و اینکه، تازگیا خبر پایان مانگای اثر رو داشتیم و اینکه گفتن یه خبر مهم
هم بزودی منتشر میشه. شاید فصل سومی تایید بشه و داستان رو به طور کامل
ببندیم. اگه اونطور بشه عالیه.
صحنه هایی از اپیزود :
- الکس و اومارو :
- نیازی به شرح نداره :
+
چه شروعی بهتر از اینکه اومارو یه شب کامل تنها بشه؟
نمی دونم چه انتظاری از شروع فصل دوم داشتم ولی اینو می دونم که تصور نمی
کردم روابط کارکترها در این حد پیشرفت کنه. یعنی فکر می کنم اینکه در
انتهای اپیزود دیدیم اومارو از بقیه خواست که با هم به خونه برن یه پیشرفت
خاص و جالب برای سری هست. چرا که قبلاً کمتر چنین چیزی داشتیم و حتی سفری
که به ساحل داشتن هم یه جورایی خاص بود و اینطور نبود که همه خواسته باشن
با هم باشن. پس این از این. از همین ابتدای کار چهره جالب تری به روابط
کارکترهای انیمه دادیم.
بجز اون، تنبلی های همیشگی اومارو چان رو دیدیم. شب زنده داری ها، نوشابه خوردن ها.
و البته یه نیمه فوتبالی باحال. که کارکتر محبوب من، سیلفین حسابی درخشید.
درسته باخت ولی من از حضور اون راضی بودم. دلم واسش تنگ شده بود و از همین
اپیزود اول تونستیم باقی کارکترهای انیمه مثل ابینا و کیریه رو هم ببینیم.
بهرحال ... تجدید دیدار قشنگ و دلپذیری بود. حالا باید ببینیم در ادامه
چقدر روتین همیشگی رو ادامه میدیم. یه کوچولو هم دلم واسه بومبر تنگ شده که
تو پیشنمایش دیدیمش و انگار اپیزود بعد از راه میرسه.
روی هم رفته شروع رو دوست داشتم. یکی از سری های محبوبم با حس و حالی خوب برگشت.
صحنه هایی از اپیزود :
- OP و ED خیلی بامزه ای داشتیم :
- دلم واسه قل خوردن های اومارو تنگ شده بود :
- آخی، ابینا رو :
-
- یه ارجاع بامزه هم به Kuroko's Basketball داشتیم :
روز والنتاین از راه رسیده و وقت شکلات دادن و شکلات گرفتنه. وقتی
پای روز والنتاین تو دنیای انیمه ها به وسط کشیده میشه، همیشه میشه انتظار
داشت که با لحظات خجالتی زیادی روبرو بشیم، استرس زیادی رو میشه دید و
حتی گاهی شاید اعتراف های عاشقانه ای رو هم بشه درون انیمه ها به نظاره
نشست. اما تو این انیمه باز هم مثل روال سابق نوبت بازی با کمدی داستان و
اینبار سناریوی شکلات پختن رسید. ممکنه تعداد کارکترهای پسر کم باشه ولی
من فکر می کنم بومبر و تایهی به تنهایی خوب تونستن بار کمدی رو بهمراه
کارکترهای دختر به دوش بکشند .. کاش الکس هم کمی پررنگ تر میشد .. می تونه
کمک خوبی واسه این دو نفر باشه. بومبر با اذیت کردن هاش و حتی با خرد کردن
اعتماد به نفس کیریه (حتی اگه بطور ناخودآگاه بوده باشه) و تایهی با سر و
کله زدن با اومارو و کیریه. از ویژگی های همیشگی کارکترها استفاده کردیم و
یه اپیزود والنتاینی رو به جلو هل دادیم؛ کیریه با رفتار عجیب و غریب
خجالتیش می خواست به اومارو و کومارو شکلات بده و ابینا مثل همیشه سوپر
کاوایی به دنبال شکلات خونگی درست کردن بود و البته، سیلفین هم دوباره از
برادرش حرف زد و پای الکس به میون کشیده شد .. من که حرف زدن سیلفین از
داداشش رو خیلی دوست داشتم، یه رابطه خاص بینشونه. وقتی اینجوری خجالتی
میشه .. چهره ش واقعاً دیدنی میشه و دوسش دارم.
اما اومارو هم دست دست نکرد و یه عالمه کار انجام داد؛ از شکلات پختن واسه
خودش با ترکیبات غیرعادی ای مثل کاکینوتانه تا رفتن به کلوپ و بازیگوشی
های همیشگیش ... پودینگ خوردن نهاییش هم که دیگه نوبر بود و یه پرونده
جنایی خیلی باحال رو باز کرد. خیلی صحنه های دادگاهی انیمه رو دوست داشتم
.. یه جور فضای دیالوگی متفاوت به کار داد و تایهی با اینکه می دونست
پودینگ رو خود اومارو خورده، بخاطر خستگی دیشبش شک به دل راه داد و به
دنبال حقیقت ماجرا رفت. روی هم رفته شاید بشه گفت بیشتر به کارکترهای فرعی
تمرکز داشتیم ولی اومارو هم لحظات منحصر به فرد خودش رو داشت .. دیدن چند
تا میمیک خاص از اون کافیه که به انیمه رنگ و روی اومارویی بدیم.
همه چیز خوب بود .. و یکی از چیزهای خیلی خوب اپیزود ارجاعات انیمه اون
بود که اپیزود پر از اونا بود. از ارجاعی ساده مثل Terra Formars و Madoka
Magica گرفته تا ارجاعی تصویری و میمیک چهره ای از انیمه Gyakkyou Burai
Kaiji ؛ من همه رو دوست داشتم .. ^^ یه فروشگاه انیمه رفتن کلی ارجاع به
وجود آورد و خارج از فضای فروشگاه هم همیشه ارجاعاتی رو می تونیم به چشم
ببینیم .. یکی از خوبی های انیمه همین بازی ها و پارودی هاییه که داره
صحنههایی از اپیزود :
- کیریه با چه عشق و علاقه ای شیرینی درست می کرد :
- توهماتش هم که عالی بود
:
- اینم نتیجه اینهمه زحمت :
- وای ابینا چقدر ناز خجالتی میشه :
- اومارو هم که ذره ای معطلش نکرد و درجا داداشی رو آورد :
- تو این لحظه مونده بودم ابینا فکر می کنه تایهی می خواد چیکار کنه اینجوری خجالتی شد
:
- سیلفین و فروشگاه انیمه ای :
- ارجاع به انیمه Terra Formars:
- اومارو روی کوه چیپس :
- ارجاع به انیمه Kaiji :
- چهره اومارو بعد از اینکه پی برد خودش پودینگ رو خورده :
- و لوس بازی هاش جلوی تایهی که دیگه معرکه بودند :
- از راه رسیدن تایهی و کیریه :
- یکی از بهترین لحظات اپیزود، سامبا رقصیــدن :
- زوج بومبر و اومارو ، زوجی بی نظیر واسه هله هوله خوردن :
- معبد رفتن تایهی و اومارو :
- از اون میمیک های شاهکار اومارو :
- شاید دوست داشتنی ترین لحظه اپیزود واسه من ، خیلی این لحظه رو دوست داشتم :
- نگاه کانائو بعد از رد کردن پیشنهاد تایهی عالی بود :
- و خوشحالی ش بابت دیدن پیام تایهی :
وقتی شما یه دختر تنبل هستید، دوست دارید هر لحظه رو به خوردن
چیپس، نوشابه و هله هوله های دیگه بگذرونید و این وسط یه داداش دارید که به
هر کار شما گیر میده و نمیذاره لذت تمام رو از دلخوشی های خودتون ببرید،
باید منتظر هر لحظه باشید .. فرصت طلب باشید. این درس اپیزود امروز ما بود
..
.. اینکه با دور انداختن یک جعبه فیگور که حتی با اجازه خود اومارو هم
بوده ولی تایهی به چنین عذاب وجدانی دچار میشه و مجبور میشه از دل اومارو
در بیاره. اومارو با تغییر حالت چهره ای باورنکردنی در عرض یک ثانیه و اشک و
آهی که راه انداخت به خوبی نشون داد که استعداد بازیگری فوق العاده ای
داره. هر چند در نهایت دلش بدجور برای داداشش سوخت و تنگ شد ولی خب بهرحال
کار بدجنسانه و پلید خودش رو انجام داد و ما هم کلی بهش خندیدیم .. حس
کودکانه خوب و همیشگی انیمه همچنان پا برجاست.
ایندفعه بیرون رفتن با ابینا آنچنان پر از اتفاق نبود .. دفعه قبل بدجور
همه چیز بهم ریخت و نزدیک بود بخاطر اومارو آشوب بزرگی به پا بشه ولی
ایندفعه تو سکوت رامن خودشونُ خوردند و از اونجا بیرون زدن. تو این حین
بازم از عادت های غذا خوری اومارو چیزهایی شنیدیم .. علاقه ش به رامن و
تبدیل کردنش به هله و هوله و اشتیاقش واسه خوردن اون رامن با نوشابه. تا
اینجا اینطور که به نظر میرسه میشه گفت محبوب ترین چیز بین هله هوله های
اومارو براش، نوشابه ست. انصافاً مانور خنده داری روی این قضیه داده شده و
من خیلی دوسش دارم. تو ادامه تونستیم بومبر سان رو دوباره ببینیم .. مرد
هزار چهره، مرد هزار میمیکی که از نداشتن یک خواهر کوچولوی ناز و خوشگل رنج
میبره!
بعد از اینکه الکس خواهر تاچیبانا از آب در اومد، من دیگه تصور نمی کردم
بومبر سان هم به موتوبا کیریه ربطی پیدا کنه ... ولی سورپرایز قشنگی بود و
به دلم نشست. اونم بعد از اینکه بومبر سان کلی وقت رو با اوماروی ناز سپری
کرد و دلش یه خواهر کوچولوی ملوس می خواست. در عوض با لگد کیریه مواجه شد و
روز سخت کاری خودش رو به انتها رسوند. به نظر میرسه بومبر سان شانس خوبی
واسه داشتن یه خواهر کوچولوی ناز نداشته.
اما قسمت مورد علاقه ی من از این اپیزود، دو سناریوی آخر بودند. هم رفتن به
شیرینی فروشی سنتی .. وقت گذروندن با تاچیبانای سوپر بامزه و هم لحظه
مربوط به تایهی و به خاطر آوردن مادر مهربونش. شاید این دو سناریو سطح کمدی
صحنه های دیگه رو نداشته باشند ولی مسلماً عنصر آرامش بخشی درون اونا قرار
داده شده بود تا من و شما بتونیم در انتهای راه با فکری آروم از پای دیدن
انیمه بلند بشیم. بار دیگه اوتا، کارگردان انیمه و عوامل بسیار خوبش ثابت
کردند که اونا صرفاً به دنبال ارائه کمدی نیستند و حتی از پس به تصویر
کشیدن لحظات آرامش بخش هم به خوبی برمیان. و من فکر می کنم وقتی یه انیمه
بیشتر لحظاتش به حالتی کمدی سپری میشه، پا به ژانر آرامش بخش بذاره، یه
لحظه ناب بوجود میاد و میشه اوج لذت رو از اون لحظات برد. این اتفاق افتاد و
من حسابی از لحظات آخر اپیزود راضی بودم
صحنههایی از اپیزود :
- یه بازی خاطرانگیز با فلش ها و کمان ها ، این کار رو کارگردان در انیمه Love Lab هم زیاد انجام می داد :
++
- اخیرا میمیک های سوت زدن این شکلی خیلی واسم بامزه شدن :
- بیرون رفتن .. لباس اومارو اینجا چقدر قشنگه :
- اومارو در کنار رامن و تصور نوشابه :
- واقعاً هم با وقار غذا می خورد :
- اصلاً مثل ساکوراکو (Yuru Yuri) نیست :
- بومبر خسته و کوفته از زندگی :
- تصور اومارو از موهای تایهی بعد از بیدار شدن خیلی بامزه بود :
- برگشتن داداش به خونه و اومدن سراغ آبجی کوچولوی نازش :
- کتکی که نوش جان کرد :
- چند شات از همراهی تاچیبانای نازنین با اومارو :
- و لحظه آرامش بخش تایهی در کنار گربه و خاطرات مادرش :
چیزی که با دیدن این چند اپیزود تونستیم بهش پی ببریم، اینه که
اومارو خوب بلده از چیزای مورد علاقه ش لذت ببره. یعنی میشه گفت کار دیگه
ای رو به این خوبی انجام نمیده .. چه نصفه شبی بیرون زدن از خونه برای
خریدن نوشابه باشه و چه اذیت کردن داداشی واسه رسیدن به هدف های شوم و پلید
خودش! تو هر دو حالت موفق عمل می کنه و می تونه به خواسته های خودش برسه.
یادمه یکی از کاربرای MAL از این صحبت کرده بود که ما تا به الان جنبه های
منفی تنبل بازی اومارو رو دیدیم و وقتشه که یه جورایی جنبه مهربونانه ای هم
ازش ببینیم ولی من فکر نمی کنم تا بحال جنبه منفی ای ازش دیده باشیم و حتی
همون جنبه تنبلی های اومارو هم در عین مهربونیشه. بدجنسی خاصی رو درون
کارکترش نمیشه دید .. شاید بدجنسی کنه ولی بدجنسیِ کودکانه و معصومانه ایه
که به دل میشینه. تو این اپیزود رنگ و روی دیگه ای هم ازش دیدیم و مثلاً
دیدیم که چه رابطه خوبی رو با کیریه چان داره؛ کادوی تولدش رو قبول کرد و
جلوی داداشش هم از اینکه با کیریه مهربونی می کنه، حرف زد.
نیمه اول رو بخاطر تنهایی اومارو و بیرون رفتنش خیلی دوست داشتم. یه سرهنگ
خیالی خیلی باحال رو دیدیم .. هر چند فقط چند ثانیه بود ولی این تیکه کمدی
رو خیلی دوست داشتم .. از اون تیکه هایی بود که فقط اوتا می تونه دیدینی
شون کنه. و جالب این بود که اومارو تو فروشگاه به بومبر هم برخورد کرد.
همکار تایهی و کسی که ظاهراً این وقت شب حسابی سرحاله و سرکار چرت میزنه.
اون لحظه دویدن اومارو به سمت خونه و کنجکاوی ش در مورد همه چیز دور و برش
خیلی جالب توجه بود .. اینکه اومارو تو خلوت خودش می تونست اینقدر پاک به
دنیای اطرافش نگاه کنه و ما رو با خودش همسفر کنه، یه لحظه دوست داشتنی
واسه من بود.
بعد از اون نوبت به سناریوی قسمت کردن اتاق رسید؛ هر کدوم ، هم تایهی و هم
اومارو منافع خودشون رو میدیدند و می خواستن با این تقسیم بهره شخصی لازم
رو ببرن ولی خب انگار هیچ کدوم این اتفاق رو نپسندیدند؛ اومارو از تنهایی و
اینکه کسی نیست بهش توجه کنه، بیزار شده بود و تایهی دلش می خواست بیشتر
از این اومارو رو دور و بر خودش ببینه. و با رابطه ای که این دوتا طی این
چند اپیزود با هم تشکیل دادن، طبیعی هم به نظر میرسید و میشد اونو قبول
کرد. ولی خب، کل سناریو حس بامزگی خاصی داشت .. خصوصاً از طرف اومارو ؛ با
اون سرک کشیدن های خودش و ادا در آوردن هاش حسابی منو خندوند.
بازی زندگی که دیگه معرکه بود .. وارد شدن به دنیای یه بازی، هر چقدر هم که
ساده باشه، همیشه جذاب از آب در میاد. اینجا هم همینطور بود و واسه من
خیلی لذت بخش بود که با اومارو، تایهی و کیریه همراه بشم و مثل اونا یه
زندگی فانتزی رو تجربه کنم. هر چند زندگی ای که کیریه بدست آورد رو کمتر
بخوام ولی بهرحال رویای بامزه ای بود. با دیدن چنین صحنه ای و فرضاً اون
صحنه های تفنگی و بازی های اکشن اومارو، متوجه شدیم که هر وقت پای بازی ای
وسط کشیده بشه، می تونیم خودمونُ درون بازی ببینیم. امیدوارم بازم از
اینجور فضاهای بازی وار داشته باشیم و لذتش رو ببریم.
تیکه آخر هم که مربوط به تولد اومارو بود و به بامزگی هر چه تمام تر اپیزود
رو به انتها رسوند. کمی فکر می کردم نقش دوستای اومارو تو این اپیزود
بیشتر باشه ولی برخلاف اپیزودهای قبلی نقش اونا کم شده بود و بجز کیریه
بقیه حضور کمی داشتند. نقشه داداشی اونقدرا خوب از آب در نیومد و دستش واسه
اومارو رو شد. اومارو چقدر از اینکه تونسته بود مُچ تایهی رو بگیره خوشحال
بود ... لحظه شیرینی بین برادر و خواهر بود ... لحظه ای که می تونه بارها
تکرار بشه و نمونه یکی از مهربونی های اومارو در مقابل تایهیه .. درسته که
بازم در نوع خودش داره بدجنسی می کنه ولی یه بدجنسی مهربونانه ست و از
قدردانی اومارو خبر میده
صحنههایی از اپیزود :
- مقر و حس و حال همیشگی اومارو :
- این ماسک داداشه هم جریان خنده داری داشت، خصوصاً وقتی جلوی در اومد :
- ترسیدن اومارو از گربه ، عجب گربه نازی بود :
- به به، بومبر سان، نصفه شبی چی می خونی :
- سرهنگ فقید :
- دویدن اومارو به سمت خونه با خیالاتی خوش :
- وای ، عاشق این لحظه آجیل خوردن همسترها شدم، عالی بود :
- یه بار هم داداشی تنبلی کنه ، چیزی نمیشه که :
- از میمیک های سوپر خاص اومارو :
- لحظه سرک کشیدن از پرده ، واقعاً هم یه پرده ناز خریدن :
- قیافه رو :
- پادشاهی که اومارو باشه، وای به حال مردم بیچاره :
- چشمک زدن های اومارو، باید بگردم و گیف ش رو پیدا کنم :
- بیچاره تاچیبانا ، مثلاً می خواست ادای احترام به رقیب کرده باشه :
- لحظه لو رفتن تایهی :
نـــــــــــــه! چــــــــــــــرا؟! قرار بود چیز دیگه ای باشه.
خیلی سخته .. پا به اپیزودی بذاری، هر لحظه منتظر رفتن به لب ساحل باشی و بعد با لحظه زیر کولر تصور ساحل رو کردن روبرو بشی.
منو باش که فکر می کردم این اپیزود قراره لب ساحل بریم و دلی از عزا در
بیاریم. عجب رویایی در سر می پروروندم ... زهی خیال باطل .. این چه پیش
نمایش وسوسه انگیزی بود که به جون ما انداختن؟ اوتا، خدا بگم چیکارت کنه!
می خوام یک پاراگراف کامل درباره اذیت شدنم بابت پیش نمایش اپیزودی بعدی
حرف بزنم ولی از خیر می گذرم. حیف شد .. انتظار اپیزود ساحلی رو داشتم و در
عوض یه اپیزود خونگی دیدیم.
خب دیگه، میشه گفت همه کارکترها رو به خوبی معرفی کردیم .. این اپیزود مختص
به تایهی، داداش اومارو بود .. کمی تا حدودی! همکارهاش رو بهتر شناختیم و
یه آدم حسابی (از لحاظ خنده دار بودن) به نام بومبر هم تو محل کار تایهی
دیدیم. واقعاً لحظه ای که تو راهرو با تایهی راه میرفتن و یهو "دوسِت دارم"
رو ، رو به تایهی پروند، شاهکار کمدی بود.
من یکی نقش بر زمین شدم .. شدیداً اون لحظه کمدی رو دوست داشتم و هنوزم با
مرور 4 ، 5 باره اپیزود، همچنان می بینم اون لحظه ناخودآگاه منو می
خندونه. پس آره، بومبر از نظر من کارکتر خوبیه .. امیدوارم بازم نیمچه
نگاهی بهش داشته باشیم.
تایهی شرایط نه چندان بدی داشت .. محیط کاری سخت گیری های خاص خودش رو
داره. اینکه رئیس میگه یه کار رو دوباره انجام بده، طبیعیه .. نباید بد
جلوه داده بشه، بهرحال یه کارمند معمولیه و داره سعی خودش رو می کنه زندگی
خوبی رو واسه خودش و اومارو مهیا کنه. و جالبه که در انتهای روز، وقتی که
به خونه میاد، دیدن اوماروی تنبل و ولو شده روی زمین می تونه لبخندی روی
لبش جاری کنه .. خستگی رو از تنش در کنه و آخر شبش رو با روحیه ادامه بده.
یه نکته ارزشی خیلی جالب بود .. اینکه سختی کشیدن برای شاد کردن دل اونایی
که دوسشون داریم، کاملاً ارزشش رو داره.
تو این اپیزود همه کارکترهای دیگه رو دیدیم؛ سیلفین همچنان خل بازی های
خودش رو ادامه میداد و یه ملاقات باحال رو با یو ام آر سان داشت. موتوبا
یکی از بهترین لحظات اپیزود رو با گیر دادن به چیبی اومارو خلق کرد و خوابی
که زیر کولر با هم رفتن، یه لحظه عالی واسه انیمه بود و البته خرید آخر
اپیزود هم که ابینا رو به میون دایره کشوند و لحظات قشنگی رو رقم زد.
اومارو در نهایت کار خودش رو کرد و بازیِ مورد علاقه ش رو خرید. لحظه حموم
کردن و توصیفات حمومش هم که معرکه بود ... حسابی از این نوع توضیحات اومارو
لذت می برم .. چه جریان هله هوله خوردن هاش باشه و یا چه جریان حموم
کردنش. کنجکاوم ببینم توضیحات و توصیفات بعدیش قراره در مورد چی باشه ...
روی هم رفته خیلی به دلم نشست و منتظر اپیزود بعدم .. تولد اومارو!
صحنههایی از اپیزود :
- ابینای بیچاره، چه رتبه پایینی آورد .. آخی نازی، نازی :
- گلبرگ پاشیِ سیلفین معرکه بود :
- این دوتا فروشنده هم کم کم دارن به شخصیت های فرعی خوبی تبدیل میشن :
- یو ام آر چه صدای متفاوت جذابی داشت :
- کلاً ملاقات باحالی بود :
- لحظه جک پات تاچیبانا :
- اومارو ریلکس تر از این هم میتونه باشه؟!
- لحظه گول زننده اپیزود ساحلی :
- کی می تونه تو چنین لحظه ای جلوی خودشو بگیره؟!
- این حرکت اومارو تو حالت خواب بی نهایت نازنین و دوست داشتنی بود :
- دزدیدن بسته ها به این حالت واقعاً خنده دار بود ، راه رفتن اومارو بدجور منو خندوند :
- نکته ای که از این اپیزود یاد گرفتیم : اومارو رشوه نمی گیره :
- چهره ی وحشتناک موتوبا در مقابل بودن ابینا در کنارشون ، باید ببینیم کی می تونه با ابینا کنار بیاد :
- لباسهایی که امتحان کردن هم واقعاً خوشگل و دوست داشتنی بودن :
- دوستای تایهی در کنارش :
- و دختری که ظاهراً به تایهی علاقه داره :