M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Sakura Trick // First Ep Pics

Sakura Trick // First Ep Pics




یکی از کارهایی که زمستون منتظر اومدنش هستم و بخاطر داشتن ژانر یوری، کمی کمتر بهش پرداخته میشه. شاید حتی نشه تو فروم‌های انیمه‌ای هم در موردش بحث کرد (!) بهرحال نسبت بهش خوشبین هستم و فکر میکنم انیمه خیلی خوبی میشه. به علائقم نزدیکه و مانگاش رو هم خوندم. فضای عکس‌ها از انیمیشن خوبی خبر میده و کارکترها هم خیلی خوب به مانگای شیرین کار نزدیکه. منتظر دیدن چه طور به تصویر کشیدن رابطه بین هاروکا و یو هستم. امیدوارم یه انیمه 5 دقیقه‌ای نباشه و از سانســـــــ ور خاصی هم استفاده نکن چون چیز خاصی برای نشون ندادن نداره و خیلی ساده‌ست. Yuka Iguchi و Tomatsu Haruka هر دو دوبلورهای عالی برای چنین کارکترهایی هستن و به نظر من از نظر دوبلوری هم، تیم خیلی خوبی داره.

احتمالا به زودی تریلرش بیرون میاد ولی بهرحال این عکس‌هایی که از اپیزود اول منتشر شده :









Non Non Biyori Episode 11 // Anime

Non Non Biyori Episode 11 // Anime

دقیقا وقتی که فکر میکردم بهتر از این نمیشه و تمام زیبایی‌های این انیمه رو دیدم، چنین اپیزودی جلوی روم قرار میگیره که حس میکنم حتی اگه بخوام به وصف صحنه‌ها و لذتی که ازش بردم، بپردازم، صفت کم میارم و در مقابل حس شفابخش و آرامش‌بخش فوق‌العاده‌ای که تو این اپیزود بود، فقط باید به فضای درون‌ش هجوم برد اون حس رو به معنای واقعی تجربه کرد .. با به زبون آوردن کلمات انتقال فضا تا حدودی امکان‌پذیره ولی اینکه تمام اون محیط رو بتونم به تصویر بکشم ... نه، من از پسش برنمیام. عالی بود این اپیزود .. یک اپیزود زمستونی و کودکانه و دلگرم‌کننده و جذاب و .. امتیاز کامل برای یک اپیزود رو به راحتی از من میگیره. وقتی به Slice of life میرسم، استانداردهام کاملا متفاوت میشن و تو این ضمینه، Non Non جدا یک استثنا بوده و به هیچ وجه آماده جدایی از این فضای دوست‌داشتنی‌ش نیستم.

دعوا سر تشک برای خوابیدن؟ چه سوژه جزئی و فرعی که به سبک جالب بین دخترای انیمه کش داده شد .. خنده‌دار بود و حسابی تو اون فضای سرد، دلچسب .. معلم بی ملاحظه‌شون که بدون هیچ معطلی یکی از تشک‌ها رو برداشت و سریعا به خواب زمستونی فرو رفت و بقیه رو برای تصمیم گرفتن روی انتخاب تشک و کیسه خواب باقی گذاشت. این وسط بازم هوتارون سیگنال‌های "کوما چان پرستانه‌ش" رو شروع کرد و دوست داشت با کوما چان تو یه تشک بخوابه ولی مگه ناتسومی میذاره؟ سیاست‌های ناتسومی و استراتژی چیدن‌هاش با اون قیافه احمقانه خیلی باحاله و تو حاشیه هم مثل همیشه رن چون دیالوگ‌هاش رو به اون سبک کودکانه به زبون میاره "من تو تشک نی نی میخوابم، باشه؟" .. بلاخره تصمیم گرفتن برای انتخاب کسی که قراره تو کیسه خواب بره، مسابقه راه بندازن. سنگ کاغذ قیچی که واقعا قدیمی شده بود و به قول ناتسومی، باحال نبود؛ بخاطر همین رفتن سراغ مُچ اندازی که نتیجه خوبی واسه ناتسومی نداشت (اونم با اینهمه تعریفی که از مُچ اندازی خودش کرد ) .. هوتارون مثل آب خوردن ناتسومی رو شکست داد ولی بخاطر صدمه دیدن ناتسومی یه مسابقه دیگه رو شروع کردن. مسابقه تقلید کردن یا همون ادا در آوردن که اول توضیحات لازم رو رن چون داد .. صحنه توضیح‌ش بازم به اون سکوت‌های جالب این انیمه تبدیل شد .. واقعا عالی بود. عالی تر از اون، ادا در آوردن هوتارون بود، هوتارون ادای رن چون رو در آورد و به اون ظاهرا ناجور و خنده‌دار دیالوگ‌های رن چون شکل رو به زبون آورد که خیلی بامزه شده بود. بهرحال آخر این تیکه با یه کار خنده‌دار معلم رو از تشک بیرون کشیدن و اونو تو کیسه خواب گذاشتن .. و خودشون روی تشک‌ها خوابیدن. چه نقشه هوشمندانه‌ای بود. بهتر از این نمیشد.

تیکه دوم اپیزود مربوط به از خواب بلند شدن نیمه‌شبیِ هوتارو بود؛ روبرو شدن با برف زیادی که بیرون باریده و آب رودخونه و بخار بیرون دادن با تنفس و دویدن توی برف‌ها ... چه صحنه "هوتارونی" ـه خیلی خوبی. کمی حس میکردم که اپیزودهای قبل کمتر به هوتارون پرداخته شده و اینجا و این تیکه واقعا این خلا جبران شد ( ) .. حس کاوایی و زیبای کارکتر هوتارون رو به شکل خیلی دوست‌داشتنی دیدیم. اونم در حالی که ناتسومی و کوما چان تو یه صحنه خواهرانه جالب با هم هوتارون رو دنبال میکردن. صحنه‌ای که هوتارون رو به آسمون ستاره‌ها رو چک میکرد و دستاشُ به اون سمت بلند میکرد، فوق‌العاده بود .. حس خیلی خیلی دلچسبی داشت. از طرف دیگه کوما چان با اینکه بزرگتر از ناتسومی ـه ولی هنوزم گول حقه‌ها و خالی بندی‌های ناتسومی رو میخوره که کارکترش رو به شکل بامزه‌ای در آورده. "مریخی هشت‌پایی که چشمای درخشنده داره، رو زمینه!" هاها .. دقیقا دیالوگی که فقط از رن چون انتظارش میره؛ بهترین پایان‌بندی واسه این تیکه از اپیزود بود.



بلاخره به صبح رسیدیم؛ یه صبح برفی پر از نور و تنبلی معلم واسه بیدار شدن که با پرش عجیب و غریب رن چون از بین رفت؛ این حرکات عجیب از رن چون رو زیاد دیدیم .. معلوم نیست دقیقا چه فکری با خودش میکنه که به چنین ایده‌هایی میرسه و مثلا اینجا چرا با چنین فُرم و به قول خودش "رقص" ـی روی نی نی پرید. ایده رفتن سراغ اسکی کردن عملی نبود چون وسائلش‌ رو نداشتن ولی بعد از اون کازوهو به فکرش رسید که شاید شیرینی فروش چنین وسائلی داشته باشه و همینطور هم بود. هرچند کائده پول اجاره‌ش رو میگیره و جالب این بود که حتی برای ترکیبات غذا هم ازشون پول اجاره میگیره. با توجه به رابطه نزدیکی که دارن، این حرکات کائده واقعا خنده‌داره. شوق و ذوق کودکانه‌شون واسه اسکی دیدنی بود .. ناتسومی که ادای همه چیز دان‌ها رو در آورد و مثلا اطلاعاتی در مورد چطور ایستادن در حین اسکی داشت و واسه بقیه سخنرانی میکرد. هرچند هیچ کدوم از نکاتی که گفت، کارساز نبود! یه صحنه خیلی باحال "کوما-هوتارون"ـی دیگه هم داشتیم که هوتارون واسه نجات کوما چان با اسکی به سمتش رفت و خیلی بامزه بود. اما نهایت این تیکه و روبرو شدن‌مون با اسکی بلد نبودن ناتسومی شاهکار بود .. تنها کسی که ناتسومی نباید جلوی اون اعتراف به اسکی بلد نبودن میکرد، کائده بود که بخاطر بازیگوشیِ ناتسومی یه لگد جانانه تقدیم‌ش کرد. استایل پرت شدن ناتسومی تو هوا و اون حالت رو هوا موندن‌ش عالی بود.



بلاخره به آخرین لحظات اپیزود رسیدیم؛ جایی که قراره بود به موضوع اصلی اپیزود بپردازیم .. عنوان اپیزود "خونه برفی ساختیم" بود و اینجا بلاخره داشتن خونه برفی میساختن .. تو یه محیط دوستانه در کنار کازوهو و کائده و داداش ناتسومی/کوماری که در حال پختن سوپ بودن، اونا هم خونه برفی خودشونُ درست کردن. یه خونه دنج و دوست‌داشتنی کودکانه .. بعد از اون موچی درست کردن و اون تو خوردن. سوپ از راه رسید و "بازم میخوایم" دیالوگ تمام کننده اپیزود بود. میدونم چندبار این جمله رو گفتم ولی دوباره میگم .. "از این بهتر نمیشد" خیلی این اپیزود رو دوست داشتم. فقط یک اپیزود دیگه باقی مونده .. باز خوبه که یک OVA در راه داریم و هنوز امیدواری‌های تایید شدن فصل دوم هم برسرجاش باقی ـه. حتی اگه فصل دوم تایید نشه، سفری که با این انیمه داشتم، سفر پر از لذت و بی‌نقصی بود و واقعا از این انیمه رضایت کامل رو داشتم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- هوتارون در حال تقلید حرکاتِ رن چون :


- زمین اسکی :



- خونه برفی ساختن :



++

- خجالتی بودن هوتارون واسه هم تشکی بودن با کوماچان
- زور دست هوتارون با ناتسومی
- رعد و برق بین هوتارون و ناتسومی
- بیدار شدن نصفه شبی هوتارون
- در حال دویدن
- دستهای رو به آسمون
- شیوه بیدار کردن رن چون
- هوتارون و نجات کوماری تو زمین اسکی













Magi Season 2 Episode 11 // Anime

Magi Season 2 Episode 11 // Anime

نوبت به مورجیانا رسید. اپیزود واقعا خوبی بود و بازم مثل علی بابا، مورجیانا هم به کارکترهای آشنا برخورد کرد. اینبار برادرای علی بابا که فصل یک اونا رو دیده بودیم و حالا برای پیدا کردن فانالیس ها با مورجیانا همراه شدن. مثل همیشه یه حس کمدی خوب هم تو طول اپیزود باهامون همراه بود .. مثلا اون صحنه تعارف غذای بچه‌ها (هزارپا) و قیافه مورجیانا برای تلقین کردن به خودش و به اجبار غذا خوردن خیلی جالب و خنده‌دار بود. منظره‌های جنگل و آبشار واقعا عالی بودن و بعد از اون هم پایین رفتن از اون دره بی پایان به اون شکل خیلی سخت به نظر میرسید (هرچند مورجیانا مثل آب خوردن ازش پایین میرفت!) اونقدر این دره طولانی بود که حتی جایی مورجیانا به پایین رفتن خودش شک کرد و بخاطر همین طولانی شدن راه، وارد خاطرات در زنجیر بودن خودش شد. ترکیب موسیقی با دویدن مورجیانا و همراه شدن ما تو خاطراتش از علی بابا و علائدین واقعا زیبا و دیدنی بود و حس خیلی خوبی داشت.

رسیدن به اون کلبه تو اون لوکیشن واقعا عجیب بود و عجیب‌تر این بود که کسی درون اون کلبه زندگی میکرد. یونان نگهبان جنگل؛ برام جالب بود که از Ishida Akira واسه دوبلور یونان استفاده کرده بود .. خیلی بهش میخورد. یونان کسی بود که که از فانالیس‌ها اطلاعاتی داشت و حاظر شد به مورجیانا کمک کنه. فقط یه شرط گذاشت و اونم این بود که مورجیانا نباید به کلبه و اونجا برگرده. یه چیز جالب دیگه هم گفت، اونم این بود که این طرف دنیا به زودی وارد جنگ میشن و در کنارش یه صحنه از شاهزاده رن کوها دیدیم که اعلام جنگ رو به زبون آورد. آخر اپیزود هم که هاکوریو با یه ظاهر شیطانی و تو اون فضای جالب بین سربازان به صحنه وارد شد که یه پایان‌بندی خیلی جالب بود. همونطور که یونان گفته بود، به نظر میرسه که جنگ بزرگی در راهه و باید منتظر اومدن اون صحنه‌های جالب باشیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- مورجیانا در کنار برادرای علی بابا :



- در حال پایین رفتن از دره عمیق :



- مکالمه با یونان :



- از راه رسیدن هاکوریو :

Samurai Flamenco Ep10 // Anime

Samurai Flamenco Ep10 // Anime

با اینکه زیاد طرفدار عوض شدن جهت انیمه نبودم ولی نمیتونم خوب بودن این اپیزود رو انکار کنم! صحنه‌های مکالمه بین فلامنکو و Tortureخیلی خوب بود. Torture ـی که مثل ماسایوشی با سوپرهیروها و فیلم‌هاشون آشنائه و هدف‌های شیطانی‌ش با دیدن اون فیلم‌ها و شکل دادن ذهنیت خاص خودش به وجود اومده بود. روبرویی این دو کارکتر واقعا صحنه خوبی بود و خیلی از دیالوگ‌های رد و بدل شدنه بینشون رو دوست داشتم. صحنه اکشن بعد از اون و وارد شدن گوتو به میدان مبارزه هم خبر برگشتن رابطه دوستانه گوتو با فلامنکو میداد. این اپیزود بین سه اپیزود گذشته بهترین بود و به نظر میرسه بیننده‌ها میتونن کم کم به فضا و شکل جدید انیمه عادت کنن .. فقط کاش میشد از اول اونقدر حالت حقیقی تو داستان وجود نداشت .. در اون صورت باورپذیری این محیط جدید خیلی راحت تر از الان میشد. "کسایی که به قهرمانان کمک میکنن، قهرمانانِ واقعی ان" یکی از پیام‌های جالب این اپیزود بود که از دهان ماسایوشی در مقابل Torture به زبون آورده شد. سوپرایز اپیزود جایی بود که بعد از پایان رسیدن هرج و مرج مربوط به Tortureبا ماسک شکسته فلامنکو روبرو شدیم .. فلامنکویی که به سمت راه خروجی حرکت میکرد و حالا جلوی روی اون کُلی خبرنگار حضور داشتن.

فلامنکو هویت واقعی خودشو فاش کرد .. برملا شدن هویت ماسایوشی چه تغییراتی در داستان به وجود میاره؟ کارکتر بد بعدی که باهاش رو برو میشیم کیه؟

صحنه‌هایی از اپیزود :

- روبرویی فلامنکو و Torture :



- جملات Torture در مورد صلح و سوپرهیروها :



- از راه رسیدن گوتو :



- برملا شدن هویت ماسایوشی :

Diamond no Ace Episode 11 // Anime

Diamond no Ace Episode 11 // Anime

یادمه جایی اعتراضی از بیننده‌های انیمه خوندم که این انیمه زیاد به بیسبال نمیپردازه و زیادی داره وارد حاشیه میشه ولی به نظر من (تو اون زمان) این موضوع زیاد ایرادی اساسی نبود و صرفا داشتیم مسیر حرکت کارکتر اصلی و تمریناتِ سختش برای تبدیل شدن به کارکتر عالی‌مون رو میدیدیم. اصلا ساده پیش نرفت و چندین ماه تمرین ایجون حالا قرار بود تو این بازی در مقابل کوکودوکان جواب پس بده. تمریناتی که به تنهایی با تایر داشته، انجام دادن فهرست تمرینی کریس و ... همه چیز به این بازی بستگی داشت. یه اپیزود سرنوشت‌ساز برای دونفری که قراره به لیست 20 نفره بپویندن. اپیزود خیلی خوبی بود و هیجان مناسبی داشت. اتفاقات زیادی تو زمین افتاد و استراتژی‌ها و تعویض جالب مربی و در کنارش صحنه‌های طنز همیشگی انیمه.

خیلی سریع و بدون مقدمه رفتیم سراغ پرتاب‌‎های ایجون! ایجون بخاطر تمرین حوله‌ای که داشت و به مسیر جدیدی برای پرتاب رسیده بود، کمی با پرتاب توپ مشکل پیدا کرده بود یا شاید نمیشه اسمش رو "مشکل" گذاشت؛ بلکه داشت شیوه جدیدی رو برای خودش ابداع میکرد. شیوه‌ای که حتی در این حالت به ثمر نرسیدنش هم غیر قابل دریافت بود. بترها گیج و منگ جلوی ایجون و کَچرهای هم تیمی پر از ابهام برای گرفتن توپ‌هایی ایجون. ایجونی که حالا حتی پرتاب استرایک دار هم نمیتونست بزنه. نه بیس‌ها پر بود و نه توپی اوت شده بود .. همه چیز به حالت ثابت و پر از پرتاب‌های "بال" پیش میرفت. نکته جالب این بود که ایجون متوجه تغییرات خودش شده بود و کمی از حرکات خودش خوشش اومده بود. اما در عوض هم‌تیمی ها و تماشاگرا اصلا راضی نبودن و "بیرون برو، بیرون برو" گفتن‌هاشون به ایجون کُلی تکرار شد. صحنه های خیلی جالبی بود و خصوصا کامنت‌های تماشاگرا تو این انیمه گاهی خنده‌دار میشه. تماشگرای صاحب نظر!

بلاخره این مربی بود که تصمیم جدیدی گرفت. برای بیشتر فرصت دادن به ایجون، از کریسی که 1 سال از میادین دور بوده، خواست که وارد زمین بشه. صحنه خیلی باحالی بود .. دیدن کریسی که این مدت زیاد باهاش آشنا شدیم و تمریناتش رو دیدیم و حالا میخواد وارد زمین مبارزه بشه .. حتی بقیه هم بهش دلگرمی دادن اونو تشویق به وارد شدن کردن. فقط بخاطر ایجون و فرصت دادن به ایجون برای رسیدن به دسته اول اینکارو انجام داد! استراتژی جالبی رو پیدا کرد. کریس یه استراتژی فشردگی سیستم دفاعی پیاده کرد. حتی فیلدرهای بیرونی هم به فیلدرهای داخلی نزدیک شدن و تصمیم داشتن توپ رو از دور شدن نگه دارن. چوب زن پاکساز تیم کوکودوکان بخاطر این حرکت حسابی عصبی شد و بخاطر همین تنها تونست با نوک چوب توپ ایجون رو بزنه که نتیجه خوبی نداشت و فیلدرها به راحتی توپ رو جمع کردن. ورود کریس کاملا بازی رو به نفع سیدو چرخوند. پرتاب‌های ایجون با مشورت و تصمیم کریس به سبک های مختلف پرت شد و هنوز هم تو قسمت بعد ادامه خواهند داشت. دسته اول هم که با شنیدن خبر بازی کردن کریس، به سراغ زمین مسابقه اومدن و داشتن بازی رو تماشا میکردن که بهرحال جو تماشاگرای انیمه رو باحال تر کرده بود.

این قسمت زایزن رو باز دیدیم ولی به حالت خوابیده روی نیمکت و به نظر می اومد زیاد اهمیتی به اینکه تو زمین چه اتفاقی داره می افته، نمیده. باید ببینیم اپیزود بعد چطور وارد زمین میشه و ورودش چه اتفاقاتی رو رقم میزنه. به نظر میرسه نفر دومی که به ترکیب اصلی وارد میشه، هارویچی باشه .. با بازی خیلی خوبی که این بازی از خودش نشون داد، انتخاب خیلی ساده ای برای ترکیب اصلی ـه. مربی کار سختی برای انتخاب بازیکن نداره و مطمئنا این دوتا بازیکن، کسایی هستن که انتخاب میکنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- دلگرمی بقیه به کریس :



- عصبانیت هم تیمی ها از دست ایجون :



- فُرم پرتاب ایجون همیشه دیدنی ـه :



- شات آخر، ایجون و پشت سرش، میوکی و کریس :

Golden Time Episode 11 // Anime

Golden Time Episode 11 // Anime

کمی به حالت عادی برگشتیم و از اتفاقات و مریضیِ اخیری که دور و بر بانری وجود داشت، فاصله گرفتیم. اپیزود خوب و سرگرم‌کننده‌ای بود و کمی بیشتر حالت کمدی داشت. کلنجار رفتن بانری با احساساتی که نسبت به لیندا داشته و به سمتش برگشته، ادامه پیدا کرد و از طرف دیگه راجع به اینکه کی اون عکس "بانری و لیندا" رو برداشته، حسابی کنجکاو بود. بهرحال موضوع عکس برای منم جالب بود و دوست داشتم بدونم چه بلایی سر اون عکس اومده. بزرگترین احتمال، برداشتن عکس توسط کوکو بود که همین موضوع هم به اثبات رسید. نیمه اول بانری بخاطر بردن کوکو به ساحل به فکر کار پیدا کردن و پول در آوردن افتاد. صحنه مشورت بانری با کوکو راجع به کار پیدا کردن به گله کردن کوکو بخاطر کم دیدن بانری تبدیل شد و بعد از اون تغییر موسیقی ورود اوکا چانُ اعلام کرد. حتی اوکا چان هم شغل داشت ولی بازم کوکو به کار پیدا کردن بانری رضایت نداد. نیمه اول خیلی خوب بود و بعد از اون با وارد شدن نانا سنپای به سمت بهتری هم حرکت کردیم؛ حلال مشکلات بانری شد و بهش پیشنهاد پیشخدمتی یه پارتی رو داد. یه صحنه جالب با حضور دوباره باشگاه چایی هم داشتیم که به نظر من همیشه فضای صحنه‌هایی که درش هستن رو خنده‌‎دار میکنن. پارتی بلاخره رسید و ظاهرا "جشن تولد" بود. قیافه یانا و بانری با اون لباس‌ها و بی‌لباس بودن (!) خیلی باحال شده بود .. یکی دختر، یکی بدون لباس .. چه روش عجیبی واسه پیشخدمت یه جشن تولد بودن! اتفاق جالب پارتی، دیدن لیندا تو شکل و شمال و روبرویی‌ش با بانری بود که صحنه خیلی خوبی بود.

آخرین شات اپیزود بلاخره مشخص شد کی عکس رو برداشته .. کوکو اونو روی میز خودش داشت!

اپیزود بعد بازم تو پارتی هستیم و قراره صحنه‌‎های جالبی بین لیندا و بانری ببینیم.

صحنه‌هایی اپیزود :

- نانا و بانری .. صحنه پیشنهاد شغل :



- قیافه یانا و بانری در برابر پیشنهاد باشگاه چایی :



- بانری و یانا تو پارتی :



- دیدن لیندا تو پارتی :

Outbreak Company Episode 11 // Anime

Outbreak Company Episode 11 // Anime

یه اپیزود با تم جدی از Outbreak Company ، خیلی خوب بود و واقعا تفاوت بین فضای جدی و کمدی انیمه به خوبی نمایش کشیده شد. اینبار شینچی با حقیقت حضورش تو این دنیای فانتزی روبرو شد، تهاجم فرهنگی ژاپن به این دنیا. شینچی وسیله ای برای وارد کردن فرهنگ بیگانه به این دنیا بوده. صحنه های صحبت و رو کردن حقایق از دهان ماتابا واقعا جالب بودن و عوض شدن لحظه به لحظه حالت چهره شینچی بخاطر رابطه عمیقی که با مردم این دنیای فانتزی داره، خیلی تاثیرگذار و خوب بود. بعد از اون یه صحنه خیلی احساسی و عالی رو بین شینچی و میسرو داشتیم که بازم به پیشرفت رابطه ای این دوتا کارکتر کمک کرد. اما مهمترین صحنه اپیزود، جایی بود که شینچی ایده ساخت مانگا و انیمه تو خود الدانت رو به ملکه ابراز کرد و ماتابا سان رو بهت زده و سوپرایز کرد. شینچی تونسته بود به احساساتش غلبه کنه و با رسیدن به چنین ایده ای با نقشه ماتابا و بقیه کسایی که تو این کار نقش داشتن، مبارزه کنه. باید ببینیم ماتابا اپیزود بعد چه بلایی سر شینچی میاره .. آیا به همین راحتی شینچی رو بیخیال میشن و یا بخاطر این عملش مجازاتی در راهه؟ فقط یک اپیزود دیگه از این انیمه خیلی خوب باقی مونده .. باید ببینیم پایان بندی انیمه چقدر خوب میشه. امیدوارم بی سر و ته نباشه و بتونیم یه پایان بندی مناسب با روند کُلی انیمه ببینیم چون روند انیمه واقعا خوب بود و از لحاظ سرگرم کنندگی سطح بالایی داشت.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- البته که ایشون 9 سالشه!



- صحنه بین ماتابا و شینچی :



+



- پیشنهاد شینچی به ملکه :