M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Diamond no Ace Episode 07 // Anime

Diamond no Ace Episode 07 // Anime


اپیزود خوبی بود .. داستان همچنان به خوبی به جلو حرکت میکنه و اینبار ایجون با تمرین‌دهنده خودش "کریس" آشنا شد. یه کارکتر جدی، آروم و مقداری عجیب که با توجه به جوگیرانه و هیجانی بودن ایجون زیاد بهم نمیخورن و همین موضوع رو جالب کرده. ظاهرا شایعاتی در مورد دیوونگی کریس وجود داره؛ دیوونگی که بعد از باخت به میوکی و از دست دادن جایگاه دسته اول به وجود اومده ولی خوب به نظر من چنین چیزی حقیقت نداره و کریس با تمرینات سختی که به ایجون داد نشون داد که قصدش به جلو هُل دادن ایجونه. از طرف دیگه ملاقات دو برادر کومیناتو خیلی واسم جالب بود. تو همون اپیزود قبل فهمیدم که این دوتا برادر هستن و کنجکاو بودم بیشتر راجع به روابط این دوبرادر بدونم. فعلا یه نیمچه صحنه کوتاه بین شون دیدیم که برادر بزرگتر، هارویچی رو ضعیفتر از خودش میدونست و اونُ متهم به کُپی کردن حرکاتش میکرد. حداقل با مهربونی حرف میزد و هارویچی هم باز خجالتی شده بود و شکسته نفسی میکرد. احتمالا در آینده چیزای بیشتری از روابطشون میبینیم.

رابطه بین فورویا و میوکی داره کم کم شکل جالب تری به خودش میگیره. فورویا بلاخره تونست در مقابل میوکی توپ پرت کنه. چهره فورویا وقتی که میوکی توپُ گرفت خیلی جالب بود؛ کاملا از اینکه توپش به دستکش میوکی خورده، شوکه شده بود و انتظارشُ نداشت. به نظر میرسه هم ترکیب فورویا و میوکی و هم ترکیب ایجون و کریس جواب دهی خوبی داشته باشن و این دوبازیکن رو به سمت جلو حرکت بدن. صحنه‌هایی هم از مربی و اعتمادش به بازیکن ها و اقرار به آینده دار بودن ایجون دیدیم که بازم خیلی خوب بود. از لحاظ کمدی اونقدرا اپیزود قوی نبود ولی خوب همیشه یه تیکه های کوچولوی کمدی وجود داره که فضا رو از حالت تمام خُشک خارج میکنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- روبرویی برادران کومیناتو :



- میوکی تو لحظه گرفتن پرتاب فورویا :



- تعجب فورویا از این حرکت :



- ملاقات کریس با ساوامورا :


Golden Time Episode 07 // Anime

Golden Time Episode 07 // Anime


دوباره یه اپیزود چند بخشی خوب رو دیدیم. رابطه بانری و کوکو شروع شد؛ زیاد به نظر من حس حقیقی نداشت .. نمیدونم چرا هرچقدر اپیزود به جلو میرفت کمتر میتونستم رابطه بین کوکو و بانری رو جدی بگیرم. شاید یکی از دلایلش زود رسیدنمون به این رابطه بود؛ فکر میکردم بیشتر از اینها ما رو منتظر بذارن. بهرحال امیدوارم به مرور زمان با دیدن اتفاقات دیگه‌ی داستان نظرم عوض بشه. با پدر کوکو هم آشنا شدیم و چندقرار از کوکو و بانری دیدیم. از طرف دیگه بازم سر و کلمه نانا پیدا شد و اینبار به لیندا کمک کرد تا بتونه با بانری روبرو بشه. همسایه بودن بانری و نانا سان خیلی نکته باحالی واسه من بود و امیدوارم باز بتونیم نانا رو ببینیم. بلاخره ناراحتی بین بانری و لیندا تموم شد و لیندا خاطراتی که بین شون اتفاق افتاده روبراش تعریف کرد. قطع شدن حرف‌های لیندا و بانری با تلفن کوکو کمی حالت مشکوکانه ای به داستان داد. اینکه درآینده لیندا به رابطه بین بانری و کوکو حسودی میکنه یا نه رو باید بعدها ببینیم. هنوز اپیزودهای زیادی باقی مونده .. باید ببینیم چطور این روابط رو پیچیده میکنن و داستان از این بهتر میشه یا نه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- درخشیدن کوکو در حین ابراز علاقه به کوکو :



- برخورد نانا با کوکو و بانری تو آ :



- خجالتی شدن اون دوتا :



- صحنه بین بانری و لیندا :

Magi Season 2 Episode 06 // Anime

Magi Season 2 Episode 06 // Anime


مبارزه‌ای که کلیف هنگر اپیزود قبل بود و انتظارشُ میکشیدیم، مختصر و جالب ادامه پیدا کرد تموم شد. چیزی که بعد از اون اتفاق افتاد، شوک واقعی اپیزود بود؛ جایی که به صحنه درخواست مردم برای کشتن مادورا رسیدیم ... اول اینکه حلقه مردم به دور مادورا حس ترس جالبی داشت و بی رحمی زیاد مردم نشونه وجود نخواستنی مادورا بود و بعد از اون با دخالت هاکوریو همه به این فکر میکردیم که اومده از مادورا محافظت کنه. مسلما هنوز تحت جادوی مادورا نبود. بهرحال به هیچ وجه انتظار دیدن چنین صحنه بیرحمانه ای از هاکوریو نداشتم، با خونسردی تمام و حالتی بیرحمانه سر از تن مادورا جدا کرد که صحنه عالی رو به وجود آورد. با این کار خواسته مردم رو به اونا هدیه کرد ول از طرف دیگه باعث خشونت بچه های مادورا شد. آیا با این اتفاقات قرار به سمت تاریک تر شدن داستان بریم؟ کلا اپیزود حس تاریک و درام خوبی داشت. نظر خاصی راجع به اینکه تغییر مثبتی ـه یا نه، ندارم و حس میکنم اگه به هر سمتی که قراره حرکت کنیم، پرداخت خوبی داشته باشیم، همه چیز عالی میشه.

اپیزود یه سوپرایز جالب دیگه هم داشت و اون چیزی نبود بجز ابراز علاقه هاکوریو به مورجیانا! صحنه خیلی خوبی بود و عکس‌العمل مورجیانا در برابر حرف‌های هاکوریو خیلی جالب بود و حتی بعد از اون یه صحنه بوسه هم داشتیم که غیرمنتظره بود. انیمیشن کار رو تو این قسمت دوست داشتم و فکر میکنم جذابیت خوبی به صحنه داده بود. بلاخره به لحظه جدایی هاکوریو رسیدیم، اون با قول برگشتن به سمت مورجیانا و دوباره درخواست ازدواج کردن از اون از علائدین و بقیه جدا شد. روی هم رفته اپیزود حس درام قوی و خیلی خوبی داشت و تو ادامه روند عالی این فصل جز اپیزودهای تاپ قرار میگیره. پیش نمایش کُلی صحنه طنز داشت و مشخصه که قرار وارد یه محیط تمام کمدی بشیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- مبارزه علی بابا با هاکوریو :



- مادورای گیر افتاده :



- لبخند ملیح هاکوریو لحظاتی قبل از اون عمل بیرحمانه‌ش :



- چهره مورجیانا در برابر اعتراف عشقی :

Gingitsune Episode 06 // Anime

Gingitsune Episode 06 // Anime


داستان دیگه‌ای از ساتورو رو دنبال کردیم. اینبار دوستای ماکوتو برای دیدن‌ش اومدن و بهش خوش آمد گفتن. البته به نظر نمیرسید ساتورو از این کار اونا اونقدرا لذتی ببره چون واقعا از کارایی که اونا انجام میدادن، چیزی بجز عذاب شاملش نشد ولی بهرحال بلاخره تو اواخر اپیزود تونست رابطه نسبتا خوبی باهاشون برقرار کنه و از اون حالت منزوی خودش کمی خارج شد. تو شروع اپیزود یه صحنه جالب هم بین ساتورو، هارو و گینتارو داشتیم که تنبلی گینتارو رو نشون میداد. سطح درام نسبت به اپیزود قبل خیلی پایین تر بود ولی خوب فضای این اپیزود متفاوت بود و به نظر من بخاطر بودن دوستای ماکوتو و تیکه‌های طنزی که تو اپیزود بود، روی هم رفته اپیزود خوبی بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه دفاع کردن هارو از ساتورو در مقابل گینتارو :



- ماکوتو بهمراه دوستاش :



- صحنه حرف‌ زدن گینتارو و ساتورو راجع به خوب بودن معبدها :



- عکس یادگاری که آخر اپیزود با هم گرفتن :

Non Non Biyori Episode 06 // Anime

Non Non Biyori Episode 06 // Anime


دیگه به آخرای تعطیلات تابستونی رسیدیم؛ بازم یه اپیزود چند قسمتی دوست‌داشتنی دیگه ... اینبار با خبردار شدن مادر ناتسومی از نمره‌های پایین ناتسومی شروع کردیم .. عصبانیت مادرش ما رو وارد صحنه خیلی خنده داری کرد. جایی که کوماری از کنار در با ایما و اشاره با ناتسومی حرف میزد و این وسط ناتسومی در حین اشاره کردن ناخودآگاه علامت خرگوشی رو بالای سر خودشُ به نمایش کشید؛ عکس‌العمل مادرش در برابر این حرکت فوق‌العاده بود. ولی مگه ناتسومی آدم میشه و میره سراغ تکلیف‌های تابستونی‌ش؟ نه به هیچ وجه! این صحنه کمدی رو واقعا دوست داشتم .. حس کودکانه عمیقی درش نهفته بود. چیزی که تو طول این 6 اپیزود گذشته خیلی زیاد دیدم و بازم دوست دارم اینجور صحنه‌ها رو ببینم.

یه فلش‌بک کوچولو از دوران بچگی ناتسومی داشتیم، جایی که مثل همیشه خرابکاری میکرد و برای خرابکاری‌هاش چیزای دیگه رو مقصر میدونست؛ "مگه ناتسومی کار اشتباهی کرده؟" این ویژگی بچگونه ناتسومی اونُ در مقابل بقیه کارکترها که چنین چیزی ندارن، منحصر به فرد میکنه. حتی رن چون هم چنین خاصیتی نداره، برعکس رن چون همیشه تو یک حالت آروم و مبهم قرار داره و معلوم نیست چی تو سرش میگذره. وقتی هوتارون رو بین اون همه عروسک مخملی ـه کوماری دیدیم، وسواس عجیبی که هوتارون از همون اپیزود اول با سنپای خودش، کوماری داشت، به مرحله جدیدی وارد شد، حتی میشد حالت دیوونگی بامزه‌ای رو بهش لقب داد. ولی خوشبختانه بعدش معلوم شد که بخاطر پروژه درسی تابستونی شونه. تلاش هوتارون برای قایم کردن مخملی‌ها و استرس خنده‌داری که داشت، صحنه خیلی خوبی بود و بعد از اون نوبت به رن چون رسید که اونُ استرسی‌تر کنه.

نوبت به بازی تگ خنده‌دار و ادای شیطون‌درآوردن‌شون رسید که هوتارون از خجالت داشت غش میکرد. بلاخره راز مخملی‌ها برملا شد و همه از هوتارون خواستن که بهشون نحوه درست کردن عروسک‌ها رو یاد بده. مخملی‌های جالبی درست کردن. دوباره وارد یه تیکه داستان دیگه شدیم، جایی که ایده مسابقه/تست شجاعت به ذهن ناتسومی رسید. یه نفر رو هم برای ترسوندن بقیه عضو کردن و کی بهتر از کوماری برای این کار؟! صحنه‌های بودن کوماری تو معبد و ور رفتن‌ش با ملافه روح مانند و ترسیدن‌هاش عالی بود. صحنه‌‎ای که حتی متوجه اومدن داداشش و گذاشتن سکه 5 ینی نشد حسابی اونُ بهم ریخت و با یه گربه سیاه دست به یقه شد .. اونو مقصر می‌دونست و فکر میکرد که گربه سکه 5 ینی رو انجا گذاشته! قیافه‌ و میمیک‌های کوماری تو اون صحنه واقعا بامزه بود.

OST کار رو خیلی دوست دارم و از اون کارای انیمه‌ایه که منتظر از راه رسیدن لینک‌های دانلودش هستم ولی خوب فعلا با شنیدن OP Single ها و ED Single ـه انیمه سر میکنم و در آینده حتما بقیه OST رو دانلود میکنم. واقعا آرامش خوبی داره. همین کار رو در مورد Tamayura هم انجام دادم و حالا با گوش دادن به ترک‌های آرامش بخش کار، میتونم فضای آرومش رو به خاطر بیارم و روی هم رفته تجربه لذت بخشی ـه.

[قسمت ویژه - ED Single]



Cover کار

ترک اصلی ED به صورت کامل (ورژن Tv خیلی کوتاه‌تره) و یه ترک دیگه که بدون کلام ED ـه :

ED - Full Song
ED - Off Vocal

Hidamari Egao این ترک دیگه‌ای مثل Non Non Hiyori ـ ED انیمه‌ست که کارکترهای انیمه اونُ با هم میخونن!

[ترک‌های مربوط به OP Single رو میتونید به صورت تورنت از اینجا بگیرید]

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ادای خرگوش درآوردن ناتسومی جلوی مادرش :



- بازی کردن با رن چون :



- برملا شدن راز مخملی‌های هوتارون :



- آتیش بازی دوست‌داشتنی‌شون :

Galilei Donna Ep 05 // Anime

Galilei Donna Ep 05 // Anime

عالی بود .. عالی! درام اپیزود رو خیلی دوست داشتم، نیمه اول خوب بود ولی نیمه دوم عالی شد، چقدر غمگین کننده و شوکه کننده. واقعا دلم به حال تئو و کارن سوخت و منم واقعا امیدوارم که بازم چیزی ازشون ببینیم ... هرچند ... شدت بمباران و تعداد بمب‌ها و شکل اتفاق افتادن اون حادثه وحشتناک در حدی بد بود که به نظر من دریچه امیدمون خیلی خیلی باریکه و نمیشه زیاد امید بالایی به زنده بودن‌شون داشت ولی خوب .. قبلا چنین اتفاقاتی رو در مورد پدر یا مادر خواهران گالیله هم دیدیم، چیزی که بعدا برخلاف تصوراتمون اتفاق افتاد. صحنه آخر بین تئو و کارن رو خیلی دوست داشتم؛ لحظه‌ای که تو اوج بمباران با ترس و لرز همدیگه رو در آغوش گرفتن و تئو حرفی رو به کارن میزنه که باعث لبخند زدن و خوشحال شدن هر دوی اونا میشه! تو اون صحنه داشتم به این فکر میکردم که "یعنی تئو به کارن چی گفت که اینجوری باعث خوشحالی‌ش شد؟" کنجکاوی من به آسمون میرسه ولی دوست دارم فکر کنم تئو هم به کارن ابراز علاقه کرده. از این جور صحنه‌های سینمایی که همیشه تو آخرین لحظات دیالوگی در سکوت بین کارکترها گفته میشه و بیننده از شنیدن اون کلمات باز میمونه، گاهی دیده میشه؛ کسایی که Lost in Translation رو دیدن، با چنین حالت و صحنه‌ای آشنایی دارن. به نظر من اینجا و تو این انیمه هم، این صحنه "سکوت بهمراه دیالوگ" به زیبایی به تصویر کشیده شد و علاوه بر کنجکاو کردن بیننده، حس درام اون حادثه رو به نحوه بی‌نقص و عالی منتقل کرد.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- تئو :



- صحنه ورودشون به گالیله؛ کلا باند بین هوزوکی و تئو خیلی جالب بود :



- صحنه آخر و عوض شدن جو بین دو کارکتر :



+

Golden Time Episode 06 // Anime

Golden Time Episode 06 // Anime


عالی بود، واقعا حس میکردم که قراره وارد یه سری اپیزودهای کش دار بشیم ولی دوباره مثل اپیزود 4 ما رو با اتفاقات زیاد سوپرایز کردن. این نحوه پیشروی رو فوق‌العاده دوست دارم. برام مهم نیست که زوج اصلی انیمه قابل پیش بینی ـه، همین شکل پرداختی که داستان داره، همه چیزو جبران میکنه و بهش جذابیت خاصی میده. بانری بار دیگه نشون داد که از اون کارکترهای ساده نیست و میتونه به راحتی فکری که داره رو عملی کنه و زیاد از حد با خودش کلنجار نمیره. یه کارکتر خیلی خوب مرد. رفته رفته نسبت بهش ذهنیت بهتری پیدا کردم و اینکه افکارش رو به راحتی به زبون میاره، واسم جالبه.

به سیم آخر زدن بانری و قطع کردن رابطه‌ش با کوکو به نظرم عالی بود؛ با خودم فکر میکردم کوکو تا کی میخواد چنین بازی رو با بانری انجام بده؟ اونم بعد از روبرو شدن با اعتراف بانری و تظاهر به اینکه هیچ اتفاقی نیافتاده! بهرحال همه چیز با اتفاق آخر اپیزود و اعتراف کوکو به دوست داشتن بانری عوض شد! به نظرمن یه چیزی مبهمه، اینکه آیا کوکو واقعا بانری رو دوست داره یا فقط بخاطر اینکه باهاش بمونه، این حرف رو زد؟ مطمئنا وابستگی خاصی به بانری داره و نمیشه اونو انکار کرد ولی آیا این وابستگی در حد عشق میرسه؟ اگه به علاقه کوکو و گیر سه پیچی که به میتسو داشت نگاه کنید و حالا تو اپیزودهای بعد اون فضای ذهنی کوکو رو با رابطه‌ش با بانری مقایسه کنیم، احتمالا به جواب‌هایی خواهیم رسید. بهرحال دیدن ادامه داستان حسابی جذاب به نظر میاد.

برگشتن به گذشته و نشون دادن رابطه بانری و لیندا فوق العاده بود. اینجا، جایی بود که نسبت به دختر برتر بودن لیندا از نظر خودم، اطمینان پیدا کردم. واقعا کارکتر دوست داشتنی داره .. بعلاوه اینکه قدرت دوبلورش واقعا چشم میرسید و تحت تاثیر قرار گرفته بودم! بانری یه صحنه رودروریی دیگه رو هم به رخ کشید؛ بلاخره چیزایی که از گذشته فهمیده رو به لیندا گفت ... با عصبانیت تمام و ناراحتی زیاد. لیندا کاملا بهم ریخت و به دنبال بانری برای توضیح دادن رفت که روی هم رفته کُل صحنه عالی شده بود. بازی این اپیزود با کلمه YES و NO ، یه بازی کلامی خیلی باحال بود، اون تابلوی کوکو که در حین عصبانیت بانری به YES و NO تغییر میکرد ... یا وقتی که بانری از دست کوکو فرار میکرد و با فریاد زدن YES و NO بهش جواب میداد .. همه واسم جالب بودن و در نهایت اون صحنه برخورد دوچرخه کوکو به بانری و ابراز علاقه کوکو به بانری! همونطور که گفتم، باید منتظر بمونیم و ببینیم این علاقه چقدر عمیقه؛ امیدوارم انیمه به همین قدرت ادامه بده.

راستی ... باشگاه چایی همیشه کمدی تاپی وارد اپیزود میکنه! کُلی به کاراشون و صحنه‌های پارتی خندیدم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- عکس العمل میتسو به رد شدنش توسط چینامی :



- پرت کردن میتسو و کوکو به چنگال باشگاه چایی :



- صحنه عصبانیت بانری و شکل جواب دادن کوکو با YES , NO :



- صحنه برخورد و ... :

Samurai Flamenco Ep5 // Anime

Samurai Flamenco Ep5 // Anime


رابطه ماری و مسایوشی مشکل پیدا کرد و اختلافی که با هم داشتن، باعث شد که آخر اپیزود بلاخره از هم جدا بشن و شاید تغییر خوبی باشه چون به نظر من رفته رفته بودن ماری به عنوان دختر فلامنکو کسل کننده میشد و بهتره ماسایوشی رو تو ادامه دادن هدف‌های خودش تنها ببینیم. البته مشخصه که حتی با اینکه از هم جدا شدن، ماری رو باز هم خواهیم دید، حتی با چیزی که بعد از ED دیدیم (دخترای فلامنکوی دیگه!) ، میشه گفت که این اتفاق قطعی ـه ولی حداقل از تمرکز اصلی خارج شدن و بیشتر به ماسایوشی و روند پیشرفت کارکترش متمرکز میشیم. رسیدن بسته پدربزرگ ماسایوشی و داستان سامورایی خیلی صحنه جالبی بود. راجع به روند ادامه کار، خیلی دوست دارم دوباره به رابطه بین ماسایوشی و گوتو بپردازن و اتفاقاتی بین همین دو نفر ببینم. امیدوارم انیمه تو ادامه بهتر از اینها بشه، یه مقدار انتظارات بیشتری دارم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- لبخند یاندره ماری بخاطر تنهایی بیرون رفتن :



- پرش و لگد دونفره فلامنکویی :



- شات آخر که حالت کامیک وار داشت هم باحال بود :



- دخترای فلامنکوی دیگه‌ای که اضافه شدن :