه. جدا از این مورد کوچولو که در مورد اپیزود اول دوست نداشتم، Slice of life خیلی خوبی بود و میتونه تو قسمت‌های بعد بهترم بشه. ED انیمه هم عالی بود .. یکی از بهترین ED های این فصل واسه من. در مورد OP ، حداقل تو ورژن من که OP ـی نبود، امیدوارم هفته بعد بتونم اونو ببینم و راجع بهش کنجکاو هستم.

نکته حاشیه‌ای .. کوبینی مثل ورژن بزرگسال آکاریـــــــن (Yuru Yuri) میمونه! (مُدل مو، رفتارش و ... )



صحنه‌هایی از اپیزود :

- کوبینی در کنار کیک تولد 16 سالگی‌ش :



- در کنار هاکویا و مادرش :



- اشتیاق ماشیرو واسه خوردن کاری :



- ذوق بنیو از دیدن یه Loli تو خونه‌شون (!!) .. :

Chuunibyou Ren - Episode 01

Chuunibyou Ren - Episode 01

شروع خوبی بود ولی سطح انتظاراتم کمی بالاتر بود .. بهرحال حس همیشگی انیمه باقی بود. کارکترها بار دیگه یکی یکی خودشونو نشون دادن و برای دیدن یه فصل دلچسب از این انیمه آماده میشیم. شرایط به حالی در اومده بود که ریکا و یوتا با هم زندگی میکردن و سال جدید تحصیلی شروع شده و باید به مدرسه برن. دیدن کارکترها تو شروع سال تحصیلی و اینکه هر کدوم به ظاهر عجیبی در اومدن، بامزه بود .. مثلا نیبوتانی با موی سیاه که البته فکر کنم موقتی باشه .. اگه نباشه کمی از حالت کاوایی خودش دور میشه چون به نظر من موهای سیاه زیاد بهش نمیاد و به اندازه کافی کارکتر با موی سیاه تو انیمه داریم! ایشیکی هم به حالت یه گیتاریست عجیب غریب در اومده بود که هیچ کس اونو نمیشناخت و صحنه‌های روبرویی‌ش با بقیه خصوصا کومین خیلی خنده‌دار بود. بهترین کارکتر این قسمت واسه من، دکوموری بود که مثل همیشه یه کمدی باحال رو به انیمه اضافه میکنه .. رفتارش در مقابل در مقابل توکا و بخشش خواستن‌ش عالی بود .. البته روی هم رفته کُل اون صحنه مبارزه خیالی جذاب و دیدنی شده بود. بازی با ملاقه و کتک زدن بقیه هم خیلی خنده‌دارش کرده بود.

اکتشاف رابطه‌ای که ریکا و یوتا تو این یک هفته داشتن، هم به شکل بامزه ای ادامه پیدا کرد. گیر دادن بقیه به اونا که واقعا چه کارایی با هم انجام دادن، به نتیجه ای نرسید و مشخص بود که اینا همون قضیه "هم اتاقی" رو پیاده کردن و اتفاق خاصی بین‌شون نیافتاده ولی خُب، رابطه رمنس باقی ـه و باید ببینیم تو ادامه چقدر از محیط انیمه به فضای رمنس بین یوتا و ریکا اختصاص داده میشه. ED رو بیشتر از OP دوست داشتم و حس بهتری واسم داشت. ضمنا .. باید منتظر ورود کارکتر جدید هم باشیم، همونطور که خیلی‌ها حدس زدن، احتمالا همون همسایه جدیدشون باشه و باید ببینیم چطور به جمع این کارکترهای انیمه وارد میشه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- رفتن به سمت مدرسه :



- نیبوتانی با موهای سیاه :



- این حرکات دکوموری حرف نداره :



- ملاقه خوردن کومین یکی از بهترین صحنه‌های اپیزود بود :

Toaru Hikuushi e no Koiuta - Ep 01

Toaru Hikuushi e no Koiuta - Episode 01

سوپرایز فصل زمستان از راه رسید .. این انیمه حداقل تو شروع مثل یک رویا میموند؛ خیلی اپیزود اولش رو دوست داشتم. حتی خود سوژه داستانی، مدرسه خلبانی حس خیلی خوبی داره .. پرواز کردن تو آسمون، چیزی ـه که خیلی خیلی زیاد اونو تو این انیمه خواهیم دید و از الان چشمای من به اشتیاق دیدن صحنه‌های بیشتری تو هوا و دیدن اون هواپیماها خیره شده. یک رابطه برادر خواهری خیلی جالب بین کارل و آریل و از اون بهتر یک رابطه رمنس که به شکلی جذاب و دیدنی تو اپیزود اول شکل گرفت. اما قبل از پرداختن بیشتر به محیط درونی انیمه باید اینو بگم که ... Carl رو تو انیمه به اسم Kal-el صدا میزدن که ناخودآگاه و بدون قصد قبلی ارجاعی سینمایی به وجود می آورد؛ ارجاعی که به سری سوپرمن و کارکتر کلارک کنت برمیگشت و جدا شدن کارل از پدر و مادرش و خداحافظی‌ها با شباهت به جدا شدن Kal-El از Jor-El پدر در سیاره کریپتون میموند. یک ارجاع خیلی محاوره‌ای ولی جالب برای کسایی که اهل کارای سینمایی هستند. استارت انیمه و صحنه‌های اولیه‌ش نوید یه کار خوب رو میداد و همینطور هم شد. اولین چیزی که تو انیمه خیلی بیننده رو به سمت خودش جذب میکنه، محیط و لوکیشن انیمه ست که پر از دشت و زیبایی‌های زیاده. آرت خیلی خوبی داشت و طراحی کارکترها جز نقاط مثبت انیمه بودن.

صحنه‌های اول پرواز بین آریل و کارل حس خیلی خوبی داشت و صحنه‌های کمدی بین‌شون هم از سطح خوبی بهره برده. اون فرود ناقص و اداهایی که آریل در می آورد، کاملا نشون میده که چه کارکتری ـه و از اینکه دوبلوری مثل  Taketatsu Ayana رو برای نقش آریل انتخاب کردن، خوشحالم چون کار این دوبلور رو خیلی دوست دارم. علاوه بر اون، کار بقیه دوبلورها هم خیلی خوب بود و تا اینجای کار کارکترها خیلی خوب توسط اونا باورپذیر شده بودن. دیدن اون خلبان مرموز هم در نوع خودش جالب بود. باید ببینیم بعدها Axis چه تاثیری رو داستان کار خواهد داشت و رابطه اون با کارل چیه. آشنا شدن با گروه بچه‌ها و رفتن به خوابگاه‌ها به شکل جالبی صورت گرفت و تو این بین روبرو شدن اتاق کارل با خواهرش، آریل خیلی بامزه بود. دعوای همیشگی ایموتـــــــــــو، اتوتـــــــــــوی اونا حتما دیدنی‌تر از این هم میشه. کُل خوابگاه رو روی سرشون گذاشتن! اما از همه اینها که بگذریم، قسمت "رمنس" اپیزود بهترین نقطه مثبت انیمه بود؛ حس کاملا طبیعی و خوبی داشت و به راحتی میشد به رابطه بین کلیر و کارل علاقمند شد. شروع رابطه اونا و صحنه خرابی دوچرخه بامزه بود و حرکات کلیر لحظه به لحظه جالب‌تر میشد. اما بعد از اون کلیر به خودش مسلط شد و به صحنه‌ای رسیدیم که با دستان باز پشت کارل از دوچرخه سواری لذت میبرد. یه صحنه رومنس عالی با رسیدن به اون دودها شکل گرفت "داریم رو ابرها پرواز میکنیم!" ولی این پرواز روی ابرها زیاد طول نکشید و با افتادن‌شون تو رودخونه به پایان رسید. بعد از اون صحنه نهایی که با یه آب بازی ساده شروع شد و به یک صحنه قوی رمنس تبدیل شد و به اثبات علاقه اونا به هم اشاره داشت. خوشحالی کارل بعد از تشکر کلیر هم واقعا دیدنی بود. روی هم رفته کُل صحنه آشنایی کارل با کلیر به نظر من پرداخت خیلی خوبی داشت و دوست دارم این رابطه به همین شکل قوی باقی بمونه. اما چیزی که اینجا مهمه، بقیه راه انیمه‌ست؛ در مورد رمنس که مسلما به این سادگی به مقصد خودش نمیرسه و مطمئنا با توجه به درجه خانواده کلیر و مبهم بودن خیلی چیزای دیگه، موانع زیادی سر راه اونا قرار داره. خلبان مرموز داستان و Viento  Nina چه تاثیری به روند پیشروی داستان خواهند داشت. یه نکته دیگه به نظر من اتفاق افتادن‌ش دور از انتظار نیست، بالا اومدن سطح درام انیمه ست که کاملا پتانسیل تبدیل شدن به یک کار درام رو داره. باید ببینیم تو ادامه چه اتفاقاتی در داستان انیمه می افته.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- پرواز آریل و کارل :



- خلبانی که به کارل بی محلی کرد :



- دوچرخه سواری کارل و کلیر :



+