M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Log Horizon - Episode 02 // Anime

Log Horizon - Episode 02 // Anime



اپیزود خوبی بود. اطلاعات خوبی راجع به گروه‌ها و زیرگروه‌ها معرفی شد، تو حین مبارزه استراتژی‌هایی پیاده شد و در مورد اون استراتژی‌ها و جادوها نکات خوبی به بیننده آموزش داده شد. شیرو یه مونولوگ خیلی خوب داشت؛ صحبت‌هایی که در مورد بی‌هدف بودن آدمای این دنیا کرد. کسایی که بخاطر وجود نداشتن مرگ، بی‌مزه بودن غذاها و ... هدف خاصی ندارن و فقط وقت خودشون رو با شکار هیولاهای کوچیک و مسافرخونه رفتن میگذرونن. داستان هم داره به جاهای خوبی حرکت میکنه؛ یه نکته خیلی خوب و مثبت در مورد این انیمه اینه که، از تو بازی بمیرید، دوباره زنده میشید و همین نکته، خیلی از درامای اضافی و اتفاقات ناگهانی رو کم میکنه. مثلا همین مبارزه‌ای که این اپیزود با اون دار و دسته قلدر داشتن رو نگاه کنید و بهش فکر کنید. با اینکه اونا رو کشتن، ممکنه وقتی به شهر برگردن، دوباره اونا رو زنده و سرحال ببین و دوباره با هم بجنگن. (البته اگه اون دسته دلشون بخواد دوباره بمیرن!) رو کردن گریفون‌ها سوپرایز خوبی بود و انتظارش رو نداشتم. امیدوارم صحنه‌ها هوایی بیشتری از گریفون سواری ببینیم. پایان‌بندی اپیزود در حالی که با این موجودات خیالی و اون موسیقی خوب تو آسمون پرواز میکردن، واقعا جالب بود. Susukino منتظر کارکترهای Log Horizon ــه؛ باید به سراغ نجات دادن Serara بریم. چه اتفاقاتی در راه رسیدن به Susukino می‌افته؟ من که خیلی کنجکاوم.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- یه نما از شیرو در حین روبرویی با اون دسته :



- محیط مبارزه :



- جادوی شیرو که ناتسوگو ازش استفاده میکرد و حریف‌ها رو میزد :



- اعلام آمادگی شیرو برای رفتن :



- گریفون‌ها :



- پرواز گریفون‌ها :

Strike the Blood Episode 02 // Anime

Strike the Blood Episode 02 // Anime


نیمه اول اپیزود یه مقدا تکراری و ضعیف بود، خرید کردن، وارد خونه شدن آشنایی با خواهر کوجو رو زیاد از حد طول دادن،بخاطر همین وقتی که به جای جالب و حساس داستان رسیدیم، اپیزود دیگه وقتی برای نمایش نداشت. شایدم فقط قصدشون وارد کردن کلیف‌هنگر به آخر اپیزود بود. بهرحال نیمه دوم نسبتا جالب شد و مبارزه خوبی رو دیدیم. کارکترهایی که آخر اپیزود قبل دیده بودیم، وارد شدن و مبارزه‌ای رو راه انداختن با دخالت کوجو بهم ریخت و بعد از اون هم که کوجو قاطی کرد! باید ببینیم چطور این مبارزه رو میبرن .. به خاطر کوجو یا هیمراگی.روی هم رفته اپیزود معمولی بود و آنچنان صحنه خیره‌کننده ای نداشت.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- کوجو در کنار سنسی :



- فروشگاه رفتن و خرید :



- دو شات از مبارزه :



+


Galilei Donna Ep 01 // Anime

Galilei Donna Ep 01 // Anime


همونطور که قبلا با دیدن تریلر نسبت بهش امیدوار شده بودم، تو اپیزود اول هم خوب عمل کرد و توجه‌م رو به خودش جلب کرد. داستان با هیجان خوبی شروع شد؛ هر کدوم از خواهرها تو یه لوکیشن مورد حمله قرار گرفتن و بعد از درگیری زیاد بلاخره یه جورایی تونستن از دست کسایی که واسه گرفتن‌شون اومده بودن، فرار کنن. ابزارها و وسایلِ جالبی بهمراه تکنولوژی خوبی تو اپیزود نشون داده شد. بهرحال انیمه مکا هم هست و انتظار دیدن رباط‌ های زیادی رو باید داشته باشیم. انیمیشن و طراحی کارکترهای انیمه خوب بود، خصوصا من از طراحی خواهر کوچولوی داستان، هوزوکی واقعا خوشم اومد. صحنه‌ای که هوزوکی اسکوتر خودش رو به اسلحه تبدیل کرد، واقعا باحال بود. بعد از اون اون فرار، با پدر و مادر دخترا آشنا شدیم، پدر مادری که از هم جدا شدن و وقتی به خونه برگشتن، مورد حمله قرار گرفتن و ... ربات ماهی‌شکل رو دیدیم (!) و هوزوکی ــه که سوار بر ربات پرنده بود، دختر کوچولوی خانواده که با قدرت جلوی حمله رو گرفت و بقیه رو نجات داد. اشتباه نکردم که از همون اول اپیزود به کارکتر هوزوکی علاقمند شدم؛ Hazuki saved the day ... روی هم رفته حتی کمدی هم تو محیط انیمه پیدا میشد و موسیقی هم بدک نبود. فکر کنم از اون سری‌هایی بشه که برخلاف انتظارم واسم سرگرم‌کننده باقی بمونه. فقط امیدوارم داستان بیش‌اندازه پیچیده نشه و اُفت کارکتری رو هم شاهد نباشیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- هوزوکی سوار بر اسکوتر در حال فرار :



- وقتی خواهر بزرگتر مورد حمله قرار گرفت :



- و خواهر بعدی :



- صجنه‌ای که هوزوکی اسکوتر خودش رو جمع کرد و بعد اونو به اسلحه تبدیل کرد :
[صحنه تبدیل رو آخر پست به صورت گیف گذاشتم]



- بلاخره در کنار هم جمع شدن :



- ربات ماهی‌شکل هوزوکی :



- جالب اینکه تو ربات، یه ماهی هم باهاش همکاری میکرد :



- و ...


Golden Time Episode 02 // Anime

Golden Time Episode 02 // Anime


صادقانه بخوام بگم، حس میکنم این اپیزود بهتر از اپیزود اولش بود و حالا بهتر وارد محیط داستان شدم. دوست دارم بدونم این شوخی مربوط به فراموش کردن اسم تادا توسط کوکو تا چند اپیزود دیگه قراره تکرار بشه؟ این تنها ایراد من به اپیزود بود. بجز اون، اپیزود خیلی خوبی بود. عجب پارتی درهم‌برهمی بود. هرکسی یه جایی ولو بود یه کار عجیب انجام میداد و بعدشم که اعضای باشگاه چایی پارتی رو از این رو به اون رو کردن! تادا انگار داشت به قعر جهنم کشیده میشد! اون شرط عجیب هم در نوع خودش جالب بود؛ یا نوشیدنی میخورید یا باید باید با هم کشتی بگیرید. کلا با دیدن این اپیزود دید دیگه‌ای به انیمه پیدا کردم و حس میکنم میتونه خارج از حالت پاستوریزه بودن، داستان رو به جلو ببره. احساس دلسوزی تادا برای کوکو تو ذهن منم وجود داشت ... اینکه هیچ‌کس با کوکو حرف نمیزنه و از طرف دیگه میتسو کاملا از دستش فراری ــه. اول بیشتر حالت شوخی رو داشت ولی حالا میبینیم که میتسو اصلا علاقه‌ای به روبرو شدن با دوست دوران کودکی‌ش نداره. لیندا رو با یه ظاهر کاملا متفاوت دیدیم، تو نگاه اول و وقتی که سعی میکرد به تادا حرفی رو بزنه، به نظر میرسید که به تادا علاقمند شده و میخواد اونو به بیرون دعوت کنه ولی ... توجه‌شون به کوکو جلب شد و حرف لیندا نیمه تموم باقی موند. شاید بعدها دوباره به سر حرفش برگرده، چیزی که معلومه اینه که، جاذبه‌هایی بین‎شون وجود داره. آخر اپیزود هم که تادا و کوکو گیر یه آدم وراج و پُر حرف افتادن که ساعت‌ها راجع به باشگاه‌شون داشت حرف میزد. سه دفعه صفحه خاموش و روشن شد تا بلاخره حرف‌های اون دختر پایان رسید.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- کوکو هنوز تو توهم علاقه داشتن به میتسوئه :



- پارتی و اعضای باشگاه چایی :



- عکس‌العمل مهمونای پارتی بعد از دیدن اعضای باشگاه چایی :



- صحنه مرگ دردناک تادا :



- اینم نتیجه نوشیدنی نخوردن :



- لیندا بدون اون کلاه و متفاوت نسبت به ظاهر اپیزود قبلش :



- حتی کوکو خودش هم متوجه ندیده گرفتن‌ش توسط بقیه شده :


Samurai Flamenco Ep1 // Anime

Samurai Flamenco Ep1 // Anime


کلارک کنت و بروس وین رو همه میشناسیم؛ این دو در کنار شغل با شرافت سوپرهیرو بودن، یکی به روزنامه نگاری و یکی به میلیونر بودن (!) مشغوله. اینجا و تو انیمه Samurai Flamenco با سوپرهیروی عجیبی روبرو میشیم که مُدل بودن، شغلشه. داستان ما رو معطل نکرد و سریعا با صحنه روبرویی گوتو و ماسایوشی رسیدیم. افکار ماسایوشی بعد از آشنایی با گوتو برای ما روی میز ریخته شد. الهام گرفتنش از اون فیلم و حرکاتش جلوی گوتو خنده‌‎دار بود. گوتو کسی ـه که به نظر میاد با منطق عمل میکنه و حالا وقتی چنین کسی رو جلوی خودش میبینه که به سوپر هیرو بودن علاقمنده، سعی میکنه اونو از اینکار بازداره و ازش میخواد دست از این کار بکشه .. اما مگه خاموش کردن عطش کسی که تشنه سوپرهیرو شدن ــه، به همین سادگی‌هاست؟!

به نظر من شروع خیلی خوبی داشت .. فضای کمدی جالبی داشت و در عین حال همونطور که تو توصیفات اولیه شنیده بودیم، درام خیلی خوبی هم تو انیمه وجود داره. آره، یه مقدار با ذهنیاتی که داشتم متفاوت بود. فکر میکردم سوپرهیروی داستان ما، واقعا یه سوپرهیروئه و وقتی با یه آدم معمولی مثل ماسایوشی روبرو شدم، کمی تعجب کردم. البته ناگفته نماند که ماسایوشی حداقل از لحاظ شعاری و حرفی به سوپرهیرو بودن میخوره و فقط قدرتِ بودن یه سوپرهیرو رو کم داره. کتکی که از اون دار و دسته خورد و عذاب کشیدن به هیچ وجه جلوی حرف‌های شعاری‌ش رو نگرفت و همچنان با قدرت به سخنرانی خودش ادامه داد. در نهایت این رسیدن گوتو بود که قائله رو ختم به خیر کرد وگرنه معلوم نبود چه بلایی سر ماسایوشی می اومد. از طرفی به قول گوتو، دیگه هیولا یا جانوری وجود نداره که ماسایوشی بخواد باهاش بجنگه، پس این راهی که در پیش گرفته، قراره به چه مسیری ختم بشه؟ همین روبرویی با خلافکارهای خیابونی و مثلا آدم مستی که داستانش رو برای گوتو گفت، براش کافیه؟ خیلی کنجکاوم ادامه داستان رو دنبال کنم و این علامت‌های سوال ذهنم رو جواب داده شده ببینم. به نظر میاد انیمه جذابی رو در پیش رو داشته باشیم.

پ ن : Sugita مثل همیشه عالی بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- گوتو در حال چک کردن مجله :



- جوگیر شدن ماسایوشی با پخش کردن اون ویدیوی سوپرهیروی محبوبش :



+




- یه شات از صحنه عکسبرداری مُدل داستان :



- یونیفورم مخصوص سوپرهیروی داستان :



+ شات اضافی :


Kill La Kill Episode 02 // Anime

Kill La Kill Episode 02 // Anime

اپیزود دوم، ادامه خیلی خوبی به داستان بود. اپیزود هیجان بالایی داشت و تونست بازم از لحاظ عجیب بودن، کمدی، مبارزه و ... سطح خودش رو حفظ کنه. به نظر من این اپیزود نسبت به اپیزود قبل روند آروم تری داشت؛ البته در نظر بگیرید که وقتی میگم آروم تر منظورم اینه که از حالت x5 به x3 تبدیل شد یعنی هنوزم استایل خاص خودش رو حفظ کرده بود. خانواده ماکو دار و دسته عجیبی بودن ... خیلی سخت میشد حرکاتشون رو دید و جلوی خنده رو گرفت .. با خودم گفتم خوب ظاهرا حداقل مادرشون نرماله ولی بعد یهو اون غذا رو تو دست مادرشون دیدم و ... ! فکر کنم ریوکو راه درازی به تسلط شدن لباسش داره و تو این راه حالا معلم کلاس رو در کنار خودش داره که معلوم نیست منحرفه یا استایل آموزشش همینه! البته ریوکو که فکر میکرد منحرفه. بهرحال معلم کلاس تبحر خاصی تو بی‌حس کردن ریوکو داشت و خوب تونست وارد ذهن ریوکو بشه و بهش آموزش بده. از طرف دیگه مبارزه باشگاه تنیس با ریوکو یکی از بهترین قسمت های اپیزود بود و هیجان خیلی خوبی داشت. بازم این ماکو چان بود که به دست بقیه افتاد و ریوکو برای نجاتش برگشت. کُل مبارزه با کاپیتان باشگاه تنیس واقعا جالب بود ... خواب رفتن ماکو در حین مسابقه (WTF) ، استفاده ریکو از قیچی بجای راکت تنیس، ضربه های آتیشن و افکت دارشون، دخالت کردن بقیه و بلاخره برنده شدن ریوکو، رودرویی ریوکو و ساتسوکی و ... جزییات جالب خیلی زیاد بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه حمله ریکو به پدر ماکو :



- عکس‌العمل پدر ماکو در برابر کتک خوردنش :



- کاپیتان باشگاه تنیس :



- وقتی برای اولین بار ریکو با باشگاه تنیس روبرو شد و زیر رگبار توپ‌ها نتونست مقاومت کنه :



+



- در کنار معلم بعد از افتادن به آب و بی‌حس شدن :



- تمرین اعضای باشگاه تنیس بیشتر شبیه به تمرین قتل و کشتار شبیه بود :



- زمینی که ریوکو و کاپیتان باشگاه تنیس با هم مسابقه دادن :



- استفاده از قیچی بجای راکت :

Nagi no Asukara Episode 02 // Anime

Nagi no Asukara Episode 02 // Anime


ماناکا به راحتی از دست نفرین ماهی شکل خلاص شد؛ تو همون شروع اپیزود ماهی ـه خود به خود از ماناکا جدا شد و به پرواز در اومد و تازه یه "بعدا میبینمت" خنده دار هم به ماناکا گفت. شاید قصد داره برگرده! بهرحال یه موضوع حل شده رو تو همون شروع اپیزود دیدیم. اما برگردیم سراغ هیکاری ... با رفتاری که هیکاری در پیش گرفته، نه تنها ماناکا رو از خودش میرونه، بلکه ممکنه چی چان رو هم از خودش زده کنه. من وقتی انیمه شروع شد، تصمیم داشتم رابطه بین ماناکا و هیکاری رو تشویق کنم و باندی که این دوتا با هم داشتن رو دوست داشتم ولی حالا بعد از دو اپیزود و دیدن رفتار عجیب هیکاری و وقتی عصبانیتش رو اونجور برسر ماناکا و چی خالی کرد، به سمت سوموگو تمایل پیدا کردم. هرچند سوموگو کاری نکرده که نشون بده به ماناکا علاقه ای داره ولی بهرحال گزینه ای دیگه ایه که در مقابل ماناکا قرار گرفته. بهرحال چیزی که واضحه اینه که درام رابطه ای بین کارکترها داره کم کم اوج میگیره و باید ببینیم چقدر میتونه پیچیده تر از اینی که هست، بشه.

اما از طرف دیگه تو این اپیزود یه قانون و اجبار جدید مربوط به دهکده رو شد؛ ظاهرا آدمای دهکده دریایی اجازه رابطه عاشقانه داشتن با آدمای خُشکی رو ندارن و همین موضوع بازم مسائل زیادی رو ایجاد کرد. یکی اینکه اگه بعدها حتی ماناکا بخواد با سوموگو رابطه ای داشته باشه، چنین سد بزرگی جلوی راهشه و نمیتونه اینکارو انجام بده، درام بیشتری شکل خواهد گرفت. (مگه اینکه قید هیکاری و بقیه دوستاش رو بزنه و به ساحل بره) و یکی دیگه هم موضوع آکاری و رابطه داشتنش با یه نفر از محیط خُشکی بود که حالا براش دردسرساز شد و باید ببینیم مردم دهکده چطور باهاش برخورد میکنن.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- بیدار شدن از خواب و دیدن ماهی‌ها از زیر پتو باید حس خوبی داشته باشه :



- رفتن ماهی ــه نفرینی :



- درگیری هیکاری با اون بچه‌ها :



- وقتی ماناکا دستشو واسه داوطلب شدن برای اون مراسم بالا برد، هیکاری هم مجبور شد دستشو بالا ببره :



- صحنه‌ای که آکاری و دوست‌پسرش رو دیدن :



- حرف‌های تُند هیکاری و ناراحتی چی چان :



- برخورد مردم دهکده با آکاری :



- آخرین شات اپیزود :


Coppelion Episode 02 // Anime

Coppelion Episode 02 // Anime


اپیزود خوبی بود و داستان مقداری به جلو حرکت کرد. به نظر من اعضای سه نفر این گروه تو ماموریتی که این اپیزود داشتن، شکست خوردن چون بجز نجات دختر کوچولو بقیه اعضای خانواده رو از دست دادن. روند آشنایی‌شون با اون مرد و رفتن به پناه‌گاهشون خیلی ساده پیش رفت و با همدیگه آشنا شدن. من فکر میکنم آویی تو این اپیزود زیاد از حد مثبت اندیش و سرحال نشون داده شد، حتی تو بدترین موقعیت وقتی که اون زن برای میکو در حال گریه بود، با خنده حرف میزد و یا مثلا وقتی که برای نجات پدر میکو تو هلیکوپتر بودن، بیخودی به میکو قول دوباره دیدن پدرش رو داد که بعد از اون قول خودش رو شکسته شده دید. شاید کم کم شخصیت‌ش شکل دیگه‌ای بگیره و همه اینها مسیری برای حرکت اون به سمتی باشه که کارکترش شکل بهتری به خودش بگیره و بتونیم رفتا متفاوتی رو ازش ببینیم. اما از طرف دیگه، ایبارا واقعا این اپیزود خودش رو نشون داد و ثابت کرد که دختر نترسی ــه؛ همه جا پیش‌قدم تمام حرکات گروه بود و روی هم رفته شخصتی باثباتی رو از خودش نشون داد. اپیزود صحنه‌های احساسی خیلی خوبی داشت و درام خوبی رو میشه درونش پیدا کرد ... به نظر من، تفاوت زیادی بین کیفیت اپیزود اول و دوم نبود ولی انتظار دارم تو اپیزودهای آینده هم روند خوبش رو حفظ کنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه روبرویی‌شون اون پدر :



- همون صحنه از دیدِ ماسک پدر :



- التماس پدر برای نجات میکو :



- آویی در حالتِ شاداب خودش :



- گیر کردن تو اون ساختمون کج و اطمینان میکو به ایبارا (هرچند دیر شده بود!) .. :



- قطر اشک ایبارا روی صورت و ماسک اون زن و پرتاب شدنش :