M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Log Horizon - Episode 04 // Anime

Log Horizon - Episode 04 // Anime


اپیزود به نظر من هم خوب بود و هم بد؛ یه سری نقاط ضعف کم کم وارد ذهن من شدن و دارن منو اذیت میکنن ولی داستان هنوز خوبه و کارکترها پیشرفتِ خوبی داشتن. بلاخره به مقصد و سرارا رسیدن. بهمراه نیانتا از دروازه خارج شدن و مبارزه جالبی بین اونا و دمیکاس شکل گرفت. از همون اول مبارزه مشخص بود که نیانتا برتری خاصی داره و میشه گفت این صحنه از انیمه برای آشنا شدن ما با مهارت‌های نیانتا و ویژگی‌های کارکتر اون بود. بهرحال خود مبارزه خیلی خوب بود ولی راوی‌گری شیرو با اون حالت خُشک و آموزشی‌ش، داره یه مقدار به صحنه‌های مبارزه‌ای لطمه میزنه و بیننده رو از فضای اکشن انیمه دور میکنه. صحنه‌های مربوط به Heal دادن سرارا واقعا جالب بود و حس گیم خیلی خوبی رو داشت. از طرف دیگه شنیدن اضافه کردن "میو" (نیا؟) ــیِ مربوط به نیانتا ممکنه به مرور زمان اعصاب خوردکن بشه. (امیدوارم نشه!) .. | شیرو از لمس کردن عینک‌ش به اون حالت "مثلا Cool" دست نمیکشه! | نمیخوام زیاد منفی‌بافی کنم چون سری رو دوست دارم و نقاط مثبتی که داره، نقاط منفی‌ش رو خنثی میکنه. بهرحال اپیزود خوبی بود و منتظر دیدنِ ماجراجویی گروه در راه برگشتن به خونه هستم.

اون موضوع مربوط به مردن در بازی تو این قسمت بیشتر شفاف‌سازی شد. ظاهرا دلیل‌ش اینه که بازی حالت چک‌پوینت وار داره (Check point) و باید به چک‌پوینت خاص بعدی رسیده باشن که وقتی کارکتر میمیره از همون چک‌پوینت آخر سر دربیاره. مثلا سرارا بخاطر بودن تو یه لوکیشن دیگه اگه بمیره، باز هم تو لوکیشینی که حضور داره، زنده میشه. درباره این موضوع حرف زده شد؛ شیرو و دوستاش تو کلیسای آکیهابار زنده میشن ولی سرارا و بقیه تو کلیسای سوسوکینو زنده میشن.



صحنه‌هایی از اپیزود :

- ملاقات شیرو با سرارا و نیانتا :



- مبارزه نیانتا و دمیکاس :



- سرارا در حال Heal دادن بقیه :



- سرارا پشت سر نیانتا در حال گریفون‌سواری :

Galilei Donna Ep 03 // Anime

Galilei Donna Ep 03 // Anime


به نظر من یکی از نقاط مثبت انیمه اینه که، اُفتی نداره و تمام اپیزودها در یک سطح خوب دنبال میشن. (البته نقاط اوج هم زیاد داره که همین کفه ترازو رو به سمت جالب‌تر بودن سنگین میکنه) رابطه بین هوزوکی و خواهراش تو نیمه اول اپیزود متفاوت نشون داده شد. مقداری فن‌سرویس هم از کازوکی به نمایش کشیده شد که غیرمنتظره بود و البته اصلا چیز بدی نبود! به نظر میرسه کازوکی یه مقدار نسبت به هوزوکی حسودی میکنه و این باعث بهم ریختن‌ش تو بعضی از صحنه‌های اپیزود شد .. در صورتی که هوزوکی یه دختر کوچولوی مهربونه که فقط به دنبال نتیجه گرفتن از کارایی ــه که داره انجام میده و در کنار این دونفر، هازوکی نقش خواهر مهربون رو بازی میکنه (البته قبلا نشون داده میتونه خیلی پُررو هم باشه) .. یکی از چیزایی که خیلی تو این انیمه دوست دارم، رابطه بین هوزوکی و ماهی اونه؛ میدونم خیلی نکته فرعی و جزیی ــه ولی باید بهش اشاره میکردم! بار کاوایی ــه هوزوکی رو چندین برابر میکنه. صحنه‌های اکشن اپیزود خوب بود و رئیس دزدای دریایی رو بازم دیدیم. پدر زنده موند، مادر فراموشی گرفت ... نتیجه بد نشد؛ حدسیات من خیلی بدتر از این حرف‌ها بود.

صحنه‎هایی از اپیزود :

- هوزوکی و ماهی‌ش :



- کازوکی خیلی دوست داشت به خونه برگرده!



- رئیس دزدای دریایی .. باید تعداد دزدیای دریای رو زیاد کنن!


Golden Time Episode 04 // Anime

Golden Time Episode 04 // Anime


اوووچ! داستان چه پیشرفت زیادی داشت، فوق‌العاده بود. با چند اپیزودی که از این انیمه دیده بودم، تقسیم بندی رو به این شکل پیش‌بینی میکردم : حداقل 10 اپیزود تا بهم ریختن رابطه بین کوکو و میتسو، 5 اپیزود تا جلب شدن توجه بانری به کوکو و بقیه اپیزود ها هم به تشکیل دادن رابطه این دونفر اختصاص داده میشه ولی ... چقدر اشتباه محاسباتی من زیاد بود! همین اپیزود چهارم، سر و ته خیلی از مسائل و داستان‌ها جزیی انیمه مشخص شد و تازه یه سری ابهامات جدید رو هم به وجود آوردن. به این میگن یه پیشرفت داستانی بی‌نقص و خوب انیمه‌ای. نکته جالب اینه که این انیمه تو ژانر رمنس قرار داره، گاهی به نظر میرسه انیمه رمنس بیشتر از بقیه ژانرها کش داده میشه، بیننده هی به تصویر جلوی خودش میکوبه و داد میزنه "بهش اعتراف کُن" ، "بگو که بهش علاقه داری" ، "خسته شدیم دیگه، تمومش کنید" ولی اینجا اینطور نبود؛ اصلا کش پیدا نکرد و سوپرایز واقعا خوبی بود.

از لحاظ داستانی، همه چیز با روبرویی کوکو و چینامی شروع شد، دختری که قبلا تو کلاس دیده بودیم. بازم توهمات کوکو در مورد میتسو ادامه پیدا کرد، گیردادنِ های اون به میتسو و ... چند دقیقه اول اپیزود حس تکرار رو داشت ولی وارد شدن میتسو و اهمیت ندادنِ اون به کوکو شدت بیشتری به خودش گرفت؛ حتی کار به جایی رسید که از علاقه خودش به دختر دیگه‌ای (چینامی) حرف زد و از کوکو خواست که دست از سرش برداره. کوکو بلاخره شوکِ لازم رو دریافت کرد، شروع گریه کردن و روبرو شدن با حقیقت کرد. تحمل اون شوک یه مقدار سخت بود ولی خوشبختانه بانری در کنارش بود و سعی کرد اونو آرو کنه. کوکو وارد حالت دیوونگی شد و کارای عجیبی رو انجام داد. (وارد شدن به کنسرت با اون حالت) تو ادامه پیشروی داستان، بانری به سادگی هرچه تمامتر به کوکو ابراز علاقه کرد؛ من تو اپیزودهای قبل و این اپیزود منتظر این بودم که بانری حداقل نگاه متفاوتی به کوکو داشته باشه و بتونم جرقه‌هایی از عشق‌ش به کوکو رو ببینم ولی تا الان چنین چیزی رو ندیده بودم و اینکه یهو با اعتراف‌ش روبرو شدیم، واقعا سوپرایز بود. ظاهرا بانری از اون کارکترهای پسر انیمه‌ای که بدون وقت تلف کردن احساساتِ خودشُ بروز میده؛ این خیلی خوبه. عکس‌العمل کوکو هم واقعا خوب بود. آخر اپیزود با یه کلیف‎‌هنگر عالی روبرو شدیم .. بانری با عکس خودش در کنار لیندا مواجه شد .. اینم واقعا یک پیشرفت داستانی خیلی خوبِ دیگه بود. باید ببینیم برخورد بعدی بانری با لیندا به چه شکل اتفاق میافته؛ مطمئنم خیلی جالب میشه.

تموم شد؟ ... نه!

صبرکن ببینم، نانا (NANA) اینجا چیکار میکرد؟ WTF .. چه ارجاعی بود ...



صحنه‌هایی از اپیزود :

- چینامی و کوکو :



- کوکو .. چطور جرات میکنی کنسرت NANA رو بهم بریزی؟



- ابراز علاقه بانری به کوکو :



- عکس بانری در کنار لیندا :


Samurai Flamenco Ep3 // Anime

Samurai Flamenco Ep3 // Anime


اپیزود دوم ما رو با وعده روبرو شدن‌مون با Flamenco ـه قلابی به سمت اپیزود سوم فرستاده بود؛ همینطور هم شد و با Flamenco ـه قلابی و تقابل اونو ماسایوشی روبرو شدیم. ماسایوشی از طرف بابتِ دزدیده شدن هویتِ خودش ناراحت بود و از طرف دیگه کسی که شخصیت Samurai Flamenco رو دزدیده بود، کسی بود که ماسایوشی اونو بخاطر Red Axe تحسین میکرده و براش احترام قائل بوده. چیزی که مشخص بود اینه که، واقعا کانامه قدرت بدنی بیشتری برخورددار بود و به قول خودش "Samurai Flamenco ــه بهتری میشه" اما خوب همه میدونستیم که Samurai Flamenco واقعی کسی نیست جز ماسایوشی. برای پس گرفتن هویتِ خودش دست به کار شد و بلاخره با روبرو شدن‌شون قضیه ختم به خیر شد. حالا ماسایوشی یه نفر دیگه رو در کنار خودش داره که از رازش باخبره. از طرف دیگه، مدیر برنامه‌های سمجِ خودش رو با کلکی که به کار بست، از موضوع Samurai Flamenco بودنِ خودش منحرف کرد. وقتی گوتو لباس سوپرهیرو رو پوشید، دیالوگ‌های جالبی داشت و حس قدرت Samurai Flamenco بهش نفوذ کرده بود. یه نکته حاشیه‌ای دیگه عکس‌العمل ماری (دختری که تو اپیزود قبل دیدیم) در مقابل دیدن گوتو با لباس بود؛ با یک نگاه فهمید که اون Samurai Flamenco ــه واقعی نیست.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- مدیر برنامه‌های ماسایوشی و گیر دادنش به SF بودن ماسایوشی :



- SF قلابی، کانامه :



- روبرویی‌شون :



- گوتو با لباس SF :



- فهمیدن ماری :


Kill La Kill Episode 04 // Anime

Kill La Kill Episode 04 // Anime


یه اپیزود خیلی خوب Kill La Kill ــیِ دیگه. بعد از اون مبارزه نفس‌گیر بین ساتسوکی و ریوکو تو اپیزود قبل، وارد یه محیط فان و جذاب شدیم، جایی که ریوکو و ماکو کُل اپیزود رو در کنار هم به عبور کردن از تله‌ها واسه رسیدن به مدرسه گذروندن. موسیقی انیمه تو این اپیزود واقعا پررنگ بود؛ هیچ وقت بهش اشاره نکردیم/نکردم ولی من عاشق Hallelujah های ــه عجیب ناگهانی هستم که تو اوج صحنه‌های طنز داد زده میشه و البته در کنارش یه موسیقی نیمه تند رو هم میشنویم. (تو اپیزودهای قبل هم وجود داشت و بیشتر به ماکو چان نسبت داده میشه) حماقت‌های زیادی بین کارکترهای انیمه بود و بازم مثل همیشه صحنه‌های منحرفانه هم وجود داشت.

دلیل اینکه این اپیزود رو یه اپیزود Kill La Kill ــی صدا زدم، همین بود؛ اینکه تمام عنصرهای Kill La Kill درش وجود داشت و به نحو عالی پرداخت شده بود .. درسته که مقداری راندوم بود ولی من دوست دارم اونو "راندوم درست و حسابی" صدا بزنم. دیدنِ اینکه سیاهی‌لشگرها چطور توسط تله‌ها نابود میشن، یه چیز سرگرم‌کننده دیگه بود و از طرف دیگه رد شدن ماکو و ریوکو از تله‌ها به سادگی هرچه تمام‌تر کمدی باحالی داشت. خلاقیت اپیزود و جلوه داستانی اون در مورد رسوندن لباس (سنکتسو) به ریوکو واقعا خوب بود؛ اینکه یکی بعد از دیگری بخاطر خون‌دماغ از رسوندن سنکتسو به ریوکو باز میموندن و تو ماموریتِ خودشون شکست میخوردن، این وسط حتی سگ خانوده هم خون‌دماغ شد (اسم سگ‌شون گاتس بود، میتونه اتفاقی باشه؟! Lol) این اپیزود یه twist خیلی خوب هم داشت که انتظارش رو نداشتم، همراه شدن مایکو با ریوکو و ماکو یه لحظه به بیننده این حس رو داد که نکنه دوستِ سومی هم در کنارشون پیدا شده ولی چیزی نگذشت که با روی واقعی مایکو روبرو شدیم که twist خیلی خوبی بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ارجاع به Pulp Fiction ؛ یکی از بهترین ارجاع‌های این فصل :



- شستن سنکتسو، چه عذابی کشید (البته خیلی زود عذابش به لذت تبدیل شد!) :



- ماکو در مقابل رئیس کمیته انضباطی :



- تنها کارکتری که میتونه اینجور فریب بخوره، ماکو چانه :



- مایکو و رو کردن شکل واقعی‌ش :

Nagi no Asukara Episode 04 // Anime

Nagi no Asukara Episode 04 // Anime


یه اپیزود دلچسب دیگه از Nagi no Asukara ؛ اینبار پرونده یه سری علامت‌‎ سوال‌ها بسته شد، روابط جدیدی شکل گرفت، معذرت‌خواهی‌ها، عصبانیت‌ها، محافظت کردن‌ها و ... میشه گفت از همه چیز حالت درام‌مانند مناسبی شکل گرفته بود و روی هم رفته اپیزود رو به یک اپیزود خوب دیگه تبدیل کرده بود. از چیزای جزیی که اسم بردم، بیشترین چیزی که توجه منو به خودش جلب کرد، روابطی بود که نشون داد شده؛ حس میکنم این اپیزود، اپیزود شکل گرفتن رابطه‌ها بین کارکترهای انیمه بود. اینکه سایو و میونا چه رابطه‌ای داشتن و تلاش سایو برای ارزش قائل شدن برای دوستی‌ش با میونا با خراب کردن مجسمه اوجو ساما، رابطه بین دانش‌آموزای دریایی و خُشکی مقداری عوض شد، هیکاری اون دو نفر دانش‌آموز خُشکی رو بخاطر اتفاق قبلی با ماناکا، مسئول خرابی مجسمه میدونست و یه Chest درست و حسابی تقدیم‌شون کرد و البته جالب‌تر از اون ماناکا بود که برای محافظت از هیکاری پا جلو گذاشت، بعد از متوجه شدن اشتباه‌شون، به شکل جالبی از اون دونفر عذرخواهی کردن و اینبار این هیکاری بود که باید Chest خوردن رو تحمل میکرد. بازم یه نکته رابطه‌ای دیگه، جلو اومدن میونا و به عهده گرفتن اشتباه سایو بود. میونا درس خوبی از هیکاری یاد گرفت (کثیف بازی نکردن) درکنار این پیشرفت‌ها، حتی به نظر من چی چان هم در حال پیشرفتِ ذهنی در مورد تصمیمی ـه که میخواد بگیره، هستش و احتمالا به زودی تمرکزی به افکار چی چان و اینکه چه کاری میخواد انجام بده میبینیم چون این تنها چی چانه که پیشرفت کارکتری نداشته. این اپیزود تمرکز به آکاری مقداری کم شد ولی بازم چیزایی رو دیدیم، مثل اومدن دوست‌پسرش به شهر و ملاقات آکاری با اوروکو ساما و حرف‌هایی که رد و بدل شد.

یکی از صحنه‌هایی که واقعا واسم جالب بود، صحنه‌ای بود که هیکاری و ماناکا زیر آب و تو محیط باز اون با هم شروع به حرف زدن کردن؛ اونجا به وضوح میتونستید زیبایی کار صداگذاری رو ببینید، اکوی دریاییِ صدای کارکترها و حرف زدنِ اونا در زیر آب به شکل جذابی به گوش میرسید و حس خیلی خاص و متفاوتی رو به بیننده منتقل میکرد. نکته آخر اینکه، درام اپیزود خیلی خوب بود و اصلا حالت اجبار شده رو نداشت. گریه‌های سایو بخاطر اشتباه‌ش، گریه‌های ماناکا بخاطر کمک به هیکاری، صحنه‌های فلش‌بک مربوط به مادر میونا، ناراحتی‌های چیساکی و .. همه چیز به نظر من خوب بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- میونا :



- ملاقات آکاری با اوروکو ساما :



- اون دو نفر و هیکاری :



- صحنه اصرار ماناکا به معذرت خواستن از اون دو دانش آموز :



- یه شات راندوم از چیساکی :

Coppelion Episode 04 // Anime

Coppelion Episode 04 // Anime


به نظر من اپیزود زیاد خوب نبود. دوباره شاهد درخشیدن ایبارا بودیم. این اپیزود حس بی‌فایده بودن دو کوپلیون دیگه خیلی به من دست داد؛ همه‌ی بار نجات دادن و کارای دیگه گروه روی دوش ایباراست و کُل روند اپیزود با کارهای ایبارا به سمت جلو حرکت میکرد. البته درسته که نسبت به بقیه نقش پررنگ‌تری داره ولی اینکه اون دو نفر کاملا بی‌هدف باقی بمونن، یه مقدار حضورشون رو غیرضروری میکنه. تو حاشیه به یه چیز هم اشاره میکنم، اونم اینه که گریه‌های کارکترهای اصلی داره یه مقدار زیاد میشه و با این روندی که با دیدن هرچیزی به گریه می‌افتن، در آینده وقتی به صحنه‌های احساسی مهم‌تر برسن، جایی که باید واقعا حس لازم رو انتقال بودن، تاثیر لازم رو نمیتونن به بیننده داشته باشن. من فکر میکردم دخترهای انیمه Nagi no Asukara قراره Crybaby باشن ولی ظاهرا گریه‌ کارکترهای Coppelion بیشتر به چشم میاد. بهرحال فضای کُلی محیط انیمه هنوز اون حس خوب رو داره و میشه بهش امیدوار بود ولی این اپیزود به تنهایی، واسه من ناامیدکننده بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- یکی از صحنه‌های تعقیب B2 :



- پروفسور بدون ماسک :



- شمارش آخر اپیزود جز صحنه خوب اپیزود بود :



- گریه ایبارا و همراه شدن بقیه با اون :



+

Noucome Episode 03 // Anime

Noucome Episode 03 // Anime

خوب بدون شک بهترین اپیزود انیمه تا اینجا بود. حسابی خنده دار و البته عذاب‌آور واسه کارکتر اول! من یکی که به هیچ وجه حاضر نیستم عذابی که آماکوسا تو این اپیزود تحمل کرد رو تجربه کنم. بلاخره ماموریت اولش رو کامل کرد و یوکیهیرا رو خندوند. یوکیهیرا واقعا رفتار عجیبی داره، باید ببینیم تا کی میتونه این رفتار سردش رو نگه داره و آیا دوباره اون حالت روی پشت بوم مدرسه‌شون رو میبینیم یا نه. داستان اپیزود با وارد شدن یاواکازه، دوست یوجی از این رو به اون رو شد؛ دختر خجالتی که بی اندازه پاک و معصومی مثل یاواکازه ... حالا گیر آماکوسایی افتاده بود که ماموریت منحرفانه‌ای بهش داده شده. ترکیب بین این معصومیت و منحرفانه بودن دو کارکتر حسابی جو کمدی رو سنگین کرده بود. دیدن اون قسمت از لباس یاواکازه به این سادگی‌ها نبود! آماکوسا کُلی کتک خورد و حتی کار به جایی رسید که اشک‌های معمولی‌ش به خون تبدیل شد! اون صحنه یکی از بهترین صحنه‌های اپیزود بود، واقعا انتظارش رو نداشتم. بهرحال سطح کمدی تو اپیزود عالی بود. آخر اپیزود بلاخره تونست به شیوه عجیب و پیچیده‌ای ماموریت‌ش رو کامل کنه. دوباره با کامی ساما همصحبت شد و یوجی هم بخاطر اتفاقی که افتاد، گریه‌کنان فراری شد. فکر نکنم این موضوع یوجی اپیزود بعد برگرده، بیشتر حالت اتفاق گذرا داشت ولی دوست دارم بازم یاواکازه رو ببینم؛ کارکتر جالبی بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- خنده‌های یوکیهیرا :



- ورود یاواکازه :



- کتک خوردن‌های آماکوسا، خون گریه کردن‌ش :



- صحنه بیرون رفتن‌شون :